پدر و مادر بودن مشکل است

پدر و مادر بودن مشکل است

نویسنده:منصور بهرامی

از آنجا که دوران کودکی سرشار از تجربیات و درگیری‏هایی است که به نظر والدین” مشکل” قلمداد می‏شود‏، لازم است پیش‏ از‏ آن که روی هریک از رفتارهای کودک خود برچسب مشکل بزنید به چند پرسش پاسخ دهید :
از خود بپرسید کدام رفتار بد کودک تکرار می‌شود؟
توجه کنید بدرفتاری کودک تا چه اندازه شدید است؛ به عنوان مثال اگر کودکتان به سرعت عصبانی می‏شود، ممکن است این خشم، واکنش طبیعی ‏او در برابر ناکامی باشد اما اگر کودک چنان عصبانی می‏شود که ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند، پس لازم است کاری انجام گیرد تا حداقل از شدت این خشم کاسته شود.
تا چه حد در برابر بدرفتاری کودک صبور هستید؟
ممکن است شما به خاطر علایق، نیازها، یا شیوه‏های خاص خودتان بخواهید بعضی از رفتارهای کودک را که در نظر سایر والدین غیر قابل تحمل است، تحمل کنید و یا حتی آنها به نظر شما جالب باشند، اما مشکلات را باید از دید سایر بزرگسالان هم تعریف نمود. این که ” همسایه‏ها چه فکر می‏کنند ؟ ” مشکل را به خارج از مرزهای خانواده می‏کشاند‏. والدینی که رفتار کودک خود را در خانه می‏پذیرند، ممکن است متوجه این موضوع شوند که سایرین آن رفتار را تأیید نمی‏کنند. لذا به این نتیجه می‏رسند که باید در این مورد تدبیر‏ی اندیشید.
بنابراین، رفتار کودک مساله‏ای است که می‏تواند از دیدگاه والدین یا دیگران به صورت یک مشکل درآید. به عنوان مثال کودکان لج بازی‏های خود را مشکل نمی‏دانند‏. آنها هنوز راه‏های بهتری برای کنترل خود پیدا نکرده و شیوه‏های مناسب کسب رضایت را نیاموخته‏اند.به منظور کنترل صحیح مشکلات رفتاری کودکان، والدین نیز باید منضبط‏تر شوند ( انضباط به معنی روند آموزش تعلیماتی است که به نظم بیشتر و کنترل خویشتن می‏انجامد). پیش از آن که رفتار کودک تغییر کند، والدین باید رفتار خود را تغییر دهند و پیش از آن که کودکان با انضباط تر شوند، پدران و مادران باید” والدین منضبط تری” گردند.

الفبای نظم و تربیت
دراین‌بخش،خلاصه‏ای از پژوهش‏های رفتاری ‏که توسط متخصصین روان‌شناسی بررسی شد آمده‌است. نتایج این تحقیقات ثابت می‏کند که در رابطه با مشکلات رفتاری کودکان، به دلایل علمی ونیز فلسفی، لازم است تا کودک را از رفتارش جدا کنید. با ” شلخته” خواندن کودکی که اسباب بازی‏های خود را جمع نمی‏کند، آن اسباب بازی‏ها جمع نخواهد شد و این برچسب، رفتار درست و مرتب را به وی نمی‏آموزد. تنها تأثیر این گفته بر کودک شما ممکن است این باشد که وی تصویری نادرست از خویشتن پیدا نماید و یک رفتار موقت، که آن را شلختگی نامیده‏اید از طریق این برچسب به یک رفتار با ثبات و دایمی تبدیل شود و احتمالاً در آینده دوباره آن کار را تکرار کند. بهترین کمک به افزایش نظم، بدون آسیب به اعتماد به نفس کودکان این است که بر راه‏های مشخص و سازنده جهت تغییر رفتار غیر اصولی وی تأکید نماییم.
براساس این اصل، الفبای تربیتی ما به‏صورت گام‏های زیر است:
گام اول: رفتار مشخصی را که می خواهید تغییر دهید، تعیین کنید.
اگر به جای پرداختن به موضوعات کلی، به موارد مشخصی توجه کنید، بهتر می‏توانید پیش بروید. به کودکتان نگویید” مرتب باش” برای کودک توضیح دهید که می‏خواهید قبل از اینکه برای بازی بیرون برود، اسباب بازی‏هایش را جمع‏آوری نماید.
گام دوم: به کـودک بـگـویید انتظار شـما از او چیست و نحوه انجام آن را نشان دهید.
اگر از کودک می‏خواهید که هنگام درخواست چیزی ناله و زاری نکند، به او نشان دهید چگونه باید خواسته خود را بیان نماید.وقتی قدم به قدم کودکتان را راهنمایی می‏کنید و چگونگی انجام رفتاری را نشان می‎‏دهید او دقیقا می‏فهمد که چه انتظاراتی از او دارید.
گام سوم: رفتار کودک خود را مورد سرزنش یا تشویق قرار دهید نه خود کودک را.
خود کودک را ستایش نکنید بلکه رفتاری را که انجام می‏دهد تشویق کنید ؛ به عنوان مثال به جای این که بگویید:” حالا بچه خوبی شدی” به او بگویید: “چقدر خوب است که آرام نشسته‏ای”. تحسین یا عدم تأیید خود را روی رفتار کودکان متمرکز کنید زیرا این همان چیزی است که باید کنترل شود. این توصیه در مورد رفتار‏های نامطلوب اهمیت بیشتری دارد. به عنوان مثال اگر از این که کودکتان تختخوابش را مرتب نمی‏کند، ناراحت هستید به او نگویید که “دختر بدی هستی” به جای آن، رفتارش را مورد نقد قرار دهید و بگویید از این که تخت‌خواب خود را مرتب نکردی از تو ناراحت هستم.
گام چـهـارم: تـا زمـانـی کـه رفتار جدید نیازمند پشتیبانی است به تشویق ادامه دهید.
تشویق رفتارهای صحیح کودکان، انتظارات شما از آنها را به خاطرشان می‏آورد و الگوهای صحیح رفتار را در برابر‏شان قرار می‏دهد. اگر والدین می‏خواهند آموزش مؤثری به کودکان خود بیاموزند بهترین راه این است که انتظارات خود را از کودکان به صورت الگو و نمونه در آورند. ادامه تشویق سبب تحکیم رفتار صحیح آنها و تداوم آن می‏شود.
گام پنجم: از جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزید.
استفاده از روش” مهلت زمانی” به وسیله تنظیم زنگ یک ساعــت در مواقـعی که به عـنوان مثال مـی‏خواهید فرزند شما سریع تر به رختخواب برود، به کاهش کشمکش میان والدین و کودک کمک خواهدکرد؛ زیرا به این وسیله شما قدرت خود را به یک مرجع بی‏طرف یعنی ساعت منتقل می‏کنید.
گام ششم:در صحنه حاضر باشید.
این بدان معنا نیست که والدین باید شبانه روز در کنار فرزند خود باشند، بلکه بدان معناست که کودکان نیاز به همراهی و نظارت مستمر دارند. اگر هنگام بازی کودک، والدین آنجا باشند، می‏توانند بر وقت بازی کودک نظارت داشته و به او در یاد‏گیری رفتار صحیح در رابطه با سایر کودکان و همچنین قواعــد بازی، کـمـک کنند و به این ترتیـب سبـب بـهبود رفتـارکودک شوند. اگر والدین نظارت و توجه کافی بر کودکان خود نداشته باشند، بسیاری از خطاهای رفتاری آنان اصـلاح نـخـواهـد شد.
گام هفتم: یادآور رفتارهای نادرست نباشید.
رفتارهای نامناسب را به دست فراموشی بسپارید و از یاد آوری آنها به کودک بپرهیزید. یاد آوری رفتارهای نادرست تنها منجر به ایجاد انزجار، رنجش و تنفر در کودک می‏شود و احتمال تکرار مجدد آن اشتباه را بیشتر می‏کند. هر آنچه که قبلًا اتفاق افتاده، تمام شده است. تلاش جهت بنای آینده بهتر، عاقلانه تر از تکیه بر گذشته است. یادآوری اشتباهات کودکان، تنها سبب می‏شود که آن اشتباه، به عنوان الگوی کاری که نباید انجام شود، در ذهن آنها بماند. اما الگوی کاری را که باید انجام دهند به آنها نشان نمی‏دهد. بنابراین مجدداً به الگوی غلط قبلی روی می‏آورد. تنها اثر یادآوری اشتباهات کودکان تکرار اشتباهات در آینده می‏باشد.
گام هشتم: داد و فریاد و تنبیه بدنی سازنده نیست.
موارد ذکر شده در بالا نکاتی هستند که والدین هنگام روبرو شدن با بدرفتاری کودکان باید از آنها پیروی کنند. اما اغلب والدین، وقتی که از نافرمانی کودکان خود خسته یا مأیوس شده باشند،به داد و فریاد یا تنبیه بدنی متوسل می شوند. اگر داد و فریاد و تنبیه بدنی را پاسخهای طبیعی به بدرفتاری کودکان بدانیم این ناشی از ضعف و عدم توانایی ما در برابر کودک است.
تنبیه، اغلب بیش از آنکه مشکلی را حل نماید، مشکلات بیشتری ایجاد می‏کند زیرا داد و فریاد و تنبیه بدنی در اصل خود نوعی توجه، اما توجه به شیوه کودکان است که ما آن را نوازش منفی می‏نامیم و اگر این گونه برخورد، تنها نوع توجه به کودک باشد، ممکن است آنها برای جلب توجه بیشتر به بدرفتاری خود ادامه داده و طالب کسب نوازش منفی شوند. همچنین والدین همیشه نمی‏دانند که آیا تنبیه بدنی مؤثر است یا خیر، زیرا واقعاً اثرات آن بر رفتار کودک را، به مرور زمان مشاهده نمی‏کنند. تنبیه و مجازات کودک، اغلب رفتار بد را مخفی می‏نماید، اما آن را متوقف نمی‏کند.
در واقع کودک تبحر لازم برای گیرنیفتادن را پیدا می‏کند، حتی ممکن است والدین بگویند :” نگذار یک بار دیگر در حین انجام این کار گیرت بیاندازم ” و این جمله دقیقاً به این معنی است که مواظب باش گیرنیفتی و تا زمانی که گیرنیفتادی مجاز هستی این کار را انجام دهی.
در سلسله مراتب رشد اخلاقی پایین‏ترین سطح تبعیت از مقررات ” اجتناب از مجازات” است. اما بالاترین سطح عبارت است از” پیروی از مقررات به دلیل درستی و صحت آنها”. وقتی دایماً کودکان به خاطر بدرفتاری تنبیه می‏شوند، یعنی در پایین‏ترین سطح رشد اخلاقی متوقف شده‏اند در این حالت، آنها به گریز از مجازات علاقمند می‏شوند و به انجام کار خوب یا صحـیح تمایـل‏ نشان نمی‏دهند.
در عین حال تنبیه بدنی الگویی برای اولین تجربه آشنایی کودک با خشونت است. کودکان از طریق الگویی که بزرگسالان ارایه می‏دهند رفتار خشونت آمیز را می‏آموزند. وقتی والدین، کودکان خود را به خاطر رفتاری کتک می‏زنند، دیگر نمی‏توان توصیه ” کتک نزن” را به‏کارگرفت. از آنجا که کودکان، دنیا را به صورتی واقعی و مشخص می‏بینند، زمانی که شاهد باشند کتک زدن یک بچه برای بزرگسال مجاز است، تصور می‏کنند کتک زدن یک بچه یا بزرگسال برای کودک هم مجاز است. خشونت، ایجاد خشونت می‏کند و نیز باعث خشم و قطع ارتباط بین کودکان و والدین می‏شود.

منبع:www.shamisapsy.com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید