ما انسانها لازم است در زمینه نعمتهاى حقّ به چهار مسئله بسیار مهم توجّه داشته باشیم:
1- کمال نعمت
2- مقدار نعمت
3- توجّه به نعمت
4- تبدیل نعمت.
کمال نعمت
1- خداوند بزرگ در امور ظاهریّه و باطنیّه آنچه را مورد نیاز انسان بوده به طور کامل در اختیارش قرار داده و در این زمینه بدون تردید چیزى فروگذار نشده است.
قرآن مجید در این زمینه مىفرماید:وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِى اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدىً وَلَا کِتَابٍ مُنِیرٍ» «1»
و نعمت هاى آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانى داشته و برخى از مردمند که همواره بدون هیچ دانشى [بلکه از روى جهل و نادانى] و بدون هیچ هدایتى و هیچ کتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستیز مىکنند.
مقدار نعمت
2- مقدار نعمتى که در اختیار انسانهاست به هیچ عنوان قابل شمارش و احصا نیست که نعمتهاى حقّ بیرون از حدّ و عدد، در گردونه حیات انسان قرار داده شده، تنها شمارش سلّولهاى بدن را گفتهاند: اگر تند شمارى در هر ثانیه هزار عدد بشمارد، سیصد هزار سال به طول خواهد انجامید چه رسد به شمردن اصل نعمتها و سلّولها و اتمها و جِرمهایى که در آنها به کار رفته است.
خداوند در قرآن مجید، در این زمینه مىفرماید: وَآتَاکُم مِن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» «2»
و از هر چیزى که [به سبب نیازتان به آن] از او خواستید، به شما عطا کرد. و اگر نعمت هاى خدا را شماره کنید، هرگز نمىتوانید آنها را به شماره آورید.مسلماً انسان بسیار ستمکار و ناسپاس است.
توجّه به نعمت
3- انسان باید به تمام نعمتهایى که در اختیار دارد بیندیشد که از کیست و براى کیست و براى چیست، تا با این اندیشه صاحب نعمت را بشناسد و قدر نعمت را بداند و نعمت را بجا مصرف نماید، تا عدالت فردى و خانوادگى و اجتماعى سامان گرفته و خیمه حیات طیّبه بر پا شود.
قرآن در این زمینه مىفرماید: اذْکُرُوا نِعْمَتِىَ الَّتِى أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّاىَ فَارْهَبُونِ» «3»
نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم، یاد کنید و به پیمانم [که سفارش به عبادت و ایمان به همه انبیا به ویژه پیامبر اسلام است] وفا کنید تا من هم به پیمان شما [که توقع ثواب وپاداش در برابر عبادت وایمان است] وفا کنم و [نسبت به پیمانشکنى] فقط از من بترسید.
تبدیل نعمت
4- گروهى هستند که بدون توجّه به صاحب نعمت و خواستههاى او و بدون توجّه به اوقات عزیز و عمر پر قیمت، نعمتهاى الهى را تبدیل به گناه و فسق و فجور و کفر و زندقه مىکنند، اینان مستحقّ حیات نکبت بار و ذلّت بارند و گروهى نعمتهاى حقّ را شاکرند و سعى دارند نعمت را در جایى که حضرت حقّ فرموده خرج کنند، اینان از بهترین بندگان و مستحقّ حیات طیّبه و سعادت سرمدى هستند.
درباره آنان که نعمت را تبدیل به گناه مىکنند قرآن مجید مىفرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» «4»
آیا کسانى را که [شکر] نعمت خدا را به کفران و ناسپاسى تبدیل کردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاکت درآوردند، ندیدى؟
و در آیه دیگر مىفرماید: وَ مَن یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» «5»
و هرکس نعمتِ [هدایت] خدا را پس از آن که به او رسید، تبدیل [به کفر] کند، [بداند] که یقیناً خدا سخت کیفر است.
شما به انبیاى الهى و اولیاى حقّ و ائمّه طاهرین و صالحان و عابدان و عاشقان و عارفان بنگرید که گاهى مانند نوح نزدیک به هزار سال در دنیا زندگى کردند ولى ذرّهاى از یک نعمت را بى جا مصرف نکردند!
شما به سلیمان صاحب مقام و صاحب مال، به یوسف صاحب ملک و دارنده علم و خزانه مصر، به ابراهیم بزرگ که صاحب گوسپندان بود، به امیرالمؤمنین علیه السلام که صاحب حکومت و زراعت بود، به دیگران که صاحب علم و آبرو بودند بنگرید، ببینید نعمت را چگونه قدردانى کردند و کجا مصرف نمودند و خلق خدا در جنب آنان چه سودها بردند!!
حکایتى از استاد الهى قمشهاى
خداوند رحمت کند استاد بزرگ و عارفم مرحوم الهى قشمهاى را، مىفرمودند:
تمام دواوین شعرا فداى چهار دیوان: حافظ- سعدى- مثنوى- بابا طاهر!
و همه دیوان بابا طاهر فداى این یک رباعى:
خوشا آنان که اللَّه یارشان بى به حمد و قل هو اللَّه کارشان بى
خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بى
(بابا طاهر)
و نیز آن عارف عاشق مىفرمودند: ایّامى که در خراسان با بودن اساتیدى بزرگ و حکمایى سترگ و فقیهانى عظیم القدر مشغول تحصیل بودم، ناگهان دلم حال و هواى وطن و شهر و دیار کرد، در صحن مطهّر حضرت رضا علیه السلام به گوش جان و گوش سر شنیدم هاتفى خواند:
خوشا آنان که اللَّه یارشان بى توکّلت على اللَّه کارشان بى
دلم از حال و هواى وطن با شنیدن آن آواى ملکوتى بیرون آمد و سراسر متوجّه درس و بحث شد.
آرى، اگر نعمت مقام و نعمت مال و نعمت علم و نعمت آبرو و خلاصه هر نعمتى در همان جایى که خداوند فرموده خرج شود، نه یک ثانیه عمر تلف مىشود و نه آدمى نسبت به دیگران منبع ظلم و شرّ مىشود و نه به عذاب حقّ مبتلا مىگردد و نه از رضاى حقّ و بهشت الهى محروم مىگردد.
نصیحتى از شقیق بلخى
شقیق بلخى به هارون گفت: حکومت، دربانىِ جهنّم است، گفت: چگونه؟ گفت: بیت المال را در اختیارت گذاردهاند تا به مستمندان و فقرا و مستضعفان برسى تا بر اثر فقر دچار معصیت نشوند و مستحقّ عذاب. شمشیر و اسلحه به دستت دادهاند تا با دشمنان خدا بجنگى، مبادا که بر مسلمین هجوم کرده فرهنگ آنان را به نابودى بکشند و اهل جهنّم شوند. تازیانه در اختیارت آمده تا حدود خدا را جارى کنى محض این که جامعه دچار فساد نشود. اگر این امور را مراعات نکنى و مسلمانان دچار عذاب فردا شوند به تلافى این برنامه خودِ تو به جهنّم خواهى رفت و به اندازه آنان که بر سرشان حاکم بودى به عذاب دچار خواهى شد!
بر هر مکلّفى لازم است قرآن مجید را با تدبّر و تفکّر و روایات را با توجّه و تعقّل مطالعه کند ورنه از ثمرات آیات و روایات محروم مانده و چیزى از این سفره گسترده الهى نصیبش نخواهد شد. تدبّر در آیات و روایاتى که مسئله مرگ و برزخ و ملک الموت و قیامت و حساب و کتاب و ثواب و عقاب را مطرح کردهاند انسان را به اصلاح ظاهر و باطن واداشته و به کنترل عقل و نفس و قلب و چشم و گوش و زبان و دست و شکم و شهوت و پا موفّق مىکند.
پینوشتها:
(1)- لقمان (31): 20.
(2)- ابراهیم (14): 34.
(3)- بقره (2): 40.
(4)- ابراهیم (14): 28.
(5)- بقره (2): 211.
منبع:تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد یک ،حضرت آیت الله حسین انصاریان