1 – روز عاشوراء بین دو لشکر حقّ و باطل، آتش جنگ با شدّت تمام شعله ور بود.
در وسطهاى روز، یکى از یاران امام حسین صلوات اللّه علیه جلو آمد و به آن حضرت عرضه داشت : هنگام نماز فرا رسیده است ؛ و اکنون که به ملاقات خداوند متعال مى روم ، دوست دارم آخرین نماز را خوانده باشم .
حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام نگاهى به سمت آسمان کرد و فرمود: یادى از نماز کردى ، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد؛ بلى ، وقت نماز فرا رسیده است ، از دشمن بخواهید تا مهلت دهند و نمازمان را بخوانیم .
ولى دشمن نپذیرفت ، به همین جهت امام علیه السّلام به زهیر بن قین و سعید بن عبداللّه دستور داد تا جلوى نمازگزاران بایستند و خود را سپر قرار دهند، تا آن که حضرت به همراه دیگران نماز را اقامه نماید.
آن دو نفر با چند تن دیگر از یاران جلوى حضرت ایستادند و بقیّه اصحاب پشت سر آن حضرت قرار گرفتند و نماز را به جماعت به عنوان نماز خوف اقامه نمودند(1) .
2 – روزى عدى فرزند حاتم طائى به همراه عُبِیْده ، فرزند عمر به محضر مبارک امام حسین صلوات اللّه علیه آمدند و در حالى که تپش قلبش بسیار شدید بود گفت :
اى ابا عبداللّه ! ذّلت را با عزّت – در صلح امام حسن علیه السّلام با معاویه – مبادله کردید؛ و متاعى قلیل پذیرفتید و عظمت خود را از دست دادید، همه ما، به وسیله شما مطیع شدیم و یک عُمْر باید مخالف باشیم .
اکنون برادرت حسن و جریان صلح را رها کن و نیروها و شیعیانت را از کوفه و دیگر شهرها جمع نما.
امام حسین علیه السّلام فرمود: ما معاهده بسته ایم و راهى بر شکست آن نیست ، چون عهدشکنى شیوه ما نمى باشد.(2)
3 – هنگامى که امام حسین علیه السّلام به سرزمین کربلا وارد شد، نامه اى از سوى عبیداللّه ملعون براى آن حضرت ارسال شد.
همین که نامه به دست امام علیه السّلام رسید، و آن را خواند؛ پاره نمود و روى زمین ریخت و فرمود: مردمى که خوشنودى مخلوق را بر رضایت خالق مقدّم بدارند، هرگز رستگار و موفّق نخواهند شد(3) .
4 – روزى فَرَزْدقِ شاعر، به محضر و مجلس امام حسین صلوات اللّه علیه وارد شد، و پس از خواندن اشعارى در مدح اهل بیت رسالت صلوات اللّه علیهم ، حضرت چهارصد دینار به او هدیه داد.
شخصى که شاهد جریان بود اعتراض کرد و گفت : او شاعرى فاسق و هتّاک است ؟!
حضرت فرمود: بهترین مال و ثروت آن است که آبروى شخص را حفظ کند، و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با کعب بن زهیر شاعر چنین کرد و نیز درباره عبّاس فرزند مرداس فرمود: زبانش را از من قطع کنید (کنایه از این که به او کمکى شود تا…).(4)
5 – امام حسین صلوات اللّه و سلامه علیه در ضمن یکى از سخنانش قرآن را به چهار بخش تقسیم نمود:
عبارات و اءلفاظ، اشارات و کنایات ، لطیفه ها و داستان ها، حقایق و واقعیّات .
عبارت ها و اءلفاظ براى مردم عادى ، و اشارات براى اهل اطلاّع ، و لطایف براى اولیاء، و حقایق براى أ نبیاء و أ وصیاء مى باشد.(5)
1-المفید: ص 95، تاریخ طبرى : ج 4، ص 334، مقتل خوارزمى : ج 1، ص 17.
2- حیاه الامام الحسین علیه السّلام : ج 2، ص 116.
3- بحارالا نوار: ج 44، ص 383، مقتل خوارزمى : ج 1، ص 239.
4-بحارالانوار: ج 44، ص 189.
5-الحکم الزاهره : ج 1، ص 127.
منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسین علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی