نویسندگان:معصومه کریمی*
مریم شکرینژاد **
بخش سوم
گیاهان در قرآن
یکی از دانشهایی که قرآن درباره آن، مطالب ارزندهای دارد؛ گیاهشناسی است. قرآن از زاویه ی خاصی به گیاهان مینگرد و آیات فراوانی درباره گیاهان، انواع و اجزای آنها نازل شده است. خداوند متعال، گیاهان را ارجمند شمرده زیرا آنها را نعمت خود و حتی از نعمتهای بهشتی دانسته و به برخی از آنها سوگند یاد کرده است.
قرآن، گیاهان را از سویی نعمت خدا قرآن، گیاهان را از سویی نعمت خدا و از سوی دیگر نشانههای قدرت حکمت و وجود پروردگار میداند.
آیات قرآن درباره ی گیاهان و به خصوص درختان پیروان این دو محور هستند؛
گیاهان نعمت الهی
قرآن به روشنی در آیاتی از قبیل “و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها” و “رزقاً لکم” از گیاهان به عنوان نعمت، روزی و برکت یاد میکند. مؤلف در تبیین معنای نعمت بودن درختان، بیانی لطیف و دلانگیز دارد بدین سان که درختان هم نعمت مادی زندگی انسانها هستند و هم نعمت معنوی.
سودمندیهای مادی درختان بسیار آشکار است چه اینکه آدمی به طور مستقیم از آنها بهره میبرد و چهارپایان که بخش عظیمی از نیازمندیهای جامعه انسانی را فراهم میآورند نیز از آنها تغذیه میکنند. اما قرآن در توصیف برکتها و سودمندیهای گیاهان بدین بسنده نمیکند و آنها را دارای آثار روانی و معنوی ارزندهای میداند؛ از نگاه قرآن، گیاهان، زینت زمین به شمار میآیند و در واقع سبزهها و گیاهان پوشاک نرم، فاخر، بهجتآفرین و دلانگیزی هستند که اندام زمین را پوشاندهاند و بسان آرایشی بس دیدنی و نشاطآور برای زمین در آمدهاند.
“انا جعلنا ما علیٍْ الارض زینه لها”
به گفته مولا علی ـ علیهالسلام ـ
“اینک این زمین است که با آرایش گل و گیاه خود به نشاط آمده و با پوشاک نرم و فاخری که از شکوفهها به تن نموده، به خود میبالد و به انواع زیورهایی که فروغ خرمی گل و گیاهان به تن نموده است، فخر میفروشد.”
مؤلف در این باره چنین مینویسد:
“قرآن جلوه ی نعمت بودن گیاهان را به بعد مادی منحصر نمیداند بلکه بعد معنوی را هم بر آن میافزاید همان طور که خوراک آدمیان از حیوانات است، حیوانات نیز از گیاهان تغذیه میکنند و حیوانات بخش عظیمی از تغذیه ی آدمی را فراهم میآورند و منافع بسیاری از حیوانات به آدمیان تعلق دارد. “متاعا لکم و لا نعامکم” خداوند متعال در این باره می فرماید:
“خدایی که زمین را بسان گهوارهای آفریده و برای شما در آن راهها قرار داده و از آسمان آب فرو فرستاده است پس بدان آب، رستنیهای گوناگون پدبد آوردیم.” (12)
گیاهان نشانههای هستی، جمال، قدرت و حکمت خدا
درختان، گیاهان، سبزهها و سبزهزاران نیز همانند آبها، نشانه هستی و نشانگر قدرت، حکمت و جمال جمیل اویند. اگر آدمیان از سر بصیرت به آنها بنگرند و با فطرتی پاکیزه و ذهنی سالم در آنها بیندیشند زمینه اعتقاد به خداوند در آنان فراهم میآید.
مؤلف بر این باور است که از آیات و روایات استفاده می شود که آدمیان از طریق اندیشه خود به نشانه بودن گیاهان پی ببرند و نه از طریق حس گر چه حس از ابزار فکر است و از آن گسستیناپذیر و در این باره چنین مینویسد:
“… گرچه انسان آیت بودن گیاهان را از طریق حواس میشناسند اما این شناخت با فکر آدمی ارتباط مستقیم دارد؛ چرا که با چشم دیدن از تفکر ذهنی جدا نیست بلکه راه شناخت، نشانه بودن گیاهان، اندیشه و فکر آدمی است و همواره، انسان در پرتوی عنایت و توجه ذهن، اشیا را میشناسد و بدانها رهنمون می شود.
به همین دلیل است که قرآن “آیه بودن” گیاهان را گاه با “عقل” گاه با “تفکر” و گاه با “علم” و … همراه میآورد زیرا قرآن در پی آن است که این آیات الهی در ذهن انسان سکنی گزینند و استوار شوند و [همو را درباره راز شگفتیهای هستی و آفریننده آنها به اندیشه و تأمل وا دارد] و قرآن میان آیهای که برای عاقلان و آیتی که برای متفکران است فرق میگذارد؛ بدینسان که در بخش اول (آنجا که واژه آیه را با کلمه فکر، تفکر … همراه میآورد) میخواهد بفهماند که ما به تفکر و تعمق نیازمندیم تا دریابیم که این اشیا چگونه نشانه وجود خداوند.” هستند.
نویسنده در این بخش نکتههایی چند در مورد گیاهان مینویسد که اشاره به آنها سودمند به نظر میآید:
الف: گیاهان، انواع گونهگون دارند پی از یک سبب، یعنی آب نشأت میگیرند.
ب: از آیتهای الهی آن است که گیاهان از جهتهایی شبیه یکدیگرند و از جهتهایی با هم اختلاف فراوان دارند: “… متشابها و غیر متشابه”.
ج: بهار باید فرا رسد، باران از آسمان فرو ریزد، غنچهها شکوفا شود گلبرگها پهن و پررنگ شوند و به ثمر بنشیند و پس از این هم برای اینکه میوهها به مرحله بهرهبرداری برسد باید مراحلی را طی کند. بزرگ شوند، تغییر رنگ دهند و … و این نیز از آیات الهی است.
د: دانهای خشک به مادهای بی جان میماند اما آن گاه که در دل خاک جای میگیرد و آب بر آن فرو میریزد؛ بر میدمد، میجنبد، خاکها را میشکافد، از دل خاک سر برآورده، کمکم به سبزهای شادیآفرین و موجودی زنده و با طراوت تبدیل می شود. این گیاه نشاط زا، از آن دانه بی جان نشأت میگیرد و این نیز از آیات الهی است و شگفت آن که ثمره این آفریده زنده و بالنده، همان دانهها و هستههای به ظاهر بی جان است:
“ان الله فالق الحب و النوی یخرج الحق من المیت من الحی ذلکم الله فانی یوفکون”
“خداوند شکافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده. این است، خدای شما پس چگونه از حق، منحرف میشوید؟”
هـ : اجزای طبیعت، هماهنگی حیرتآوری دارد؛ پروردگار جهان، همه موجودات را بر طبق حکمت خویش به اندازهای معین آفرید. درختان نیز به عنوان بخشی از پیکره شکوهمند طبیعت اندازهای معین و موزون دارند:
“وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ”
“و زمین را گستردیم و در آن قوههای ثابتی افکندیم و از هر گیاه موزون در آن رویاندیم.” (13)
کشاورزی در قرآن
تولید محصولات کشاورزی، کار آسانی نیست چرا که زمین باید آماده شود، کشاورزان بذرها را بپاشند؛ دانهها، خاکها را بشکافند و از زمین سر بر آورند و آهسته آهسته رشد کرده و ببالند، در برابر آفتها بایستند و از خود دفاع کنند، با عوامل محیطی هماهنگ شوند و در پی این همه، قد برافرازند و سبزه و طراوت را برای حیوانات و آدمیان به ارمغان آورند و غنچهها، شکوفهها و گلها بر تارک شاخساران بنشینند.
فراهم شدن این مراحل، اسباب و زمینههای گوناگونی میطلبد. در این میان سهم کشاورزان چیست؟ کشاورزان چه جایگاهی در طی این مراحل دارند؟ مؤلفان پژوهشگر، در پاسخ این پرسش، بر این نظرند که کشاورزان تنها بذرها را بر زمین میپاشند و گاه آن را شیارکرده و خاکها را زیر و رو میکنند و در زمانهای معینی زمین را آب و گاه کود میدهند و دیگر هچ.
این قدرت لایزال الهی است که اجزای پیکره ی شکوهمند طبیعت را به گونهای آفریده و هماهنگ فرموده که دانهها، خاکها را بشکافند و از دل زمین سر بر آورند و …
“أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ”
“آیا دیدید آنچه را کشت میکنید؟ آیا شما آن را رویاندید یا ما رویاندهایم؟”
در واقع، این خداوند است که رویانیدن، به ثمر نشستن بوتهها و زراعت را سامان داده و به پایان میبرد و آدمیان تنها میکارند، آبیاری میکنند و در حراست از آن به طور محدود میکوشند؛ به عبارت دیگر، زراعت از آن خداست و کاشت، کار بندگان. این حقیقت در روایت این گونه آمده است:
“لا یقولن احدکم زرعت و لیقل حرثت فإن الزارع هو الله”.
“نباید بگویید کشاورزی کردم بلکه باید بگوییم کاشتم [روینده ی گیاهان] و کشاورز فقط خداوند است.”
آیههای پر شمار دیگری از قرآن این واقعیت را بیان داشتهاند و بارش باران، رویش درختان و … را به خداوند نسبت دادهاند و هر گاه آدمی با ذهنی به دور از تعصب و فطرتی سالم و نیالوده در شگفتیهای روییدن گیاهان و هماهنگی حیرتآوری که طبیعت در این باره دارد، بیندیشد به نشانههایی از هستی و قدرت خداوند دست خواهد یافت.
“ان فی ذلک لایه لقوم یتفکرون”
“ان فی ذلک لایه لقوم یعقلون” (14)
کشاورزی، نعمتی ارجمند
در ادامه این بخش، مؤلفان بر این نکته اصرار و پافشاری مینمایند که کشاورزی از نعمتهای ارجمند خداوند است که از سر لطف در اختیار آدمیان نهاده است اما گروهی از آنان گاه دچار غرور میشوند و نمک خورده پی نمکدان میشکنند. از گزارشهای قرآن درباره قوم “ثمود”، “فرعون و پیروانش” استفاده می شود که آنان در زمره این گروه بوده و از ناسپاسان و مغروران به شمار میروند، این دسته از آیات، در واقع هشداری هستند به همه انسانها.
تشویق به کشاورزی و بهرهوری بهینه و دوراندیشانه از غلات
یوسف صدیق به جرم پاکدامنی به زندان افتاد و سرانجام با وساطت زندانی آزاد شده و پس از تعبیر خواب پادشاه مصر، از زندان آزاد شد. او در تعبیر خواب شاه مصر چنین گفت:
“قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّا تَأْکُلُونَ”
“یوسف گفت: هفت سال پیاپی زراعت کنید پس آنچه درو کنید ـ جز اندکی که میخورید ـ در خوشهاش بگذارید.”
این آیه، به صراحت انسان را به کشاورزی تشویق میکند و اشاره دارد که باید در مصرف فرآوردههای کشاورزی دوراندیشی داشت و آینده را در نظر گرفت. هم چنین این آیه، انسان را به بهرهگیری از ابزار و وسیلههای مختلف برای ذخیرهسازی آنها به منظور سالم ماندن غلات در طول مدت انبارش آگاه می سازد. در روزگار ما در پرتوی پیشرفت دانش جدید، اکنون به خوبی میدانیم که بهترین شیوه برای سلامت غلات در طول مدت ذخیرهسازی، آن است که در خوشهها بمانند چه پوشش طبیعی آنها از سویی رطوبت طبیعی آنها را نگاه میدارد و از طرفی مانع تأثیر هوا بر دانه میشوند و با این شیوه ـ به همان سان که قرآن از یوسف صدیق گزارش می دهد ـ می توان غلات را در انبارها تازه و سالم ذخیره ساخت. این نکته علمی را قرآن صدها سال پیش از دانش نوین یادآور شد و به مردم آموخت [شاید به همین دلیل] در آیهای دیگر خداوند به اهمیت پوشش دانهها اشاره کرده است.
“و الحب ذوالعصف و الریحان” (15)
کاشت (الحرث)
درباره ی معنای کاشت و اهمیت آن مؤلفان در آغاز به گونهای بسیار فشرده و با شیوهای علمی قلم زدهاند و آن گاه آیات شریف قرآن را که در آن، واژه “حرث” و برخی مشتقات آن آمده آوردهاند.
در اول این بحث، اشاره شد که “حرث” در لغت به معنای “کاشت” است اما در قرآن در غالب موارد به معنای زراعت است و نه کاشت.
به هر حال، آیات سوره واقعه؛ زراعت را کار خدا میداند و نه فعل بندگان”
“أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ”.
“آیا آنچه را میکارید، دیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما رویاننده آنیم؟ اگر بخواهیم، آن را گاهی گیاهی بی دانه یا گیاهی شکسته میگردانیم، پس سراسیمه در شگفت میمانید.”
این آیات، نشان می دهد که رویش، پویش، پرورش و به بار نشستن گیاهان، فعل خداست و به همان سان که پیشتر آوردیم آدمی نه قادر است گیاه را برویاند و نه می تواند از آن محافظت کند. از این روی، اگر انسان در عملیات قانونمند، پیچیده و حیرتآور روییدن گیاهان، ژرف بیندیشد و غبار تعصب را از خانه دل بزداید و از سر انصاف و به دور از کژیها و تأثر از فرهنگها و تفکرها به داوری بنشیند قدرت و حکمت خداوند را در آن خواهد یافت.
مؤلفان با تفسیر و توضیح هفت آیه از قرآن کریم که در آنها واژه “حرث” آمده، دریافتهاند که:
غالب این آیات، جنبه ی طبیعت شناختی ندارند و این واژهها در آنها به معنای دیگری آمده و هدف دیگری را در پی گرفته است. (16)
برداشت (الحصاد)
نخستین عملی که آدمیان برای دسترسی به غذا انجام دادند، چیدن میوهها و دانهها و دیگر ثمرههای گیاهانی بود که در اطراف آنان میرویید.
برداشت محصولات کشاورزی و گیاهی از مهمترین مراحل کشاورزی است و باید به هنگام آغاز شود و در زمان مناسب فرجام پذیرد چه اگر نابهنگام شروع شود یا در زمان نامناسب پایان یابد، پیامدهای ناگوار در پی خواهد داشت و برکمیت و کیفیت محصولات اثر خواهد گذاشت.
نویسندگان کتاب، در این خصوص آیاتی را آورده و در تفسیر آنها کوشیدهاند اما غالب این آیات در پی توضیح “برداشت و درو” نیست و تبیین مطالب دیگری را دنبال میکند و اگر احتمالاً به مسئله “برداشت” اشارهای دارد به طور کامل حاشیهای است. (17)
مراتع
انسانها در روزگاران قدیم برای تهیه خوراک خود، حیوانات را شکار میکردند و با مرور زمان، درباره حیوانات تجربههای بیشتر و سودمندی به دست آوردند و فهمیدند شکار حیوانات افزون بر دشواریهای فراوان، گاهی نیز ناممکن است و می توان با گروهی از حیوانات انس یافت و از آنها بهره برد. از این رو، در پی آن بر آمدند که حیواناتی از این دست را پرورش، تولید و تکثیر کنند و این موفقیتی چشمگیر در زندگی آدمیان به شمار میآید. پروراندن حیوانات گرچه بسیار سودمند و گامی بلند در برآوردن خوراک و تغذیه بود اما انسان را با مشکلاتی مواجه ساخت و فراهم آوردن غذای این حیوانات در زمره مهمترین آنها قرار داشت.
بدین سان بشر در پی به دست آوردن خوراک حیوانات خود بر آمد و مجبور شد نه تنها مرتعها و سرزمینهایی را که علفهای خود را دارد؛ بشناسد و گوسفندان و دیگر حیوانات خود را به سمت آنان سوق دهد بلکه در حواشی سبزهزاران و چراگاهها برای خود سکنا گزیند و بدین سان اهمیت مرتعها و سهم آنها، در معیشت بشری نمایان شد.
مؤلفان کتاب برای تبیین دیدگاه قرآن درباره مرتع، پنج آیه را شناسایی کرده و با بهرهگیری از تفسیر مفسران و قرآنپژوهان و برخی از روایات در این راستا کوشیدهاند، آخرین آیهای که بدان استناد جستهاند، این آیه است: “و فاکهه و ابا”
برای تفسیر این آیه، در آغاز گزارشی از دیدگاههای لغتپژوهان تازی درباره معنای “أب” آمده است. بر پایه این گزارش آنان “أب” را به معنای گیاهان و علوفههایی میدانند که در چراگاهها میروید اما بر طبق روایتی، وقتی از خلیفه اول و دوم از معنای “أب” سؤال شد در پاسخ گفتند معنای آن را نمیدانیم. مؤلفان در پایان نوشتهاند: ما نیز به آنان اقتدا کرده و اعلام میداریم، بهتراست از هرگونه اظهار نظر خودداری کرده و لب فرو بندیم و تنها خداوند است که از معنای این کلمه آگاه است.
بسیاری از مفسران اهل سنت در این باره گفتهاند: “أب” به معنای گیاه و علوفههای روییده در چراگاههاست و به صراحت در این باره اظهار نظر کردهاند. افزون بر این روایاتی از علی ـ علیهالسلام ـ نقل شده که آن حضرت “أب” را معنا کرده است. از این رو شایسته بود که مؤلفان در این باره از شیوه مفسران بزرگ اسلام پیروی میکردند و نیز گفتهها و نظرهای لغتشناسان را ارج مینهادند و پژوهش خود را به تعصب نمیآلودند. (18)
آیههایی از قرآن درباره دنیای گیاهان
نویسندگان در این فصل درباره “روییدنیها”، “رویانیدن”، “ساقهها”، “برگها”، “سنبلها و خوشهها”، “ثمره و میوهها” از نگاه قرآن سخن گفتهاند و در مقدمه هر یک از موضوعهای یاد شده به گونهای بسیار فشرده دیدگاه علم جدید را درباره آن عنوان توضیح دادهاند.
روییدنیها در قرآن
نباتات (روییدنیها) از مظاهر حیات این جهان هستند و انواع گوناگون و پرشماری دارند؛ بر پایه ی بررسیهایی ـ که کاملاً دقیق هم نیست ـ دانشمندان تاکنون بیش از 350/000 نوع آن را شناسایی کرده اند.
از نعمتهای ارجمند خداوند بر بندگانش آن است که در پرتوی بارشهای پیاپی باران، انواع سبزهها، بوتهها و درختان را میرویاند و به زندگی بشر طراوت، شادی و نشاط میبخشد. خداوند متعال در قرآن کریم فرمودند:
“وَهُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَهٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِکُمْ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ”
“اوست که از آسمان، آبی فرو بارید. پس با آن هر روییدنی بیرون آوردیم و از آن سبزهای ـ گیاهی که از تخم روییده و ساقه و شاخه تولید کرده ـ پدید کردیم که از آن گیاه سبز دانههای بر هم نشسته و درهم رسته بیرون آوردیم و از شکوفه ی خرما، خوشههایی نزدیک به هم و بوستانهایی از انگور و زیتون و انار، مانند آن در رنگ و مزه [بر آوریم] به میوه آن، آن گاه که بار دهد و به رسیدن آن بنگرید، هر آیینه در آن برای گروهی که ایمان میآورند، نشانههاست.”
“وَ أَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَبَاتًا وَ جَنَّاتٍ أَلْفَافًا”
“از ابرهای در هم فشرده، آبی سخت و روان و ریزان فرو باریدیم تا بدان دانه و گیاه و بوستانهایی از درختان انبوه و در هم پبچیده بیرون آریم.”
همان گونه که در گذشته آوردیم، رویاندن گیاهان، بسیار شگفتانگیز و پیچیده مینماید و توان محدود آدمی آن را بر نمیتابد و جز قدرت لایزال الهی را نشاید که بدان دست یازد. اگر آدمیان با ذهنی زلال و فطرتی نیالوده و از سر انصاف در آنها بیندیشند، در برابر پروردگار خود کرنش کرده و سر تعظیم فرود میآورند و به همین دلیل است که در مناظره موسی ـ علیهالسلام ـ و فرعون آن حضرت از همین نکته، بهره میبرد و شگفتیهای غیر قابل انکار گیاهان را به رخ فرعون میکشد و وی را به نعمتی که پروردگار از این رهگذر فرا روی آدمیان نهاده، تذکار می دهد.
قرآن در این باره می فرماید:
“الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى”
“آن [خدایی] است که زمین را برای شما، بستری قرار داد و در آن برای شما راههایی فراهم کرد و از آسمان، آبی فرو بارید. پس با آن انواع گوناگون ازگیاهان و رستنیها را پدید آوردیم.” (19)
تمثیل به گیاهان
از نگاه قرآن، دنیا به رویش گیاهان سبزی مانند است که چون باران بر زمین فرو ریزد، بروید و سرسبز و نشاطآور به نظر رسد اما عمری کوتاه دارد چه زیبایی و خرمی آن در بهاران است که از آن پس خزانی زودرس از راه میرسد، برگها زرد و پژمرده میشوند. جلوههای سبز نمای دنیا نیز، بسیار کوتاه وگذرا است، و آدمی هرگز بدان دل نمیبندد و ارزشها را در بازار آلودهی دنیای دنی به قربانی هوسها نمیبرد.
“وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُّقْتَدِرًا”
“براى آنان، زندگى این جهان را مثل بزن که مانند آبى است که از آسمان آن را فرو فرستادیم. پس گیاه زمین با آن بیامیخت و [رویید] سپس خشک و شکسته شد که بادها آن را پراکنده گرداند و خدا بر هر چیزى تواناست.” (20)
دانهها در قرآن
از آیات قرآن استفاده می شود که دانهها نیز از موهبتهای الهی هستند که از سر لطف و رحمت آنها را در خوشهها و قالب بوتهها و گیاهان جای داد تا خوراک حیوانات و آدمیان فراهم آید:
“وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ”
“دانهها با برگ و گیاهان خوشبو پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را دروغ میانگارید.”
تمثیل عمل خیر و پر برکت به دانهها
خداوند سبحان، در قرآن، عمل خیری را که پاداش فراوان دارد به دانهای مثل میزند که گیاهی از آن روییده و آن گیاه هفت خوشه دارد و در هر خوشه صد دانه است:
“مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّئَهُ حَبَّهٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ”
“مثل آنان که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مانند دانهاى است که هفت خوشه، برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا هر که را بخواهد فزونی دهد و خداوند وسعتبخش و داناست.”
در این بخش نیز تأکید شده است که بر پایه آیات قرآن، تنها خداست که دانهها و هستهها را میشکافد و گیاه را میرویاند:
“إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ”
“همانا خدا شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده بدر میآورد و بیرون آورنده مرده از زنده است. این است خداى شما پس کجا گردانیده مىشوید.”
دانهها و هستهها بی حرکتند و بی جان و چون در دل خاک قرار گیرند بر میدمند، شکافته میشوند و از این موجود بی جان ریشههای پر تحرک پدید میآید و در عمق زمین حرکت کرده و شتابان در خاکهای سخت نفوذ میکنند و نیز ساقهها از آنها به وجود آمده و به سمت آسمان زمین حرکت کرده و رشد میکند.
در توضیح این آیه در کتاب چنین آمده است:
“… خداوند متعال در این آیه شریف، با خردمندان و صاحبان نظریههای سالم و پاک را مخاطب قرار داده و به آنها خبر می دهد که تنها اوست که می تواند دانهها و هستهها را بشکافد و چیزی را از نقیض بیافریند از این روی برخی از مفسران بخش دوم این آیه را “یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ” تفسیر کننده بخش اول آن “فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى” میدانند؛ یعنی بخش دوم این آیه خداوند زنده را از مرده بیرون میآورد و به آدمیان هشدار می دهد که پدید آوردن گیاهی زنده، پویا و با نشاط از دانهی ساکن، مرده و راکد در واقع از مرده زنده ساختن است و از سکون و رکود پویایی و تحرک آفریدن. امام فخررازی در تفسیر این آیه شریف بیانی دلانگیز و لطیف دارد؛ او نوشته است:
“… آن گاه که دانه یا هسته در زمین نمناک جای گیرد و زمانی معین بر آن بگذرد خداوند شکافی در سمت بالای آن پدید میآورد و شکافی در طرف پایین آن از شکاف نخستین ساقه بر میآید و به جانب بالا سر میکشد و از شکاف دوم، ریشهها پدید میآید و به طرف عمق زمین فرو میرود و این صحنه، شگفتیهایی دارد؛ یکی آنکه خاک درونی زمین سخت است و نفوذ در آن دشوار و گاه به گونهای است که کارد آهنی تیز در آن فرو نمیرود و با این حال ریشههای بسیار نازک، لطیف و نرم طوری که اگر آنها را میان دو انگشت بفشاریم آب می شود از میان این خاکهای سخت میگذرند و در اعماق آن ریشه میدوانند و این جز با تقدیر الهی امکانپذیر نیست.”
بنابراین اگر از سر دقت، قرآن بخوانیم، در خواهیم یافت که خداوند “دانهها” را در مواردی آورده که میخواهد نعمت، کرم، علم، قدرت، و وحدانیت و یا عدل خود را به بندگان یادآور شود. (21)
رویانیدن گیاهان (انبات)
در گذشته آوردیم که “رویانیدن گیاهان” بسیار شگفتانگیز است و تا آب و خاک و دیگر عوامل به گونهای دقیق و حیرتآور هماهنگ نشوند، رویش پدید نمیآید. مؤلفان در آغاز چگونگی “رویش” را بر پایه دادههای علمی توضیح میدهند و آن گاه میکوشند دیدگاه قرآن را در این باره نمایان سازند.
رویش گیاهان در واقع، پدید آمدن حیات و تحرک در موجودی جامد و بی جان است و یک معجزه به شمار میآید و تاکنون کسی ادعا نکرده است که می تواند بدین عمل مهم دست یازد و خداوند بارها در قرآن، رویانیدن گیاهان را به خود نسبت داده و گاه افزون بر آن با صراحت می گوید: انسان نمی تواند گیاهی را برویاند:
“أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَهٍ مَّا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ”
“آیا آنکه آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبی فرو بارید که بدان بوستانهای خرم و شادیآفرین را رویاندیم آیا برای شماست رویاندن درخت؟ آیا با خدای یکتا خدایی هست بلکه آنان مردمی کجروند.”
در آیهای دیگر فرموده است:
“وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ”
“زمین را گستردیم و در آن کوههاى استوار افکندیم و در آن از هر چیز سنجیده و به اندازه رویاندیم.”
در این آیه نیز “رویانیدن” به خداوند متعال نسبت داده شده و در آیه به “موزون بودن” گیاهان اشاره شده است. مؤلفان محقق بر این باورند که موزون بودن گیاهان در آیه اشاره به توازن دقیق آنها در دو مورد است؛ در پویش و بالندگی، بدان که پویش و بالندگی گیاهان، به موازنه دقیق دو امر نیازمند است.
یکی آنکه رشد ساقه و شاخهها در فراز آمدن، و رشد ریشهها در فرو رفتن به زمین کاملاً هماهنگ باشد تا گیاه بتواند استوار بایستد و در برابر طوفانها و بادها خم به ابرو نیاورد و آب و غذا را از زمین برگیرد. دیگر این که ریشهها آب و غذا را از زمین میگیرند و یا سلولهای خود آن را به همه اعضای درخت میرسانند اما در این میان برگها به گونهای دیگر عمل میکنند آنها از سویی گاز ایدروکربنیک را از هوا بر گرفته و به اعضای درخت میرسانند و از سویی اکسیژن انتقال یافته به خود را در فضا رها میکنند و اگر این دو عمل به گونهای دقیق و همزمان و متوازن انجام نشود درختان نمی توانند رشد یابند و تعادل و توازن در این دو نقطه همان است که آیه شریفه بدان نظر دارد. (22)
رویش گیاهان و رستاخیز مردگان
بر طبق آیات پرشماری از قرآن، چون روز قیامت فرا رسد، مردهها زنده میشوند و باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
از روزگاران قدیم، منکران از برپایی قیامت میپرسیدند چگونه این استخوانهای پوسیده، این جسد از هم پاشیده سامان مییابد، زنده می شود و سر از خاک بر میدارد؟
خداوند متعال در قرآن، رویش گیاهان را گواه حقانیت این باور میداند چه زمین بی گیاه جسم بی جانی را مانند کرده است که مرده است و افسرده، نه نشانی از حیات در آن به چشم میخورد و نه اثری از تحرک و نشاط چون خداوند از آسمان باران بر آن فرو بارد از این خاک بی جان، مرده و جامد، و بذر خوابیده؛ گیاهی زنده، پویا و نشاطآفرین میروید و بهجت و دلانگیزی به ارمغان میآورد و خداوندی که می تواند این زمین مرده را این گونه زنده و شاداب سازد، قادر است، در کالبد مردگان روح حیات بدماند و آنان را به صحنه ی قیامت کشاند.
سخنان بدیع “استاد صابونی” در این باره به ذائقه مؤلفان خوش آمده است؛ وی بر این نظر است که از ویژگیهای اسلوب قرآن، آن است که در مواردی از این دست هم عقل و هم دل را مخاطب خود می سازد و با یک آهنگ هماهنگ در هر دو اثر میگذارد؛ در این آیه سخن خداوند به گونهای است که از سویی دلها را به هیجان میآورد و عاطفه آدمی را ارضا میکند و از طرفی عقل را قانع می سازد. (23)
تنه (ساقه)
در آغاز، “ساقه” از نگاه علمی و آن گاه از نگاه قرآن بررسی و شرح شده است.
در قرآن تنها در یک آیه به ساقه اشاره می شود، آن هم درباره تمثیل پیامبر (ص) و یارانش به درختی که جوانه زده و ستبر و استوار گشته و بر تنه و ساقه خود، راست قامت ایستاده است:
“وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ تُعْجِبُ الزُّرَّاعَ”
“وصف ایشان (محمد و اهل بیتش ـ علیهمالسلام) در انجیل همانند گیاهی است که جوانه زده پس آن را نیرو داده تا ستبر شده و بر ساقههای خود راست و استوار ایستاده آن گونه که کشاورزان را خوش آید.” (24)
برگ (ورقه)
برگها از زیباترین و دلرباترین اجزای درختان به شمار میآیند که از آنان سبزی و خرمی به وجود میآید. در قرآن کریم “ورقه” (برگ) با صیغه مفرد یک بار و به صورت جمع “ورق” (برگها) دوبار آمده است. اولی مربوط به توضیح علم خداوند است که چه سان گسترده است که حتی بر افتادن برگی از درخت، احاطه دارد.
در دو جای دیگر به داستان آدم و حوا اشاره دارد که چون از دستور خداوند سرباز زدند و خود را عریان یافتند با برگ درختی، عورت خود را پوشاندند. (25)
خوشه (سنبل)
“سنبل” به معنای خوشه است و مفرد و جمع آن “سنبلات و سنابل” در قرآن آمده است. مؤلفان محترم به گونهای بسیار فشرده تفسیر آیات در بر دارنده این واژهها را بررسی کردهاند که چندان جنبه گیاهشناختی ندارد. (26)
ثمره
یادهای مژدهآور، بخارها را میفشرند و از تراکم آنها ابرهای کوهوار پدید میآید، به دنبال آن باران از آسمان فرو میبارد، درختان و گیاهان میرویند و سرسبز و خرم میشوند تا انواع ثمرهها و میوهها را در اختیار آدمیان نهند و بدینسان است که ثمره گیاهان با انواع پرشماری که دارد در زمره نعمتهای بزرگ خداوند به شمار میآیند که از سر لطف در اختیار آدمیان نهاده تا حیوانات و آنان، از آنها بخورند و لذت برند:
“کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ”
خداوند در این باره چنین فرموده است:
“الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ”
“آن زمین را براى شما بستر [گسترده] ساخت و آسمان را سقفی برافراشته از آسمان برای شما آبی بارید. پس بدان آب از میوه روزی برای شما بیرون آورد پس براى خدا همتایان قرار ندهید و خود مىدانید که او بی همتاست.”
در برخی از آن آیات در پایان آیه، خداوند آدمی را به تفکر فرا میخواند و در بعضی از این آیات، به بار نشستن درختان را نشانهای برای متفکران میداند.
مؤلفان در این بخش، نکتههای سودمندی آوردهاند و بررسی درباره “ثمره گیاهان” را به طور جامع به پایان بردهاند.
از نکتههایی که بدان اشاره کردهاند آن است که خداوند به بار نشستن گیاهان و برآمدن ثمرهها را گواه امکان و صحت معاد میداند که پیش از آن بدان اشارت کردیم. (27)
میوه (فاکهه)
میوهها، از روزگاران قدیم در زمره سودمندترین و لذیذترین خوراکیهای آدمیان بوده است. خداوند متعال، گاه از آن به عنوان “فاکهه و فواکه” (میوه و میوهها) یاد کرده و گاه برخی از آنها را با نام آورده است و آنها را در زمره نعمتهای خود قرار داده است:
“فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ”
شکل، رنگ و مزه و دیگر ویژگیهای میوه برای آدمیان به قدری مطلوب، و جذبهآور و سودمند است که خداوند در توصیف بهشت و تشویق مؤمنان به بهشتی شدن به اوصاف انواع میوههای بهشتی اشاره میکند: “فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ” لازم به یادآوری است که روایات، بیان میکنند که میوههای بهشتی تفاوتهای چشمگیری با میوههای دنیا دارند اما با این حال خداوند همین نامها را بر آنها نهاده و بر طبق تفسیر گروهی از مفسران به شباهت فراوانی میان میوههای بهشتی اشاره میکند:
“فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ”
لازم به یادآوری است که روایات بیان میکنند که میوههای بهشتی تفاوت چشمگیری با میوههای دنیا دارند اما با این حال، خداوند همین نامها را بر آنها نهاده و بر طبق تفسیر گروهی از مفسران به شباهت فراوانی میان میوههای بهشتی و میوههای این جهان وجود دارد اما بر طبق برخی از روایات دستهای از میوههای این جهان بهشتی اند.
در پایان این بخش، مؤلفان پس از گزارش آیاتی که درباره میوههای بهشتی آمده این گونه نگاشتهاند:
“همه این آیات اشاره دارد که میوهها، غذای بهشتیان است و در آنجا خوردن برای لذت بردن است و نه زدودن گرسنگی. شایسته مینماید که هر مؤمنی پس از خواندن این آیات از خداوند بخواهد که از میوههای بهشتی بهرهای به او رساند. به طور کلی واژه “فاکهه” یازده بار و در هشت سوره و جمع آن، یعنی “فواکه” سه بار در سه سوره آمده است.” (28)
از نظر علم گیاهشناسی تبدیل تخمدان حاوی تخمک لقاح ناحیه (جنین) به فرابر میوه پس از گردهافشانی و تحول عظیم در بیوشیمی و فیزیولوژی سلولهای میوه از حالت کال و نارس تا میوه اسید به لحاظ علمی بسیار کمپکر و شگفتآور است. (پروسه تحول در رنگ، عطر، طعم، مزه … . میوه که همه دلایل علمی و مسیرهای متابولیسمی و تنظیمی ویژه دارد مثلاً فعال شدن مسیر سیوتنسیری آروماتیکها (shikimatu pathway) جهت تولید ترکیبات معطر و انگیزهای آنتوسیانسینی و فلانوئیدی تغییر قریشی میوه کال به شیرینی در میوه رسیده به دلایل تجزیه اسید، کیک واکوئل سلولهای میوه نرم شدن میوه رسیده به دلیل حل شدن تیغه میانی و پلتات کلسیم با فعال شدن آنزیمهای هیدرولتیک از جمله پکتیاز و پکتین متیل استراز و …
درخت (شجر)
لغتپژوهان نوشتهاند که “شجر” (درخت) به گیاهانی میگویند که تنه و ساقه دارند، خداوند متعال در قرآن کریم بارها و به مناسبتهای گونهگون از آن سخن گفته، در چند آیه از قرآن به درختی اشاره شده که خداوند به آدم و حوا فرمان داده بود از آن نخورند و بدان نزدیک نشوند، قرآن نام و نوع این درخت را مشخص نکرده و گروهی از مفسران نیز همین شیوه را گزیدهاند و در پی تعیین نام آن بر نیامدهاند اما برخی آن را انگور میدانند و بعضی خرما، و …
طبری، مورخ و مفسر پر آوازه ی جهان اسلام، در این باره چنین نوشته است: “نظریه درست آن است که خداوند، به آدم و حوا فرمان داد، از درخت معین از میان درختان بهشتی نخورند، اما آنان سرباز زدند و از آن خوردند و ما به درستی نمیدانیم آن درخت، چه درختی بوده است؟ زیرا نام آن نه در قرآن و نه در سنت صحیح اشاره شده است. به همان سان که ندانستن نام آن سودی به ما می رساند و نه ناآگاهی از آن زیانی.” (29)
درخت بیعت
در ماه ذیالقعده به سال هفتم پس از هجرت، پیامبر ـ (ص) ـ به همراه یک هزار و چهارصد تن از یارانش، برای انجام اعمال حج رهسپار مکه شدند. قریشیان از ورود آن حضرت به مکه جلوگیری کردند. پیامبر اکرم ـ (ص) ـ نمایندهای به مکه فرستاد تا با آنان به گفت و شنود بنشیند. در پی شایعه شهادت نماینده آن حضرت، یاران پیامبر ـ (ص) ـ در زیر درختی با آن حضرت بیعت کردند و قرآن به آن اشاره کرده است.
“… إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ”
در ادامه این بخش، آیاتی درباره ی “شجره طیبه و شجره خبیثه”، “بهرهوری از چوب گیاهان برای تولید گرما”، “درختان مکانی مناسب برای لانههای زنبور عسل” و “سجده گیاهان” تفسیر و بررسی شده است. (30)
گیاهانی که نامشان در قرآن آمده است
مؤلفان پژوهشگر در این فصل، گیاهانی را که نامشان در قرآن آمده به ترتیب حروف الفبا سامان دادهاند و درباره تفسیر و نمایان ساختن معنای آنها پژوهش کردهاند.
در پایه تتبع آنان نام بیست ویک گیاه در قرآن آمده؛ شیوه آنان بدین سان است که در آغاز بر پایه دادههای نوین علمی، توضیحی سودمند و در خور درباره هر یک از گیاهان داده؛ آن گاه آیات قرآن را شرح و تفسیر کردهاند.
گیاهان یاد شده به قرار زیر هستند: (31)
پینوشتها:
1 -”اثل” گز؛
2 -”بصل” پیاز؛
3 -”طین” انجیر؛
4 -خردل؛
5 -”خمط” اراک؛
6 -”رمان” انار؛
7 -ریحان؛
8 -زقوم؛
9 -زنجبیل؛
10 -زیتون؛
11 -سدر؛
12 -”طلع” موز؛
13 -عدس؛
14 -”عنب” انگور؛
15 -”فوم” سیر؛
16 -”قثاء” خیار؛
17 -کافور؛
18 -”متکا” ترنج؛
19 -نخل؛
20 -”ورد” گل؛
21 -”یقطین” کدو.
* (کارشناس رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی)
** (کارشناسی الهیات “فقه و حقوق اسلامی”)
منبع؛
مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.