حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین حکایت فرماید:
در یکى از روزها، شخصى از مسلمان ها به محضر مبارک امام سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام وارد شد و پس از عرض سلام ، به حضرت عرضه داشت :
اى پسر رسول خدا! در فلان مجلس با جمعى از دوستان نشسته بودیم ، که شنیدیم شخصى نسبت به شما ناسزا مى گفت و توهین مى کرد و در بین صحبت هاى ناپسندش گفت : علىّ بن الحسین علیهماالسّلام گمراه و بدعت گذار است .
امام زین العابدین سلام اللّه علیه ، پس از شنیدن سخنان آن شخص ، فرمود: تو حقّ مجلس و همچنین حقّ کسانى را که با تو هم صحبت بودند، رعایت نکردى ، چون سخنانى که در آن مجلس مطرح شده بود، امانت بود، چرا سخنان گوینده را از آن مجلس به بیرون منتقل کردى و اسرار او را فاش نمودى !؟
و تو حقّ مرا هم رعایت نکردى ، چون چیزى که من از دیگران نسبت به خود نمى دانستم ، فاش کردى و مرا در جریان آن قرار دادى .
و سپس آن حضرت افزود: آیا نمى دانى که چنگال مرگ همه انسان ها و نیز ما را مى رباید؟!
و بعد از آن ، همه ما زنده خواهیم گشت و در روز قیامت محشور خواهیم شد؛ و باید در میعادگاه و دادگاه عدل الهى پاسخ گوى اعمال و گفتار خویش باشیم ، دادگاهى که خداوند متعال قاضى و حاکم آن خواهد بود.
و آن گاه امام علیه السّلام در ادامه فرمایشات و نصیحت هاى خود اظهارنمود:
پس سعى کن همیشه از سخن چینى و غیبت پشت سر دیگران اجتناب و دورى کنى ؛ وگرنه همنشین سگان آتشین خواهى شد.(1)
1- احتجاج طبرسى : ج 2، ص 145، ح 183.
منبع:
چهل داستان وچهل حدیث از امام سجاد علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی