قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(أَنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ، وَبی یَدْفَعُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی)[1]
من، خاتم اوصیایم. خداوند، به سبب من، بلا را از اهل و شیعیانم دفع مى کند.
شرح
این حدیث شریف را شیخ صدوق و شیخ طوسى(رحمهما الله) از ابونصر خادم نقل کرده اند. ابونصر مى گوید:
بعد از آن که به خدمت آن حضرت رسیدم، فرمود: «آیا مرا مى شناسى؟» عرض کردم: «بلى.» فرمود: «من کیستم؟» عرض کردم: «تو آقاى من و فرزند آقاى منى.» حضرت فرمود: «من از تو این سؤال را نپرسیدم!» عرض کردم: «خدا مرا فداى تو گرداند! حال خود را، براى من شرح کن.» حضرت فرمود: «من، خاتم اوصیا هستم. خداوند، به سبب من، بلا را از اهل و شیعیانم دفع مى کند.
در این قسمت از حدیث، حضرت(علیه السلام) به دو نکته اشاره کرده اند:
1. آن حضرت خاتم اوصیاست و وصایت و امامت، به وجود ایشان ختم شده است. ممکن است منظور از وصایت در این جا، وصایتى باشد که از فرزند حضرت آدم(علیه السلام)، هابیل یا شیث شروع و به امام زمان(علیه السلام)ختم شده است و نیز ممکن است مراد از «خاتمیت در وصایت» در قبال وصایتى باشد که از على ابن ابى طالب(علیه السلام) شروع شده است. در هر صورت، پس از ایشان، هیچ امامى نخواهد بود و هرکس ادعاى امامت کند، باطل، و مدعى آن دروغ گو است.
2. شیعیان حضرت، در طول تاریخ، گرفتار انواع بلاها و مصایب خواهند شد. امام زمان(علیه السلام) در این حدیث شریف مى فرماید:
تنها به سبب من است که خداوند اهل بیت و شیعیانم را از گرفتارى و بلاها نجات خواهد داد.
این کلام دو احتمال دارد:
الف) مراد حضرت، عصر غیبت باشد; در این صورت، منظور این است که شیعیان، در دوران غیبت، تنها با توسّل به حضرت مى توانند گرفتارى ها را از خود دفع کنند.
حضرت(علیه السلام) در توقیع خود به شیخ مفید(رحمه الله) فرمود:
ما در سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه کن مى نمودند.[2]
ب) مراد حضرت، عصر ظهور باشد; در این صورت، مقصود این است که خداوند متعال با ظهور حضرت و غلبه اش بر تمام ظالمان، بلاها و مصایب را از اهل و شیعیانش دور مى کند.
جمع بین این دو احتمال نیز ممکن است; به این معنا که حضرت(علیه السلام)هم در غیبت و هم هنگام ظهور خویش گرفتارى را از شیعیان دور مى سازد.[1]. کمال الدین، ج2، ص441، ح12 ; الغیبه، طوسى، ص246، ح215 ; بحارالأنوار، ج52، ص30، ح25 .
[2]. احتجاج، ج2، ص323 ; الخرائج و الجرائح، ج2، ص903 ; بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7 .
علی اصغر رضوانی – شرح چهل حدیث حضرت مهدی(عج)