معرفی واقعی هر چهره آن را برای آدمی جذاب تر می کند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با ذکر صفات خداوند، او را محبوب دل ها قرار می داد و چنین توصیف می فرمود:
«آفریدگار با حیا و بخشنده است ؛ وقتی مردی دست های خالی خود را به سوی او بلند می کند، شرم دارد که آن را خالی و ناامید باز گرداند». (1)
« از پروردگار خواستم که حساب امت مرا ( در رستاخیز ) به من واگذارد تا نزد امت های دیگر رسوا نشوند، اما آفریدگار والا بر من چنین وحی فرستاد : ای محمد ! خودم به حسابشان رسیدگی می کنم تا اگر لغزشی از آنان سر زد، از تو پوشیده دارم که نزد تو نیز رسوا نشوند» . (2)
«می سزد که خداوند دعای مظلومی را که خود به دیگری چنین ستمی کرده است، نپذیرد». (3)
« پروردگار مهربانی اش را صد قسمت کرده است ؛ نود و نه بخش آن را نزد خویش نگه داشته و یک جزء آن را به زمین فرو فرستاده است. از همین یک صدم است که مردمان به یکدیگر رحم می کنند، (و) حتی چارپا سم خویش را از بچه اش بالا نگه می دارد تا به او نخورد». (4)
« دوستان بسیار پیدا کنید ؛ زیرا خدای شما با حیا و بخشنده است و شرم دارد که روز رستاخیز ، بنده خود را میان برادرانش عذاب کند» . (5)
« آفریدگار ، با مهربانان ، مهربان است. به آن ها که در زمین اند رحم کنید ، تا آن که در آسمان است به شما رحم کند» . (6)
«یزدان خوب ، پاک است و خوبی را دوست دارد ؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد ؛ بزگوار است و بزرگواری را دوست دارد ».(7)
« خداوند از توبه بنده مومنش بیش از مردی شاد می شود که در سرزمینی مرگ آور فرود آمده است ؛ مردی که توشه و غذا و نوشیدنی اش با اوست. وی می خوابد و هنگامی که بیدار می شود ؛ در می یابد که مرکب حامل توشه اش رفته است. به جست و جو بر می خیزد ، تا جایی که تشنه می شود. با خویش می گوید : به همان جا بر می گردم و می خوابم، تا مرگ مرا در یابد. سرش را بر بازویش می گذارد ، تا بمیرد ( به خواب می رود ). وقتی بیدار می شود ؛ توشه ، غذا و نوشیدنی اش را می یابد. آفریدگار از توبه بنده دین باورش ، از شادمانی چنین کسی که توشه اش را یافته است ، بیشتر شادمان می شود» . (8)
« چه خوب است آدمی گاهی با خویش خلوت کند، گناهانش را به یاد آورد و از خدا آمرزش بخواهد » . (9)
و رسول اعظم الهی این چنین قلب های لطیف بشری را که با جهل و خرافه و غفلت و بی خبری از خدا دور شده بود ، به خالق متعال پیوندی دوباره می زد.
پی نوشتها:
1.مسند ابی یعلی ، ج 3، ص 391.
2. کنزالعمال ، ج 14، ص 369.
3. همان ، ج 3، ص 503.
4. صحیح مسلم ، ج 8، ص 96.
5. بحار الانوار ، ج 74، ص 167 و ابن ابی جمهور الاحسایی ، عوالی اللئالی ، ج 1، ص 361.
6. کنزالعمال ، ج 3، ص 163.
7.سنن ترمذی، ج 4، ص 198.
8. کنزالعمال ، ج 4، ص 213.
9. عبدالله بهرام الدارمی ، سنن دارمی ، ج 1، ص 93 و کنز العمال ، ج 4، ص 213.
منبع: نشریه ی نامه ی جامعه