یکی از موضوعاتی مهمی که در زندگی مومن وجود دارد، برآورده کردن انتظارات امامش است؛ شیعه، بعنوان پیرو و تابعِ امامش، اگر طبق اتنظارات، و توقعات امامش عمل کند، شیعه نامیده می شود.
عمل، ملاک شیعه بودن
چنانچه حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا»،[1] اگر به آنچه تو را به آن فرمان مىدهیم عمل کنى و از آنچه برحذر مىداریم دورى کنى، از شیعیان ما هستی وگرنه هرگز.»
نداشتن عمل در زندگی
در غیر این صورت شیعه نامیده نمی شود؛ البته ممکن است، دوستدار و محب نامیده شود، که در جای خود، با ارزش است؛ اما آنچه موجب رستگاری و موفقیت وی در دنیا و آخرت می گردد، شیعه بودن و پیرو عملی بودن وی است.
مومن تابع خواسته ی امامش
پس مومن به دنبال برآورده کردن خواسته های امامش است؛ و آنچه ایشان از آدمی انتظار دارد را باید برآورده کند؛ امام حسن عسکری در نامه ای به یکی از شیعیان خود، بنام اسحاق بن یعقوب نیشابوری، در مورد انتظارات ایشان از شیعیان، موارد مختلف از وظایف شیعیان و انتظارات امام، را بیان می کنند؛ که به یکی از آن در این مقاله اشاره می گردد.
تفکر و اندیشه، وظیفه شیعیان امام عسکری
یکی از اتنظارات امام عسکری از شیعیان تفکر و اندیشه در کارهاست؛ انسانی که با فکر وارد عمل می شود، در حقیقت به عواقب و نتایج آن عمل فکر کرده و همچنین از آرامش خاصی در انجام عمل، دست پیدا می کند که این آرامش در مدیریت لحظه لحظه ی انجام عمل، نقش کلیدی خواهد بود.
دین مبین اسلام، تفکر قبل از عمل را بسیار مورد تاکید قرار داده است؛ و معتقد است که فکر قبل از عمل نشانه ی عاقل بودن است؛ و عدم تفکر قبل از عمل نشانه ی نادانی است؛ فکر قبل از عمل، آثاری بدنبال دارد مثلاً: اینکه انسانی که با فکر، عمل می کند، به سمت نیکی و برکت، هدایت می شود؛ چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ اَلتَّفَکُّرَ یَدْعُو إِلَى اَلْبِرِّ وَ اَلْعَمَلِ بِهِ.»[2] اندیشه، [انسان را] به سوی نیکی و عمل به آن فرا می خواند.»
پس اگر آدمی بخواهد عملش به سمت نیکی هدایت شود، باید قبل از آن بیاندیشد.
عاقبت اندیشیدن
از طرف دیگر، عاقبت خوب در گرو، تفکر و اندیشیدن در مورد عمل است؛ چرا که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «إِذَا قَدَّمْتَ الْفِکْرَ فِی جَمِیعِ أَفْعَالِکَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُکَ فِی کُلِّ أَمْرٍ»؛[3] اگر پیش از همه ی کارهایت درباره آن بیندیشی سرانجام و عاقبت تو در هر امری نیکو خواهد بود.
پس عاقبتِ عمل زمانی نیکو خواهد بود که انسان قبل از عمل، بیاندیشد.
آثار عاقبت اندیشیدن در کلام امام عسکری (علیه السلام)
اما امام حسن عسکری در فرمایشات شان در مورد آثار تفکر، می فرمایند: «عَلیکُم بِالفِکرِ فَاِنَّهُ حَیاه قَلب البَصیر وَ مَفاتیحُ اَبوابِ الحِکمَهِ.»؛[4] بر شما باد به اندیشیدن! پس به حقیقت، تفکر موجب حیات و زندگى دل آگاه و کلیدهاى دربهاى حکمت است.
انسان بصیر، زمانی قلبش زنده می ماند، که از عقل و اندیشه استفاده کند؛ و اگر دنبال حکمت می گردد، حکمت درب های قفل شده ای دارد که با کلید تفکر و اندیشه باز می شود.
هدف دین، عبادت همراه با تفکر
اساساً آنچه هدف دین است، عبادات همراه با تفکر است؛ نه عبادتی که بدون تفکر و اندیشه باشد؛ و عبادتی که بدون تفکر باشد، عبادت محسوب نمی شود؛ تفکر در عبادت به معنای اندیشیدن در مورد اوامر خداست. چنانچه فرمودند: «لَیست العِبادَهُ کَثرَهَ الصِّیامِ وَ الصَّلوهِ وَ اِنّما العِبادَهُ کَثرَهُ التفکُّرِ فى اَمرِ اللّه»؛[5] یعنی: «عبادت به بسیارى نماز و روزه نیست، همانا عبادت تفکر بسیار در امر خداوند است.»
رفع یک شبهه:
ممکن است سوالی از این حدیث در ذهن متصور شود و آن اینکه، حضرت با این بیانشان در حقیقت می خواستند، نماز و روزه را از دایره عبادات خارج کرده و فقط تفکر در اوامر الهی را جزء عبادات بشمارند؟
پاسخ شبهه
جواب آن است که: خیر؛ حضرت در مقام بیان این مطلب هستند که نماز و روزه ای که در آن تفکر نباشد، اصلاً عبادت نیست و دوم آنکه حضرت کثرت عبادت را در زیاد نماز خواندن و روزه گرفتنی نمی دانند که بدون تفکر باشد؛ بلکه ملاک کثرت عبادت، همراه بودن زیادی تفکر در آن عبادت است.
پس به این ترتیب اولین انتظار امام علیه السلام از همه ی شیعیان، تفکر قبل از عبادت و همراه عبادت است که درون مایه اصلی و روح عبادت است.
تفکر و اندیشیدن، خصلت شیعیان خاص اهل بیت (علیهم السلام)
اولیاء الهی، خصلت های مختلف و متعدد زیادی دارند اما گاهی برخی از آن خصلتها کلیدی اند؛ در مورد ابوذر غفاری (ره) در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت فرموند که امیرالمومنین فرمودند: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَهِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَهُ اَللَّهِ عَلَیْهِ خَصْلَتَیْنِ اَلتَّفَکُّرَ وَ اَلاِعْتِبَارَ.»[6] بیشتر عبادت ابى ذر-خدایش رحمت کند- تفکر و عبرت گرفتن بود.
یعنی انسان مومن باید سعی کند که به مرتبه ای برسد که اکثر وقت خود را به تفکر و عبرت گرفتن از حوادث عالم بگذراند.
بصیرت، عامل تفکر
انسانی که در مورد اعمال خود، بیاندیشد، انسان بابصیرتی است؛ یعنی راه بصیرت از گرفتن پند و اندیشیدن در آن می گذرد؛ چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: «إنّما البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ، و نَظَرَ فأبصَرَ، و انتَفَعَ بالعِبَرِ، ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا یَتَجنَّبُ فیهِ الصَّرعَهَ فی المَهاوی».[7]
جز این نیست که انسان با بصیرت کسى است که بشنوند و در آن بیاندیشد و نظر کند و بینا شود و از تجارب دنیا بهره گیرد، سپس در راه راست و روشن حرکت کند و از سقوط در سیه چال ها، و از گمراهى در کج راهه ها بپرهیزد.
انسان بابصیرت، با شنیدن و اندیشیدن عبرت می گیرد.
اما عبرت آموزی، را باید از افرادی بگیرد، که خود صاحب فکر و اندیشه اند، و آنرا باید خانواده ها به فرزندان خویش، بیاموزند؛ که باید تفکر و نوع نگرشی انسانهای صالح را یاد گرفته و بدان عمل کنند.
دیدگاه امام خامنه ای در مورد لزوم تفکر
امام خامنه ای، در مورد لزوم تفکر و معنای آن معتقدند: «مراقبت بعدی، مراقبت در تفکر است. فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگی دنیا، تفکر دربارهی آخرت، تفکر در اوضاع سیاسی عالم، تفکر در مسائل اصولی و اساسی زندگی بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهای علمی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.[8]
دیدگاه امام خامنه ای در مورد اهمیت اندیشه های شهید مطهری و یاد دادن به فرزندان
چنانچه امام خامنه ای در مورد اهمیت دادن تفکر بزرگان و اِعمال آن در زندگی می فرمایند: «شما ببینید که ما مثلاً از شهید مطهّرى که نام مىآوریم، فقط به علم شهید مطهّرى اهمّیّت نمی دهیم، به تفکّر شهید مطهّرى اهمّیّت می دهیم.»[9] ایشان در مورد یاد گیری فرزندان از اندیشه های و تفکرات استاد شهید مطهری می فرمایند: «کودک ما فرابگیرد که فکر کند – فکر صحیح، فکر منطقى – و براى فکر کردن درست راهنمایى بشود.»[10]
پی نوشت:
[1] بحارالأنوار، ج68، ص155
[2] الکافی، کتاب الإیمان و الکفر، بَابُ اَلتَّفَکُّرِ، ج2، ص55
[3] میزان الحکمه، محمد ری شهری، ج ۳، ص۲۴۶۲
[4] أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ج1، ص297
[5] تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ج1، ص442
[6] شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص42
[7] نهج البلاغه، خطبه 153.
[8] بیانات در دیدار شرکتکنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان، ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
[9] بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، ۱۳۹۳/۰۲/۱۷
[10] بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، ۱۳۹۳/۰۲/۱۷