مردی با کتاب های پیشینیان

مردی با کتاب های پیشینیان

 

نویسنده:خطیب شهیر استاد سید حسن احمدی اصفهانی
محمد رضا رحمتی شهرضا

وصیت نامه امام حسین(ع)
که حضرت به دخترش فاطمه صغری داد که به امام سجاد(ع)تحویل دهد.
شیخ طوسی به روایت از فضیل بن یسار چنین آورده است:ابوجعفر(ع)به من فرمود:«در همان هنگام که حسین(ع)عازم حرکت به سوی عراق(کربلا)بود، وصیت نامه پیغمبر و کتابها و دیگر اشیاء(مواریث انبیاء و امامت)را به امانت نزد ام سلمه گذاشت و به او فرمود:وقتی که پسر بزرگترم به تو مراجعه کرد، آنچه را که به تو به امانت سپرده ام به او تسلیم کن.پس از اینکه حسین(ع)به شهادت رسید، علی بن الحسین(ع)نزد ام سلمه رفت و آن بانو هم تمامی امانتهایی را که
حسین(ع)به امانت نزدش نهاده بود به امام سجاد(ع)تحویل داد.»(1)
همین داستان در بعضی دیگر از منابع حدیثی وارد گردیده است که برای جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنیم، گفتنی است که حضرت امام حسین(ع)وصیت نامه دیگری نیز داشته است که آن را درکربلا به دخترش فاطمه سپرد و او هم بعدها آن را به علی بن الحسین(ع)تحویل داد وآن غیر از این مواریث بوده است.
پیداست وقتی این وصیت نامه به امام سجاد(ع)رسیده،بعد ازایشان نیزدست به دست به سایر ائمه رسیده تا آنکه به دست مبارک امام مهدی «عج»رسیده است.
یا در روایتی دیگر می خوانیم:
«عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع)فی قول الله جلو عز ـ ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به»(2)قال:هی الوصیه یدفعها الرجل منا الی الرجل.»
ابوبصیر گوید امام صادق(ع)درتفسیر آیه شریفه:«همانا که خداوند بشما دستورمی دهد که امانت ها را به اهلش برسانید وچون می خواهید میان مردم حکم کنید عادلانه باشد همانا که خداوند شمارا نیکو موعظت می فرماید»فرمود:«آن امانت یعنی وصیت که هر یک ازما باید به دیگری بسپارد.»

کتاب حاوی اسامی اهل سعادت و شقاوت
«عن ابی حمزه الثمالی عن ابی خالد الکابلی قال:دخلت علی سیدی علی بن الحسین زین العابدین(ع)فقلت له یا ابن رسول الله اخبرنی بالذین فرض الله طاعتهم و مودتهم و اوجب علی خلقه الاقتداء بهم بعد رسول الله(ص).
فقال لی:یا اباکنکر، ان اولی الامر الذین جعلهم الله ائمه الناس و اوجب علیهم طاعتهم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب ثم انتهی الامر الینا ثم سکت فقلت له یا سیدی روی لنا عن امیرالمومنین(ع)انه قال لاتخلو الارض من حجه لله علی عباده فمن الحجه و الامام بعدک؟قال ابنی محمد واسمه فی التوراه باقریبقرالعلم بقرا هو الحجته والامام بعدی ومن بعد محمد ابنه جعفراسمه عند اهل السماء الصادق فقلت له یا سیدی فکیف صار اسمه الصادق وکلکم صادقون فقال حدثنی أبی عن ابیه ان رسول الله قال اذا ولد ابنی جعفربن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب فسموه الصادق فان الخامس من ولده الذی اسمه جعفریدعی الامامه اجتراء علی الله وکذبا علیه فهو عند الله جعفرالکذاب المفتری علی الله المدعی لما لیس له باهل المخالف علی ابیه و الحاسد لاخیه ذلک الذی یکشف سر الله عند غیبظ ولی الله ثم بکی علی بن الحسین بکاء شدیدا ثم قال کانی بجعفر الکذاب و قد حمل طاغیه زمانه علی تفتیش امرولی الله والمغیب فی حفظ الله و التوکیل بحرم ابیه جهلا منه بولادته وحرصا علی تقله ان ظفر به طمعا فی میراث ابیه حتی یاخذ بغیر حقه قال ابوخالد فقلت له یا ابن رسول الله و ان ذلک لکائن؟فقال ای و ربی انه المکتوب عندنا فی الصحیفه التی فیها ذکر المحن التی تجری علینا بعد رسول الله(ص)…»(3)
از ابو حمزه ثمالی از ابو خالد کابلی نقل است که گفت:بر سرورم امام سجاد(ع)وارد شده و گفتیم:ای زاده رسول خدا، به من فرمایید افرادی که طاعت و دوستی اشان از طرف خداوند برماواجب شده چه کسانند؟همانها که پس از رسول خدا(ص)بربندگان واجب است که از ایشان پیروی کنند؟ فرمود:«ای ابوکنکر، بی شک صاحبان امر؛ امامانی که خداوند طاعتشان را برهمه مردم واجب ساخته عبارتند از:امیر المؤمنین علی بن ابی طالب، سپس حسن، وحسین دو فرزند علی بن ابی طالب(ع)تا اینکه کار به مارسید.»سپس خاموش شد.
عرض کردم:سرورم من، از حضرت امیر(ع)برای ما نقل است که فرموده:«زمین از حجت خداوند بربندگان خالی نمی ماند»پس حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود:«پسرم محمد، ونام او در تورات باقراست، علم و دانش را می شکافد شکافتنی، هموست حجت و امام پس از من، و پس محمد پسرش جعفر است و نام او نزد اهل آسمان صادق است.»
گفتم:سرورمن،چگونه اسم آن حضرت صادق شد، که همه ایشان صادقند؟
فرمود:«پدرم از پدرش مرا حدیث کرد که رسول خدا(ص)فرموده:«وقتی فرزندم جعفربن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب متولد شد نام او را صادق نهید، که پنجمین از فرزندان او همو که نامش جعفر است گستاخانه برخدا و از سرکذب و دروغ ادعای امامت می کند، پس نام اونزد خداوند جعفر کذاب است، همو که برخدا افترا بسته و ادعای چیزی که برای او نیست را می کند، مخالف پدر شده و بر برادرش حسد می ورزد، این همان است که پرده الهی را هنگام غیبت ولی خدا پاره می کند.
سپس حضرت سجاد(ع)به شدت گریست، بعد فرمود:گویا جعفر کذاب را می بینم که طاغی زمانش را وادار می کند تا در امر ولی الله و پنهان درحفظ خدا وموکل بر حرم پدرش تفتیش کند بخاطر جهلی که برولادت او دارد، وحرصی که برقتل او دارد اگر به او دسترسی یابد، و طمعی که به میراث او دارد تا آن را به ناحق غصب نماید.»ابوخالد گفت:عرض کردم:ای زاده رسول خدا، آیا چنین چیزی واقع خواهد شد؟ فرمود:«آری بخدا که واقع خواهد شد و آن در صحیفه ای که نزد ماست مکتوب است، صحیفه ای که در آن محنت هایی که پس از رسول خدا خدا(ص)برما جاری می شود همه وهمه مکتوب است…»

کتاب مشتمل بر اسامی دوستان اهل بیت(ع)
«عن عبدالله بن جندب انه کتب الیه الرضا(ع)اما بعد فان محمدا(ص)کان امین الله فی خلقه فلما قبض(ص)کنا اهل البیت ورثته فنحن امناء الله فی ارضه عندنا علم البلایا و المنایا و انساب العرب ومولد الاسلام وانا لنعرف الرجل اذا رایناه بحقیقه الایمان و حقیقه النفاق وان سیعتنا لمکتوبون باسمائهم و اسماء آبائهم اخذالله علیناوعلیهم المیثاق یردون موردنا ویدخلون مدخلنا لیس علی مله الاسلام غیرنا وغیرهم نحن النجباء النجاه ونحن افراط الانبیاء و نحن ابناء الاوصیاء و نحن المخصوصون فی کتاب الله عزوجل ونحن اولی الناس بکتاب الله و نحن اولی الناس برسول الله(ص)ونحن الذین شرع الله لنادینه فقال فی کتابه…شرع لکم یا آل محمد من الذین ما وصی به نوحا قد وصانا بما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک یامحمد ـ و ما وصینا به ابراهیم و موسی وعیسی فقد علمنا و بلغنا علم ما علمنا و استودعنا علمهم نحن ورثه اولی العزم من الرسل ـ ان اقیموا الدین یا آل محمد ـ و لا تتفرقوا فیه و کونوا علی جماعه ـ کبر علی المشرکین من اشرک بولایه علی ماتدعوهم الیه من ولایه علی ان الله یا محمد یهدی الیه من ینیب من یجیبک الی ولایه علی »(4)
از عبدالله جندب روایت شده که حضرت رضا(ع)به اونوشت:«اما بعد محمد(ص)امین خدا درمیان خلقش بود و چون آن حضرت(ص)درگذشت،ماخانواده وارث او شدیم،پس امین خدا در زمین ما هستیم، علم بلاها و مردن ها ونژاد عرب وکسی که مسلمان به دنیا می آید نزد ماست [یعنی نژاد صحیح و فاسد عرب را می شناسیم و از محل تولد اسلام که دل انسان است آگاهیم]و چون هرمردی را ببینیم می شناسیم که او حقیقه مؤمن است یا منافق ونام شیعیان ما ونام پدرانشان،نزد ما ثبت است.
خدا از ما وآنها پیمان گرفته(که ما رهبر آنها باشیم و آنها پیرو ما)برسر هر آبی که وارد شویم آنها هم وارد شوند و در هر جا در آئیم، در ایند[اشاره به حوض کوثر و بهشت و مقام علیین دارد و یا متابعت در مقام عمل رامی رساند]جز ما و ایشان کسی درکیش اسلام نیست، ماییم نجیب و رستگار و مائیم بازماندگان پیغمبران و مائیم فرزندان اوصیاء و ما در کتاب خدای عزوجل خصوصیت داریم و ما بقرآن سزاوارتریم تامردم دیگر و ما به پیغمبر نزدیک تریم تامردم دیگر، وخدا دینش را برای ما مقرر داشته و در قرآنش فرموده:مقرر فرمود برای شما(ای آل محمد)از دین آنچه راکه به نوح سفارش نمود(بما سفارش کرد آنچه را بنوح سفارش کرد)و آنچه را به تو وحی کردیم(ای محمد)و آنچه را به ابراهیم و موسی وعیسی سفارش کردیم(به ما آموخت و رسانید آنچه را باید بدانیم و علوم این پیغمبران را به ما سپرد، ما وارث پیغمبران اولوالعزم هستیم)و آن سفارش این بود که دین را بپا دارید
(ای آل محمد)در آن تفرقه نیندازید(و باهم متحد باشید)گران وناگوار است برمشرکین(آنها که بولایت علی مشرک شدند)آنچه را بدان دعوتشان کنید(که ولایت علی است)همانا خدا(ای محمد)هدایت کند کسیراکه به او رجوع کند»یعنی کسی که ولایت علی(ع)را از تو بپذیرد.»(5)
«عن الامام علی(ع):انا اهل بیت علمنا علم المنایا و البلایا و والانساب والله، لو ان رجلا منا قام علی حسرثم عرضت علیه هذه الامه لحدثهم باسمائهم و انسابهم»(6)
امام علی(ع)فرمود:«ما خاندانی هستیم که آگاهی از مرگ و میرها و بلاها و نَسَب ها را به ما آموخته اند.به خدا سوگند، اگر کسی از ما برسرپلی بایستد و این امت همگی بر او عرضه شوند اسم و نسب همه ایشان را به آنها می گویند.»
«عن فضیل بن یسار و برید بن معاویه وزراره ان عبدالملک بن اعین قال لابی عبدالله(ع)ان الزیدیه و المعتزله قد اطافوا بمحمد بن عبد الله فهل له سلطان فقال و الله ان عندی لکتابین فیهما تسمیه کل نبی و کل ملک یملک الارض لا والله ما محمد بن عبدالله فی واحد منهما.»(7)
عبدالملک بن اعین به امام صادق(ع)گفت:طائفه زیدیه و معتزله گرد محمد بن عبدالله [بن حسن ملقب به نفسِ زکیه]راگرفته اند آیا برای او سلطنتی هست؟ فرمود:«به خدا که نزد من دو کتاب است که نام تمام انبیا و سلاطینی که در زمین فرمانروایی می کنند، درآنها ثبت است، به خدا که در هیچ یک از آنها نام محمد بن عبدالله نیست.»
«عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا(ع)قال للامام علامات …و یکون عنده صحیفه یکون فیها اسماء شیعته الی یوم القیامه»(8)
حضرت رضا(ع)فرمود:«برای امام چندعلامت است:…
کتابی که در آن نامهای شیعیان و دشمنان او تا روزقیامت درآن ثبت شده در دست او باشد…»
حذیفه می گوید:دربیابان،همسفرحضرت امام حسن مجتبی(ع)بودم.جلوی ما شتری با بارحرکت می کرد که هرگز ازما دورنمی شد.از امام رسیدم:«باز این شتر چیست؟»
امام(ع)فرمود:«این دیوان شیعیان است که در آن نام آنها و پدرانشان نوشته شده است.»
از امام(ع)خواستم آن را به من نشان دهند.فردای آن روز آن را بازکردند و من اسم خود را در آن دیدم.
در بعضی از روایات به این دیوان ناموس گفته شده است.
پیداست وقتی که این دیوان در دست مبارک امام حسن(ع)بوده، بعد از ایشان نیز دست به دست به سایر ائمه رسیده تا آنکه به دست مبارک امام مهدی «عج»رسیده است.

صحیفه مربوطه به ائمه(ع)
«عن عمرو بن الاشعث قال سمعت اباعبدالله جعفربن محمد(ع)یقول ونحن عنده فی البیت نحو من عشرین رجلافاقبل علینا وقال لعلکم ترون ان هذا الامر فی الامامه الی الرجل منا یضعه حیث یشاء و الله انه لعهد من الله نزل علی رسول الله(ص)الی رجال مسمین رجل فرجل حتی تنتهی الی صاحبها»(9)
عبدالله بن بکیر از عمرو بن اشعث روایت نموده که گفته:در خانه امام نزدیک به بیست نفر بودیم که در محضرش نشسته بودیم حضرت روی به ما کرد و فرمود:«شاید به نظر شما چنین برسد که این کار امامت به دست کسی از ما سپرده شده است که در هر جا که بخواهد قرارش بدهد.به خدا سوگند که آن سفارشی است که ازجانب خدا به رسول خدا شده است درباره افرادی با نامشان یکی پس از دیگری تا سرانجام به صاحبش برسد.»
«عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع)فی قول الله جل وعز ـ ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به»(10)قال هی الوصیه یدفعها الرجل مناالی الرجل»
ابوبصیر گوید امام صادق(ع)درتفسیر آیه شریفه:«همانا که خداوند به شما دستور می دهد که امانت ها را به اهلش برسانید و چون می خواهید میان مردم حکم کنید عادلانه باشد همانا که خداوند شما رانیکو موعظت می فرماید»فرمود:«آن امانت یعنی وصیت که هر یک از ما باید به دیگری بسپارد.»

