احکام اسلام درباره مسئولیت پزشکی
بیتردید خداوند متعال آفریننده همه چیز است, اوست که دانا و ناظر بر هر آنچه در جهان است. به بندگانش دانا و بصیر است, فرموده: «مالکیت ( و حاکمیت) آسمانها و زمین از آن اوست, زنده میکند و میمیراند و او بر هر چیز تواناست, اول و آخر و پیدا و پنهان آن است و او بر هر چیز داناست, او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز «شش دوران» آفرید, سپس بر تخت قدرت قرار گرفت ( و به تدبیر جهان پرداخت), آنچه را در زمین فرو میرود میداند و آنچه را که از آن خارج می شود و آنچه از آسمان نازل میگردد و آنچه به آسمان بالا میرود و هرجا باشید او با شماست و خداوند نسبت به آنچه انجام میدهید بیناست.»۱ که در این رابطه آیههای بسیاری نازل شده است. خداوند متعال نسبت به بندگانش بخشنده و آمرزنده است و خیر و صلاح و سعادت آنان را میخواهد, خداوند متعال فرموده است: «او کسی است که آیات روشنی بر بندهاش (محمد) نازل میکند تا شما را از تاریکیها به سوی نور ببرد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.» ۲
و در سورهای دیگر فرموده است:«به نام خداوند بخشنده بخشایشگر, ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است (خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است) و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته»۳ که در این مورد نیز آیههای بسیاری نازل شده است.
اگر خداوند متعال احکامی را که امور معاش و معاد (از جمله احکام قصاص) را برای بندگانش تشریح کرده است, به وسیله این احکام سعادت و کمال و حفظ آنان را از لغزش یا سقوط در درههای سرکشی و گمراهی و ضلالت, میخواهد, همانطوری که اولین آیه از سوره حدید به این مطلب اشاره کرده است.
هنگامی که از امام باقر (علیهالسلام) در رابطه با علت تحریم میته, خمر, گوشت خوک و خون سؤال شد, امام در جواب فرمودند: «خداوند متعال آنها را بر بندگانش حرام نکرده است بلکه ماورای آنها را نیز از رغبات حلال کرده است و پرهیزی از آنچه حرام کرده است نیست, ولی او خلق را آفرید و به آنان آنچه بدنهایشان انجام میدهند و آنچه به صلاح آنان است, آموخت و آن را بر بندگانش حلال کرد و آن را مباح دانست و آنچه به زیانشان هست نیز آموخت و آنان را از انجام آن برحذر داشت, سپس آن را بر کسی که ناچار و بدنش جز با آن نمیتواند دوام بیاورد, حلال کرد.»۴
از امام رضا (علیهالسلام) روایت شده است که فرمودهاند: «آنچه خداوند حلال کرده است صلاح و بقای بندگان در آن است و به آن نیازمندند, و چیزهایی را یافتیم که حرام هستند و بندگان از آنها بینیازند گرچه در آنها فایدهای است.»
حر عاملی فرموده: «احادیثی که در این رابطهاند, بسیارند.»۵
خداوند متعال, اسلام را نعمتی دانست که او بر بندگانش نازل کرده است و این نعمت را با قرار دادن علی (علیهالسلام) امام و رهبری بر مسلمانان در روز غدیر کامل کرده است, چنانچه در آیه سوم از سوره مائده فرموده است: «امروز, دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آییین (جاودان) شما پذیرفتم.»
حق تشریع از آن کیست؟
اگر خداوند متعال تنها آفریننده و صاحب این جهان و انسان است و آگاه و دانا برتمام روابطی که در آن هست و دانا بر آنچه به صلاح یا زیان آنان باشد, پس تنها اوست که اختیار تام در وضع قانون و تشریع دارد و تنها اوست که سعادت و کمال انسان را تضمین میکند و بر تمام حالتها و رفتارهای انسان واقف است.
هر کس دیگری, جز خداوند سبحان و متعال متصدی این امور گردد (که چیز قابل ذکری از این جهان و انسان نمیداند) بیرون از جاده انصاف و مناسبات یا مقتضیات عقلی و فطری خواهد بود. بلکه ظالم و متجاوز است و نمیتواند نظام کامل و شاملی را وضع کند که با رفتار و کردار انسان مطابقت داشته باشد، البته اگر نگوییم که او در بیشتر موارد آنچه به ظلم و شقاوت انسان یا نابودی و هلاکت او میانجامد, وضع خواهد کرد.
در این مورد مثالی ذکر میکنیم:
اگر شخصی وسیلهای را در کمال دقت و پیچیدگی بسازد که نسبت به اطرافش تأثیرات مختلفی از خود نشان بدهد, آیا کسی که از حقیقت ترکیب این وسیله اطلاعی ندارد, حق منع سازندهاش را در استفاده از آن دارد؟ و یا حق داردنظم و قانونی ایجاد کند که سلامت و دوام آن را با تمام جزئیات و ویژگیهایش حفظ نماید؟! و در نتیجه این انسان ناآگاه به آن وسیله یا برخی از اجزایش خود را قانون گذار بشمار آورد؟ آیا کسی او را به خاطر انجام این کار ستایش میکند؟ یا او را ملامت یا سرزنش خواهد کرد؟ آیا ممکن نیست که از هر عاقل یا منصفی درخواست شود تا او را از این کار باز دارند و به علت خسارتها و کمبودهایی که از سرکشیاش بروز میکند جریمه شود, اینها علاوه بر عقاب و جزای برابری است که در انتظارش خواهد بود۶ تا موعظهای برای خود و پندی برای دیگران باشد.
نتیجهای که میگیریم این است که خداوند متعال و سبحان حق تشریع و قانونگذاری رابر تمام جهان و بر هر چیز دارد و تنها اوست که بر تمام بندگانش شاهد است و احاطه دارد.
گستردگی قوانین اسلام
قوانین الهی و تعالیم قرآنی, علاوه بر تکامل انسان در انسانیتش و در قربش به ذات حق تعالی و پیروزی در رضای پروردگار, برای تحقق کمال و سلامت و سعادت (کمال سعادت و خوشبختی) برای انسان, وضع شدهاند.
بدیهی است هر چه نظامها دقیقتر و گستردهتر باشند, سعادت و سلامت انسان نیز کاملتر و رسیدنش به آن هدف والا, سریعتر و آسانتر خواهد بود. و برای همین, تعالیم و قوانین اسلامی دقیق و گسترده برای تمام کارها و احوال و اوضاع انسان, چه سیاسی, اقتصادی, رفتاری, نفسی و یا غیره وضع شدهاند, خلاصه هر آنچه به فرد یا جامعه تعلق داشته باشد از دایره قوانین اسلامی خارج نیست.
هر چیزی تابع قانونی است و نظامی بر آن حاکم است که آن نظام, قانون را در خدمت و سعادت و خیر و صلاح انسان توجیه میکند. بله از هر چیزی که به انسان تعلق داشته باشد, از خوردن و نوشیدن و ایستادن و نشستن گرفته تا راه رفتن و تارهای صدایش نیز غافل نشده است. بلکه قوانین پروردگار در انتخاب و ابعاد خانهای که انسان در آن زندگی میکند ولباسهایی که می پوشد و در رفتارهایش حتی در خواستههای قلبی انسان و کارهای پشت پردهاش نیز دخالت دارند.
اسلام هیچ قانونی را که به جایگاه اجتماعی انسان یا به سلیقه او و خواستههایش یا به روح و حالت نفسانیش یا به سلامت بدنیاش لطمهای بزند, تشریع نکرده است. برای مثال: به تعالیم اسلام که به گرفتن ناخن انسان و آرایش مو و دستوراتی که به پاکیزگی و طهارت داده شدهاند, اشاره میکنیم.
مثلاً: خداوند متعال از مرد کثیف متنفر است.۷
و نیز آمده است که: «پاکیزگی نشانه ایمان است.» ۸
و از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند: «وای بر بنده کثیف».۹
خداوند بعضی از لباسهایی که به جایگاه اجتماعی انسان لطمهای میزنند و باعث خوار شدنش در چشم دیگران میشوند, حرام کرده است.
علاوه بر اینها بسیاری از موارد و حالتهایی که بر انسان پیش میآید ذکر کرده است که غیر از قانونگذاری الهی هر قانونگذار دیگری از آنان غافل مانده است, چون قانونگذاری الهی از ساحت مقدس حق سرچشمه میگیرد.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «جامعه نزد ماست, پرسیدم: جامعه چیست؟ گفت: صحیفهای است که هر حرام و حلالی در آن است و هر چیزی که انسان نیازمند اوست حتی دیه خراش، سپس دستهایش را به هم زد و گفت: ابا محمد! رخصت میدهید؟ گفتم: فدایت شوم در نزد شمایم, پس هر چه میخواهید انجام بدهید, با دست مبارک ویشگونی گرفت و گفت: حتی دیه این اثر».۱۰
طبیعت قوانین اسلام
دراینجا نمیخواهیم ادعا کنیم که گستردگی قوانین اسلام بر اساس نص واضح و صریح بر هر امر کوچک و بزرگی, استوار است, چون آن کاری است بس دشوار, ولی کمال گستردگی دراینجا این است که او به انسان, روحیه و حالاتش نگاهی آگاهانه دارد.
دیده میشود: اولاً: کارهای ثابتش که هیچ تغییر و تبدیلی در هیچ برههای از زمان و احوال در آن به وجود نمیآید, برای آنها قوانینی ثابت و نظامهای محدودی تعیین کرده است. از جمله قوانین میراث, ازدواج و طلاق و غیره میتوان نام برد. و ممکن است در آن, تمام احکام ثابت در موضوعها با عنوانهای نخستین, طبق اصطلاح اصولی, وارد کرد.
دوم, کارهایی که قابل تغییر و تبدیل باشند که ممکن نیست دارای چهار چوبی معین و ثابت باشند, پس باید اصول و قوانین عامی قرار دهد که لسانشان تغییرپذیر باشد.
در نتیجه این قوانین و ضوابط ثابتند و تنها مصادیق و افراد آنها, متغیر است.
ممکن است دیگر موضوعاتی که در اصول به آنها «عناوین ثانویه» اطلاق میشود در این محدوده وارد ساخت. اینجاست که اسلام نسبت به فرهنگها و علومی که به سود جامعه اسلامی است و نسبت به امور داخلی و امنتی کشورهای اسلامی که بر اثر ظرفیتهای گوناگون مختلف میباشد نظری خاص دارد. و این امر به اسلام نیروی خاصی داده است تا هر چیز جدیدی را در بر بگیرد و گام به گام با پیشرفتهای مدرن و پیشرفت زمان همراه باشد. و همواره بتواند در حالتها در احوال مختلف تصمیمی مناسب اتخاذ کند و در آینده نیز این نیرو را خواهد داشت. و اسلام تنها قانونی است که میتواند,انسانی و مدرن و جهانی و همیشگی باشد.
فقیه و غیرفقیه
۱ـ وظیفه فقیه کشف احکام ثابت الهی برای موضوعهایش و تطبیق قواعد و کلیات ثابت بر مصداقهای متحول و متغیرش میباشد. پس فقیه احکام شرعی را جعل و تشریع نمیکند, بلکه از آنها پرده بر میدارد و قاعده را بر مواردش تطبیق میدهد.
۲ـ شکی نیست که فطرت, عقل وعقلا در جایی که احتیاط و عمل به آن ممکن نباشد۱۱ حکم میکنند به رجوع کردن به کسی که قدرت بر کشف و تطبیق دارد, زیرا اوست که در این زمینه تخصص دارد و آمادگی آن را دارد تا در آینده مرجعی برای کسانی که فاقد این تجربه هستند باشد. همانطور که شخص عادی به پزشک یا مهندس در آنچه به آنان تعلق دارد مراجعه میکند, چون او تجربهای در این دو مورد به دست نیاورده است.
۳ـ همانطور که انسان طبق فطرت و سجیه و عقلش, ماهرترین دکتر و متخصصان را برتر میداند و جز به آنان به کسی دیگر مراجعه نمیکند, مگر در مواردی که نمیتواند ازآنان استفاده ببرد که خداوند متعال برای رهنمود این گونه افراد فرموده است: «اگر نمیدانید, از آگاهان بپرسید.» ۱۲
همچنین خداوند متعال در اشاره به اینکه این امر در سرشت و ذات انسان وجود دارد, فرمودهاند: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟»۱۳
۴ـ از سوی دیگر: سرشت و ذات انسان او را در مراجعه به کسانی که به راستگویی و اخلاصشان از متخصصان اطمینان دارد, سوق میدهد و هر چه , کاری که میخواهد انسان آن را به بهترین وجه و کاملترین شکل انجام دهد, مهمتر باشد, اهمیت کسی که دارای بیشترین شرایط مناسب باشد, مهمتر است.
۵ـ دین و شرع, بزرگترین مسألهای است که ممکن است در پیش روی انسان باشد, چون دستورات آن تمام موارد اجتماعی, حیاتی و فردی او را در بر میگیرد و آینده و سرنوشتش به آنها بستگی دارد (دنیوی و اخروی) هر خللی یا تجاوزی که حاصل شود به طور مستقیم بر زندگی انسان و آیندهاش تأثیر میگذارد.
اگر این طور باشد – پس بر انسان است که سعی کند تا تمام شرایط و ضمانتهایی را که باعث میشود تا به آن درجات از اطمینان کامل در باره کسی برسد که او را رهبر و معلم و مرشدی برای خود در این راه میبیند – چه از ناحیه علمی یا رفتاری یا غیره.
او جز شخص مجتهد و عادل نیست, کسی که نخست نفسش را از درون تزکیه کرده است و سپس به بیرون پرداخته, کسی که ظاهرش انعکاس باطنش باشد. کسی که والاترین و عظیمترین مهارتهای علمی را در این زمینه دارا باشد.علاوه بر آنچه فقها در کتابهایشان به آن اشاره کردهاند.
پزشکی و فقیه
اگر پزشکی یکی از موارد گستردهای باشد که گاهی به احکام و قوانین اسلامی به طور مستقیم یا غیر مستقیم, راجع است, پس طبیعی است که دکتر یامریض و کسانی دیگر که با این موارد رابطهای دارند, باید پیوسته به کتابهایی که مرد اعلم در قانون گذاری اسلامی برای آشنایی با احکام شرعی, نوشته است مراجعه کنند, چون این امر در بیشتر موارد بر نظرها و رفتارهایشان به طور قابل توجهی تأثیر میگذارد.
پزشکی در اعتبار شرعی
پزشکی یک وظیفهای شرعی محسوب میشود و واجب کفایی است. همه از ترکش مجازات میشوند و با عمل بعضی به آن, از دیگران ساقط میگردد که موارد زیر صحت این گفته را تأیید میکنند:
۱ـ از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که فرمود: «مردم هر سرزمینی از سه چیز بینیاز نمی شوند که هم در دنیا و هم در آخرت نجات دهنده آنان است, اگر از آنها روی برگردانند, نادانند: فقیه عالم و دانا و امیری نیکوکار و اطاعت شونده و طبیبی بینا و مطمئن.»۱۴
۲ـ از ابی عبدالله (علیهالسلام) روایت شده است که فرمود: «حضرت مسیح (علیه السلام) فرموده است: کسی که مداوای شخص زخمی را ترک کند به ناچار شریک زخم زننده است و چون زخم زننده خواستار فساد مجروح شد, کسی که از درمان او دوری کند خوبی او را نمیخواهد پس اگر خوبی او را نمیخواهد به ناچار خواستار فسادش شده است.» ۱۵
علاوه بر اینها اسلام, مؤمنین را برادر یکدیگر میداند و باید در امور آنان اهتمام ورزید و نیازشان را برآورد و به آنان غذا رساند و این که دست همدیگر را در موارد بلا بگیرند و مؤمن برادرش را سود برساند و از دلتنگیاش بکاهد, علاوه بر خیلی از چیزهای دیگر که گنجایش آنها در این چند خط ممکن نیست.
موارد پزشکی در هر حالت نمیتواند از این قاعده مستثنا باشد. اگر نگوییم که از والاترین و کاملترین مصداقها در بسیاری از موارد بالا میباشد.
پی نوشتها:
۱ـ سوره حدید, آیه ۱-۴.
۲ـ سوره حدید, آیه ۹.
۳ـ سوره حمد, آیه ۱-۳.
۴ـ کافی: ج ۶, ص ۲۴۲ – محاسن: ص ۳۳۴ – تهذیب: ج ۹, ص ۱۲۸ – من لا یحضره الفقیه: ج ۳, ص ۲۱۸ – وسائل: ج ۱۷, ص ۲.
۵ـ الفصول المهمه: ص ۵۴۱ از علل الشرایع – بحارالانوار: ج ۶, ص ۹۳ – علل الشرایع: ج ۱, ص ۲۵۰ و ۲۵۲.
۶ـ کسی که سنت حسنهای را پایه گذاری کند, اجرش و اجر هر کس که به آن عمل میکند تا روز قیامت, به او برمیگردد و کسی که سنت بدی را بنا نماید, گناه آن و گناه هر کسی که به آن عمل کند تا روز قیامت, به او برمیگردد.
۷ـ بحارالانوار: ج ۷۶, ص ۸۴ و ج ۸۰, ص ۱۰۶ از کنزالفوائد کراجکی و ج ۹۹, ص ۳۰۳ – فقه الرضا: ص ۴۸،۹۹،۸۴ – خصال: ج ۲, ص ۶۲۰ – تحف العقول: حدیث الاربع مائه (چهار صد حدیث), ص ۷۳.
۸ـ بحارالانوار: ج ۶۲, ص ۲۹۱, به نقل از طب نبی, تألیف مستغفری.
۹ـ الفصول المهمه: ص ۴۴۱ – طب صادق, ص ۱۵از دعائم.
۱۰ـ وسائل الشیعه: ج ۱۹, ص ۲۷۲, حدیث ۱.
۱۱ـ همچنان که در بیشتر موارد عام: سیاسی, اجتماعی, اداری و … چنین است.
۱۲ـ سوره نحل, آیه ۴۳.
۱۳ـ سوره زمر, آیه ۹.
۱۴ـ تحف العقول: ص ۲۳۸ – بحارالانوار: ج ۷۸, ص ۲۳۵ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۷۸.
۱۵ـ روضه الکافی: ص ۳۴۵. الفصول المهمه: ص ۴۰۴ – الوسائل: ج ۲,ص ۶۲۹ و ج ۱۱, ص ۴۰۱.
منبع:http://www.sibtayn.com