پدیده ای به اسم پیر همسری

پدیده ای به اسم پیر همسری

سن ازدواج در سال‌های گذشته از بحث‌های پرحاشیه‌ای بود که پای آن حتی به مجلس شورای اسلامی نیز باز شد[1] و مباحثی مانند کودک همسری به موضوعی پرتنش در نشست‌ها و فضای مجازی تبدیل شد؛ اما از موضوع کودک همسری که بگذریم با نگاه به واقعیت بیرونی جامعه به نقطه مقابل آن که پیر همسری است می‌رسیم.

متأسفانه در این سال‌ها به دلایل مختلفی سن ازدواج در ایران به شدت افزایش پیدا کرده است تا آنجا که بخش قابل توجهی از جوانان زمانی سر سفره عقد می‌نشینند که دیگر خبری از شور و نشاط جوانی نیست و فقط به ازدواج به عنوان یک واقعیت مورد نیاز و اجباری نگاه می‌کنند؛ به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی این نوع ازدواج دیگر ممزوجیت و یک پارچگی به دنبال خود نخواهد داشت و در بهترین حالت جمع شدن مسالمت‌آمیز در زیر یک سقف است.[2]

پائین بودن سن ازدواج در یک جامعه اثرات بسیار زیادی دارد که سلامت اجتماعی و استحکام بنیان خانواده را میتوان از برکات آن دانست قرآن کریم هم با توجه به اهمیت پایین بودن سن ازدواج به صورت صریح و در دستوری مستقیم میفرماید:

وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.[3] جوانان و حتی غلامان و کنیزان خود را به همسری یکدیگر در آمورید در صورتی که فقیر باشند خداوند از فضل خود آنها را غنی میکند و خدا وسعت دهنده ای دانا است.

در سیره اهل‌بیت(ع) نیز این مسئله به شدت مورد توجه قرار گرفته است و دستور به ازدواج در سن کم به عنوان یک مزیت شمرده شده است که بررسی آن خود فصلی مفصل می‌طلبد.

با بررسی عوامل مختلف به نتایج غیر قابل انکاری می‌رسیم که علل بالا رفتن سن ازدواج را به ما نشان می‌دهد که در ادامه به بعضی از این علت‌ها اشاره می‌کنیم.

مشکلات اقتصادی
مشکلات اقتصادی یکی از اصلی‌ترین مسائلی که باعث بالا رفتن سن ازدواج در ایران شده است. این مشکل از اولین روزهای فکر ازدواج دامن جوان ایرانی را خواهد گرفت، هزینه بالای تشکیل زندگی برای پسر و خرید جهیزیه برای دختر و بعد از آن هزینه‌های جاری سرسام آور زندگی از چیزهایی است که نمی‌توان تاثیر آن را در بالا رفتن سن ازدواج انکار کرد.

مشکلات اقتصادی برای جوان متقاضی ازدواج دلایل مختلفی دارد که از جمله آن می‌توان به طولانی بودن دوره تحصیل تا رسیدن به درآمد اشاره کرد، در حال حاضر جوان ایرانی از دوره ابتدایی تا ورودی دانشگاه چیزی نزدیک به 13 سال زمان نیاز دارد؛ به این رقم چهار سال کارشناسی، دو سال کار شناسی ارشد، دو سال سربازی و یک سال جستجوی کار را اضافه کنید و اگر جوان از دکترا منصرف شود و بلافاصله بعد از پایان تحصیل، اشتغال آن فراهم باشد چیزی نزدیک به 22 سال زمان نیاز دارد تا او از طریق تحصیل به درآمد برسد که وقتی آن را به هفت ساله کودکی اضافه کنیم در بهترین حالت یک جوان در 29 سالگی یعنی چهارده سال بعد از بلوغ ابتدایی‌ترین امکان ازدواج یعنی شغل را پیدا می‌کند و حال اگر یک جوان از تحصیل به کلی صرف نظر کند و بخواهد وارد بازار کار شود باید مدتی شبیه به همین زمان را بگذراند تا در حرفه‌ای توانمند شود و یا در بازار برای خود جایگاهی پیدا کند که به واسطه آن یک اشتغال امن پیدا نماید.

رسوم زائد و تجمل‌خواهی از دیگر عواملی است که مزید بر علت شده است و مشکلات اقتصادی را روز افزون می‌کند و متاسفانه باید بگوییم دستگاه‌های فرهنگ‌ساز ما مثل رسانه ملی با دامن زدن به این تجملات در فیلم‌ها، سریال‌ها و تبلیغات تجاری روز به روز بر این بار می‌افزایند، البته این به آن معنا نیست که رسانه ملی ما هیچ تلاشی برای فرهنگ‌سازی در زمینه ازدواج آسان و ساده نمی‌کند اما این تلاش‌ها فقط در بعد نصیحتی است و در بخش‌های تاثیر‌گذار مثل فیلم‌ها و سریال‌ها و تبلیغات تلوزیونی کاملا بر خلاف آن نصایحی که از رسانه ملی پخش می‌شود عمل می‌گردد.
این‌روزها حال جوان ایران اصلا خوب نیست و ازدواجی که زمانی به عنوان یک نیاز در موعد مقرر باید صورت می‌پذیرفت به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است و لازم است تا مسئولین فرو رفته در لاک سیاست کمی از پشت میزهایشان بیرون بیایند تا واقعیت جامعه را به صورت ملموس و نه از طریق آمار درک کنند شاید کاری برای جوان ایرانی کردند.عدم توجه مسئولین به واقعیت‌ها در حوزه ازدواج
یکی دیگر از مشکلاتی که باعث بالا رفتن سن ازدواج در کشور شده است عدم توجه مسئولین به نیازهایی مثل مسکن برای جوانان است، یک جوان در ابتدای زندگی از همه تجملات و ریخت و پاش‌ها که بگذرد از مسکنی که قرار است در آن زندگی کند نمی‌تواند بگذرد؛ که متاسفانه این مهم مخصوصا در شش سال گذشته به کلی مغفول مانده است، البته گاه دولت وام‌هایی را به عنوان وام مسکن جوانان اعلام می‌کند اما این وام‌ها با توان مالی عموم جوان‌های ایرانی هم‌خوانی ندارد؛ به عنوان مثال در روزهای گذشته وام 160 میلیون تومانی برای مسکن جوانان در نظر گرفته شده که بازپرداخت آن ماهیانه چیزی نزدیک به 5 میلیون تومان است و وقتی که حقوق اداره کار چیزی نزدیم به یک میلیون پانصد هزار تومان مقرر شده است! سوال این است کدام جوان حتی شاغلی می‌تواند چنین وامی را باز پرداخت نماید؟! از طرفی توقف مسکن مهر و عدم ارائه جایگزین مناسب برای آن به این بحران دامن زده و کار را مشکل‌تر نموده است گو اینکه کسی به فکر جوان ایرانی نیست.

بحران‌های اخلاقی
یکی دیگر از مسائلی که باعث شده است تا سن ازدواج در کشور بالا رود به وجود آمدن بحران‌های اخلاقی در جامعه است، متاسفانه با عدم بستر‌سازی مناسب برای ازدواج و ایجاد رابطه‌های غیر رسمی مثل ازدواج سفید و رابطه‌های دوستانه نامشروع، انگیزه کافی برای تن دادن به مسئولیت زندگی در بخشی از جامعه از بین رفته است و این مشکل هر روز که می‌گذرد ابعاد گسترده تری پیدا می‌کند.

خلاصه آن‌که این‌روزها حال جوان ایران اصلا خوب نیست و ازدواجی که زمانی به عنوان یک نیاز در موعد مقرر باید صورت می‌پذیرفت به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است و لازم است تا مسئولین فرو رفته در لاک سیاست کمی از پشت میزهایشان بیرون بیایند تا واقعیت جامعه را به صورت ملموس و نه از طریق آمار درک کنند شاید کاری برای جوان ایرانی کردند.

پی‌نوشت:
[1] 9 شهریور 1397، خبرگزاری ایسنا، «کودک همسری»؛ طرحی بین موافقان و مخالفان
[2] 30 اردیبهشت 94، خبرگزاری شفقنا، حضرت آیت‌الله جوادی آملی تشریح کرد: تفاوت ازدواج با نکاح چیست؟
[3] قرآن کریم، سوره نور، آیه 32

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید