نویسنده: محمدحسین فاریاب
2.آیه صادقین
«یا أیُّها الَّذین آمنوا اتَّقوالله و کونوا مع الصَّادقین»(توبه: 119) از جمله آیاتی که متکلمان پنج قرن نخست هجری به آن استناد کرده اند، آیه صادقین است. به لحاظ تتبعات تاریخی، مرحوم شیخ مفید نخستین کسی است که برای اثبات عصمت ائمه به این آیه تمسک کرده و پس از وی، مرحوم ابوالصلاح حلبی با استفاده از این آیه(1) بر اثبات عصمت تأکید کرده است.
مرحوم شیخ مفید، پس از آنکه شأن نزول این آیه و مراد از صادقین را امام علی(ع) می داند، حکم این آیه را درباره سایر ائمه نیز جاری نموده، می نویسد: «امر به پیروی از صادقین به طور مطلق وارد شده است. همین امر موجب عصمت آنها می شود.»(2)
شکل منطقی این برهان را می توان این گونه تقریر کرد:
اگر خداوند به پیروی مطلق از کسی امر کند، چنین امری به منزله عصمت او از لغزش است؛ خداوند به تبعیت مطلق از صادقین امر کرده است؛
پس صادقین از لغزش مصون هستند.
مرحوم شیخ مفید ملازمه میان مقدم و تالی در صغرای قیاس استثنایی را تبیین نکرده است؛ ولی می توان در تبیین آن گفت: خداوندی که هدفش از آفرینش انسان، رساندن او به کمال بوده است، اگر بداند که امکان لغزش و اشتباه در کسی وجود دارد، هیچ گاه بندگان خود را به پیروی کامل و مطلق از آن امر نخواهد کرد؛ چرا که لازمه آن نقض غرض خواهد بود. بنابراین از اینکه در این آیه بندگان خود را به پیروی کامل و مطلق از صادقین امر کرده است، می توان نتیجه گرفت که صادقین از لغزش و اشتباه مصون هستند.
در این آیه تعیین مصداق صادقین مهم است، چرا که صادقین در لغت عرب به معنای راستگویان است و از این نظر با صرف نظر از دیگر قرائن، دلیلی برای تخصیص آن به گروه خاصی وجود ندارد.
مرحوم شیخ مفید با استفاده از یک قرینه عقلی و یک قرینه نقلی(3) معتقد است که مصداق صادقین، امام علی(ع) است و از این طریق، حکم آیه را در مورد سایر ائمه نیز جاری کرده است.
الف.قرینه عقلی
این قرینه را می توان در قالب یک قیاس مرکب این گونه تقریر کرد:
مقصود از صادقین یا تمام راستگویان هستند و یا برخی از راستگویان؛
لکن اینکه مقصود، تمام راستگویان باشند محال است؛
پس مقصود از صادقین، برخی از راستگویان هستند.
دلیل مقدمه دوم این است که، تمام مؤمنان، ــ که به پیروی از صادقین امر شده اند،ــ به لحاظ ایمانشان صادق هستند؛ پس اگر مقصود از صادقین، تمام راستگویان باشند، امر به پیروی از صادقین به این معناست که خداوند مؤمنان را به پیروی از خودشان امر کرده باشد است. این محال است. به بیان دیگر باید «منادی به» و «منادی الیه» متفاوت با یکدیگر باشند، زیرا محال است که انسان را به پیروی از خودش، امر و دعوت کنند.(4)
با توجه به قیاسی که بیان شد، روشن می شود که مراد از صادقین باید گروه خاصی باشند. حال این گروه خاص، یا معروف و شناخته شده هستند، یا ناشناخته هستند؛ اگر شناخته شده باشند، باید در روایات اسامی آنها آمده باشد به گونه ای که مورد اختلاف نباشد و اگر ناشناخته باشند، باید قرائنی بر معرفی آنها آورده شود وگرنه تکلیف از مکلفان ساقط خواهد شد.
فرض اول غیرواقع است؛ اما درباره ی فرض دوم، که فرض درستی است، باید گفت: با توجه به اینکه هیچ کدام از فرق اسلامی قرینه ای بر غیر افراد بیان شده، اقامه نکرده اند، ثابت می شود که مقصود از صادقین، ائمه(ع) هستند؛ حال آنکه، هیچ یک از کسانی که مخالفین ما، آنها را مصادیق صادقین دانسته اند، از دیدگاه خودشان معصوم نیستند.(5)
ب.قرینه نقلی
مرحوم مفید با استفاده از آیه زیر معتقد است که مراد از صادقین در آیه مورد استدلال، امام علی(ع) است:
«لیس البرَّ أن تولُّوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکنَّ البرَّ من آمن بالله و الیوم الآخر»(بقره: 177)
براساس آیه کریمه فوق، صادقین دارای ویژگی های خاصی هستند که در آیه بیان شده است: بنابراین، هر راستگویی را نمی توان از زمره صادقین دانست.
مرحوم شیخ مفید، پس از اثبات اینکه صادقین گروه خاصی هستند، به دنبال تطبیق آن بر امام علی(ع) است. از نظر ایشان، اولین شرط صادق بودن، ایمان به خدا، قیامت، ملائکه، کتاب و انبیاء است براساس روایات متواتر، امام علی(ع) نخستین مردی بود که ایمان آورد.(6)
دومین شرط صادق بودن، انفاق مال به بستگان، ایتام و فقراء است. با توجه به کریمه ی سوره انسان «و یطعمون الطَّعام علی حبِّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً»(انسان: 8)، و به پشتوانه روایات متواتری، که شأن نزول این آیه را امام علی(ع) و خانواده اش معرفی می کنند، ثابت می شود که این شرط در امام(ع) وجود دارد.(7)
همچنین با استفاده از آیه «الَّذین ینفقون أموالهم باللَّیل و النَّهار سرّاً و علانیهً فلهم أجرهم عند ربِّهم و لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون»(بقره: 374)، که روایات مستفیضه شأن نزول آن را امام علی(ع) می دانند، مدعای ما ثابت می شود.
سومین شرط صادق بودن، اقامه نماز و پرداخت زکات است. با استفاده از آیه «إنَّما ولیُّکم الله و رسوله و الَّذین آمنوا الَّذین یقیمون الصَّلاه و یؤتون الزَّکاه و هم راکعون»(مائده: 55) بنابر اتفاق نظر ناقلان حدیث، حکایت از وجود چنین ویژگی ای در امام علی(ع) دارد.
شرط چهارم صادق بودن، وفای به عهد است. در میان اصحاب پیامبراکرم(ص)، احدی نمی تواند مدعی شود امام علی(ع) نسبت به عهد و پیمانی که با رسول خدا(ص) بسته بود، بی وفایی کرده است.
آخرین شرط صادق بودن، صابر بودن در سختی ها و گرفتاری هاست. هیچ کسی را نمی توان یافت که مانند علی(ع) در سختی ها و گرفتاری های رسول خدا(ص) با او بوده و صبر و استقامت پیشه کرده باشد. به اجماع شیعه و سنی، وی در هیچ جنگی، از صحنه نبرد فرار نکرده است.(8)
با اثبات عصمت صادقین با استدلال، عصمت مصداق آن، یعنی امام علی(ع) نیز ثابت می گردد. مرحوم شیخ معتقد است آیه کریمه، عصمت امام در امور مربوط به دین، اعم از تبیین دین و عمل به آن ثابت می کند. دیدگاه شیخ را از این عبارت می توان به دست آورد: «قد ثبت ان الله سبحانه دعا المومنین…الی اتباع الصادقین و الکون معهم فیها یقتضی الدین»(9) ایشان در ادامه استدلال می کنند که تسرّی حکم این آیه به سایر ائمه اطهار(ع)، تنها به بیان این جمله اشاره می کند: «و ذلک یوجب عصمتهم و برائه ساحتهم و الامان من زللهم»(10)
مرحوم شیخ هرچند این آیه را نیز وسیله ای برای اثبات عصمت سایر ائمه دانسته، ولی توضیحی در این باره نداده است.
بررسی
نقطه ثقل این استدلال، تعیین مصداق صادقین است. تعیین مصداق آن از دو راه ممکن است:
الف.مراجعه به روایات متواتر یا مستفیضه ای که مصداق آن را تبیین کرده باشند؛(11)
ب.استفاده از قراین عقلی و نقلی؛
درباره ی روش اول، باید گفت: روایات اندکی در تفسیر این آیه وارد شده است،(12) ضمن اینکه، برخی از آن روایات مصداق صادقین را ائمه اطهار(ع) معرفی می کنند(13) برخی دیگر از آنها نیز مصداق صادقین را تنها امام علی(ع) دانسته اند.(14) همچنین در میان اهل سنت، سیوطی، درباره ی مصداق صادقین، هفت وجه را بیان می کند و یکی از آن ها، این است که مصداق صادقین، امام علی(ع) است.(15)
ممکن است دلیل استفاده نکردن مرحوم شیخ از این روش، فقدان روایات متواتر یا مستفیضه بر مبنای ایشان باشد. مرحوم شیخ برای معرفی مصداق صادقین از روش دوم، یعنی به کارگیری قراین عقلی و نقلی، استفاده کرده و مصداق آن را امام علی(ع) می داند. با اینکه مرحوم شیخ بسیار عالمانه مصداق آیه را روشن کرده است و این روش را نقطه قوت این استدلال می توان به شمار آورد، اما ملاحظاتی نیز بر کلام ایشان وارد است:
1.مرحوم شیخ پس از اثبات عصمت امام علی(ع)، حکم این آیه را درباره سایر ائمه اطهار(ع) جاری می داند، اما چگونگی تسری این حکم را تبیین نکرده است.
ممکن است مقصود ایشان این باشد که با توجه به اثبات عصمت امام علی(ع)، با استفاده از کلمات آن امام، می توان عصمت دیگر امامان را نتیجه گرفت. البته، ناگفته پیداست که چنین روایاتی از امیرالمومنین(ع) نیز باید متواتر یا حداقل بر مبنای شیخ، مستفیض باشند تا تلقی به قبول شود، هرچند در صورت وجود چنین روایاتی، آنها در حد تواتر یا استفاضه نیستند.(16)
البته، ممکن است مرحوم شیخ مفید روایاتی را به دست آورده باشد که او را به تواتر یا استفاضه رسانده باشد، ولی چون این روایات به دست ما نرسیده است، نمی توند برای ما حجت باشد.
ممکن است مقصود ایشان این باشد که می توان از دیگر ادله ای که عصمت ائمه(ع) از گناه را ثابت می کند، استفاده نموده و صادقین را نیز بر آنها تطبیق کنیم. در پاسخ باید گفت در این صورت، همان ادله برای ما اصل خواهند بود و دیگر نیازی به آیه ی «صادقین» برای اثبات عصمت امامان دوازده گانه مذهب امامیه نیست. همچنین ممکن است از راه اجماع مرکب یا تنقیح مناط بتوان عصمت سایر ائمه(ع) را نیز اثبات کرد؛ بدین معنا که هرکس که امام علی(ع) را معصوم می داند، سایر ائمه را نیز معصوم می داند و هرکس که وی را معصوم نمی داند، سایر ائمه را نیز معصوم نمی داند. در پاسخ باید گفت: اولاً، اجماع مرکب یک دلیل فقهی است و کاربردی در سایر دانش ها و علوم به خصوص علوم عقلی ندارد؛
ثانیاً، تنقیح مناط در صورتی می تواند مفید باشد که این آیه در صدد اثبات عصمت امام علی(ع) به جهت امام بودن او باشد. در حالی که، این آیه چنین دلالتی ندارد. به عبارت دیگر، این آیه در مقام بیان معصوم بودن امام علی(ع) به دلیل صادق بودن او است، نه به جهت امام بودن او. به هر حال، از آنجایی که مرحوم شیخ، چگونگی سرایت حکم آیه به سایر ائمه را روشن نساخته است، نمی توان مدعای ایشان را در این باره پذیرفت.
2.همان گونه که گذشت، مرحوم شیخ از این آیه، به دنبال اثبات عصمت امام در امور مربوط به دین است. در حالی که، کریمه ــ صرف نظر از ملاحظه نخست ــ به طور مطلق به پیروی از صادقین امر کرده است؛ بدین معنا که می توان مدعی شد در این آیه قرینه ای دال بر تخصیص امر به پیروی از صادقین به امور مربوط به دین وجود ندارد. بنابراین، مانعی نیست که گفته شود در این آیه، خداوند در تمام مسائل اعم از دینی و غیردینی امر به پیروی از صادقین ــ صرف نظر از اینکه مصداق آن را چه کسانی بدانیم ــ کرده است به همین سیاق عصمت آنها از تمام امور قابل اثبات است.
3.نکته ی حایز اهمیت دیگر اینکه، اگر مصداق صادقین را امام بدانیم آیا می توان از این آیه عصمت امام را پیش از تصدی منصب امامتش به دست آورد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: باید زمان اتصاف مصادیق مورد نظر آیه، به صفت صدق را به دست آورده. از این رو، نمی توان زمان مشخصی را به عنوان مبدأ عصمت آنها تعیین کرد.
در پایان بحث، از این آیه می توان گفت:
1.«صادقین» عام است و نمی توان آن را منحصر به امام علی(ع) و حتی ائمه اطهار(ع) دانست؛
2.نتیجه استدلال به این آیه، اثبات عصمت صادقین است، نه عصمت ائمه اطهار(ع).
اگر به کمک سایر براهین، عصمت ائمه اطهار(ع) را ثابت کردیم، می توان مدعی شد که ائمه اطهار(ع) نیز در زمره صادقین هستند. در این صورت، برهان اصلی ما آیه ی صادقین نخواهد بود؛
3.آیه عصمت متصدی منصب امامت را ثابت نمی کند، بلکه حداکثر، عصمت ائمه اطهار(ع) را ثابت می کند؛ چرا که براساس این آیه، دلیل عصمت ائمه اطهار(ع)، صادق بودن آنهاست نه امام بودن آنها؛
4.مرحوم شیخ از این آیه تنها عصمت امام را از امور مربوط به دین اثبات می کند،(17) در حالی که، عصمت صادقین از مطلق امور به دست می آید.
پی نوشت:
1.مرحوم حلبی در تقریر این استدلال می نویسد: «فأمر باتباع المذکورین، و لم یخص جهه الکون بشیء دون شیء، فیجب اتباعهم فی کل شیء، و ذلک یقتضی عصمتهم، لقبح الأمر بطاعه الفاسق أو من یجوز منه الفسق» تقریب المعارف، همان/محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص 95.
2.شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 138.
3.لازم به ذکر است که مرحوم مفید، اشاره ای به عقلی یا نقلی بودن قرائن ندارد و نام گذاری، به وسیله نگارنده صورت گرفته است.
4.شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 137.
5.همان، ص 137 و 138.
6.همان، ص 139.
7.راجع به روایات مربوط به این آیه، ر.ک: محمد محمدی ری شهری، اهل البیت فی الکتاب و السنه، ص 249ــ251.
8.شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 139 و 140/نیز همو، المسائل العکبریه، ص 47 و 48.
9.همو، الفصول المختاره، ص 137.
10.همان، ص 138.
11.مرحوم شیخ مفید، روایات مستفیض را در این گونه مباحث حجت می داند، هرچند که مفهوم استفاضه را روشن نکرده است. همو، الارشاد، ج1، ص 313.
12.تتبع ما نشان داد که تها پنج روایت در این زمینه وجود دارد.
13.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 208/محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص 31/شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 277.
14.کوفی، فرات، تفسیر فرات، ص 173/محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص 255. گفتنی است که علامه حلی در این باره می نویسد: «روی الجمهور انها نزلت فی علی(ع)»، نهج الحق، ص 190.
15.سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج 3، ص 289 و 290.
16.نتیجه تتبع ما این بود که روایتی که امیرالمومنین(ع) در آن، دیگر ائمه را نیز معصوم بداند وجود ندارد و تنها به یک روایت که ایشان در آنجا تنها به معصوم بودن اولوا الامر اشاره دارد دست یافتیم. ر.ک: شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 139.
17.«قد ثبت ان الله سبحانه دعا المومنین…الی اتباع الصادقین و الکون معهم فیما یقتضی الدین» شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 137.
منبع: نشریه معرفت کلامی شماره 1