گوسفندان حضرت اسماعیل (ع ) کنار شط و نهر و آب فرات میچریدند که چوپان براى حضرت خبرآورد که چند روز است گوسفندان از این مشرعه آب نمى خورند.
حضرت اسماعیل (ع ) سبب آن را از خداوند متعال پرسید؟! حضرت جبرئیل (ع ) نازل شد و فرمود: اى اسماعیل سبب آن را از گوسفندان سئوال کن آنها به تو میگویند.
حضرت اسماعیل (ع ) از گوسفندان سئوال کرد که به چه جهت آب نمى خورید؟
گوسفندان به زبان فصیح گفتند: بما خبر رسیده که فرزند تو حسین (ع ) که نوه دخترى پیغمبر محمد صلى علیه و آله است در اینجا تشنه کشته مى شود. پس ما هم بخاطر این مصیبت محزون و مهموم هستیم و از این شریعه آب نمى خوریم بیاد آن اندوه و غم و غصه اى که برامام حسین (ع ) وارد شده .
حضرت اسماعیل ناراحت و گریان فرمود: چه کسى او را بقتل مى رساند. گوسفندان گفتند: قاتلین آن بزرگوار نفرین شده آسمانها و زمین ها و همه خلایق است .
حضرت اسماعیل (ع ) نالان و گریان فرمود: بارالها بر قاتلین حضرتش لعنت فرست .(1)
فاش از فلک بر آن تن بى سرگریستى
ز آنروز تا به دامن محشر گریستى
زاشک ستاره دیده ى گردون تهى شدى
بروى بقدر زخم تنش گر گریستى
ایکاش چون فلک بدى اعضا تمام چشم
تا بهر نور چشم پیمبر گریستى
کشتند و از نشان ز مسلمانى ایدریغ
آنرا که از غمش دل کافر گریستى
آه از دمى که بادل چاک از پى دفاع
خواهر بنعش چاک برادر گریستى (2)
1- بحار الا نوار: 44، 223، ناسخ 273 منتخب طریحى 49
2- نوحه سینه زنى و زنجیرزنى ، ص 42
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام،تالیف علی میر خلف زاده