مرحله خردسالی از هنگام از شیر گرفتن کودک آغاز می شود و تا آخر سال ششم یا هفتم عمر او ادامه می یابد. این مرحله، از مهم ترین مراحل تربیت زبانی، عقلی و اجتماعی کودک است که در آن، ساختار روحی ای که استوانه های سلامت روانی و اخلاقی کودک بر آن استوار است، شکل می یابد؛ از این رو این مرحله عنایت ویژه پدران و مادران را نسبت به تربیت کودکان و ایجاد آمادگی های لازم در آنان برای تبدیل شدن به عناصری فعال در محیط اجتماعی را می طلبد.
شاخصه های تربیتی مرحله دوم ضمن روش تربیتی زیر مشخص می شود:
اول: آموزش خداشناسی به کودک
کودک فطرتاً با ایمان به خدا متولد می شود؛ آن جا که پرسش هایش درباره پدید آمدن خود، هستی، پدر و مادر و چیزهایی که دور و بر اوست آغاز می شود و فکر محدودش آماده پذیرش اندیشه خالق و صانع است، ـ چنان که دانشمندان دینی و روان شناسان گفته اند ـ وظیفه والدین است که از این پرسش ها در معرفی خدا و خالق هستی ـ در حدّ فکر محدود او ـ بهره برداری کرده ونهال ایمان را در قلب وی غرس کنند.
«[ایمان به خدا] از مهم ترین ارزش هایی است که باید در دل و جان کودک بذر آن را بارور کرد … [این ایمان] در آینده به او امید به زندگی و اعتماد به خالق را خواهد بخشید و در او مانعی دینی پدید خواهد آمد که از ارتکاب گناهان بازش خواهد داشت.»(2)
تعلیم و تربیت در این مرحله بهتر است به دور از شتابزدگی و ضمن یک روش مداوم ومتناسب با رشد عقلی و میزان پختگی زبانی او صورت گیرد. حضرت امام محمدباقر علیه السلام این پیوستگی و تداوم در آموزش را چنین معرفی فرموده است:
«إذا بلغ الغلام ثلاث سنین یقال له: قل لا اله الاّ اللّه سبع مرّات، ثمّ یترک حتّی تتّم له ثلاث سنین و سبعه اشهر و عشرون یوماً فیقال له: قُلْ محمدٌ رسول اللّهِ سبع مرّات، و یترک حتّی یتمّ له اربع سنین ثم یقال له: قُلْ سبع مرّات صلّی اللّه علی محمد و آله، ثمّ یترک حتّی یتمّ له خمس سنین ثمّ یقال له: ایُّهما یمنیک و ایُّهُما شمالک؟ فاذا عرف ذلک حوّل وجهه الی القبله و یقال له: اُسْجُدْ، ثُمّ یترک حتّی یتمّ له سبع سنین فاذا تمّ له سبع سنین قیل له: اِغْسِلْ وجهکَ و کَفَّیْکَ، فاذا غَسَلَهُما قیل له: صَلِّ، ثُمَّ یترک حتّی یتمّ له تسع سنین، فاذا تمّت له تِسع سنینَ عُلِّمَ الْوُضُوءُ وَ ضُرب علیه و اُمِرَ بالصَّلوهِ وَضُرِبَ علیها، فاذا تعلّم الوضوء و الصَّلاه غفرالله عزّ و جلّ له و لِوالِدَیْهِ ان شاءاللّه.»(3)
«وقتی پسر بچه به سنّ سه سالگی رسید به او آموزش می دهند که هفت بار “لا اله الاّ اللّه” بگوید، سپس وی را تا رسیدن به سنّ سه سال و هفت ماه و بیست روز به حال خود می گذارند و آن گاه بدو می گویند تا 7 مرتبه “محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ” بگوید. باز رهایش می کنند تا چهار سالگی، در این سن به او یاد می دهند تا 7 بار “صلی اللّه علی محمدو آله” بگوید. سپس تا تمام شدن پنج سالگی کاری به وی ندارند. در پنج سالگی از او درباره شناخت دست چپ و راست سؤال می شود. اگر دست راست وچپ خود را تشخیص داد، او را رو به قبله کرده و امر به سجده می کنند. در ادامه، تا هفت سالگی چیزی بدو نمی آموزند. در پایان هفت سالگی به او گفته می شود خود دست ورویش را بشوید، وقتی از پس این کار برآمد به او گفته می شود: نماز بگذار. باز تا رسیدن به نُه سالگی آزادش می گذارند، در پایان نه سالگی وضو و نماز را بدو می آموزند، در صورت تخلف از آن ها کتک می خورد. اگر وضو و نماز را یاد بگیرد، آمرزش خدای عزیز شامل حال او و پدر و مادرش خواهد شد. ان شاءالله»
درستی چنین شیوه تربیتی را دانش روانش شناسی جدید نیز به اثبات رسانده است:
«کودک در سن دو تا سه سالگی از جنبه کلامی قادر خواهد بود ادراک خود را درباره بسیاری از اشیا و روابط [بین آن ها] بیان کند … و در پایان سه سالگی می تواند جملات را براساس قواعد زبانی رایج به کار گیرد و این آمادگی، امکان ساخت جملات ابتدایی و صحیح را برای وی فراهم می آورد.»(4)
عمق بخشی ایمان کودک به خدا، در تربیت وی لازم و ضروری است. کودک در این مرحله، از جهت های مختلف، که از جمله آن ها ایمان به خداست، مقلد پدر و مادر است.
دکتر اسپاک می گوید:
«زمینه عشق و ایمان به خدا در کودک، همان زمینه عشق و ایمان والدین به خداست.»
سپس می افزاید:
«میان سه تا شش سالگی، کودک تلاش می کند تا در همه چیز از پدر و مادر خود تقلید کند، پس اگر آنان از خدا برای او سخن بگویند، ایمان کودک به خدا نیز دقیقاً به گونه ای خواهد بود که در ضمن کلماتشان به او آموخته اند.»(5)
کودک در این مرحله پیوسته به روابط محبت آمیز و دوستانه گرایش دارد تا آن که محبوب واقع و یک سر و گردن از دیگران برتر و بالاتر محسوب شود.
«تأکید ورزیدن بر صفات خاصی چون رحمت و دوستی و گذشت تا حدّ اعلای آن، و تا حد ممکن عدم یادکرد صفاتی چون عقاب و انتقام [الهی].»(6)
در نتیجه تصویری که کودک در اندیشه خود از خدای تعالی خواهد داشت، تصویری زیبا خواهد بود که دوستدار اوست، از این رو تعلق خاطرش به ذات مقدس الهی افزایش یافته و او را بخشنده دوستی و رحمت به خود خواهد پنداشت.
اگر خواستیم برای او چهره ای از روز قیامت ترسیم کنیم، بهتر است بر نعمت های بهشتی؛ به آنچه با میل و خواست او تناسب دارد، از قبیل خوردن و نوشیدن و بازی کردن و غیره تأکید ورزیم و بر این نکته که اگر خوشخو و ملتزم به آداب اسلامی باشد به بهشت خواهد رسید و اگر ملتزم نباشد از آن محروم خواهد شد.
تأکید بر آتش جهنم و عذاب الهی را بهتر است تا دوره ای دیگر از عمرش به تأخیر انداخت.
دوم: تأکید بر دوستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است:
«اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیِّکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ قَراءَهِ الْقُرْآنِ.»(7)
«فرزندان خود را بر سه خصلت تأدیب کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیت وی و تلاوت قرآن.»
در این مرحله، ادراک ها، احساسات و عواطف کودک رشد می کند، احساساتی مانند دوستی و دشمنی، جذب شدن و نفرت ورزیدن، میل پیدا کردن و بی میلی. بایسته است که در این مرحله، پدر و مادر از حالات و استعداد عاطفی کودک بهره برداری کرده، ادراک ها و عواطفش را رشد داده و آن ها را به سمت برترین نمونه های بشری توجه دهند و در اعماق جان شان دوستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام را بنشانند.
بهترین شیوه تأکید بر دوستی پیامبر و آل او تبیین جایگاه آنان و شیوه رفتارشان در جامعه است، به خصوص توجه دادن به آنچه که به رحمت، توجه، کرم، دردها، محرومیت ها و دشمنی دیگران با آنان باز می گردد، کودک را همدل آنان و دوستدارشان خواهد ساخت و دشمنِ مشرکان و منحرفانی که به آزار و اذیتشان پرداختند.
تأکید بر تلاوت قرآن در خردسالی به خصوص آیات و سوره هایی که معانی آن ها را درک می کند، کودک را مجذوب کتاب خدا می سازد و جویای آنچه که در آن آمده است.
واقعیت، توان کودک خردسال را در تکرار و حفظ آنچه می شنود، به اثبات رسانده است. از این رو کودک با عشق به قرآن کریم و جاذبه آن رشد می کند و مفاهیم و ارزش های قرآنی بر اندیشه و رفتار او بازتاب خواهد داشت.
سوم: تربیت کودک براساس فرمانبرداری از پدر و مادر
پدر و مادر در تربیت فرزندان، وظیفه بزرگ تری دارند. این مسؤولیت قبل از هر چیز، بر دوش آن ها سنگینی می کند. آنان هستند که شخصیت آینده کودک را می سازند. مدرسه و محیط اجتماعی، در تربیت کودکان نقش دوم را داراست.
کودک اگر بر فرمان پذیری از پدر و مادر عادت نکند، پندها، راهنمایی ها و دستورهای اصلاح گرانه و تربیتی آنان را به دیده پذیرش نخواهد نگریست. از این رو مشکلات زیادی برای خود، پدر و مادر و اجتماع خواهد آفرید و ارزش ها را زیر پا خواهد نهاد و تمام قوانین، آداب و رسوم وضع شده و پذیرفته شده از جانب دولت و عرف اجتماع را نادیده خواهد گرفت.
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
«جُرْأَهُ الولد علی والده فی صغره، تدعو الی العقوق فی کبره.»(8)
«جسارت فرزند بر پدر در سنین خردسالی، او را در سن بزرگسالی به مخالفت [با وی] خواهد کشانید.»
حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرموده است:
«… شَرُّ الابناءِ مَنْ دَعاهُ التقصیر الی العقوق.»(9)
«… بدترین فرزندان کسانی هستند که تقصیرها و کوتاهی ها آنان را به مخالفت [با والدین] سوق دهد.»
تربیت کودک براساس فرمان پذیری و پیروی از پدر و مادر تلاشی پی گیر از جانب آنان را می طلبد تا وی را بر این کار عادت دهند؛ زیرا کودک در این مرحله از زندگی در پی بنای شخصیت و استقلال ذاتی خود است. از این رو به کوشش اضافی پدر و مادر نیازمند است. بهترین ابزار تمرین کودک بر فرمان پذیری، آن است که احساس عشق و محبت کند.
دکتر یسری عبدالمحسن می گوید:
«مهم ترین عواملی که کودک را بر طاعت و فرمانبرداری مساعدت می کند … محبت ودوستی ای است که از جانب تمام افراد خانواده احساس می کند.»(10)
وسایلی که در او روحیه اطاعت پذیری را پدید می آورد، عبارت اند از: «امنیّت، محبّت، منزلت، آزادی و نیاز به نیروی کنترل کننده.»(11)
دکتر «فاخر عاقل» این نیازها را به گونه زیر معرفی کرده است:
«نیاز به تثبیت ذاتی یا منزلت [فردی و اجتماعی]، این که به موجودیت و مقام او معترف باشند و به وی توجه نشان دهند … و نیاز به امنیت، محبت و استقلال.»(12)
بنابراین، اگر کودک از جانب پدر و مادر محبت، دوستی و جایگاه ویژه ای را احساس کند، خواهد کوشید که این جایگاه را به منظور فراهم ساختن رضایت آنان، حفظ کند؛ و مهم ترین مصداق رضا، اطاعت از آنان است. در نتیجه، پدر و مادر اساس تربیت کودک بر طاعت وفرمان پذیری اند. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ والِدَیْنِ اَعانا وَلَدَهُما عَلی بِرِّهما.»(13)
«خدای رحمت کند پدر و مادری را که فرزندشان را بر نیکی به پدر و مادر مساعدت کنند.»
روش مساعدت نیز به گونه ای باید باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مشخص کرده است:
«رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ بِالاِْحْسانِ اِلَیْهِ، وَ التَأَلُّفِ لَهُ، وَ تَعْلیمِهِ وَتَأْدِیبِهِ.»(14)
«خدا رحمت کند بنده ای را که فرزندش را بر کارهای نیک یاری دهد، به سبب احسان، مدارا، آموزش و ادب آموزی به وی.»
حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ، وَ هُوَ اَنْ یَعْفُوَ عَنْ سَیِّئَتِهِ، وَ یَدْعُو لَهُ فیما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ.»(15)
«خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر کارهای نیکش یاری دهد، در حالی که از زشتی هایش می گذرد و در خلوت خود وخدا برایش دعا می کند.»
باز آن حضرت فرموده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ وَلَده عَلی بِرِّهِ … یَقْبِلُ مَیْسُورَهُ، وَ یَتَجاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ، وَ لا یُرْهِقَهُ وَ لا یَخْرِقُ بِهِ … .»(16)
«خدا رحمت کند کسی را که در انجام خوبی ها یاور فرزندش باشد … کارهای آسان او را بپذیرد، از کارهای دشوار او بگذرد (کارهای سخت را از او نخواهد)، او را [با امر ونهی های خود] خسته نکند، وبی احترامی به وی روا مدارد.»
«عشق ورزیدن کودکان به پدر و مادر [در واقع] بازتاب عشق ورزی پدر و مادر به کودکان است.»(17)
کودکی که [در خانواده] از محبت و منزلت لازم برخوردار باشد، در انجام فرامین پدر و مادر ـ با آن که استقلال طلبی را دوست دارد ـ هیچ احساس کوچکی و خواری نخواهد کرد. هم چنین به واسطه همین محبتی که از آن برخوردار است، آمادگی تقلید از رفتار پدر و مادر در وجودش ریشه می دواند، در نتیجه رفتار آنان بر او بازتاب پیدا خواهد کرد و به خواسته های آنان پاسخ مثبت خواهد داد. اگر با کودک به سان یک انسان بالغ و دارای منزلت و مقام برخورد شود، وی به آرامش روحی خواهد رسید و در امور مربوط به خود با پختگی برخورد خواهد کرد، به گونه ای که پدر و مادر از او خشنود باشند. بر این اساس، فرمان پذیری از پدر و مادر را تمرین خواهد کرد، بلکه به تمام ارزش هایی که از پدر و مادر خود یا از مدرسه و جامعه آموخته است، گردن خواهد نهاد.
سوم: نیکی کردن به کودک و بزرگداشت او
کودک در این مرحله نیاز شدیدی به محبت و بزرگداشت از جانب پدر و مادر دارد و نیازمند آن است که در خانواده و اجتماع به شخصیت و منزلت او اهمیت بدهند و مورد توجه تمام باشد. هر قدر احساس محبوب بودن در وجود او تقویت شود و بداند که پدر و مادر یا جامعه شخصیت ومقام او را درک می کند، رشدی متعادل، سازگار و شایسته و هماهنگ با نظام آفرینش خواهد داشت.(18)
محبت و منزلتی که کودک احساس می کند، تأثیر شگرفی بر ابعاد زندگی او خواهد گذاشت. در نتیجه، رشد زبانی، عقلی، عاطفی و اجتماعی او به کمال می رسد، و از کسانی که دوستش دارند، الگوگیری خواهد کرد و آموزه ها، دستورها و خیرخواهی های آنان را خواهد پذیرفت و شیوه های رفتار متناسب را از پدر و مادر خود خواهد آموخت و همه آن ها بر رفتارش بازتاب خواهد داشت.
روایات زیادی درباره محبت و تکریم به کودک رسیده است. در این جا چند روایت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کنیم:
«اَکْرِمُوا اَوْلادَکُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَهُمْ.»(19)
«فرزندانتان را احترام کنید و نیکو تربیت نمایید.»
«رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ بِالاِْحْسانِ اِلَیْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تعلیمه و تأدیبه.»(20)
«خدا رحمت کند بنده ای را که فرزندش را بر نیکی ها یاری دهد؛ به سبب احسان ومدارا با وی و آموزش و تأدیب او.»
«نَظْرُ الْوالِدِ اِلی وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبادَهٌ.»(21)
«نگاه محبت آمیز پدر به فرزند، عبادت است.»
«اَحِبُّوا الصبیان وَ ارْحَمُوهُمْ، فَاِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَوَلُّوا لَهُمْ، فَاِنَّهُمْ لا یَرَوْنَ اِلاّ اَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.»(22)
«کودکان را دوست بدارید و بدیشان مهربان باشید، اگر وعده ای به آنان دادید وفا کنید؛ زیرا آنان شما پدران و مادران را به عنوان روزی دهنده خود می شناسند.»
از مصادیق محبت ورزیدن به کودک و شخصیت دادن به وی، تشویق و تعریف و تمجید از او حتی به سبب کارهای کوچک و چشم پوشی از برخی لغزش های اوست. نباید بر گفته ها وعملکردهای او خرده گرفت و به کارهای شاقّ وادارش کرد، چنان که در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده است:
«رَحِمَ اللّهُ مَنْ اَعانَ ولده عَلی بِرّه … یَقْبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یُرْهِقُه وَلا یَخرق به … .»(23)
«خدا رحمت کند کسی را که در انجام خوبی ها یاور فرزندش باشد … کارهای کوچک آسانش را بپذیرد و از کارهای دشوارش بگذرد، از وی تکلیفی فراتر از توانش نخواهد (با امر و نهی ها خسته اش نکند) و به وی بی احترامی روا مدارد … .»
بوسیدن کودک از بهترین روش های ابراز محبت و مهربانی به اوست. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«اکثِروا مِنْ قُبْلَهِ اولادکم، فانّ لکم بِکُلّ قُبْلَهٍ درجهً فِی الْجنّهِ.»(24)
«فرزندانتان را بسیار ببوسید؛ زیرا در برابر هر بوسه ای برای شما درجه ای در بهشت است.»
هم چنین آن حضرت فرمود:
«مَنْ قَبَّلَ وَلَده کان له حسنهٌ، وَ مَنْ فَرَّحه فَرَّحه اللّه یومَ الْقیامه … .»(25)
«هر کس فرزندش را ببوسد، برای وی حسنه ای باشد، و هر که دلشادش سازد، خدا در قیامت مسرورش کند.»
حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است:
«بِرّوا آبائَکُمْ، یبرّکم اَبنائُکُمْ.»(26)
«به پدرانتان نیکی کنید، تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.»
از مصادیق احساس محبوب بودن کودک، رو به رو شدن با وی به کلمات محبت آمیز ودوستانه است. در روایتی وارد شده که حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در دوران کودکی به حضور پیامبر شتافتند و یکی زیر شانه چپ و دیگری زیر شانه راست او جای گرفت، در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«هذانِ ریحانتایَ مِنَ الدنیا.»(27)
«این ها دو گل خوشبوی من در دنیا هستند.»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به جهت آن که کودکان احساس شخصیت اجتماعی کنند و اعتماد به نفس در آنان تقویت شود ـ چنان که در خبر آمده است ـ بر کوچک و بزرگ سلام می کرد:
«مَرَّ عَلی صِبْیانٍ فَسَلَّمَ علیهم.»(28)
«بر کودکانی گذشت و بر آنان سلام کرد.»
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم رفتار ویژه ای با امام حسن و امام حسین علیهماالسلام داشت. با آن که آنان کودک بودند گاه چیزی را با آن دو معامله می کرد.(29)
ابراز محبت و مهربانی به کودک از مهم ترین عواملی است که او را بر اطاعت از اوامر پدر ومادر بر می انگیزد.
بهتر است کودک همواره و در همه حال، حتی در صورت ارتکاب خطا و انجام عملی که توبیخ و تنبیه را در پی دارد، احساس کند که محبوب پدر و مادر است. هم چنین کودک را طوری تربیت کنیم تا در حالت خطا یا گناه نیز میان محبوب بودن خود و عدم دشمنی با وی تفاوت قایل شود.
دکتر اسپاک می گوید:
«ما پدران نباید اجازه دهیم که کودک در هیچ مرحله ای از مراحل عمرش ـ اگرچه به اندازه یک نظر ـ احساس کند که مطرود واقع شده است. کودک قادر نیست بین ناپسند داشتن خود و ناپسند داشتن رفتارش از طرف والدین، فرق بگذارد.»(30)
لیکن با تمرین و تکرار، می توانیم به کودک بقبولانیم که عمل ناپسندی که مرتکب شده مورد نفرت پدر و مادر یا اجتماع است و این مسأله ربطی به بقای محبوبیت وی ندارد. ما باید تلاش کنیم که وی را قانع سازیم تا از اعمال غلط و اشتباهش دست بردارد و بداند که در صورت تحقق چنین امری محبت و مهربانی ما نسبت به او به نهایت خود خواهد رسید.
1- این نوشتار ترجمه پژوهشی است تحت عنوان «تربیه الطفل فی الاسلام» که توسط مرکز الرساله در سال 1418 ق. به چاپ رسیده است.
2- قاموس الطفل الطبّی، ص 249.
3- من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، دارالتعارف للمطبوعات، 1401 ق، ج 1، ص 182.
4- علم النفس التربوی، دکتر علی منصور، ج 2، ص 132.
5- مشاکل الآباء فی تربیه الابناء، ص 248.
6- همان، ص 251.
7- کنز العمال، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419 ق، ج 16، ص 189، ح 45401.
8- تحف العقول، ص 368.
9- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 320.
10- قاموس الطفل الطبّی، ص 328.
11- علم النفس، عبدالعزیز القوصی، ص 264.
12- علم النفس التربوی، فاخر عاقل، ص 100 ـ 101.
13- مستدرک الوسایل، ج 2، ص 618.
14- مستدرک الوسایل، ج 2، ص 626.
15- عُدّه الدّاعی، ص 61.
16- کافی، ج 6، ص 50 (برّ الاولاد).
17- علم الاجتماع، لنقولا الحدّاد، دارالرائد، 1982 م، ص 252.
18- علم النفس التربوی، دکتر فاخر عاقل، بیروت، دارالعلم للملایین، 1985 م، ص 111.
19- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
20- همان، ص 626.
21- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 626.
22- مکارم الاخلاق، ص 219.
23- الکافی، ج 6، ص 50 (باب برّ الاولاد).
24- مکارم الاخلاق، ص 220.
25- عُدّه الدّاعی، ص 79.
26- تحف العقول، ص 267.
27- مختصر تاریخ دمشق، ابن منظور، بیروت، دارالفکر، 1405 ق، ج 7، ص 14.
28- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 69.
29- تحف العقول، ص 337.
30- مشاکل الآباء، ص 141.