28- حق موذن
واما حق الموذن فان تعلم انه مذکرک بربک و داعیک إلی حظک و افضل اعوانک علی قضاء الفریضهالتی افترضها الله علیک؛ فتشکره علی ذلک شکرک للمحسن إلیک وإن کنت فی بیتک متهما لذلک لم تکن لله فی امـره متهما و علمت انـه نعمه من الله علیک لا شک فیها فاحسن صحبه نعمه الله بحمد الله علیها علی کل حال ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق کسیکه اذان میگوید و مومنان را متوجه وقت نماز می سازد؛آنست که بدانی ؛اذان گو به یاد آورنده خداوند در دلها و دعوت کننده تو بـه سوی سود و فایده می باشد ؛او بهترین یاری کننده بر انجام فریضه ایست که خداوند بر تو واجب نموده است ؛ پس باید از او به خاطر این کار نیکش تشکر کنی ؛ و اگر در دل نسبت به بعضی از کارهای او بدبین هستی ؛ در این قضیه بایـد خوشبین بوده و اورا بـه چیزی متهـم نکنی که او نعمتی از نعمتهای خداوند است؛ و با نعمت خداونـد باید برخوردی نیکو و شایسته داشته و شکر گزار پروردگار خویش باشی
29- حق امام جماعت
واما حق إمامک فی صلاتک فان تعلم انه قد تقلدالسفاره فیما بینک وبین الله والوفاده إلی ربک و تکلم عنک ولم تتکلم عنه ودعا لک ولم تدع له وطلب فیک ولم تطلب فیه و کفاک هـم المقـام بین یـدی الله والمساءله لـه فیک ولم تکفه ذلک فإن کان فی شئ من ذلک تقصیر کان به دونک وإن کان آثما لم تکن شـریکـه فیـه ولـم یکـن لک علیه فضل فوقی نفسک بنفسـه و وقی صلاتک بصلاته؛ فتشکر له علی ذلک ولاحـول ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق کسیکه امام تو در نمازت می باشد ؛ پس باید بدانی که او سفارت بین تو و.خدایت را به عهده گرفته است و در میهمانیی که میزبان آن خداونـد می باشد ؛ او از طرف تو سخن میگوید و تو از طرف او سخن نمی گوئی و او برای تو دعا می کند و تو برای او دعا نمی کنی و او برای تو میخواهد و تو برای او نمی خواهی و اوست کـه کفایت می کند ترا در این حضور در برابر خداوند و تو او را کفایت نمی کنی .حال اگر در انجام این اعمال تقصیری باشد ؛ او مقصر است نه تو و اگـر مرتکب گناهی شود تو شریک او حساب نمی شوی و تو را بر او فضل و برتری نخواهد بود .وچون حفظ می کنی خودت را در پناه او و حفظ می کنی نمازت را در پناه نماز او پس او را سپاس گزار باش ؛و به خاطر خدمتی که برای تو انجام می دهد از او تشکر کن ؛ و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .