مردی که لباس حریر می پوشد
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مردانی که لباس حریر می پوشند در روز قیامت نصیب و بهره ای از بهشت ندارند.(1)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مردی فرمود: لباس حریر را بر تن نکن. زیرا خداوند در روز قیامت پوست بدن تو را می سوزاند.(2)
ختنه نکردن
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: فرزندان خود را روز هفتم ختنه نمائید.
زیرا این کار خوشتر و پاکیزه تر می باشد. و باعث سرعت در روئیدن گوشت می شود. و زمین تا چهل روز از ادرار شخصی که ختنه نکرده است نجس می گردد.(3)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: فرزندان خود را در روز هفتم ختنه نمائید. و گرما و سرما شما را از انجام آن باز ندارد. زیرا این عمل مایه ی پاکیزگی جسم می باشد. و زمین از ادرار شخصی که ختنه نکرده است به خدا شکایت و شکوه می کند.(4)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: فرزندان خود را در روز هفتم ختنه کنید. زیرا انجام دادن این کار پاکیزه تر بوده و روئیدن گوشت را سرعت می بخشد. زیرا بدرستیکه که زمین اکراه دارد از ادرار شخصی که ختنه نکرده است.(5)
در حدیث آمده است: از جمله افرادی که برای امامت در نماز جماعت شایستگی ندارند کسانی هستند که ختنه نکرده اند.(6)
خلوت کردن با زن نامحرم
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: سزاوار نیست که مردی با زن نامحرمی در جائی خلوت نماید.
زیرا هنگامی که مردی با زن نامحرمی در مکانی خلوت کند شیطان سوّمین نفر آنها خواهد بود.(7)
ابلیس به حضرت نوح (علیه السلام) گفت: در سه جا از شرّ من غافل مباش. زیرا من در این سه جا نزدیکترین فاصله را با آدمیان دارم:
هنگامی که غضب می کنی، هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی، هنگامی که با زن نامحرمی خلوت می کنی به گونه ای که شخص دیگری بین شما نباشد.(8)
ابلیس به حضرت موسی (علیه السلام) گفت: با هیچ زن نامحرمی خلوت نکن و هیچ زن نامحرمی با تو خلوت نکند. زیرا هنگامی که مردی با زن نامحرمی خلوت کند و هنگامی که زنی با مرد نامحرمی خلوت نماید من شخصاً با آنها همراه بوده و در کنارشان خواهم بود(9)
خیانت نمودن به نوامیس مردم
امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گروهی را مورد لعن و نفرین خود قرار داد.
از جمله ی آن گروه: مردی است که به نوامیس مردم خیانت می کند.(10)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: شخصی که به همسر دیگران خیانت می کند از ما نیست و بر چنین شخصی لعن و نفرین باد.(11)
دست دادن به زن نامحرم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مردی که به زن نامحرم دست بدهد مورد خشم و غضب الهی واقع شده است.(12)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مردی که به زن نامحرم دست بدهد در روز قیامت در حالیکه دستانش با غُل بسته شده است به طرف آتش برده می شود.(13)
در حدیث آمده است: جایز نیست که زنی با مرد نامحرمی مصافحه نماید و با او دست دهد مگر از روی لباس و نباید دست او را فشار بدهد.(14)
سؤال: دست دادن زن به مرد نامحرم با دستکش چه حکمی دارد؟ جواب: بهتر ترک این کار است.(15)
ریش بلند داشتن
امام صادق (علیه السلام) فرمود: مازاد ریشی که طول آن بیش از یک مشت باشد در آتش است.(16)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: چنانچه طول ریش از یک قبضه ی دست تجاوز کرد آن را کوتاه کنید.(17)
راوی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی اندازه ی ریش سؤال کردم؟
آن حضرت (علیه السلام) فرمود: ریش خود را به اندازه ی مشت دست اندازه بگیر و بقیه ی آن را کوتاه کن.(18)
روزی مردی که ریش او زیاد بلند بود از کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) گذشت.
در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: چه ضرری داشت که این مرد ریش خود را کوتاه می کرد؟
پس از آنکه این سخن حضرت (صلی الله علیه و آله) به گوش آن مرد رسید، او ریش خود را به اندازه ی متناسب کوتاه نموده و سپس بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد گشت.
هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) او را با این حالت دید فرمود: این گونه عمل کنید.(19)
ریش تراشیدن
در حدیث آمده است: تراشیدن ریش به منزله ی مُثله کردن است.
و شخصی که مرتکب مُثله (پاره نمودن و دریدن جسد و تکّه تکّه کردن) گردد لعنت و نفرین خدا بر او می باشد.(20)
در حدیث آمده است: قوم لوط مرتکب ده عمل زشت می شدند که به خاطر آن اعمال هلاک گشته و نابود شدند. از جمله ی آن اعمال: بلند نگاه داشتن سبیل و تراشیدن ریش می باشد.(21)
روزی دو مرد در حالی که ریشهای خود را زده و سبیلهای بلندی داشتند بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وارد شدند.(22)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از نگاه کردن به آنها کراهت داشته و به آنها فرمود: وای بر شما به دستور چه شخصی این کار را کرده اید؟
آنها گفتند: خدای ما کسری به ما دستور داده است که اینگونه باشیم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آنها فرمود: اما خداوند عزّ و جلّ به من دستور داده تا ریش خود را بگذارم و سبیل خود را کوتاه کنم.(23)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: قوم مجوس ]آتش پرستان[ ریشهای خود را می کندند و سبیلهای خود را بلند نگه می داشتند. ولی ما ]مسلمانان[ سبیل خود را کوتاه می کنیم و ریش خود را نگه می داریم. و این امر یک سنّت است.(24)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: سبیل خود را کوتاه کنید و ریش خود را نگه دارید و خود را شبیه مجوس نکنید.(25)
راوی می گوید: روزی امیرالمؤمنین (علیه السلام را در بازار دیدم که به ماهی فروشان تذکر داده و به آنها می فرمود: مارماهی را به جای ماهی به مردم نفروشید و آن ماهی که در آب مرده است را به مردم عرضه نکنید و به آنها نفروشید.
و آن حضرت (علیه السلام) ماهی فروشانی را که از این دستور تخلّف می کردند تنبیه کرده و به آنها می فرمود: ای فروشندگان مسخ شده ی بنی اسرائل و لشکر بنی مروان.
در این هنگام فرات بن احنف به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: یا امیرالمؤمنین لشکریان بنی مروان چه کسانی هستند و چه خصوصیتی داشتند؟
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: آنها گروهی بودند که ریشهای خود را تراشیده و سبیلهای خود را بلند نگه می داشتند. سپس آنها مسخ شدند.(26)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خدای متعال در روز قیامت با سه شخص سخن نمی گوید و آنها را مورد تزکیه قرار نمی دهد و برای آنها عذابی دردناک خواهد بود؛
شخصی که موی سپید خود را بکَند، ]چون موی سپید، باعث نورانیت و مایه ی وقار شخص و نشانه ی بزرگی او بشمار می آید و احتمال می رود که مراد از موی سپید در این احادیث شریف موی سپید محاسن باشد[
شخصی که خودارضائی می کند، شخصی که تن به عمل لواط می دهد.(27)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: موی سپید را نکَنید زیرا آن نوری است برای شخص مسلمان و شخصی که موی او در اسلام سپید می گردد، برای او نوری در روز قیامت خواهد بود.(28)
ادامه دارد…
پینوشتها:
1ــ قال الإمام الصادق (علیه السلام): إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله) کسا اُسامه بن زید حلّه حریر. فخرج فیها.
فقال (صلی الله علیه و آله): مهلاً ــ یا اسامه ــ إنّما یلبسها من لا خلاق له.
فأقسمها بین نسائک (الکافی ج 6 ص 453).
قال الإمام الباقر (علیه السلام): أتی اسامه بن زید رسول الله (صلی الله علیه و آله) و معه ثوب حریر. فقال (صلی الله علیه و آله): هذا لباس من لاخلاق له. ثمّ أمره. فشقّه خُمراً بین نسائه (مکارم الأخلاق ج 1 ص 240).
قال الإمام الصادق (علیه السلام): لایصلح للرجل أن یلبس الحریر إلاّ فی الحرب (الکافی ج 6 ص 453).
عن النبیّ (صلی الله علیه و آله): أنّه خرج و فی إحدی یدیه ذهب و الاُخری حریر.
و قال (صلی الله علیه و آله): إنّ هذین محرّمان علی ذکور اُمّتی. حلّ لاُناثها (مستدرک الوسائل ج 3 ص 219).
روی عن النبیّ (صلی الله علیه و آله) إنّه خرج ذات یوم و فی یده قطعه من ذهب و قطعه من حریر.
فقال (صلی الله علیه و آله): هاتان محرّمتان علی ذکور اُمّتی. دون اُناثهم (عوالی اللئالی ج 2 ص 214).
روی عن النبیّ (صلی الله علیه و آله) أنّه أشار إلی حریر و ذهب.
و قال (صلی الله علیه و آله): هذان حرامان علی رجال اُمّتی (البحار ج 11 ص 198).
2ــ قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) لرجل: لاتلبس الحریر. فیحرق الله جلدک یوم تلقاء (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 164 و علل الشرائع ج 2 ص 51 الباب 57).
3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): طهّروا أولادکم یوم السابع. فإنّه (أطیب و) أطهر و أسرع لنبات اللحم و إنّ الأرض تنجس من بول الأغلف أربعین صباحاً (الکافی ج6 ص 35 و الخصال ص 538).
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): إنّ الأرض تنجس ببول الأغلف. أربعین یوماً (المکارم ج 1 ص 491).
4- قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): اختتنوا أولادکم یوم السابع.
لایمنعکم حرّ و لابرد. فإنّه طهور للجسد.
و إنّ الأرض لتضجّ ــ إلی الله ــ من بول الأغلف (الخصال ص 636).
5- قال الإمام الصادق (علیه السلام): اختنوا أولادکم لسبعه أیّام. أطهر. و أسرع لنبات اللحم.
و إنّ الأرض لتکره بول الأغلف (الکافی ج 6 ص 34).
6- عن الأصبغ بن نباته قال: سمعت علیّاً (علیه السلام) یقول: … و أمّا الّذین لاینبغی أن یأمّوا ــ من الناس ــ الأغلف (الخصال ص 331).
قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): الأغلف لا یؤمّ القوم ــ و لو کان أقرأهم للقرآن ــ لأنّه ضیّع من السنّه أعظمها. و لاتقبل له شهاده. و لایصلّی علیه ــ إلاّ أن یکون ترک ذلک خوفاً علی نفسه ــ (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 248).
7- قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): لایخلّون رجل بإمرأه.
فما من رجل خلا بإمرأه إلاّ کان الشیطان ثالثهما (دعائم الإسلام ج 2 ص 214).
قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): ما من رجل خلا بإمرأه إلاّ کان الشیطان ثالثهما (مستدرک الوسائل ج 14 ص 265).
8- (قال إبلیس علیه اللعنه لنوح (علیه السلام)): … اذکرنی فی ثلاثه مواطن ــ فإنّی أقرب ما أکون من العبد إذا کان فی إحداهنّ ــ: اذکرنی إذا غضبت (1) و اذکرنی إذا حکمت بین اثنین.
و اذکرنی إذا کنت مع إمرأه ــ خالیاً ــ لیس معکما أحد (الخصال ص 132).
9- قال إبلیس لموسی (علیه السلام): ــ یا موسی ــ لاتخل بإمرأه ــ و لاتخل بک ــ.
فإنّه لایخلو رجل بإمرأه ــ و لاتخلو به ــ إلاّ کنت صاحبه ــ دون أصحابی (الأمالی للشیخ المفید ــ علیه الرحمه ــ ص 157 المجلس 19).
قال إبلیس لموسی (علیه السلام): لاتخلونّ بإمرأه غیر محرم.
فإنّی لست أجعل بینکما رسولاً غیری (مستدرک الوسائل ج 14 ص 266).
10- عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: لعن رسول الله (صلی الله علیه و آله) رجلاً ینظر إلی فرج امرأه لاتحلّ له. و رجلاً خان أخاه فی إمرأته. و رجلاً یحتاج الناس إلی نفعه. فسألهم الرشوه (الکافی ج 5 ص 559).
11- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): من خان إمرءً ــ فی روجته ــ فلیس منّا.
و علیه لعنه الله (مستدرک الوسائل ج 14 ص 331).
12- (قال رسول الله (صلی الله علیه و آله)): من صافح امرأه ــ تحرم علیه ــ فقد باء بسخط (من) *الله عزّ و جلّ (الأمالی للشیخ الصدوق ــ علیه الرحمه ــ ص 515 المجلس 66)
13- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): من صافح امرأه ــ حراماً ــ جاء یوم القیامه مغلولاً.
ثمّ یؤمر به إلی النار (عقاب الأعمال ص 334).
(من جمله ما جاء فی خبر حول کیفیّه بیعه النساء مع رسول الله (صلی الله علیه و آله):…
کانت ید رسول الله (صلی الله علیه و آله) الطاهره أطیب من یمسّ بها کفّ انثی لیست له بمحرم (الکافی ج 5 ص 526).
14- و لایجوز للمرأه أن تصافح غیر ذی محرم ألاّ من وراء ثوبها (الخصال ص 588).
عن أبی بصیر قال: قلت لأبی عبدالله (علیه السلام): هل یصافح الرجل. المرأه لیست بذی محرم؟
فقال (علیه السلام): لا. إلاّ من وراء الثوب (الکافی ج 5 ص 525 )
15- (توضیح المسائل مراجع ج 2 ص 929 احکام حجاب و نظر)(نشر دفتر انتشارات اسلامی).
16- قال الإمام الصادق (علیه السلام): مازاد من اللحیه ــ علی القبضه ــ ففی النار (مکارم الأخلاق ج 1 ص 158).
17- قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): ما جاوز القبضه ــ من مقدّم اللحیه ــ فجزّوه (مستدرک الوسائل ج 1 ص 404).
18- عن یونس عن بعض أصحابه عن أبی عبدالله (علیه السلام) فی قدر اللحیه؟
قال (علیه السلام) تقبض بیدک علی اللحیه و تجزّ ما فضل (الکافی ج 6 ص 487).
19- نظر رسول الله (صلی الله علیه و آله) إلی رجل طویل اللحیه.
فقال (صلی الله علیه و آله): ما* کان علی هذا لوهیّاً من لحیته؟
فبلع الرجل ذلک. فهیّأ من لحیته بین اللحیتین.
ثمّ دخل علی النبیّ (صلی الله علیه و آله).
فلمّا رآه. قال (صلی الله علیه و آله): هکذا فإفعلوا (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 76 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 157).
20- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): حلق اللحیه من المُثله.
و من مثّل. فعلیه لعنه الله (الجعفریّات: ص 258 و مستدرک الوسائل ج 1 ص 406).
21- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): عشر خصال عملها قوم لوط ــ بها اُهلکوا ــ:
… و قصّ اللحیه. و طول الشارب (مستدرک الوسائل ج 1 ص 407).
22- این دو مرد آتش پرست بوده و از جانب کسری پادشاه ایران به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده بودند.
23- دخل رجلان علی رسول الله (صلی الله علیه و آله). و قد حلقا لحاهما و اعفیا شواربهما.
فکره (صلی الله علیه و آله) النظر إلیهما. و قال (صلی الله علیه و آله): ــ ویلکما ــ من أمرکما بهذا؟
قالا: أمرنا بهذا ربّنا ــ یعنیان کسری ــ.
فقال (صلی الله علیه و آله): لکنّ ربّی عزّ و جلّ أمرنی بإعفاء لحیتی. و قصّ شاربی (بحارالأنوار ج 20 ص 390 و مستدرک الوسائل ج 1 ص 407).
24ــ قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): إن المجوس جزّوا لحاهم. و وفّروا شواربهم.
و إنّا نجزّ الشوارب. و نعفی اللحی.
و هی الفطره (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 76 و مکارم الأخلاق ج 1 ص 157).
25- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): حفوا الشوارب و اعفوا اللحی.
و لاتتشبّهوا بالمجوس (معانی الأخبار ص 291).
26- عن حبّابه الوالبیّه قالت: رأیت أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فی شرطه الخمیس. و معه درّه (لها سبابتان) یضرب بها بیّاعی الجری و المارماهی و الزمّار (والطافی). و یقول (علیه السلام) لهم: ــ یا بیّاعی مسوخ بنی اسرائیل و جُند بنی مروان -.
فقام إلیه فرات بن الأحنف فقال (له): ــ یا أمیرالمؤمنین ــ فما جند بنی مروان؟
فقال (علیه السلام) له: أقوام حلقوا اللحی و فتلوا الشوارب (فمسخوا)(الکافی ج 1 ص 346 و کمال الدین ص 536).
27- (قال الإمام الصادق (علیه السلام)): ثلاثه لایکلّمهم الله یوم القیامه. و لاینظر إلیهم و لایزکّیهم.
و لهم عذاب ألیم: الناتف شیبه*. و الناکح نفسه. و المنکوح فی دبره (الخصال ص 106 و روضه الواعظین ج 2 ص 476).
فی روضه الواعظین: شیبته.
28- قال أمیرالمؤمنین (علیه السلام): لاتنتفوا الشیب. فإنّه نور المسلم.
و من شابّ شیبه ــ فی الإسلام ــ کان له نوراً یوم القیامه (الخصال ص 612 ــ 613).
منبع مقاله: ناجی موسوی جزایری، سید هاشم، (1389)، مردان رحمت شده و مردان نفرین شده، قم: ناجی جزایری، چاپ اول.