کاسه ای که در آن طعام بهشتی بود
و جبرئیل امین برای پیامبر(ص)آورد و یک ماه از آن طعام خوردند وکم نشد، که امام زمان(عج)هم از آن کاسه غذا می خورند.
«عن سیف عن نجم عن ابی جعفر(ع)قال:ان فاطمه(ع)ضمنت لعلی(ع)عمل البیت و العجین و الخبز و قم البیت و ضمن لها علی(ع)ماکان خلف الباب نقل الحطب وان یجیء بالطعام فقال لها یوما یا فاطمه هل عندک شیء قالت و الذی عظم حقک ماکان عندنا منذ ثلاثه ایام شیء نقریک به قال افلا اخبرتنی قالت کان رسول الله(ص)نهانی ان اسالک شیئا فقال لا تسالین ابن عمک شیئا ان جاءک بشیء [عفو]و الا فلا تسالیه قال فخرج(ع)فلقی رجلا فاستقرض منه دینارا ثم اقبل به و قد امسی فلقی مقداد بن الاسود فقال للمقداد ما اخرجک فی هذه الساعه قال الجوع والذی عظم حقک یا امیرالمؤمنین قال قلت لابی جعفر(ع)و رسول الله حی قال و رسول الله(ص)حی قال فهو اخرجنی و قد استقرضت دینارا و ساوثرک به فدفعه الیه فاقبل فوجد رسول الله(ع)جالسا و فاطمه تصلی و بینهما شیء مغطی فلما فرغت اجترت ذلک الشیء فاذا جفنه من خبز و لحم قال یا فاطمه انی لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب فقال له رسول الله(ص)الا احدثک بمثلک و مثلها قال بلی قال مثلک مثل زکریا اذا دخل علی مریم المحراب فوجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب فاکلوا منها شهرا و هی الجفته التی یاکل منها القائم(ع)و هی عندنا» 11
امام محمد باقر(ع)می فرماید:«حضرت فاطمه(ع)به علی(ع)تعهد داد که تمام کارهای داخل خانه را از قبیل خمیر کردن آرد، پختن نان، نظافت منزل و غیره را انجام دهد و علی(ع)نیز تعهد نمود که امور خارج از خانه مانند آوردن هیزم و تهیه طعام را انجام دهد.
در یکی از روزها علی(ع)به فاطمه(ع)گفت:ای فاطمه!آیا در خانه چیزی داری؟فاطمه گفت:سوگند به آن خدایی که حق تو را بزرگ قرارداده،مدت سه روز است که چیزی نداریم تا بتوانم آن را برایت بیاورم.علی(ع)فرمود:چرا این امر را به من خبر ندادی؟ فاطمه گفت:رسول خدا(ع)مرا نهی نموده ازاینکه چیزی از تو بخواهم و فرموده است:اگر علی چیزی برای تو آورد بپذیر و در غیر اینصورت هرگز از او چیزی مخواه.
امام باقر(ع)گوید:پس علی(ع)از خانه خارج شد و در بین راه فردی را ملاقات نموده و یک دینار از او قرض کرد تا طعامی برای خانه فراهم کند، در راه بازگشت با مقداد بن اسود روبرو گردید و از او سؤال کرد که به چه دلیل از خانه خارج شده و به دنبال چیست؟مقداد پاسخ داد:ای امیر مؤمنان!به حق آن خدایی که حق تو را ذمه ما عظیم کرده، گرسنگی موجب خروج من ازمنزل شده است.»
راوی گوید:به امام باقر(ع)گفتم:آیا در آن زمان پیامبر اسلام(ص)زنده بودند؟ امام فرمود:«آری زنده بودند و ادامه دادند:علی(ع)به مقداد گفت:من نیز به همین علت از خانه خارج شده ام و برای تهیه طعام یک دینار قرض کرده ام و اکنون آن را به تو می دهم.و آن دینار را به مقداد داده و به طرف خانه خود بازگشت، و هنگامی که وارد خانه گردید مشاهده نمود که پیامبر(ص)نشسته و فاطمه در مصلای خویش مشغول نمازاست و یک ظرف سر پوشیده نیز در میان ایشان قرار دارد، پس فاطمه(ع)از نماز فارغ شد،آن ظرف را جلوکشید و چون نگاه کردند دیدند که کاسه ای پر از نان و گوشت است.علی(ع)گفت:ای فاطمه!این غذا از کجاست؟ فاطمه گفت:از طرف خدا آمده،همانا خداوند هر که را بخواهد رزق بی حساب دهد.و پیامبر اسلام به او فرمود:ای علی!آیا دوست داری برایت بگویم مثل تو و فاطمه چیست؟ علی(ع)گفت:آری.رسول خدا فرمود:تومانند حضرت زکریا هستی زیرا آن حضرت هم وقتی در مصلای مریم غذایی دید،از او پرسید کهآن غذا از کجا آورده و مریم در جواب او گفت:از طرف خدا آمده، وخداوند هرکه را بخواهد بدون حساب رزق و روزی می دهد.»
امام باقر(ع)فرمود:«علی و فاطمه(ع)مدت یک ماه از آن غذا می خوردند و تمام نمی شد،آن کاسه همان است که حضرت قائم «عج»نیز از آن خواهد خورد، و آن هم اکنون نزد ماست.»
«عن جابر عنابی جعفر(ع)قال:قال النبی(ص)لفاطمه:یا فاطمه قومی فاخرجی تلک الصفحه فقامت فاخرجت صحفه فیها ترید و عراق یفور فاکل النبی(ص)و علی وفاطمه و الحسن والحسین(ع)ثلاثه عشر یوما ثم ان ام ایمن رات الحسین معه شیء فقالت له من این لک هذا قال انا لنا کله منذ ایام فاتت ام ایمن فاطمه(ع)فقالت یا فاطمه اذا کان عبد ام ایمن شی فانما هو لفاطمه ولولدها و اذا کان عند فاطمه شی ء فلیس لام ایمن منه شیء فاخرجت لها منه فاکلت منه ام ایمن و نفدت الصحفه فقال لها النبی(ع)اما لولا انک اطعمتها لاکلت منها انت وذریتک الی ان تقوم الساعه ثم قال ابوجعفر(ع)و الصحفه عندنا یخرج بها قائمنا(ع)فی زمانه»(12)
امام محمد باقر(ع)حکایت فرموده است:روزی رسول خدا(ص)به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء وارد شد و چون مقداری نشست خطاب به وی کرد و فرمود:«دخترم، فاطمه!بلند شو و آن ظرف غذا را بیاور.»همین که آن ظرف غذا را آورد، دیدند که داخل آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن می باشد.
سپس رسول خدا، امام علی، حضرت زهراء و دو فرزندشان امام حسن و امام حسین(ع)از آن طعام میل نمودند و باقی مانده آن را تا مدت سیزده روز مرتب مورد استفاده قرار میدادند ولیکن از آن عذا کاسته نمی شد.تا آن روزی که ام ایمن، امام حسین(ع)را دید، که مشغول خوردن غذای پخته می باشد، به ایشان گفت:این نوع غذا را از کجا آورده ای حضرت فرمود:مدت چند روزی است که غذای ما در منزل، از همین خوراک می باشد.
ام ایمن به منزل حضرت زهراء(ع)وارد شد و گفت:ای فاطمه!اگر ام ایمن چیزی داشته باشد، برای شما هم است و در آن شریک می باشید؛ ولی اگر یک روز شما چیزی یافتید، ام ایمن از آن محروم خواهد بود؟!
حضرت فاطمه زهراء(ع)مقداری از آن غذای آبگوشت را که هنوز تازه بود برای ام ایمن آورد و او هم از آن طعام خورد و درهمان روز ظرف غذا به پایان رسید.
وقتی حضرت رسول(ع)تشریف آورد و متوجه شد که غذا تمام شده است، فرمود:«چنانچه از آن غذا به دیگری نمی دادی پایان ناپذیر بود و تمامی ما اهل بیت تاآخر از آن می خوردیم و بازهم باقی می ماند.»
سپس امام محمد باقر(ع)فرمود:«اکنون ظرف آن غذا نزد ما موجود است تا آن که به دست امام زمان، قائم آل محمد «عج»خواهد رسید.»
پیراهن خون آلود امام حسین(ع)
که همان پیراهن یوسف(ع)و ابراهیم(ع)می باشد که روز عاشورا پوشید.
در کتاب خصائص الحسینیه آمده:«امام حسین(ع)وارث پیراهن قهرمان توحید حضرت ابراهیم(ع)بود چنانکه مرحوم بیرجندی درحوادث روز دهم جمادی الاولی نوشته:«در چنین روزی حضرت زهرا(ع)پیراهن حضرت ابراهیم خلیل(ع)را به دخترش زینب کبری(ع)عطا کردند و فرمودند:«دخترم!هنگامی که برادرت حسین این پیراهن را از تو مطالبه کند بدان که فقط یک ساعت مهمان توست سپس به دست اولاد زنا به سخت ترین حالی کشته می شود.»(13)

کتاب جامعه علی(ع)
در خصوص این کتاب، احادیث فراوانی وارد شده است.ابتدا ببینیم این کتاب شریف چه بوده است ؛چه مطالبی در آن کتاب وجود دارد و اکنون کجاست؟ «صحیفه»یا «جامعه»کتابی است به املاء رسول خدا(ع)و خط علی(ع)(14)که با تعابیر مختلفی چون «کتاب علی»،«صحیفه الفرائض»،«صحیفه العتق»از آن یاد می شود.درباره محتوای کتاب جامع در روایات چنین می خوانیم:
«عن ابی عبیده قال سال اباعبدالله(ع)بعض اصحابنا عن الجفر فقال هو جلد ثور مملوء علما قال له فالجامعه قال تلک صحیفه طولها سبعون ذراعا فی عرض الأدیم مثل فخذ الفالج فیها کل ما یحتاج الناس الیه و لیس من قضیه الا و هی فیها حتی ارش الخدش.»(15)
ابوعبیده گوید:یکی از شیعیان ازحضرت صادق(ع)پرسید:جامعه چیست؟ حضرت(ع)فرمود:«طوماری است به طول هفتاد ذراع و عرض یک پوست مانند ران شتر فربه که تمام احتیاجات مردم در آن نوشته است،(یعنی نوشته ها در آن است نه آنکه روی خود آن پوست نوشته باشد)همه قضایا حتی جریمه خراش در آنجا هست.»
ابابصیر گوید امام صادق(ع)به من فرمود:«ای ابامحمد جامعه نزد ماست، اما مردم چه می دانند جامعه چیست؟»ابابصیر می گوید:عرض کردم:قربانت گردم جامعه چیست؟ حضرت(ع)فرمود:«طوماری
است به طول هفتاد ذراع که پیغمبر(ص)مطالب موجود در آن را بیان نمود وحضرت علی(ع)با دست مبارک، آن را یادداشت فرمود.در این کتاب تمام حلال و حرام و همه احتیاجات دینی مردم، حتی جریمه خراش موجود است.»سپس با دست به بدن من زد و فرمود:«ای ابا محمد به من اجازه می دهی؟»عرض کردم:من در خدمت شما هستم؛ هر چه می خواهید انجام دهید!آنگاه حضرت با دست مبارک مرا نشگون گرفت و فرمود:«حتی جریمه این نشگون در جامعه هست.»(16)
«سمعت اباعبدالله(ع)یقول ان عندنا مالا نحتاج معه الی الناس و ان الناس لیحتاجون الینا و ان عندنا کتابا املاء رسول الله(ع)و خط علی(ع)صحیفه فیهاکل حلال و حرام و انکم لتاتونا بالامر فنعرف اذا اخذتم به و نعرف اذا ترکتموه.»(17)
امام صادق(ع)می فرمود:«نزد ما نوشتجاتی است که با وجود آنها نیازی به مردم نداریم(که از آنها چیزی بپرسیم)ولی مردم به ما احتیاج دارند.نز ما کتابی است به املاء پیغمبر(ص)و خط علی(ع)، دفتری است که هر حلال و حرامی در آن است، شما راجع به کاری نزد ما می آیید(وکسب تکلیف می کنید)سپس ما می فهمیم که شما به آن عمل می کنید یا عمل نمی کنید.»
«عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا(ع)قال:للامام علامات…و تکون عنده الجامعه و هی صحیفه طولها سبعون ذراعا فیها جمیع ما یحتاج الیه ولد آدم.»(18)
حضرت رضا(ع)فرمود:«برای امام چند علامت است:«…جامعه که طول آن هفتاد زرع است و همه احتیاجات مردم در آن ثبت شده در دست او موجود باشد…»
از بررسی این روایات به دست می آید که در حقیقت پیامبر اکرم(ص)مجموعه احکام اسلام را بر امیرالمؤمنین(ع)املاء فرموده و آن حضرت نیز آن را به صورت کتابی به نام جامعه گردآوری نموده است، و این مجموعه گرانقدر به ترتیب نزد ائمه(ع)بوده و آن بزرگواران گاهگاهی آن را برمردم عرضه می داشتند.
درمنابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده که امام علی(ع)همه روز صبح و شام، برای تعلیم گرفتن قرآن، و آنچه نازل شده بود، به خدمت پیامبر اکرم(ص)می رسید.
«عن عبدالله بن نجی عن ابیه، قال:قال لی علی(ع):کانت لی منزله من رسول الله(ص)لم تکن لاحد من الخلائق، فکنت آتیه کل سحر فاقول:السلام علیک یا نبی الله، فان تنحنح انصرفت الی اهلی و الا دخلت علیه.»(19)
ابن ماجه از امیرالمؤمنین علی(ع)روایت کرده که ایشان فرمود:«من سحرگاهان هر روز به خدمت پیامبر(ص)می رسیدم و از پشت در می گفتم:«السلام علیک یا نبی الله»، و اگر آن حضرت آهسته و آرام سرفه می کرد، به خانه بازمی گشتم و گرنه داخل می شدم.»
دراین ملاقات ها پیامبر(ص)به علی(ع)دستور نوشتن می داد و می فرمود:
«اکتب ما املی علیک فقال یانبی الله أ تخاف علی النسبان قال(ص)لست اخاف علیک النسیان و قد دعوت الله لک ان یحفظک و لا ینسیک و لکن اکتب لشرکائک قال قلت و من شر کائی یانبی الله قال الائمه من ولدک بهم تسقی امتی الغیث و بهم یستجاب دعاؤهم و بهم یصرف الله عنهم البلاء و بهم ینزل الرحمه من السماء و هذا اولهم و اومی بیده الی الحسن بن علی(ع)ثم اومی بیده الی الحسین(ع)ثم قال الائمه من ولده.»(20)
«آنچه را به تو می گویم بنویس، و علی(ع)سؤال کرد:ای رسول خدا، از نسیان و فراموشی برمن بیم داری؟پیامبر(ص)فرمود:«نه، از خدا خواسته ام حافظه ات را نیرو بخشد و تو را دچار فراموشی نگرداند، آن را بری شریکانت یعنی امامان بعد از خودت بنویس.»
در پایان این مبحث به مواردی از رجوع امامان مکتب اهل بیت(ع)به کتاب جامعه علی(ع)می پردازیم:
«روی ابان بن تغلب عن علی بن الحسین(ع)انه سئل عن رحل اوصی بشی ء من ماله فقال الشیء فی کتاب علی(ع)واحد من سته.»(21)
ازابان بن تغلب بن ریاح روایت شده که گفت:از علی بن الحسین(ع)در مورد کسی سؤال شد که درباره مقداری از مال خودوصیت کرده است [به طور مبهم وصیت کرده که مقداری از مال او را به فلان مصرف برسانید، اما مقدار آن را مشخص نکرده و عباراتی مانند شیء من مالی به کار برده است]حضرت سجاد(ع)در پاسخ فرمود:«شیء درکتاب علی(ع)، یک ششم محسوب می شود.»
نجاشی روایت کرده است که:عذافربن عیسی خزاعی صیرفی در معیت حکم بن عتیبه کوفی(22)به خدمت امام باقر(ع)رسیدند.حکم آغاز سخن کرد و مسائلی را مطرح ساخت و امام با اینکه دیدار حکم را خوش نداشت، او را پاسخ می داد تا اینکه در مسئله ای بینشان اختلاف نظر افتاد[حَکَم پاسخ امام را نپذیرفت]در این هنگام امام باقر(ع)روی به فرزند خود کرده، فرمود:پسرم، برخیز و آن کتابِ علی(ع)را بیاور!»
فرزند امام کتابی که طومار وار روی هم پیچیده شده بود، پیش روی آن حضرت نهاد.امام آن را گشود و به جست و جوی مسئله مورد بحث پرداخت تا آن را یافت و سپس فرمود:این املای رسول خدا(ص)و خط علی(ع)است.»(23)
ابوحمزه از امام باقر(ع)نقل می کندکه فرمود:
«وجدنا فی کتاب علی قال رسول الله(ص):اذا منعت الزکوه، منعت الارض برکاتها.»(24)
«در کتاب علی(ع)چنین یافتم که رسول خدا(ص)فرمود:«هنگامی از پرداخت زکات خودداری شود، زمین برکات خود رادریغ می کند.»
برید بن معاویه می گوید:
«سمعت اباعبدالله(ع)یقول:ان فی کتاب علی(ع)یضرب شارب الخمر ثمانین و شارب النبیذ ثمانین.»(25)
از امام صادق(ع)شنیدم که می فرمود:«در کتاب علی(ع)آمده است:«به کسی که خمر(شراب انگور)و به کسی که نبیذ(شراب خرما)می نوشد هشتاد تازیانه زده شود.»
همچنین از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود:
«فی کتاب علی(ع)دیه کلب الصید اربعون درهما.»(26)
«درکتاب امام علی(ع)آمده است که دیه سگ شکارچی چهل درهم است.»
نکته آخر اینکه در بعضی از روایات از مصحف امیرالمؤمنین(ع)نیز صحبت به میان آمده است که ظاهرا منظور قرآنی است که امیرالمؤمنین(ع)آن را جمع کرده است.

ذوالفقار امیرالمؤمنین(ع)
از شمشیرهای معروف عرب یکی ذوالفقار بودکه رسول خدا(ص)در جنگ اُحُد آن را به علی داد و در هنگامه نبرد که امیرالمؤمنین با آن سلاح به شدت با دشمن مشغول جنگ بود، جبرئیل امین چنین ندا داد:لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی.(27)
حضرت حجت(ع)هنگام ظهور آنرا همراه خود دارد.(28)از امیرالمؤمنین(ع)رسیده که فرمود:جبرئیل بر پیامبر(ص)نازل شد و گفت:«ای محمد!در یمن بتی است از سنگ که آن را در قاب آهن نشانده اند.کسی را بفرست آن آهن را بیاورد.»حضرت مرا فرستاد و آن آهن را آوردم و آن را به عمر صیقل(آهنگر )دادم.دو شمشیر از آن ساخت:ذوالفقار و مخذم.حضرت مخذم رابرداشت و ذوالفقار را من داد و پس از رحلت آن بزرگوار،مخذم نیز به من رسید.(29)
«عن احمد بن ابی عبدالله عن ابی الحسن الرضا(ع)قال سالته عن ذی الفقار سیف رسول الله(ع)من این هوقال هبط به حبرئیل 7من السماء و کانت حلیته من فضه وهو عندی.»(30)
احمد بن ابی عبدالله گوید:از حضرت رضا(ع)پرسیدم که ذوالفقار شمشیر رسول خدا(ص)از کجا آمد؟ فرمود:«جبرئیل(ع)آن را از آسمان آورد و زیور آن از نقره بود و آن نزد من است.»

تتمه هیزمی که درب خانه سوخت
آیا هیزمهایی که پشت در و دیوار خانه فاطمه(ع)آتش زدند همه اش سوخت؟ ظاهرا باقیمانده ای داشته که مهاجمین، هنگام بردن مولا علی(ع)برای بیعت اجباری، فراموش کرده اند آنها را جمع کنند!
چه کسی و در چه زمانی آنها را جمع کرده که اکنون نزد آخرین یادگار زهرا(ع)نگهداری می شود؟!آیا نیمه شبی که اهل سقیفه خواب بوده اند به دست امیرالمؤمنین یا امام حسن و یا امام حسین و یا حتی زینب و ام کلثوم علیهم السلام و فضه ، و یا همه اهل خانه جمع آوری شده است؟
آیا هیزم های نیم سوخته را به مادر در بستر افتاده محسن نشان داده اند؟ آیا تماشای پاره های هیزم، خاطره های تلخ سینه و پهلوی فاطمه(ع)را به یاد آورده و اشک سرخ برگونه های زخم آنان جاری ساخته است؟
این امانت در دست امامان(ع)گردیده و هر یک اشکی به یاد مادر ریخته اند، تا حضرت مهدی «عج»که بیش از دوازده قرن است هر صبح و شام با دیدن آن اشک خون می ریزد و به مادر وعده انتقام می دهد.
«لم یحرقهما بالحطب الذی جمعاه لیحرقا به علیا و فاطمه و الحسن و الحسین(ع)و ذلک الحطب عندنا نتوارثه.»(31)
امام زمان «عج»اولی و دومی را با هیزمی می سوزاند که جمع کردند تا علی و فاطمه و حسن وحسین(ع)را آتش بزنند و آن هیزم ها نزد ما است که از یکدیگر ارث می بریم.»
ابی جارود گوید از امام باقر(ع)پرسیدم:چه وقت قائم شما قیام می کند؟ امام(ع)به او پاسخ بلندی داد.از جمله مطالبی که حضرت بدان اشاره کرده، این بود:«هیزمی که اولی و دومی جمع کردند تا با آن علی و فاطمه وحسن وحسین را آتش زنند.این هیزم نزد ماست و از هم ارث می بریم…»(32)
«یاتی المهدی(ع)الی روضه الرسول و یخرج الجبت و الطاغوت حبتر و زفر و یحییهما باذن الله، و یحاکمهما علی غصبهما خلافه الله و ادعائهما مالیس لهما و افترائهما علی الله و علی رسول الله و قتلهما محسنا و ایذائهما بضعه الرسول.»(77)
امام زمان(ع)به حرم پیامبر(ص)می آید و به اذن پروردگار، اولی ودومی رازنده می کند و برای غضب خلافت وبه خاطرقتل محسن(ع)و آزار پاره تن پیامبر(ص)آنان را محاکمه می کند.»

پی نوشت ها :

1. 45.الغیبه للطوسی:128؛ مناقب ابن شهر آشوب4:172؛ بحار الانوار 46:18.
2. 46.سوره مبارک نساء ، آیه 58.
3. 47.الاحتجاج 2:318.
4. 48.الکافی 1:224.
5. 49.الکافی 1:224.
6. 50.بحارالانوار 45:251.
7. 51.الکافی 1:242.
8. 52.کتاب من لا یحضره الفقیه 4:419.
9. 53.الغیبه للنعمانی:52.
10. 54.سوره مبارکه نساء ، آیه 58.
11. 55.تفسیر عیاشی1:171.رک:الخرائج و الحوایج2:532؛ تفسیر فرات:83 الامالی للطوسی:626؛کفایه الطالب:367؛ کشف الغمه2:95؛ مصباح الانوار:58.
12. 56.الکافی 1:460.
13. 57.خصائص الحسینیه:62.
14. 58.نک:تلخیص مقیاس الهدایه:227؛ تأسیس الشیعه:279.
15. 59.الکافی 1:241.
16. 60.الکافی 1:240؛ الاحتجاج1:251.
17. 61.الکافی 1:242.
18. 62.کتاب من لا یحضره الفقیه4:419.
19. 63.صحیح نسائی 1:171؛ مسند أحمد بن حنبل 1:85.
20. 64.الامالی للصدوق:402؛بصائر الدرجات:187.
21. 65.الاختصاص:314.
22. 66.حکم بن عتبه زیدی مسلک و به قولی از فقهای عامه بوده و چون قبل از تشیع زراره و برادرش حمران استاد آن دو نفرو علاوه برآن فردی مسن بوده، مورد احترام حضرت واقع شده است.علم الحدیث ، مدیر شانه چی، انتشارات جامعه مدرسین:62.
23. 67.بهجه الآمال 6:485؛ جامع احادیث الشیعه1:25؛به نقل از رجال نجاشی:255.
24. 68.وسائل الشیعه ، کتاب الزکوه، باب تحریم منع الزکوه.
25. 69.وسائل الشیعه 1:125.
26. 70.وسائل الشیعه 1:125.
27. 71.موسوعه امام علی بن ابیطالب ، ج1،ص 194 به نقل از منابع معتبر اهل سنن.
28. 72.الغیبه للنعمانی:307؛ امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی:663.
29. 73.معارف و معاریف 5:557.
30. 74.الکافی 1:235.
31. 75.دلائل الامامه:242.
32. 76.دلائل الامامه:242.
33. 77.الزام النواصب:181.
منبع:امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارث ودایع نبوت و امامت / حسن احمدی اصفهانی ؛ محمد رضا رحمتی شهرضا/قم :تهذیب.1389

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید