مترجم: پروانه پاک سیما
منبع:دیدار آشنا
دلم می خواهد تا حد توان پدری خوب برای فرزندم باشم « می خواهم فرزندم در زندگی موفق باشد»
ما اغلب جملاتی از این دست که نمایانگر نگرانی والدین است از زبان آنها می شنویم . بیشتر اوقات پدر یا مادر از اینکه مرتکب خطائی شده واین خطا بر روی فرزندشان تاثیری منفی بگذارد در بیم وهراسند وحتی گاه از اینکه مسا ئل مهم واساسی را از نظر دور داشته باشند دچار ترس وواهمه می شوند. اما این مسئله را بی درنگ متذکر می شویم که حرفه پدری یا مادری تنها درمحیط قابل یادگیری است. اعتقاد داشتن به اندیشه خود در مورد تربیت فرزند وصحبت کردن درمورد آن با دیگران شاید هنوز هم بهترین دستورالعمل باشد.
انسان جایز الخطاست اما با تمامی نقاط ضعف وقوت باز هم می توان پدرومادر خوبی بود، گرچه عالی بودن غیر ممکن است .
مطالب زیر که در باب روابط والدین وفرزندان نقل شده ، تنها برای یادآوری نکات ریز ودرشت در خصوص تربیت فرزندان است .
مطالب آن در درجه اول به والدین فرزندان محصل مربوط می شود اما برای دیگر والدین نیز که فرزندان کوچکتر در خانواده دارند می تواند مفید باشد. در ابتدا در خصوص نیازهای فرزندان در دوره رشد صحبت به میان آمده وسپس بر نقش والد وراه وروش هایی که می تواند درآسان نمودن رابطه او با فرزندش موثر واقع شود ، پرداخته است.
روند رشد وتکامل کودک به نردبانی می ماند که پله های آن از طول وارتفاع یکسانی برخوردار نیستند
1- فرزندان نسل امروز
در بدو تولد ، کودک نیاز کامل به مراقبت از سوی اطرافیان خود دارد. در چنین موقعیتی است که رشد فیزیکی ، عاطفی واجتماعی در او آغاز می شود. در سن بلوغ وبعد از آن او این آموخته ها را به کار گرفته و تکامل در او دنبال می شود.
کودکی دوران نسبتا کوتاهی از زندگی است که در آن دوران ، کودک چیزهای زیادی می آموزد. او در آغاز راه کوله باری از تجارب نسل قبل از خود را به همراه دارد. از طرفی والدین دقیق ، برخی ویژگی های شخصیتی را به سرعت در فرزندشان می یابند. این ویژگی ها درواقع پایه شخصیت کودک به شمار می روند اما روش تربیتی به کار رفته از سوی پدرو مادر می تواند برروی نحوه بروز این شخصیت تاثیر داشته باشد.
شیوه دریافت ومقابله کودک با مسائل مختلف زندگی به عامل مهم در تکامل او تبدیل می شود وبه نوبه خود برروی تمامی کسانی که در اطراف او هستند تاثیر خواهد گذاشت. به علاوه کودک نسل امروز در برخورد مستمر با واقعیتهای جدیدی است که از او انسانی متفاوت با والدینش خواهند ساخت.
2- تکامل کودک
کودک مرحله به مرحله بزرگ می شود
کودک با ریتمی منظم رشد نمی کند . روند تکامل به نردبانی می ماند که پله های آن از ارتفاع وطول یکسانی برخوردار نیستند. از برخی پله ها براحتی واز برخی دیگر قدری سخت تر می توان بالا رفت. هر کودک مسیر تکامل خود را با سبک وسیاق خود طی می کند. به دنبال یادگیری، استراحت هم لازم است ، این وقفه و استراحت به کودک اجازه تکمیل آموخته های خود را می دهد. با تمرین وبکاربستن آموخته ها ، اعتماد به نفس او افزایش می یابد. استراحت ویا به اصطلاح دادن زنگ تفریح به کودک برای آغاز نبردی دیگر ضروری است.
آغاز مرحله ای جدید، مساوی با ترک کردن برخی از راحتی هاست. کودکی ترسو را در نظر بگیرید که به تنهائی وارد محیط مدرسه می شود. تمایل او به بزرگ بودن اورا وادار می کند تا ترس را زیر پا بگذارد. یادگیری گاه مشکل است اما درمقابل، هر یادگیری تازه به اعتماد به نفس وبزرگ منشی کودک می افزاید.
در مسیر جاده زندگی ممکن است کودک د چار پسروی ها یا تثبیتهائی بشود. پسروی در واقع عقبگرد از یک مرحله یا یک رفتار معلوم است. تثبیت به معنی توقف است. همه اینها طرقی هستند که کودک یاحتی بزرگسال برای کسب مجدد اعتماد به نفس برای خود منظور می کند.
مراحل پشت سر گذاشته شده همچون تخته پرشی هستند که برای رفتن به طرف مراحل بعدی به کار می آیند. برای دست یافتن به استقلال کودک باید با چالشهای مناسب سنش روبرو شود. واین به تکمیل شدن رشد او کمک خواهد کرد. در تمامی این موارد ، نباید فراموش کرد که پیروزی با حمایت فرد بزرگسال محقق می شود.
آنچه به تکامل کودک کمک می کند
هر سنی چالشهای خاص خود را دارد. توقع بیش از اندازه از کودکی که نه به سن وسال ونه به پختگی لازم دست یافته به معنی هدایت او به سوی شکست است. شکستهای بیش از حد مانع رشد اعتماد به نفس در او می شود ونتیجه آن احساس عدم صلاحیت وناواردی وترس است که در چالشهای بعدی همراه او خواهند بود.
انتظار بیش از حد نیز نهی می شود. کودک به خاطر آنکه دیگر علاقه ای به برآورده کردن خواسته انتظاررفته ندارد، انگیزه اش رااز دست می دهد. به علاوه ، اگر آنچه از او خواسته شده بیش از حد برایش آسان باشد ، چگونگی عبور از سد مشکلات وسختی ها، پشتکار در کارها وسعی وتلاش را نمی آموزد ودچار افت می شود. یادآوری می کنیم: چالشها وموانع باید در سطح توانائی های فرزند ما باشند.
برای آنکه بدانم آیا کودک توانائی انجام آنچه از او خواسته ام دارد یانه ، باید در او علاقه ایجاد کنم، درجریان مراحل رشدی اوباشم ، بر تلاشهایش دقت نظر داشته باشم، دراو انگیزه ایجاد کنم وهنگامی که دچار شک وتردید هستم به دنبال علت بگردم.
بنابراین باید لحظه ای که کودک را بایک مانع یا مشکل روبرو می کنیم به خاطر داشته باشیم، این به تنهائی کافی نیست. همچنین باید نحوه عمل را به کودک آموخت واجازه آزمایش وامتحان را به او داد. گاه این مرحله طولانی است، اما با تمرین کردن است که کودک می آموزد و طبیعی است که گاه ناچار به تکرار باشد.
در سنین پائین تر کودک به خاطر نیاز به دوست داشته شدن ، رفتارهای زیادی از خود نشان می دهد. هر چه بیشتر حس کند که رضایت پدرو مادر را به خود جلب کرده ، بیشتر به خود می بالد وارزش بیشتری برای خود قائل می شود. بنابراین در روابط بادیگران خود را دوست داشتنی وشایسته حس می کند. به عکس اگر همواره حس بدی نسبت به خود داشته باشد ودردرک آنچه از او خواسته شده عاجز باشد ، ارزش واحترام او افت کرده ودر روابطش با دیگران دچار مشکل می شود. به همین دلیل است که دادن پیغام روشن وشفاف، انتظارات واقع بینانه، انسجام پدرومادر، تشویق به هنگام کودک درموقعیت ها مورد اهمیت واقع شده است. به این ترتیب به رشدو تکامل کودک کمک می شود.