بررسی علل و عوامل تعدد زوجات

بررسی علل و عوامل تعدد زوجات

قبل از اسلام برخی از مردم، دختران یتیم را جهت تکفّل و سرپرستی به خانه خود می بردند و بعد با آنها ازدواج کرده و اموال آنها را هم تملّک می کردند و چون همه کارها دست آنان بود حتی مهریه آنها را هم کمتر از معمول قرار می دادند و هنگامی که کمترین ناراحتی از آنها پیدا می کردند، به آسانی آنها را رها می ساختند. در این هنگام آیه نازل شد:

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیتامی فَانْکحُوا ما طابَ لَکمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً[1]؛

«اگر می ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را درباره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید و به سراغ زنان دیگر بروید، از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسری خود انتخاب کنید اما اگر می ترسید عدالت را رعایت ننمایید تنها به یک همسر اکتفا کنید».

مقصود از عدالت در این آیه شریفه، یکسانی تمایلات قلبی و عواطف درونی نیست؛ بلکه منظور رعایت حقوق زناشویی و اقتصادی و نیز ابراز عواطف است. با این وجود باید توجه داشت:

1- اصل در ازدواج همان طور که استاد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان می سازد، تک همسری است و قانون چند همسری در شرایط معمول توصیه و ترغیب نشده است.

2- قانون چند همسری و تعدّد زوجات مقتضای آیات صریح قرآن است و نسخ نشده و از احکام جاودانی اسلام است. اصل در تمام احکام و قوانین، ابدیت و ماندگاری است مگر آنکه دلیل قطعی بر نسخ یا تغییر آن آورده شود.

3- قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرایط خاص اجتماعی یا ضرورت های اجتماعی وضع شده است نه برای هوس رانی مردان. البته همیشه بعضی افراد وجود دارند که از قانون سوء استفاده می کنند، در چنین مواردی، باید جلوی سوء استفاده ها را گرفت و راهکار مناسب برای موارد ضروری ارائه کرد.

یک. پیشینه تعدد زوجات
چند همسری ریشه ای کهن در میان جوامع مختلف بشری و ادیان پیش از اسلام دارد[2]. بنابراین، ابتکار اسلام در این باره، این است که آن را محدود ساخت و شرایط سنگینی از جهت اخلاقی، اقتصادی و.. . بر آن حاکم کرد و بدون تحقّق آن شرایط، چند زنی را غیرمجاز اعلام نمود. تا این کار سبب تجاوز به حقوق زنان و اسباب هوسرانی مردان نگردد.

دو. چرایی چندهمسری
در رابطه با چرایی چندزنی، علل مختلفی ذکر شده [3] که به جهت اختصار به دو عامل اشاره می شود:

1- فزونی زنان آماده ازدواج بر مردان
در طول تاریخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزون تر است.

آگبرن و نیم کوف می نویسند: «در سال 1805 در میان 23000 تن از سرخ پوستان «دشت های بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر 100 زن تنها 44 مرد وجود داشتند»[4].

«فرقه آمریکایی مورمون (Mormon) نیز که چند زن گیری را روا می داند، در گذشته بارها دچار کمبود مرد شده است. برای مثال در سال 1870 در بین مورمون های سه ناحیه از استان یوتا(Utah) 956 زن در برابر 854 مرد وجود داشت»[5].

برتراند راسل می نویسد: «در انگلستان کنونی بیش از دو میلیون زن اضافه بر مردان وجود دارد که برای ایشان محرومیت بزرگی است»[6].

«براساس برخی از آمارهای منتشره، چندی پیش در روسیه، جمعیت زنان 21 میلیون نفر بر مردان فزونی دارد»[7]. بنابراین تکیه بر «تک همسری»، باعث می شود در چنین شرایطی، همواره تعدادی از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالی که با جواز چند همسری، می توانند از داشتن شوهر و کانون خانواده و آثار مهم آن بهره مند گردند.

همواره بر اثر حوادث اجتماعی- مانند جنگ ها- تعداد بیشماری از مردان تلف می شوند و همسران آنان بی سرپرست می گردند. همچنین غالباً تصادفات، غرق شدن ها، سقوطها، زیر آوار ماندن ها و.. . تلفات بیشتری را متوجه جنس مرد می کند. طبیعی است در این موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونی پذیرد.

«در اروپا در خلال سی سال جنگ و خونریزی در دو جنگ جهانی، مردان زیادی کشته شدند؛ به طوری که عدد مردان برای ازدواج با دوشیزگان و بیوه زنان کفایت نمی کرد. تنها در آلمان غربی شش میلیون زن وجود داشت که نمی توانستند شوهری برای خود پیدا کنند. برخی از آنان از دولت درخواست کردند قانون جواز چندهمسری را به تصویب رساند تا در پناه ازدواج قانونی، هم از امنیت اجتماعی و تأمین اقتصادی بهره مند شده و هم نیازهای غریزی آنان به طور سالم در کانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت کلیسا چنین خواسته ای برآورده نشد، در نتیجه تأمین نیازها و ارضای غرایز، بسیاری از آنان را به روسپی گری و روابط حاشیه خیابان ها کشاند»[8] و در پی آن فساد و بزهکاری در آلمان، به شدّت رواج یافت.

مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماری ها و عوامل هورمونی و.. . موجب فزونی تعداد آنان در برابر مردان می شود. مطالعات مختلف نشان می دهد، جنس زن در دوران جنینی، کودکی و به ویژه دوره پیش از بلوغ، در برابر بیماری های عفونی مقاوم تر از جنس مرد است و شرایط نامناسب و رنج آوری همچون کمبود مواد غذایی و سوء تغذیه، پسران را بیش از دختران تحت تأثیر قرار می دهد، و در کل، مرگ و میر زنان نسبت به مردان در برابر بیماری ها کمتر است [9].

نکته دیگر اینکه هورمون های مردانه، باعث بروز رفتارهای خشن، تهاجمی و جنگی می شوند که در نهایت به درگیری و صدمات بدنی و مرگ می انجامد.

در حالی که هورمون های زنانه، آرام بخش اند و رفتارهای صلح جویانه را تقویت می کنند. همچنین تستوسترون[10] (هورمون مردان) و استروژن ها[11] (هورمون های زنانه)، اثرات متفاوتی بر سطح کلسترول[12] و تعداد گلبول های قرمز خون (هماتوکریت)[13] مردان و زنان دارند و بر اثر همین اختلاف هورمونی بین زن و مرد و پیامدهای ثانوی ناشی از آن، نسبت مرگ و میر[14] مردان در سن 15- 25 سالگی حدود 4- 5 برابر زنان در همین محدوده سنی است.

بنابراین هورمون ها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، یکی از عوامل مطرح در مرگ و میر و تفاوت طول عمر آنها است. [15] بلوغ جسمی و جنسی دختران، به طور معمول چندین سال پیش از پسران است و در طول زمان، همراه با رشد جمعیت بشری، باعث می شود که در جامعه تک همسرگرا، همواره انبوه کثیری از زنان با مشکل روبرو باشند.

2- از نظر روان شناسی
تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخی از دانشمندان مانند مرسیه[16]، ویل دورانت، اشمید، دونتزلان، راسل لی و… معتقدند: زنان به طور طبیعی «تک همسرگرا»[17] می باشند و به طور فطری از تنوع همسر گریزانند. آنان خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مرد می باشند. بنابراین تنوع گرایی در زنان، نوعی بیماری است؛ ولی مردان تنوع گرا و «چندزن گرا»[18] هستند.

دکتر اسکات[19] می گوید: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدّن، این چندهمسرگرایی طبیعی را توسعه بخشیده است[20]»[21].

البتّه این عامل از اهمیت عامل نخست برخوردار نیست. آنچه کاملًا باید جدّی گرفته شود و برای آن چاره اندیشید، همان عامل نخست است.

سه. راه حل
در برابر این واقعیات، سه راه وجود دارد:

1- همیشه تعدادی از زنان، در محرومیت کامل جنسی به سر برند! چنین چیزی فاقد توجیه منطقی است؛ زیرا به معنای سرکوب غریزه و نیاز طبیعی گروهی از انسان ها و نوعی ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح کلان و در طولانی مدت، شدنی نیست. به عبارت دیگر سرکوب غریزه، در نهایت به سرکشی و طغیان آن خواهد انجامید. تجربه آلمان و بسیاری از دیگر کشورهای غربی، شاهد این مدعا است.

استاد مطهری در این باره می نویسد: «اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند، فزونی داشته باشد، منع تعدّد زوجات خیانت به بشریت است؛ زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست.. . بحرانی که از این راه عارض اجتماع می شود، از هر بحران دیگر خطرناک تر است. همچنان که خانواده از هر کانون دیگر، مقدّس تر است.. . زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را برای اغوای مرد- که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست- به کار خواهند برد و بدیهی است که «چو گل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسفانه از این «گل» مقدار کمی هم برای لغزیدن این پیل کافی است.

آیا مطلب به همین جا خاتمه پیدا می کند؟ خیر. نوبت به زنان خانه دار می رسد. زنانی که شوهران خود را در حال خیانت می بینند. آنها نیز به فکر انتقام و خیانت می افتند و در خیانت دنباله رو مرد می شوند. نتیجه نهایی در گزارشی- که به «کینزی راپورت» مشهور شده- در یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمریکایی در بی وفایی و خیانت، دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند»[22].

2- گزینه دیگر این است که راه روابط نامشروع و روسپی گری و کمونیسم جنسی، گشوده و جامعه به فساد کشیده شود. این همان راهی است که عملًا غرب می پیماید: نتیجه این رفتار ناهنجار را می توان در گزارش دکتر اسکات- مأمور پزشکی شهرداری لندن- مشاهده کرد. در گزارش او آمده است:

«در لندن از هر ده کودکی که به دنیا آمده اند، یکی غیرمشروع است! تولدهای غیرقانونی در حال افزایش دائمی است و از 33838 نفر در سال 1957 به 53433 نفر در سال بعدی افزایش یافته است»[23]. البته این آمارهای پنجاه سال پیش است و در زمان معاصر رشد تصاعدی داشته است، چنان که یکی از بحران های مهم آمریکا را «بحران ابوّت» می دانند و نسبت پدر و فرزندی بسیار گم شده است.

3- راه سوم این است که به طور مشروع و قانون مند، با قیود و شرایطی عادلانه، راه چند همسری گشوده شود. دین مبین اسلام این راه را- که حکیمانه ترین و بهترین راه است- گشوده و اجازه چندزنی را به مردانی می دهد که توانایی کشیدن بار سنگین آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اکیدی در این زمینه برای آنان وضع کرده است. این روش در واقع حقی برای زن و وظیفه ای بر دوش مرد ایجاد می کند و نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه بیشتر تأمین کننده مصالح و منافع آنان است.

برخی از شرایط و توصیه های اسلام در این باره، عبارت است از:

الف. رعایت محدودیت
اسلام گستره چندهمسری را محدود ساخته و تا چهار نفر تقلیل داده است.

قرآن مجید در این باره می فرماید:

فَانْکحُوا ما طابَ لَکمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ…[24]؛

«با زنان پاک ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر… ».

ب. رعایت عدالت
قرآن مجید در اهمیت اصل عدالت در رابطه بین همسران می فرماید:

فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً[25]؛

«اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، پس تنها یک همسر اختیار کنید».

امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که دو زن داشته باشد و در تقسیم رابطه خود با همسر و تقسیم مالی بین آنها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت- در حالی که دست هایش بسته و نیمی از بدنش به یک طرف کج شده است- آورده و به آتش داخل می شود»[26].

استاد مطهری می نویسد: «اسلام برای شرط عدالت، آن قدر اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم، در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطی نامساوی با زن اول زندگی کند؛ یعنی، از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیربار مسئولیت آن خارج کند»[27].

ج. تأمین مالی
از دیدگاه اسلام نفقه زوجه بر عهده مرد است؛ از این رو کسی که نمی تواند نیازمندی های همسران متعدد را تأمین کند، نباید به چندهمسری روی آورد.

د. تأمین عاطفی و جنسی
امام صادق علیه السلام فرموده است: «هر که آن قدر زن بگیرد که نتواند با آنها نزدیکی کند و در نتیجه آن، یکی از همسرانش مرتکب زنا شود، گناه این کار برگردن او است»[28].

امتیاز راهکار اسلام
خانم بیزانت [29] می نویسد: «گفته می شود که در غرب تک همسری است؛ اما در واقع چندهمسری است بدون مسئولیت پذیری! همین که مرد از زن سیر شد، او را رها می کند. او نیز کم کم زن کنار خیابانی خواهد شد؛ زیرا نخستین عاشق دلداده اش هیچ مسئولیتی در برابر آینده او ندارد.

وضع زنی که به عنوان یک همسر و مادر، در خانه ای چندهمسری پناه گرفته، صد بار بهتر از این است. وقتی هزاران زن بدبخت را می بینیم که شبانگاه در خیابان های شهرهای غرب پرسه می زنند، به یقین درمی یابیم که غرب نمی تواند اسلام را به جهت چندهمسری سرزنش کند. برای زن بسی بهتر، خوشبختانه تر و محترمانه تر است که در چندهمسری اسلامی زندگی کند و تنها با یک مرد اشتراک زندگی پیدا کند، فرزند قانونی خود را در آغوش گیرد و همه جا مورد تکریم و احترام باشد؛ تا اینکه هر روز توسط این و آن اغوا شود و احتمالًا با فرزندی نامشروع کنار خیابان رها گردد! نه تحت حمایت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتی داشته باشد و هر شب قربانی هوس رهگذری گردد»[30].

آیزاک تایلور[31]- در سخنرانی خود درباره «محمدیسم»[32] در کنگره کلیسا در «ولورهامپتون»[33]- اعلام کرد: «چندهمسری نظام یافته و محدود سرزمین های اسلامی، بی نهایت بهتر است از چندهمسری لجام گسیخته ای که نکبت جوامع مسیحی است و نمونه آن اصلًا در اسلام شناخته شده نیست»[34].

روحانی مسیحی اودوتولا[35]- در کنفرانسی در تورنتو[36]- اظهار داشت:

«غرب با ممنوعیت چند همسری، منافقانه عمل می کند؛ چرا که با طلاق های مکرّر همان را [در طول زمان ] عملی می سازد».

بنابراین تک همسری غرب، چیزی جز چند همسرگرایی بی ضابطه و مسئولیت گریزانه نیست. اما چه نیکوست این اعتراف غربی ها را هم بخوانیم که اسلام، در قالب چند همسری بهنجار خود، عملًا تک همسری را حفظ نموده است.

رابرت ا. هیوم می نویسد: «.. . برخی از محقّقان معقول نشان می دهند که [حضرت ] محمد صلی الله علیه و آله روی هم رفته موقعیت زنان را ارتقا بخشید و به آنها مرتبه ای از آزادی اقتصادی داد که هنوز در پاره ای از کشورهای غربی و یا به اصطلاح مسیحی تا آن حد به زنان، آزادی اقتصادی داده نشده است و برای چندهمسری نامحدود- که تا آن زمان به دلخواه انجام می شد- حد و مرزی مقرّر داشت که بسیار لازم و نافع بود.

رسم دخترکشی را- که در عربستان آن روز کاملًا رواج داشت- به کلّی برانداخت و بالاخره اینکه حکم تعدّد زوجات را تنها در صورتی مجاز دانست که شوهر، بتواند با تمامی همسران خود با عدالت کامل رفتار کند. او عملًا تک همسری را رواج داد»[37].

استاد مطهری در این باره می نویسد: «تعجّب می کنید اگر بگویم تعدّد زوجات در مشرق زمین، مهم ترین عامل برای نجات تک همسری است.

مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگ ترین عامل نجات تک همسری است…

در شرایطی که موجبات این کار فراهم می شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج فزونی می گیرد؛ اگر حق تأهل این عدّه به رسمیت شناخته نشود و به مردان واجد شرایط اخلاقی، مالی و جسمی، اجازه چند همسری داده نشود؛ دوست بازی و معشوقه گیری، ریشه تک همسری را می خشکاند»[38].

در اینجا ممکن است سؤالی دیگر پدید آید و آن اینکه چرا چند شوهری مجاز نیست؟ جواب آن است که:

1- عمده ترین علت چند زنی- که فزونی تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان است- به طور معمول در مورد چند شوهری وجود ندارد.

2- این خلاف طبیعت و روحیات زن بوده و او به طور طبیعی از آن گریزان است. شاید به همین علت است که در طول تاریخ بشر، چند شوهری رواج چندانی نیافته و اگر هم در جایی (مانند قبیله «تودا» یا برخی از قبایل «تبت») مشاهده شده، پدیده ای بسیار استثنایی است [39].

البته همه آنچه گفتیم حکمت های این قضیه است اما تمام علّت مؤثّر در این حکم را نمی دانیم. اما همین قدر که از حکمت و اسرار نهفته در این حکم می بینیم و با واقعیات خارجی تطبیق می کنیم این حکم را بسیار حکیمانه می دانیم.

پی نوشت ها:
[1] . نساء( 4)، آیه 3.
[2] Sheriff, A. H. Why Polygamy is Allowed in Islam; pp. 8- 02, A Group Of Muslim Brothers, Tehran, P. B. 5422.
[3] . جهت آگاهى بیشتر نگا: مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 295- 313، قم: صدرا، چاپ‏سى و پنجم 1382.
[4] . W. F. Oghborn M. F. Nimkuff, Sociology, Boston, 8591, p. 585.
( ق) ا. ح. آریانپور، زمینه جامعه شناسى،( تهران، دهخدا، 1347)، ص 331.
[5] Ibid . همان( ق)
[6] . مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 318، به نقل از: برتراند، راسل، زناشویى و اخلاق، ص 115.
[7].Why Polygamy Is Allowed In Islam ,P .62 .
[8].op .CiT ,.P 42 .
[9] . هادى حسینى و دیگران، کتاب زن، تهران: امیرکبیر، چاپ اول، 1381، صص 115- 114؛ به نقل از اصول علم تغذیه، ص 128.
[10].Testostrone .
[11].Progestrone Estrogene .
[12].Chlostrole .
[13].Hematocrite .
[14].Mortality .
[15] . کتاب زن، ص 117- 116.
[16] . Dr. Mercier, See: Conduct And Its Disorders Biologically Considered, P. 242- 3.
[17].Monogamous .
[18].Polygamous .
[19].G .R .Scott .
[20] . Why Polygamy Is Allowed In Islam, P. 52, Quoted From:” History Of Prostitution”, P. 12.
[21] . جهت آگاهى بیشتر نگا: مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 327- 330.
[22] . مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 334.
[23] . همان، ص 324، به نقل از: اطلاعات، مورخه 25/ 9/ 38، رویتر 16 دسامبر، خبرگزارى فرانسه.
[24] . نساء(4)، آیه 3.
[25] . همان.
[26] . محمدى رى‏شهرى، میزان الحکمه، ج 5، ص 2270، ح 7913.
[27] . مرتضى مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 418.
[28] . میزان الحکمه، ج 5، ص 2272، ح 17915.
[29].Annie Besant .
[30] . Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33- 43.
[31].Rev ,Canon Issac Tylor LL .D .
[32].Mohamedanism .
[33].Wolverhampton (On 7 th October ,7881 ).
[34]. The Times, London, Saturday, 8 th Oct. 7881. Quotedin: Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 53- 6.
[35].Rev .Odotulla .
[36].Toronto .
[37] . رابرت ا.، هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه: دکتر عبدالرحیم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، 1377، ص 306.
[38] . مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 330.
[39] . ر. ک: همان، ص 286.

منبع: حوزه نت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید