نویسنده: فرض الله قلی زاده کلان
کودکان، آینه رفتار والدین هستند؛ هر آن چه مقابل این آینه حساس قرار گیرد، به همان سان آن را منعکس خواهد کرد. بدین ترتیب کودکان، رفتارهای والدین را تقلید مینمایند و آن را در زندگی خود اجرا میکنند، زیرا محیط خانواده، اوّلین محیطی است که نوزاد زندگی خود را شکل میدهد. در پایهریزی شخصیت و چگونگی رشد عواطف انسانی، هیچ عاملی به پای محیط کوچک خانواده نمیرسد. تار و پود روانی اشخاص در کانون خانواده به هم تنیده میشود. و والدین در تکوین شخصیت سالم، توانا، باتقوا و سازنده فرزندان خود نقش انکارناپذیری دارند.
کودک در اوّلین سالهای زندگی، قبل از این که زبان باز کند، در اثر ارتباطاتی که با اعضای خانواده دارد، تصویری از خویشتن در او ایجاد میشود، و هنگامی که زبان میگشاید درسهای زیادی برای سازگاری بیشتر با محیط اطراف میآموزد. کودک به تدریج رشد میکند و توجه او با قضاوت دیگران درباره خود بیشتر میشود و خودپنداری او انعکاسی از قضاوتها و ارزیابیهایی میشود که افراد و اعضای خانواده در مورد او به عمل میآورند.اگر این ارزیابیها نادرست و ناپسند باشد و جنبه تحقیرآمیزی به خود بگیرد، کودک خود را تحقیر شده و بیارزش میشمارد و این امر در او حس خود کمبینی و حقارت ایجاد میکند که در مراحل بعدی زندگی باعث آزارهای روحی و عقدههای روانی میگردد.بر عکس، اگر کودک در رابطه خود با خانواده، از پذیرفتن و گرمی و محبّت و از احترام متقابل برخوردار باشد که در آن به شخصیت و سلامت روانی کودک ارزش قائل شوند و به اصطلاح او را آن گونه که هست بپذیرند، کودک خود را عضو باارزش و مفیدی میپندارد و در نتیجه فردی خوش بین و با اعتماد به نفس بار خواهد آمد.
کانون خانواده، تنها پناهگاه فرزند و تکیهگاه او است هر چند خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است، ولی هسته اصلی جامعه، سرچشمه اجتماع بزرگتر است؛ یعنی زمانی که نوزاد چشم به جهان میگشاید، با افکار، احساسات، نظرها، آرزوها و انتظارات اعضای خانواده احاطه میشود. محیط خانواده، محلی است که کودک چگونگی زندگی کردن را یاد میگیرد و شیوههای فرهنگ را عموما و فرهنگ خانواده را خصوصا میآموزد. در این محیط باید عواطف و احساسات هیجانی کودک در پناه امنیت و آرامش نضج گیرد و پرورده شود. او در هر زمینهای نیاز به راهنمایی دارد. در رفتارش باید توجّه کامل و مراقبت صحیح به عمل آید. باید محیط را به گونهای جلوه داد تا کودک به خوبی احساس کند که در پناه حمایت والدین است. باید کودک درک کند که راهنمایی آنها بر پایه صحیح و منطقی استوار است. اگر طفل از وضع نوین و غیر منتظرهای احساس آشفتگی و اضطراب کند، باید با توضیح کافی و سازگار با منطق و درک او، ذهن وی را روشن کرد. اغلب عوارض و مشکلات رفتاری بزرگسالی، ریشه در زمان کودکی دارد.
هرگاه والدین در هر مرحلهای از رشد، به کودک مسؤولیتی در خور توانش بدهند، به تدریج درباره خود به عنوان یک فرد قابل اعتماد و شایسته میاندیشد. اگر والدین صادقانه به او محبّت کنند، او دوست داشتن دیگران و مورد علاقه دیگران بودن را یاد میگیرد؛ و بالاخره اگر والدین از اعتماد به نفس او نسبت به استقلال یافتن جلوگیری نکنند، او قادر خواهد بود در خلال دوره نوجوانی به درجهای از اعتماد به نفس دست یابد و به تدریج خود را از وابستگی کودکانه رها سازد. از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت شده است که فرمودند: «رَحِمَ اللهُ مَنْ اَعانَ وَلدَه عَلی برّه. قال قُلْتُ کَیفَ یُعینُهُ عَلی برهّ؟ قالَ یَقْبَلُ مَیْسُورَهُ و یتجاوَزُ عن مَعسورِه و لایُرْهِقُهُ و لایَخرُقُ بِه؛ خدا رحم کند بر کسی که فرزندان خود را بر نیکی مدد رساند. شخصی میگوید پرسیدم: چگونه او را بر نیکی کردنش اعانت کند؟ حضرت فرمودند: کار آسانی که از او به عمل آید، قبول کند و کاری که بر او دشوار باشد و او انجام ندهد، از او درگذرد و تکلیفهای دشوار به او معین نکند و با سفاهت و تندی با او برخورد نکند.»
نگرشها و رفتار والدین میتواند تسهیل کننده و یا مانع جریان رشد و تکامل کودک باشد. والدین سختگیر و خشن، مانع میشوند فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خویش که برای استقلال آنان بسیار مهم است، بهره گیرند.توقعات و محدودیتهای والدین، اغلب فرآیند رشد را در کودکان و نوجوانان دشوار میسازد. نتیجه رفتار والدین، بستگی تام به این دارد که کودک چگونه رفتار والدین را مشاهده و معنای آن را چگونه درک میکند.خانواده باید ضمن حمایت از کودک فرصتهایی برای او فراهم آورد که بتواند به روش خود و با توجه به رشد و تواناییهای خویش، مهارتهایی را فرا گیرد و با مسائل خود به طور نسبی دست و پنجه نرم کند. کودک بدین ترتیب احساس خودارزشی و اعتماد به نفس میکند، ولی حمایت بیش از اندازه و یا عدم حمایت،موجب میشود کودک در تواناییهای خود شک کند و نتواند استعدادهای خود را بشناسد.
والدین باید در محیط خانواده به احساسات کودکان توجّه کنند و بیتفاوت نباشند. پدر و مادری که به احساسات کودکان خود و حتی احساسات سایر مردم بیتفاوتاند، به احتمال زیاد بازتاب همان ویژگی را در خصوصیات بزرگسالی فرزندانشان خواهند دید. والدینی که آرای دیگران را برنمیتابند و پیوسته از دیگران انتقاد و ثروت خود را بیهوده صرف میکنند، یا در گفت و گوهای خود از مذهب، درستی و مهربانی و سایر ارزشهای اخلاقی با بدی و بیارزشی یاد میکنند، بیتردید الگوهای ناصوابی برای فرزندانشان خواهند بود. امام سجاد(ع) در این زمینه میفرمایند: «فاعْمَلْ فی أَمرِه عَمَلَ المُتزَیَّن بِحُسْنِ اثره علیه فی عاجل الدُّنیا؛1 با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود، او را* کودکان، آینه رفتار والدین هستند؛ هر آن چه مقابل این آینه حساس قرار گیرد، به همان سان آن را منعکس خواهد کرد. بدین ترتیب کودکان، رفتارهای والدین را تقلید مینمایند و آن را در زندگی خود اجرا میکنند.
چنان بار بیاور که بتواند در شؤون مختلف، دنیای خود را با عزّت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.»
بطور کلی، خانواده مطلوب و ایدهآل، خانوادهای است که امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلّق و عشق و علاقه را تأمین میکند. هنگامی که کودکی مورد علاقه و احترام خانوادهاش باشد، امکان و فرصت بیشتری برای نیل به استقلال و مسؤولیت خواهد داشت و برای برنامهریزی و انتخاب امور مربوط به خود در چارچوب معیارهای اخلاقی، از تشویق لازم برخوردار خواهد شد. کودک و نوجوان در خانوادهای که همخوانی و عدم تعارض در ارزشها، گرمی، ثبات و اعتماد و احترام لازم و متقابل در آن حاکم است، به سهولت با زندگی همساز میشود.
از حضرت امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمودند: «و امّا حقَّ وَلدکَ فاَنْ تَعلَمَ انَّهُ مِنْکَ و مُضافٌ الیکَ فی عاجِل الدّنیا بِخَیره و شَرَّه و انَّکَ مَسؤوُلٌ عَمّا وَلَّیتهُ به من حُسن الادَبِ و لدلاله علی ربَّهُ عَزَّوجَل والمَعُونَه له علی طاعَتِه فاعْمَلْ فی امْره عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ انَّهُ مُثابٌ علیَ الاحسان الیه مُعاقبٌ علی الاسائهِ الَیه؛2 و امّا حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از تو است و نیک و بدهای او در این دنیا وابسته به تو میباشد، بدانی که در حکومت پدری و سرپرستی او مسؤولی، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی،
* محیط خانواده، محلی است که کودک چگونگی زندگی کردن را یاد میگیرد و شیوههای فرهنگ را عموما و فرهنگ خانواده را خصوصا میآموزد. در این محیط باید عواطف و احساسات هیجانی کودک در پناه امنیت و آرامش نضج گیرد و پرورده شود.
او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگارت یاریاش نمایی، به رفتار خود در تربیت فرزندت توجه کنی، پدری باشی که به مسؤولیت خویش آگاه است، میداند. اگر نسبت به فرزند خود نیکی نماید، در پیشگاه خداوند متعال اجر و پاداش دارد، و اگر درباره او بدی کند، مستحق مجازات و کیفر خواهد بود.»
منبع:www.seraj.ir