خداى متعال در آیه 99 سوره «اعراف» مى فرماید: «آیا این مجرمان از مکر الهى ایمنند؟ در حالى که هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر او در امان نمى دانند»؟! (أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ)
«مکر» در لغت عرب با آنچه که در فارسى امروز از آن مى فهمیم تفاوت بسیار دارد. در فارسى امروز، مکر به معنى نقشه هاى شیطانى و زیان بخش به کار مى رود، در حالى که در ریشه اصلى لغت عرب، «مکر» به معنى هر نوع چاره اندیشى براى بازگرداندن کسى از هدفش مى باشد، اعم از این که به حق باشد یا به باطل، و معمولاً در مفهوم این لغت، یک نوع نفوذ تدریجى افتاده است.
بنابراین، منظور از مکر الهى آن است که: خداوند، مجرمان را با نقشه هاى قاطع و شکست ناپذیر بدون اختیار خودشان از زندگانى مرفه و هدف هاى خوشگذرانى باز مى دارد، و این اشاره به همان کیفرها و بلاهاى ناگهانى و بیچاره کننده است.
با توجه به این که در آیه فوق آمده که «هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر و مجازات الهى در امان نمى بینند». در این هنگام ممکن است این سؤال پیش آید که آیااین آیه شامل پیامبران و پیشوایان بزرگ و صالحان نیز مى شود؟
بعضى چنین پنداشته اند که: آنها از این حکم خارجند و آیه فوق مخصوص مجرمان است، ولى ظاهر این است که این یک حکم عمومى است و همه را فرا مى گیرد; چرا که حتى پیامبران و امامان نیز همواره مراقب اعمال خویش بوده اند مبادا کمترین لغزشى از آنها سر بزند; زیرا مى دانیم معصوم بودن، مفهومش این نیست که: انجام کار خلاف براى آنها محال است.
بلکه آنها با نیروى اراده و ایمان، و با استفاده از اختیار خود و مددهاى الهى، در برابر خطاها و لغزش ها مصونیت دارند ، آنها حتى از ترک اولى مى ترسیدند، و از این که: مسئولیت هاى سنگین خود را به انجام نرسانند بیمناک بودند.
لذا در سوره «انعام» آیه 15 درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْم عَظیم: «بگو من مى ترسم اگر نافرمانى پروردگارم کنم، گرفتار عذاب روز بزرگى شوم».
روایاتى که در تفسیر آیه فوق نقل شده، نیز آنچه را گفتیم تأئید مى کند.
«صفوان جمال» مى گوید: پشت سر امام صادق(علیه السلام) نماز مى خواندم، دیدم عرض مى کرد: اَللّهُمَّ لاتُؤْمِنِّی مَکْرَکَ ـ ثُمَّ جَهَر ـ فَقالَ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون: «پروردگارا مرا از مکر خود ایمن مساز ـ سپس آشکارتر این قسمت از آیه را تلاوت فرمود ـ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون».
در «نهج البلاغه» نیز مى خوانیم: لاتَأْمَنَنَّ عَلى خَیْرِ هذِهِ الأُمَّهِ عَذابَ اللّهِ لِقَوْلِ اللّهِ سُبْحانَهُ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ: «حتى بر نیکان این امت از کیفر الهى ایمن مباش; زیرا خداوند مى فرماید: فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون».
در حقیقت ایمن نبودن از مکر الهى به معنى ترس از مسئولیت ها و خوف از کوتاهى در انجام وظائف است، که همواره باید این «ترس» با «امید» به رحمت او به طور مساوى در دل هاى افراد با ایمان باشد و موازنه این دو است که سرچشمه هر گونه حرکت و فعالیت مثبت مى باشد و همان چیزى است که در تعبیر روایات به عنوان «خوف» و «رجا» از آنها یاد شده است، و تصریح شده که: افراد با ایمان همواره در میان این دو قرار دارند.
ولى مجرمان زیانکار آن چنان کیفرهاى الهى را فراموش کرده اند که خود را در نهایت امنیت مى بینند.(1)
منبع: برگرفته از تفسیر نمونه، ج 6، ص 320.
مرکز جهانی واطلاع رسانی آل البیت