نویسنده:دکتر غلامرضا نورمحمدی(1)
زیست اجتماعی یا مردم گریزی، کدام ؟
بهتر است انسان، برون گرا، پرجوش و خروش با دیگران و سازگار با محیط اجتماعی باشد یا درون گرا، مردم گریز و انزواجو؟ حالت نخست، با طبیعت انسان سازگارتر است و امروزه وضعیت دوم به عنوان بیماری روانی به شمار می آید. برخی این پاسخ را قاعده کلی می دانند و معتقدند انسان سالم، روحیه قوی اجتماعی دارد و مردم گریز نیست. عرصه فعالیت هایش نیز گستره طبیعت و میدان پرجنب و جوش اجتماعی است؛ زیرا انسان در زندگی اجتماعی خود از تجربه دیگران بهره می گیرد، از اعضای جامعه سود می برد و به آنان نیز سود می رساند و بسیاری از عوامل رشد شخصیتی او در پیوند اجتماعی شکوفا می شود. پس به طور کلی، با زیست اجتماعی می تواند باکمال انسانی برسد. البته زیست اجتماعی در برخی موارد بسترساز بسیاری از انحراف ها وگناهان آدمی است و او را از مرتبه انسانی اش دور و به خوی حیوانی نزدیک می سازد.
بنابراین، صرف بهره مندی زیست اجتماعی با دیگران، ارزشمند نیست، بلکه زندگی اجتماعی برای انسان، حکم ابزاری را دارد با دو نقش مثبت و منفی. در این نوشتار که در چندین مقاله ارائه می شود، زندگی اجتماعی و بایسته های آن از دیدگاه اسلام بررسی می شود.
زیست اجتماعی درکنار فایده های فراوان، با خطرهایی نیز همراه است و این، خود انسان است که می تواند آثار مثبت یا منفی برآمده از تعامل اجتماعی خویش با دیگران را برای خود انتخاب کند.
زندگی جمعی پنهان در زندگی اجتماعی
هر موجودی را به صرف داشتن زندگی جمعی، نمی توان موجود اجتماعی دانست؛ زیرا زندگی اجتماعی ویژگی هایی دارد که تنها در انسان تحقق می یابد. واژه جامعه یا گروه اجتماعی، به صورت انحصاری، فقط برای انسان کاربرد دارد و مفهوم آن، دیگر حیوانات را دربر نمی گیرد.
امروزه بسیاری از افراد بشر به صورت جمعی و گروهی زندگی می کنند، در حالی که خود می پندارند زندگی اجتماعی دارند. این وضعیت به عنوان یک آسیب مهم اجتماعی، زندگی انسانها را تهدید می کند و آدمی را به کمال واقعی و مرتبه انسانی نمی رساند. در مقابل، انسان با پذیرش عمل زندگی اجتماعی می اندیشد و در عین اجتماعی بودن، به عنوان یک واحد مستقل، مقتدر، اندیشمند و پویا عمل می کند تا همانند قطره محکوم دریا نباشد و ناخودآگاه در قالب خاصی قرار نگیرد. به هر صورت، اثر اجتماع بر فرد انکارناپذیر است و شرایط زیست اجتماعی، بر تکامل فکر و شخصیت انسان اثرگذار است. ضمن آنکه قدرت اندیشیدن و نیروی گزینش گری انسان نیز در شکل دادن به شخصیت و شیوه زندگی او مؤثر است.
1. آسیب عمده زندگی بشر امروز آن است که مانند مورچگان زیست جمعی دارد، حال آنکه در پندار خویش، خود را برتر از آن حیوانات می داند و می پندارد زندگی اجتماعی میان آنان جاری است.
2. در زندگی جمعی، نقش ها ثابت، ایستا و بدون نشاط است وآدمی چون قطره ای در اقیانوس گم است، ولی در زندگی اجتماعی، نقش ها پویا، پرنشاط و صمیمی است.
رسیدگی به احوال یکدیگر
انسان، موجودی اجتماعی است. حال اگر بتواند از این ویژگی در زندگی بهره بگیرد، از زندگی لذت خواهد برد واین یادگیری و بهره گیری، برای وی امری بسیار حیاتی است. از نظر جامعه شناسی، فردی را غیراجتماعی می خوانند که از ایجاد روابط اجتماعی با دیگران تنفر داشته باشد. فرد غیر اجتماعی، به جای آنکه بکوشد هویت اجتماعی مناسب خویش را بیابد، برای برقراری ارتباط با دیگران هیچ گامی برنمی دارد. او در برابر هر اتفاقی که در جامعه بیفتد، بی تفاوت می ماند.
در حقیقت، انسان با بهره مندی از نیروی فکر و اراده و اختیار می تواند به روش دلخواه خود زندگی کند. در این میان، گروهی شیوه زندگی خویش را براساس بی توجهی به دیگران برگزیده اند. انسان، موجودی اجتماعی است و به عنوان بخشی از پیکر اجتماع بشری با جامعه انسانی آمیخته شده است. پس ناگزیر باید زندگی فردی و اجتماعی، دو چهره گوناگون حیات وی را تشکیل دهد. هر انسانی باید در کنار زندگی فردی خویش، از زندگی اجتماعی نیز غافل نماند تا این بخش از حیات وی نیز شایسته و بایسته شکل گیرد.
بدیهی است، دین اسلام نیز روحیه بی توجهی به جامعه و افراد آن را نمی پذیرد و آن را نوعی ضدارزش می داند. در بسیاری از آموزه های دینی، از افراد خواسته شده که خود را در برابر سرنوشت افراد جامعه مسئول بدانند و در برطرف کردن گرفتاری و مشکلات مردم نقش مؤثری داشته باشند.
از پیامبر خدا، در حدیثی معروف می خوانیم:
هرکس در حالی شب را به صبح رساند که به امور مسلمانان اهتمام نورزد [و بی توجه باشد]، وی مسلمان به شمار نمی آید. (2)
از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است:
خداوند عزوجل فرموده است: تمام مردم، خانواده من هستند و محبوب ترین آنان نزد من کسانی هستند که به مردم مهربانتر و در [برطرف ساختن] نیازهای مردم نیز کوشاتر باشند. (3)
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی
این اشعار شیرین و پرمحتوا، در واقع ترجمه و برگرفته از این آموزه های دینی است. پیامبر نیز فرمود:
مثل المؤمنین فی توادهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی(4)
مثل مؤمنان در دوستی و ابراز عاطفه و رحمت به یکدیگر، مثل پیکر است؛ هرگاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر با بی خوابی و تب، با آن عضو همدردی می کنند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
المؤمن اخوا المؤمن کالجسد الواحد اذا اشتکی شیئا منه وجد الم ذلک فی سائر جسده.(5)
مؤمن برادر مؤمن است و مانند یک پیکرند که اگر عضوی از آن دردمند شود، درد آن در دیگر پاره های پیکر احساس می شود.
1. از نظر اسلام، همه مردم عضو یک خانواده بزرگ هستند. به تعبیر حضرت علی علیه السلام: « مردم یا برادر تو در اصل آفرینش هستند یا برادر دینی و هم کیش تو ». نهج البلاغه، نامه 53 .
2. انسان سالم، آن است که همواره به فکر سلامت اعضای خانواده خود نیز باشد و همیشه پشتیبان و یاور آنان بماند.
3. بی توجهی به اعضای خانواده بزرگ انسانی، پیش از آنکه به خانواده زیان برساند، آسیبی بس بزرگ به خود فرد می زند؛ زیرا با این کار، دیگران او را از جمع خانواده خویش می رانند.
زندگی اجتماعی به انگیزه ای فراتر از تأمین نیاز زیستی، از نگاه آموزه های دینی
در زندگی اجتماعی، هدفی فراتر از تأمین نیازهای زیستی موردنظر است، ولی در زندگی جمعی حیوانات و برخی انسانهای عصر حاضر، هدف مشترک، فقط رفع نیازهای زیستی است.
بنابرآموزه های دینی که بیان مفاهیم بسیار درباره ترویج ارزشهای فرازیستی، با هدف ایجاد روحیه اجتماعی در افراد است، زمانی که فردی فعالانه به مسائل اجتماعی علاقه نشان می دهد، از روحیه اجتماعی بهره مند است. روحیه اجتماعی، باور شخصی و رفتار فردی است که از احساس مسئولیت شخص در زمینه مسائل اجتماعی برمی خیزد. با این روحیه، انسان درصدد برمی آید که ضمن شناخت و شرایط اجتماعی و با اثر نهادن بر علل و عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که وضع موجود را پدید آورده اند، به بهسازی آن شرایط اقدام می کند. در دین اسلام، افراد به برخورداری از روحیه سودرسانی به دیگران، نیکوکاری، ایثار و فداکاری و حمایت از گروه های آسیب پذیر مانند تهی دستان، یتیمان و نیازمندان تشویق می شوند. برای نمونه در قرآن کریم می خوانیم:
ویؤثرون علی أنفسهم ولوکان بهم خصاصه و من یوق شخ نفسه فاولئک هم المفلحون
(حشر: 9)
و [دیگران را] بر خودشان مقدم می دارند، هر چند خود نیز محتاج باشند و کسانی که از بخل درونی خود جلوگیری می کنند، چنین افرادی رستگارند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: « از پیامبر خدا پرسیده شد: چه کسی محبوبترین مردم نزد خداوند است. حضرت فرمود: سودمندترین افراد نسبت به مردم.» (6)
پیامبر می فرماید: « سرآمد خردمندی، پس از دینداری، محبت ورزی به مردم و انجام دادن کارهای نیک برای همه افراد – اعم از نیکوکردار و بدکردار است.(7)
امام صادق علیه السلام نیز فرمود: « با یاری رسانی برادرانتان، به سوی خداوند متعال نزدیکی بجویید.» (8)
باز از آن حضرت نقل است که: « حقیقت توکل، ایثارورزی است.» (9)
1. در زندگی جمعی، بسیاری از مفاهیم انسانی وجود ندارد و ایثار و مددکاری اجتماعی، نیکوکاری و دست گیری از نیازمندان، اموری بی ارزش شمرده می شوند.
2. در بسیاری از کشورها به جای افزایش روحیه فردی برای یاری رسانی به دیگران، نهادها و سازمان ها جایگزین می شوند. البته باید به صورت متعادل، هم افراد و هم سازمان و نهادها نقش خویش را به خوبی ایفا کنند.
پی آمدهای زندگی اجتماعی
آیا می دانید زندگی اجتماعی بر سلامتی فرد مؤثر است؟ بنابر یافته های پژوهشگران زندگی اجتماعی هم بر سلامت جسمی و هم بر بعد روانی فرد اثر می گذارد. نتیجه برخی از این پژوهش ها چنین است.
1- شلدون کوهن، روانشناس و استاد دانشگاه ملون کارنگی، اعلام کرد که برای پیشگیری از سرماخوردگی های معمولی، می توان با همکاران و خویشاوندان و دوستان کارهای گروهی انجام داد؛ زیرا افرادی که زندگی اجتماعی فعالتری دارند، سالم ترند و زندگی شان طولانی تر است. مطالعات کوهن نشان می دهد، آنچه در اثرگذاری مهم است، تعداد ارتباطات اجتماعی نیست، بلکه گوناگونی و تنوع ارتباط است .کوهن و همکارانش، 151 زن و 125 مرد را تحت نظر گرفتند و از آنان خواستند نام های همه کسانی را که دست کم هر دو هفته یکبار آنان را می بینند، بنویسند. نیز از آنان خواسته شد گوناگونی شبکه اجتماعی خویش را بنویسند و به این منظور، 12 طبقه برای آنان در نظرگرفته شد، از جمله: همسایگان، همکاران، والدین، خویشاوندان و شریک ها.
سپس این زنان و مردان، در معرض ویروس سرماخوردگی قرار گرفتند و میزان بیماری در آنان اندازه گیری شد. کسانی که ارتباطات اجتماعی کمتری داشتند و شبکه اجتماعی آنان محدودتر بود، در 62 درصد از آنها نشانه های بیماری افزایش یافته بود و فقط 35 درصد از کسانی که با بیش از شش گروه مختلف در ارتباط بودند، این بیماری در آنان افزایش یافت.
2- مطالعه ای در سوئد نشان داد که تنها زندگی کردن و داشتن دوستان اندک، فرد را به مرگ نزدیکتر می کند. بنابر نتیجه این مطالعه، افرادی که از نظر اجتماعی به دور خود حصار کشیده اند، در مقایسه با دیگران، در برابر بیماری های قلبی و دیگر بیماریها بیشتر در معرض ابتلا هستند. دکتر مایر یام هورستن و همکارانش در « مؤسسه کارویینکا » در استکهلم، ضربان قلب 300 زن را که در سلامتی کامل به سر می بردند، در مدت بیست و چهار ساعت اندازه گرفتند. وضعیت این زنان هنگام حضور در شبکه دوستانشان و نیز هنگام عصبانیت و افسردگی نیز مطالعه شد.
هورستن و گروه او به « تغییرضربان قلب » و اندازه گیری مقدار ضربان قلب، در طول زندگی روزانه، علاقه مند بودند. آنان دریافتند فردی سالم که عمری طولانی و همراه با آسایش داشته است، تغییرات ضربان قلبش بر اثر ارتباط های گوناگون اجتماعی در 24 ساعت، طیف گوناگونی دارد و ضربانهایی که با تغییر همراه نبوده، به مرگ زودرس به ویژه بر اثر حمله قلبی می انجامد.
یافته های این مطالعه نشان می دهد زنانی که به تنهایی زندگی می کنند و دوستان کمی دارند و کسی را ندارند تا در فعالیت های پر از فشار و استرس به آنان کمک کند، ضربان قلبشان تغییر کمی دارد، ولی داشتن زندگی فعال و اجتماعی، قلب را درگیر نوسان های شدید می کند. خنده، هیجان، رنج، عصبانیت، خستگی و آرامش و موارد دیگر از عواطف که با فعالیتهای اجتماعی در ارتباط است، با ایجاد نوسان در ضربان قلب، سلامتی آنان را تأمین می کنند و افرادی که به دور خویش حصار اجتماعی کشیده اند، از این امتیاز بی بهره اند.
هورستن اضافه کرد که آنان هر چه از نظر اجتماعی بیشتر حمایت شوند، نوسان های ضربان قلبشان نیز بیشتر است. او اعلام کرد که داشتن زندگی محصور، عامل مهمی است که سلامتی و بقا را تهدید می کند.
1. زیست اجتماعی، تأمین کننده سلامت فردی است.
2. اگر شرایط برای زیست اجتماعی سالم وجود داشته باشد و افراد از معدن سرشار انس خود برداشت کنند، آنچه در برابر هزینه کردن آن گنج گران بها به دست می آورند، یکی از بزرگترین نعمتهای الهی، یعنی سلامتی فردی است.
پی نوشت:
1- عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات طب اسلامی امام صادق علیه السلام.
2- اصول کافی، ج 2، ص 163، ح1.
3- همان، ص 199، ح 10.
4- مسند احمد، ح 17654.
5- اصول کافی، ج 1، ص 166، ح 4.
6- اصول کافی، ج 2، ص 164، ح 7.
7- وسائل الشیعه، ج، 16، ص 295، ح 21586.
8- فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج 2، ص 386.
9- حر عاملی، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 218، ح 12794.
منبع: ماهنامه طوبی