فلسفه آزمایش و امتحان

فلسفه آزمایش و امتحان

 

در مبحث انگیزه امتحان الهی بیان شد که امتحان خداوند،برای سودبردن و یا معلوم کردن مجهولی نیست،بلکه فلسفه والاتری دارد که آزمایش‏های بشری در مقایسه با آن ناچیزند.
برخی از مهم‏ترین فلسفه‏های آزمایش خدا عبارتند از:

1. زمینه سازی برای شکوفایی استعداد انسان

اگر آزمایش و امتحان در حیات بشری نباشد،استعدادهای ذاتی و بالقوه انسان در حد خود باقی می‏ماند و فرصت بروز نمی‏یابد؛ زیرا در امتحان و آزمایش که مسابقه‏ای مهم است، انگیزه ظهور شایستگی‏ها خود را نشان می‏دهد. هدف معلمی که هر هفته پیاپی از دانش‏آموزان خود امتحان می‏گیرد، تنها شناخت کافی از دانش‏آموزان نیست، بلکه با وجود این‏که از آن‏ها شناخت کافی دارد، برای وادار کردن دانش‏آموزان به تلاش و کوشش بیشتر و فرصت بروز استعدادهایشان، آن‏ها را می‏آزماید. ازاین‏رو، پیش آمدن سختی‏ها و نعمت‏ها در دنیا برای انسان، از آن روست که در رویارویی با آن‏ها لیاقت‏های خود را بروز دهد. آری جنگ و صحنه نبرد سنگین با دشمن، گرسنگی، مرگ عزیزان، غرق شدن در رفاه و نعمت‏های مادی، همگی میدانی است که انسان در رویارویی با آنماهیّت خود را نشان می‏دهد و به شایستگی خویش آگاه می‏شود و قوای درونی خود را شکوفا می‏کند. امام علی علیه‏السلام در نامه‏ای به معاویه نوشت:
همانا خداوند دنیا را برای آخرت قرار داده و مردم را در دنیا به آزمایش گذاشت تا روشن شود کدام یک نیکوکارتر است. ما را برای دنیا نیافریده‏اند و تنها برای دنیا به تلاش فرمان داده نشدیم؛ به دنیا آمدیم تا در آن آزمایش گردیم و همانا خداوند مرا به تو و تو را به من آزمود و یکی از ما را بر دیگری حجت قرار داد.1

2. آگاهی بندگان به چگونگی اعمال و ایمانشان

خداوند، ذات پاکی است که اول وآخر و ظاهر و باطن همه چیز را می‏داند. هیچ جنبش و حرکتی حتی در دل ریزترین موجودات عالم پدید نمی‏آید که خداوند به آن آگاه نباشد. با وجود این، برای ارزیابی کردارهای بندگان و آگاهی ایشان از ایمان واقعی و ادعایی خویش آنان را می‏آزماید. این ارزیابی به این دلیل است که صالح و طالح متمایز شوند. خداوند متعال امت‏های پیشین را نیز برای ارزیابی کردارهایشان می‏آزمود:
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ (عنکبوت: 3)
ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم. تا خدا آنان را که راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‏نویسد:
مراد از این‏که می‏فرماید: تا خدا بداند که چه کسانی راست می‏گویند و چه کسانی دروغ می‏گویند، این است که آثار صدق وکذب آنان به وسیله امتحان در مقام عمل ظاهر شود؛ چون امتحان است که باطن انسان‏ها را ظاهر می‏کند و لازمه این ظهور این است که آن‏هایی که ایمان واقعی دارند،ایمانشان پا برجاتر شود و آن‏ها که ایمانشان صرف ادعاست، همان صرف ادعا هم باطل گردد.2
هم‏چنین امیرالمؤمنین علیه‏السلام در نهج البلاغه در تفسیر آیه شریفه «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضاعِفَهُ لَهُ و له اجرّ کریم؛ کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی‏عیب و نقصی قرار دهد؟» (حدید: 11) فرمود:
درخواست یاری از شما، به جهت ناتوانی نیست و قرض گرفتن از شما برای کمبود نمی‏باشد… در حالی طلب وام از شما دارد که گنج‏های آسمان و زمین از آن اوست. بلکه خواسته است شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید.3

3. پالایش جان و دل از گناهان

بی‏گمان، هر گناهی سقوطی را در پی دارد و اگر انبوه گناهان و تمام صحنه دل را اشغال و فرشته صفا و عشق الهی را از آن خارج کند و نامحرمی به نام شیطان را جانشین آن کند، امیدی به آن دل نیست و قرآن، انسان شیطان صفت را مانند حیوان و حتی پایین‏تر و پست‏تر از آن می‏داند، زیرا تمام قوای احساس و تحریکی و ادراکی او صرف باطل و برآوردن هوس‏های خویش است و همّت او از شکمش فراتر نمی‏رود، مگر این‏که نور ملکوت از افق توبه بر دل او بتابد و بیدار شود.
گناهانی که تنها موجب انحراف فرد هستند، مانند ترک عبادت‏ها و گناهانی که افزون بر ایجاد انحراف شخصی سبب بازداشتن فرد از رسیدن به مقصد، و موجب تجاوز به حقوق دیگران و مانعی برای سلوک معنوی انسان‏های دیگری نیز می‏شوند، همگی زمینه‏های سقوط انسان را فراهم می‏کنند. به همین دلیل در منابع اسلامی بر ترک گناه و توبه و بازگشت تأکید بسیار شده است.
یکی از وسایل و اسباب بیداری و توبه، تذکر و یادآوری امتحان الهی است. بنده‏ای که بداند همواره در حال آزمایش است، نه در فقر و تنگ‏دستی پرده‏دری می‏کند و نه به هنگام رفاه خدا فراموشی؛ نه به هنگام قدرت طغیان می‏کند و نه در هنگام ضعف زیر بار ظلم و ستم می‏رود. او همیشه عالم را محضر خدا می‏داند و خویشتن را در محضر پروردگار حاضر می‏یابد و سراسر زندگی و حالات خود را امتحان و آزمایش او می‏داند. امیر مؤمنان حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید:
خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود میوه‏ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج‏های خیر آزمایش می‏کند؛ برای آن که توبه کننده‏ای باز گردد و گناهکار، دل از معصیت بکند و پند گیرنده، پند گیرد و بازدارنده، راه نافرمانی را بر بندگان خدا ببندد.4

4. امتحان؛ مقیاس و معیار پاداش و کیفر

درست است که حالات درونی انسان می‏تواند ملاک و مقیاسی برای ثواب و عقاب باشد، ولی به شرطی که این صفات، خود را در اعمال و رفتار انسان نشان دهد. بنابراین، صفات درونی به تنهایی معیار پاداش و کیفر نیستند، بلکه معیار دیگری نیاز هست تا همه اعمال و رفتار و اندیشه‏های انسان با آن معیار سنجیده شود و پاداش و کیفر به دقت محاسبه شود. علی علیه‏السلاممی‏فرماید:
آگاه باشید که خداوند از درون بندگان پرده برمی‏گیرد، نه آن که بر اسرار پوشیده آنان آگاه نیست و بر آن چه در سینه‏ها نهفته دارند، بی‏خبر است، بلکه خواست آنان را آزمایش کند تا کدام یک، اعمال نیکو انجام می‏دهد و پاداش برابر نیکوکاری و کیفر مکافات در خور بدی‏ها باشد.5
هم‏چنین حضرت در تفسیر آیه «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ(انفال: 28)» فرمود:
معنی آیه این است که خدا انسان‏ها را با اموال و فرزندانشان می‏آزماید… تا کرداری که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید.6

5. امتحان و شناخت واقعیت‏ها

در طول تاریخ حیات بشری حق همواره وجود داشته و در کنار آن، باطل نیز خود را نمایان کرده است؛ مظلومیت و ظلم و عدل و حق‏کشی همواره در نبرد بوده‏اند. انسان‏های نیک و بد، هم‏چون نور و ظلمت در ستیز بوده و در این میان، عده‏ای نیز لباس تزویر و نفاق را به تن کرده‏اند تا از هر دو طرف سود جویند و بار مادی خود را ببندند. آنان که صاحبان عقل ناب بوده و از تأییدات الهی برخوردارند و چشم بینا و دل بصیرت بین داشته‏اند، واقعیات را از جعلیات و سره را از ناسره تمییز می‏دهند، ولی همواره مردمانی هستند که در وادی سرگردانی و حیرت، از تشخیص حق و باطل ناتوانند. این‏جاست که امتحان پا به میدان می‏گذارد و بساط آزمایش پهن می‏شود تا مرد از نامرد و مؤمن از منافق و مخلص از ریاکار جداگردد.
در جامعه ما نیز هم در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی و هم در دوران دفاع مقدس و پس از آن، مدعیان دروغینی بودند که وقتی دشمن چشم طمع به میهن اسلامی و انقلاب شکوهمند ملت ایران دوخته بود، از صحنه مبارزه و رویارویی با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب خارج شدند؛ در حالی که سال‏ها خود را مدعی مبارزه با کفر و شرک و استکبار قلمداد می‏کردند. بنابراین، امتحان و آزمایش، نقاب از چهره دروغ پردازان و ریاکاران کنار می‏زند و نیک و بد و حق و باطل را جدا می‏کند تا واقعیات بر همگان آشکار شود.
قرآن کریم، بهترین وسیله شناختن واقعیات و تمییز و جدا سازی حق از باطل را امتحان می‏داند:
ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ (آل‏عمران: 179)
هرگز خداوند مؤمنان را بر آن چه که هستند، وا نمی‏گذارد تا ناپاک را از پاک جدا کند.

6. یادآوری و قدرشناسی نعمت

از آثار تربیتی و اخلاقی امتحان، قدرشناسی نعمت‏های خداست. این اثر به نوبه خود جزو حکمت‏ها و فلسفه‏های امتحان است. چشم و دل انسان غرق در نعمت و رفاه و آسایش، همواره در پی به دست آوردن و حفظ نعمت‏های این جهانی است؛ در نتیجه صاحب نعمت و دهنده آن را فراموش می‏کند و آن‏گاه که آن نعمت از او گرفته شود، متوجه ناسپاسی خود می‏شود و روزهایی را که غرق در نعمات الهی بود و سپاس آن را به جای نمی‏آورد، به یاد می‏آورد. امتحان الهی مانند تلنگری است که بر انسان غافل و خفته‏ای می‏خورد تا او را که مست ثروت و اندوخته‏های این جهانی است و از نعمت‏های دیگر الهی نیز بهره‏مند است، متوجه منعم خویش کند.
امتحان و آزمایش پروردگار، گاهی به این دلیل است که انسان، از کفران نعمت به شکران نعمت روی آورد و همواره خداوند را سپاس گوید.
انسان غافل می‏پندارد اگر ما او را از نعمت برخوردار کردیم، وی را گرامی داشته و اگر در تنگی قرار دادیم، به او توهین روا داشته‏ایم. هرگز این‏چنین نیست؛ نه رفاه نشانه کرامت شخص مرفه است و نه رنج زمینه تحقیر انسان رنجور.
فَأَمَّا اْلإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی أَکْرَمَنِ وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبّی أَهانَنِ کلاّ. (فجر: 15 و 16)
امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می‏کند و نعمت می‏بخشد (مغرور می‏شود و) می‏گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است! و امّا هنگامی که برای امتحان، روزی اش را را بر او تنگ می‏گیرد (مأیوس می‏شود و) می‏گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است! چنان نیست که شما می‏پندارید.
درس دیگری که انسان از آزمایش زوال نعمت می‏گیرد، توجه به این واقعیت است که همه نعمت‏ها از خداست؛ ازاین‏رو، نباید از زوال نعمت ناراحت شود، بلکه تلاش کند تا همواره به هنگام بودن نعمت، شاکر و به هنگام نبودن آن، صابر باشد. در آموزه‏های دینی اسلام و در توصیه‏های پیشوایان دین آمده است که انسان به هنگام برخوداری از نعمت‏ها، حتی یک لباس و یا کفش تازه، با نام خداوند آن را بپوشد و یا هنگام خوردن و آشامیدن، نام خدا را بر زبان جاری کند. این توصیه‏ها این حقیقت را به انسان می‏آموزد که همیشه به یاد منعم باشد و سپاس او را به جای آورد.

7. تشخیص میزان تحمل و شکیبایی انسان

انسان‏ها در رویارویی با سختی‏ها و گرفتاری‏های زندگی، واکنش‏های گوناگون دارند؛ برخی که دل به دریای معرفت الهی سپرده و از زلال معرفت الهی می‏نوشند، به هنگام سخت‏ترین مصیبت‏ها و آزمون‏ها، خود را نمی‏بازند و به خواست الهی، هر چه باشد و به هر قیمتی که تمام شود، عمل می‏کنند. قهرمان توحید، حضرت ابراهیم علیه‏السلام، چنان تحمل و اراده‏ای از خود نشان داد که میوه زندگی خود را به قربان‏گاه برد و حضرت اباعبداللّه‏ الحسین علیه‏السلامکه سلطان عشق و ارادت به ساحت قدس ربوبی بود، چندین عزیز دل خویش را به قربان‏گاه کربلا برد و به پیشگاه خداوند تقدیم کرد. اینان در امتحان الهی، تاریخ بشری را رو سفید کردند. ولی عده‏ای چنان دل به دنیا می‏دهند که از تحمل کوچک‏ترین رنج در راه خداوند و حق و حقیقت عاجزند. حافظ می‏گوید:
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
فقیر و محتاج آزموده می‏شود که آیا در هنگام محرومیت، به اموال دیگران چشم می‏دوزد و ثروتمند نیز آزموده می‏شود که آیا ثروت خود را به درستی و در راه حلال مصرف می‏کند؟
موارد بالا و نمونه‏های دیگر، همه و همه امتحان خداست. امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرماید:
خداوند روزی گسترده را با فقر و بیچارگی در آمیخت و تن‏درستی را با حوادث دردناک پیوند داد؛ دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت؛ اجل و سرآمد زندگی را مشخص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد… تا آزمایش گردند.7

8. عبرت از گذشتگان

تاریخ زندگی انسان‏ها پر از حوادث تلخ و شیرین عبرت آور است. خداوند امت‏های زیادی را امتحان کرده است تا برای دیگران مایه عبرت شود و زمینه‏های هوشیاری و توجه امت‏های بعدی را فراهم آورد:
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ(عنکبوت: 3)
ما پیشینیان آنان را امتحان کردیم تا خدا راستگویان و دروغگویان آنان را معلوم دارد.
عوامل موفقیت و یا شکست گذشتگان، می‏تواند برای نسل‏های بعدی، درس عبرت باشد. امام علی علیه‏السلام به فرزند خود امام حسن علیه‏السلامسفارش می‏فرمود که همواره در تاریخ گذشتگان اندیشه کن که چه نامی از آنان باقی مانده است و به کجا رفته‏اند؟8 امیرمؤمنان علیه‏السلامآزمایش شیطان را مایه عبرت همه انسان‏ها می‏داند؛ زیرا او در اثر غرور خود، اعمال فراوانش را نابود کرد:
از آن چه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید؛ زیرا اعمال فراوان و کوشش‏های مداوم او را با تکبّر از بین برد.9

9. اتمام حجت پروردگار

یکی دیگر از فلسفه‏های آزمایش، اتمام حجت خداوند بر بندگان خویش است، تا در روز قیامت هیچ عذر و بهانه‏ای باقی نماند. علی علیه‏السلام در نامه‏ای که به معاویه نوشت، یادآوری کرد:
خداوند مرا به تو، و تو را به من آزموده و یکی از ما را بر دیگری حجت قرار داده است.10
هم‏چنین برخی از آیات قرآن کریم بیان می‏کنند که خداوند برای اتمام حجت خود بر مردم، پیامبران و راهنمایانی را فرستاد تا از این طریق امتحان کند که آیا هدایت می‏شوند یا نه؟ تا فردای قیامت کسی ادعا نکند که اگر ما هم پیامبرانی داشتیم، هدایت یافته تراز اقوام دیگر بودیم و هرگز گمراه نمی‏شدیم. خداوند در سوره نساء می‏فرماید:
رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللّهُ عَزیزًا حَکیمًا(نساء: 165)
پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند و خداوند، توانا و حکیم است.

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، نامه 55، ص 592.
2. المیزان، ترجمه: موسوى همدانى، ج 16، ص 147.
3. نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، خطبه 183، ص 354.
4. نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، خطبه 143، ص 263.
5. همان، ص 265.
6. همان، حکمت 93، ص 644.
7. نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، خطبه 91، ص 169.
8. اخبار گذشتگان را به او عرضه دار و از آن چه بر سر پیشینیان تو رفته است آگاهش ساز. به خانه‏ها و آثارشان بگذر و در آن‏چه کرده‏اند، از آن جاهایى که رفته‏اند و آن جاهایى که فرود آمده‏اند نظر کن. خواهى دید که از جمع دوستان بریده‏اند و به دیار غربت رخت کشیده‏اند و تو نیز یکى از آنان خواهى بود، پس منزلگاه خود را نیکو دار و آخرتت را به دنیا مفروش. نهج البلاغه، وصیت على علیه‏السلام به امام حسن علیه‏السلام.
9. نهج البلاغه، ترجمه: دشتى، ص 380.
10. همان، ص 592.

منبع : کتاب “سنت امتحان در زندگی انسان”

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید