معماری مساجد

معماری مساجد

مسجد و جایگاه ویژه آن در اسلام
قبل از پرداختن به تحلیل هنر در معماری مساجد، بد نیست که راجع به اصل مسجد و قداست آن و جایگاه خاصش در اسلام و فرهنگ الهی مسلمین، قدری بحث‏شود.
مسجد، محل سجود و خضوع و کرنش بندگان خدا در پیشگاه‏«الله‏»است، جائی برای ایجاد رابطه با پروردگار و اظهار عبودیت و کوچکی در برابر ربوبیت و عظمت‏خالق هستی.
قداست مسجد، در همین رابطه متقابل‏«عبودیت عبد و ربوبیت رب‏»نهفته است.بنابراین، عظمتش هم در معنویت آن است، نه در ساختمان و بنای رفیع.
تلقی و قضاوت سطحی نگران، و استنباطشان از مسجد، این است که مسجد«ماذنه‏ای است‏برای اذان گفتن، و شبستانی برای نماز و حوضی برای وضو و محرابی جهت پیشنماز و منبری که واعظ بر آن بنشیند…»
ولی، واقع امر اینست که مسجد، کانون گرم زندگیساز و سعادت آفرینی است که جنبشهای انقلابی از آنجا ریشه می‏گیرد و وسیله و جائی است‏برای اصلاح باطن اجتماع، مسجد، مجلس شورای هر محل است، محل عبادت است، مدرسه و اندرزگاه و کانون خیریه و مرکز تربیت و تعاون اجتماعی است.پایگاه بسیج مردم و آگاه کردن آنانست.محل آشنا شدن به اسلام و کسب اعتماد مردم نسبت‏به یکدیگر است.
در مسجد، روحانی با چشم دل، در گوشه محراب، مردم را به خدا می‏خواند و زندگی‏ها را پاک می‏سازد.علماء دین، از این نهاد، بعنوان یک شبکه بی‏نظیر و عظیم و گسترده و مردمی، جهت ارتباط و تبلیغ و پیام رسانی، با رنگ و محتوائی مذهبی، استفاده می‏کنند.
مسجد، مقدس‏ترین، پاک‏ترین، سرنوشت‏سازترین و اجتماعی‏ترین مکان و موقعیت‏حضور مسلمین است.و به تعبیر امام خمینی مساجد سنگر است و باید این سنگرها را حفظ نمود.
«…مسجدها، اثری روشن در توجیه عمومی مسلمین دارد.مجمع‏های اسلامی است که مردم را در سایه شعار«انما المؤمنون اخوه‏»جمع میکند و مظهر وحدت و برابری مردم است.جائی که برتری فقط با«تقوا»است.مسلمین در مساجد، کنار هم در یکجا می‏نشینند و به نصایح اسلامی در خطبه‏های نماز جمعه و نماز عید گوش می‏دهند و یکدیگر را می‏شناسند.چه بسا که مسلمانی برادر دینی خود را جز در مسجد، جای دیگری نمی‏بیند.اجتماع مسجد، سبب محبت و الفت دلها و تحکیم پیوندها و روابط و آگاه شدن از حال یکدیگر و تبادل افکار در مسائل دینی و دنیائی و همدردی در غم و شادی یکدیگر است.احکام اسلام و شرایع دین را در مسجد می‏آموزند.پایگاه علم و عبادت و امر بمعروف و نهی از منکر و دمیدن روح اخوت بین مسلمین است.»[1] با توجه به اهمیت‏یاد شده، ساختن مسجد و آباد کردن و پرداختن بامور آن در اسلام، مورد تاکید فراوان است.
از میان انبوه روایات اسلامی، فقط این نمونه را از رسول گرامی اسلام _ صل الله علیه و آله و سلم _ نقل کنیم که فرموده است:
«من اسرج فی مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملائکه و حمله العرش یستغفرون له ما دام فی ذلک المسجد ضوء من ذلک السراج‏»[2] یعنی:هر کس در مسجدی از مساجد خدا چراغی بر افروزد، تا وقتی که در آن مسجد، پرتوی از آن چراغ می‏تابد، فرشتگان و حاملان عرش، برایش استغفار می‏کنند.
از این رو، هر کاری که به رونق و جلای مسجد بیفزاید و مرکزیت آنرا تثبیت کند و به نظافت و طهارت و تمیزی آن کمک کند و محتوای آموزشی و تربیتی آنرا غنی‏تر سازد مورد تشویق اسلام است، و هر چه که به آلودگی و بی اعتنائی و بی حرمتی بیانجامد و عامل غفلت و سرگرمی و دنیا زدگی گردد، مورد نهی و نکوهش‏می‏باشد.دستورات و احکام مربوط به مسجد، به خوبی این مسئله را روشن می‏کند.
مسجد آباد کدام است؟
اولین مسجدی که در اسلام ساخته شد مسجد«قبا»بود که پس از هجرت پیامبر از مکه به مدینه، احداث گردید.
زیر بنای اساسی این مسجد، «تقوا»بود. (لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم…)[3] در قرآن کریم، نسبت‏به آباد کردن مساجد و ساختن آنها، آیه‏ای است که می‏فرماید:
«مساجد خدا را، تنها کسانی آباد می‏کنند که به خدا و قیامت ایمان داشته و نماز را برپا می‏دارند، زکات می‏پردازند و جز از خدا، از احدی نمی‏ترسند» . (انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر و اقام الصلوه و آتی الزکاه و لم یخش الا الله…)[4] امام صادق _ علیه السلام _ هم در حدیثی بیان فرموده است که از جمله سه چیزی که روز قیامت‏به خداوند شکایت می‏کنند، یکی هم مسجد خراب و ویرانی است که اهل آن، در آنجا نماز نمی‏خوانند[5].
نماز نخواندن در مسجد، خرابی مسجد است، در مقابل، عمران و آبادی آن، به حضور فعال مردم برای عبادت و سیاست در مسجد است.
پس، عمارت مسجد مورد توجه اسلام است و«مسجد معمور»و آباد، مطلوب دین.ولی چه مسجدی آباد است و کدام مسجد، ویران؟
آبادی مسجد، به نقشه مهندسی و مصالح ساختمانی خوب و خرج زیاد و شکوه ظاهری نیست.بلکه به اثر بخشی آنست، به استفاده صحیح از مسجد است.مهم، شکوه معنوی و جلالت و عظمت عرفانی و الهی آنست، نه کاشیهای معرق و درها و رواقهای بلند و سنگفرش‏های ظریف و قیمتی و در و پیکرهای منبت کاری شده!…
آبادی مسجد، به آنست که مرکز معنویت و عبادت برای خدا و ایجاد رابطه با خالق باشد، آموزشگاه دین و حکمت و کانون برپائی شعائر دین باشد.مسجد، به پایگاه بودن برای امور مسلمین و معبد و مصلا بودن آباد است، و به علم و عبادت، به تواضع و عبودیت، به مرکزیت‏حضور دینداران، به تدریسها و تعلیم‏ها، به حلقه‏های آموزشی و درسی، به محافل ادبی و بلاغت و نقد، و به مجمع‏های علمی و اخلاقی بودن، معمور است.
آبادی مسجد، به نماز و به دعاست عمران وی از همت و اخلاص شماست آباد کن از نماز، تو خانه حق شکرانه نعمت که خدا داده تو راست
آبادی مسجد، به بیان فقه و علوم اهلبیت در آنها، به ارشاد و امر بمعروف و نهی از منکر و دعوت به خیر است، نه به کاشی و گنبد و تزئینات.
امام علی _ علیه السلام _ می فرماید: «زمانی بر مردم می‏آید که در میان مردم، باقی نمی‏ماند از قرآن مگر نشانه‏اش، و از اسلام، مگر نامش، در آنروزگار، مساجدشان از جهت‏ساختمانی آباد است ولی از جهت هدایت، خراب است‏»[6].
پس، آبادی از نظر معماری، در حال خراب بودن محتوائی از جهت هدایت، سود و ارزشی ندارد.آنروز که مسلمین به مساجد روی می‏آوردند تا خدا را عبادت کنند و آداب اسلام را بیاموزند و دین را فرا گیرند، مساجد، کوچک و ساده بود با دیواری به ارتفاع امت‏یک انسان.
مساجد امروزی در جهان اسلام، گر چه هم از جنبه تعداد، افزایش یافته و هم آبادتر است و خرج‏های زیاد و هزینه‏های بیشتر دارد، ولی‏«مسجد رو»کم است و مساجد، کمتر در خدمت اهداف عظیم اسلامی می‏باشد.یکی از محققان می‏نویسد:
«…مساجد، کاخهائی برای افتخار نیستند، بلکه برای خضوع و خشوع و عبادت و بیان آداب اسلامی و مناجات و نیایش‏اند.عظمت مساجد، به زنده نگهداشتن آنها، با یاد خدا و امر بمعروف و نهی از منکر و ارشاد مردم براه مستقیم است، نه به دیوارهای بلند و قبه‏های رفیع و ستون‏های برافراشته و گلدسته‏های سر بفلک کشیده…از همینجاست که گرچه شکوه ظاهری و هنری و معماری مساجد افزایش یافته ولی در جان بیننده، آن هیبت و زیبائی و جلال را بر نمی‏انگیزد.مسجد پیامبر در صدر اسلام، با آن وضع ساده‏ای که داشت، آن هیبت و عظمت معروف را دارا بود، بدون اینکه سادگی، از قدر و جلال آن بکاهد.در عین حال، هنر و زیبائی و تزئینات و شکوه معماری و عظمت‏بنای مساجد دیگر هم باعث‏بالا رفتن ارزش مساجد دیگر نشده است…»[7] البته، نباید فراموش کرد:تقدس و محتوای مسجد بوده که باعث می‏شده است تا مسلمین به شکل ظاهری آن هم اهمیت داده و در بنای مساجد با شکوه جهت استفاده‏های خوب، همت گمارند و اگر خراب و فرسوده، یا تنگ و کم ظرفیت می‏شد، تجدید بنا و تعمیر کنند یا بر وسعتش بیفزایند.خود عقیده دینی، بخصوص در زمینه ساختن و آباد کردن و بنای مساجد، نقش مهمی ایفا کرده است.
تزئینات هنری در معماری مساجد
مسجد الحرام و کعبه‏ای را که حضرت ابراهیم _ علیه السلام _ بنیان نهاد، در آغاز، ساده بود و با گذشت زمان، به حالت امروزی تبدیل شده است.
مسجد«قبا»و«مسجد النبی‏»هم که در زمان حضرت محمد _ صل الله علیه و آله و سلم _ ساخته شد، یک چهار دیواری ساده، با ارتفاعی متوسط و حتی بی سایه‏بان بود سادگی از ویژگیهای مساجد اولیه بود و مسجدهای ساخته شده در مدینه و بصره و کوفه و مصر، از محراب‏های فرو رفته در دیوار، و از منبرها و ماذنه‏ها به شکلی که بعدا رواج پیدا کرد خالی بود.
مسجد النبی، با گذشت زمان، رفته رفته وسعت پیدا کرد و تجدید بنا شد تا به صورت فعلی در آمد.
بساطت و سادگی در بنای مسجد، چیزی است که از آغاز مورد توجه و تاکید اسلام بوده است.
علی _ علیه السلام _ مسجدی را در کوفه مشاهده کرد که کنگره دار ساخته شده بود فرمود:گویا این، کنیسه یهود است!.و فرمود:مساجد بصورت ساده ساخته می‏شود نه کنگره‏دار[8]. کنگره‏دار بودن بنای مسجد در آن دوره، نسبت‏به وضعیت‏ساختمان‏ها، نوعی تجمل و تزئین محسوب می‏شده است.
و نیز، در حدیث است که:«بما دستور داده شده که شهرها، مزین و کنگره‏دار ساخته شود ولی مساجد، ساده.[9]»
حدیث دیگری است که: «مساجد را بسازید و آنها را ساده قرار دهید.»[10][1] . المساجد و احکامها،محمد ابراهیم الجناتى،ص 32 و 33
[2] . وسائل الشیعه،ج 3،ص 513.
[3] . سوره توبه،آیه 108
[4] . سوره توبه،آیه 18
[5] . ثلاثه یشکون الى الله عز و جل:مسجد خراب لا یصلى فیه اهله (وسائل الشیعه ج 3،ص 484)
[6] . یاتى على الناس زمان لا یبقى فیهم من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه،مساجد هم یومئذ عامره من البناء خراب من الهدى (نهج البلاغه فیض الاسلام،حکمت‏شماره 361)
[7] . المساجد و احکامها فى التشریع الاسلامى،ابراهیم الجناتى ص 40
[8] . ان المساجد تبنى جما لا تشرف (وسائل الشیعه،ج 3،ص 494)
[9] . امرنا ان تبنى المدائن شرفا و المساجد جما (مجمع البحرین،ماده‏«جم‏»)
[10] . ابنوا المساجد و اجعلوها جما (وسائل الشیعه ج 3،ص 493)
@#@ و در احادیث دیگری، از علائم آخر الزمان، تزئین و آرایش مساجد بیان شده و آمده است که:وقتی امام زمان قیام کند، مساجد کنگره دار را خراب می‏کند.[1] البته منظور از تزئین و آرایش مسجد، که ممنوع است، طلا کاری و زر اندود کردن است، نه معماری و کاشیکاری و بکار بردن دقت و هنر در بنای مساجد (آنگونه که در طول قرنها در معماری مسلمین در مساجد معمول بوده و رایج است) .
مسجد، نباید به صورت یک نمایشگاه عکس و نقاشی و موزه تزئینی در آید.چرا که این، با روح عبادت خالص و قرب به حق، به سختی سازگار میشود.
از امام صادق _ علیه السلام _ در باره مساجدی که در آنها تصویر است، سئوال شد.حضرت پاسخ دادند که:«آنرا خوش نمی‏دارم، ولی امروز، برای شما زیان و اشکالی ندارد.»[2] شاید اشاره به رواج و گسترش معماری و تصویرهای آن در مساجد باشد، که در آن دوره، گسترش پیدا می‏کرد و امام شرایط خاص آنروز را بیان می‏کند.وقتی امر دائر باشد بین ترک مساجد و خالی شدن آنها یا رفتن به مساجد با آن خصوصیات و شرائط مکروه، طبیعی است که ائمه، راضی به ترک مسجد و دوری از اجتماعات بخاطر یک مکروه نمی‏شدند.در عین حال، در این حد که در مساجد، نقش و نگار و هنرهای ترسیمی و تجسمی بکار رود، مورد منع اسلام نیست، بخصوص اگر در زمینه آیات قرآن باشد.
در حدیثی، نقوش پدید آمده با گچ و رنگها در طرف قبله مسجد بلا مانع بحساب آمده است.
از امام موسی بن جعفر _ علیه السلام _ می‏پرسند از نماز خواندن در مسجدی که در طرف قبله، قرآن یا چیزی از ذکر خدا نوشته شده، حضرت پاسخ می‏دهد: «اشکالی ندارد.»و همچنین از مسجدی که با گچ یا رنگ، در قبله‏اش نقش و نگار شده باشد سئوال شد.فرمود:«مانعی ندارد.»
کار برد نقوش و خطوط در زمینه آیات قرآن، بصورت غیر مستقیم، عبادتگاه را به یک کانون تبلیغ و ذکر تبدیل می‏کند.لطف این قضیه در این است که بوسیله این هنر ساده، قرآن و یاد خدا در متن زندگی و عبادت مردم مسلمان، همواره مطرح است و این، اثر تربیتی دارد و پیوند زندگی و مذهب را می‏رساند.
اظهار نظر«تیتوس بورکهارت‏»، هنرمند سویسی در این باره چنین است: «تکرار کتیبه‏های ماخوذ از آیات قرآن کریم بر روی دیوارهای مساجد و سایر ابنیه، انسان را یاد آور این حقیقت می‏سازد که تارو پود حیات اسلامی از آیات قرآنی تنیده شده و از لحاظ معنوی متکی بر قرائت قرآن و نیز نماز و اوراد واذکاری است که از آن کتاب آسمانی اخذ شده است.اگر بتوان فیضی را که از قرآن کریم سرچشمه می‏گیرد یک ارتعاش معنوی بخوانیم-و کلامی بهتر از این برای تفسیر آن نداریم-از آنجا که این نفوذ قرآنی، هم معنوی و هم مسموع است‏باید بگوئیم تمام هنر اسلامی باید بالضروره اثر این ارتعاش را داشته باشد..»[3] بی شک، تاثیر معنوی این گونه خط نوشته‏ها و کتیبه‏ها را نمی‏توان انکار کرد.نوعی تذکر و یاد آوری در اینگونه خطها نهفته است.در حدیث موسی بن جعفر _ علیه السلام _ هم، حضرت، نماز خواندن در مسجدی را که بر دیوار قبله‏اش آیات قرآن یا«ذکر الله‏»-هر چه که یاد آور خدا باشد-نوشته شده باشد مجاز دانسته
حتی در روایات است که:در خانه امام صادق _ علیه السلام _ دور تا دور خانه، همچنین در طرف قبله سجده گاهش‏«آیه الکرسی‏»نوشته شده بود[4]. و این نوع نوشتن آیه الکرسی بر دورادور ساختمان‏های بلندتر از هشت ذراع، بعنوان یک دستور از طرف ائمه، مورد تاکید و تشویق بوده است.[5] شاید این توصیه، روی این نکته باشد که با یادآوری وجود یکتا و زنده و حی و قیوم خدائی بر هستی، سیطره و احاطه و مالکیت دارد (مفهوم آیه-الکرسی) بناهای مرتفع، انسان را مغرور نسازد.
نقش عشق و محبت در این معماری
با توجه به اینکه در آنچه بنای مساجد، نهی و تحریم شده، تذهیب و طلاکاری و«زخرف‏»است نه ظرافتکاری‏ها، بنابراین مسلمین در مورد پرداختن ظریفانه به بنای مساجد و آفرینش‏های هنری در معماری آن، مورد نکوهش نیستند.
محبت و ایمان و عشق مردم چنین خلاقیت و هنرنمائی‏ها را به ظهور و بروز می‏رساند.این نتیجه عقیده و ایمان است.تاریخ نشان می‏دهد هر جا که مذهب راه پیدا کرده و مردم با ایمان و خلوص کار کرده‏اند و چیزی را بعنوان اعتقاد دینی ساخته‏اند.سرشار از زیبائی‏ها و ظرافت‏های شگفت است.
گر چه ممکن است معمار و هنرمند به فرمان صاحب قدرت و امیر و حاکمی‏کار کند، ولی عقیده قلبی او این است که‏«مسجد»می‏سازد و«خانه خدا»بر پا می‏کند.طبیعی است که هنرمند مسلمان و خدا جوی نسبت‏به ساختن مساجد بعنوان اماکن مقدس و معبدهای الهی از ذوق و احساس و هنر و ابتکار و خلاقیت‏خویش مایه می‏گذارد و به هر صورت که بتواند، در رونق و شکوه آن می‏کوشد.در اینجا نقش انگیزه ایمان مذهبی، بسیار قوی و کارساز است.
عشق و ایمانی که بعنوان مثال نسبت‏به اولیاء دین و پیشوایان مذهب در دل شیعیان و پیروان ائمه اطهار _ علیه السلام _ وجود دارد چه کارها که نمی‏کند؟!…
وقتی که مسلمانان، به پیشوایان دین و پرچمداران انسانیت و فضیلت و هادیان خلق به حق و خیر و آزادی و طاعت‏خدا، آن اندازه ارج می‏دهند که برای بارگاهشان از جان و دل مایه می‏گذارند و هر چه در توان دارند خرج مرقد پاکشان می‏کنند، برای معبد و مسجد چرا نکنند؟!که آنجا را خانه خدا می‏دانند و مقدس‏ترین جا بشمار می‏آورند.
این، تجلی زلال ترین عشق و معرفت و خلوص بندگان در پیشگاه والای‏«الله‏»و«اولیاء الله‏»است.مردم مؤمن و حق باور، نسبت‏به هر چه که خدائی باشد و در مسیر پروردگار، ارزش و کرامت قائلند و عملشان عملی احترام آمیز و ایثار گرانه و عاشقانه است.
به قول شهید سید رضا پاک نژاد:
«اگر به قریه‏های دور و ده‏های کشور ایران و بعضی نقاط دیگر بروید، از دور خانه‏هائی چند، خراب و خشتی، و در آن میان، یک عمارت قشنگ و تمیز می‏درخشد، اگر بپرسید از کیست؟جواب خواهید شنید:از حسین، و بنام‏«حسینیه‏».[6] و درباره عشق مردم به حسین _ علیه السلام _ می‏نویسد:
«…مردم، عطشان ستایش آنکسی هستند که لب تشنه با خود مقدار بسیاری انرژی معنوی در دل خاک جای داد و امروز، گنبدش چون آئینه می‏درخشد که درخشش آن چشم هر ستمگری را بسوزاند و هر ستمدیده را مرهمی بر دل باشد.
در آنجا تربتی است گویا معدن مغناطیس که افراد عاشق را که قابل جذبند مانندذرات کوچک آهن بسوی خود جذب می‏کند، آنجا مضجع مقدس سرباز فداکاری است که رؤسا جمهور و پادشاهان، قبل از اینکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوئیدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در برابرش جنگیده و اسلام را یاری میکردند و کشته می‏شدند….»[7] تلاقی‏«دین‏»و«هنر»در بنای مساجد
مسلمین، خود را نسبت‏به ارزش‏های مجسم شده در وجود ائمه، اینگونه وظیفه مند احساس کرده و از اولیاء الله و بندگان خوب خداوند، تجلیل و تکریم می‏کنند، چرا که تعظیم این شعائر و تجلیل از این والا مردان و پیشوایان و شهیدان، گرامیداشت‏حق و فضیلت و صدق و راستی است و تکریم عدل و آزادی و شرف و انسانیت…و چه کسی شایسته‏تر از آنان، برای نثار عاشقانه‏ترین و صادقانه‏ترین اخلاص‏ها و تواضع‏ها و تکریم‏ها؟!
در مورد خدا و خانه خدا نیز چنین است و پاک‏ترین احساس‏ها و زیباترین ایثارها نثار بارگاه او می‏شود.
ما با این واقعیت روبرو هستیم که هنر توسط مسلمین، در بناهای مقدس مساجد تا اندازه گسترده و عمیقی جا گرفته و به کار رفته است و ذوق‏ها و خلاقیت‏ها در جهت رونق بخشیدن به مساجد، استخدام شده است.
بالاخره مساجد، خانه خدا است (و ان المساجد لله بنا بر یکی از تفاسیر) و حدیث امام صادق _ علیه السلام _ در این باره گذشت.بنابراین، تا وقتی که آباد ساختن و حلال بخشیدن به معبد مسلمین و مسجد اسلام، به روح توحید و توجه به خدا ضرر نزند، نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه تشویق هم شده است.
و از همینجاست که مساجد، محل تلاقی هنر و مذهب و میعادگاه بروز این دو عنصر می‏باشد.
در مورد نقش ایمان و احساس مذهبی و نثار زیبائی‏ها به آستان خداونددر بنای مساجد، به این نقل توجه کنید:
«….معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زیبائی را که در اطراف خویش می‏دید، آنرا در خور عظمت و جلال خدا می‏یافت.سعی می‏کرد تا به هنگام فرصت، برای آن در مسجد، جائی باز کند.در بنای بسیاری از مساجد، هنرهای مختلف به هم در آمیخته است. معماری، در توازن اجزاء کوشیده است نقاشی به نقوش و الوان کاشیها توجه کرده است، و خوش‏نویسی، الواح و کتیبه‏ها را جلوه بخشیده است، شعر، موعظه‏ها و ماده تاریخ‏ها را عرضه داشته است و موسیقی هم برای آنکه از دیگر هنرها باز نماند، در صدای مؤذن و بانگ قاری و واعظ، مجال جلوه‏گری یافته است.حتی صنعت‏های دستی هم برای تکمیل و تزئین این مجموعه الهی به میدان آمده‏اند.فرش‏های عالی، پرده‏های گرانبها، قندیل‏های عظیم و درخشان، منبت کاری‏ها و ملیله دوزی‏ها در تکمیل زیبائی و عظمت مسجد، نقش خود را ادا کرده.بدین گونه مظاهر گوناگون فرهنگ و هنر اسلامی در طی قرن‏های دراز، چنان در بنای مسجد، مجال ظهور یافته است که امروز، یک مورخ دقیق روشن بین می‏تواند تنها از مطالعه در مساجد، تصویر روشنی از تمدن و تاریخ اقوام مسلمان عالم را پیش چشم خویش مجسم کند.[1] . وسائل الشیعه،ج 3،ص 494
[2] . وسائل الشیعه ج 3،ص 494 16 و 17-وسائل الشیعه،ج 3،ص 494
[3] . مطالعاتى در هنر دینى،ج 2،ص 2.
[4] . وسائل الشیعه،ج 3،ص 567
[5] . وسائل الشیعه،ج 3،ص 567
[6] . اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،سید رضا پاک نژاد،ص 40 و 43
[7] . اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،سید رضا پاک نژاد،ص 40 و 43
@#@
در طول نسلها و قرون، در فاصله آفاق مختلف، هنر اسلامی ملجائی پاکتر و نمایشگاهی امن‏تر از مسجد نداشته است و اشتراک مساعی اقوام و امم مختلف اسلامی در تکمیل و تزئین مساجد، با وجود حفظ خاصیت‏های ملی و محلی، نوعی بی تعلقی را در معماری اسلامی سبب شده است که البته با تمدن و فرهنگ پر تسامح اسلامی مناسبت تمام دارد و به هر حال، از مفاخر معنوی مسلمین بشمار است.البته غیر از مساجد، ابنیه و آثار بسیار از تمدن اسلامی مانده است….»[1] با توجه به آنچه قبلا نسبت‏به سادگی مساجد گفتیم و اینکه مساجد، موزه و نمایشگاه نیست، شاید این سؤال به ذهن بیاید که مرکزیت مسجد برای پرستش بی پیرایه خداوند، چگونه با این هنر آفرینی‏ها توافق دارد؟
باید گفت:عبادت، تجسم عملی عقیده است، نماز هم همینطور.نماز که شعاری از شعائر دین است، نمودار خارجی عقیده درونی به اسلام و بندگی خدا است.بنابر این مساجد که محل عبادت است، از عمق نهاد دین سرچشمه می‏گیرد و اسلوب کلی آن باید با متن مکتب، ناهمگون نباشد.
بی جهت نیست که مسجد، «خانه خدا»بحساب آمده است.و بی سبب نیست که ساختن و آباد کردن‏«مساجد خدا»، کار کسانی شمرده شده که به خدا و روز قیامت، باور داشته و عمل صالح کنند انما یعمر مساجد الله…توبه-18) پس مسجد، به متن مذهب و عقیده مرتبط است.
در واقع، این اسلام نبود که دعوت به تزئین مساجد و ساختن بناهای مرتفع و معماری‏های شگفت و پر شکوه بنام مسجد کرد.چرا که با توجه به فلسفه وجودی مسجد (خانه خدا، خانه عبادت و…) شکل مسجد اسلامی روشن است.
بلکه این هنر بود که مسجد را بعنوان ظرفی مناسب و زمینه‏ای مستعد برای بروز و تجلی و نمود پیدا کردن یافت.
و این هنرمندان بودند که روح تفاهم آمیز مکتب را، در رابطه با هنر متعهد شناختند و به استقبال آن رفتند.
معماری مسجد
آنچه از مطالب گذشته بدست می‏آید، اینستکه مسجد در اسلام، بر مبنای سادگی و دوری از تجمل و تزئین استوار است و عظمت آن در سادگی است.درست است که مساجد، سنگ زیر بنای تمدن مسلمین است و با آئین جدید اسلام، همراه و هم جهت پدید آمده و شکل گرفته است، لکن تمدن مسلمین هم ویژگیهائی داشته و دارد که به برخی از آنها در بحث‏«مدنیت و معنویت‏»اشاره شد. این خصوصیات، در کیفیت و سبک ساختن مساجد هم اثر گذاشته است.
بعنوان مثال، از مستحبات مسجد، روباز بودن و نداشتن سقف است.مسجد پیامبر در آغاز چنین بود و بعدا بخاطر مقابله با ریزش باران یا تابش خورشید، بر سر و روی نماز گزاران، سایه بانی از شاخ و برگ نخل زدند.
بعضی از فقهاء، در بیان حکمت این استحباب گفته‏اند:از جمله اسباب قبول نماز و استجابت دعا، نبودن حائل و مانعی بین نمازگزار و آسمان است.
گر چه بین خدا و بنده، هیچ چیزی حائل نیست و خداوند همه جا حضور دارد، ولی طبیعی است که عبادت و دعا در زیر آسمان، با دعای در زیر سقف فرق دارد و در فضای باز و زیر آسمان، انسان احساس قرب و معنویت‏بیشتری میکند.
آنچه که در ابتدا معمول بوده، داشتن حداکثر سایه بان و داربست مانندی همچون یک کپر یا خیمه بوده است و در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس، سقفهای تزیین شده پیدا شد، چیزی که مورد کراهت ائمه بود و اشاره می‏کردند که:اگر قائم ما قیام کند اینگونه مساجد را از بین می‏برد و در برخی از احادیث، بعنوان نکوهش از کار افراد دوره آخر الزمان و بیان اوصاف آن عصر، آمده است که:خانه‏ها می‏سازند و قصرهای محکم بر پای می‏دارند و مساجد را آرایش می‏دهند: (یبنون الدور و یشیدون القصور و یزخرفون المساجد)
آنچه که در اینگونه احادیث، با تعبیر«زخرف‏»بیان شده، منظور، تزئین به طلا و جواهرات است، نه هر تزیین دیگر.
از جمله مستحبات مسجد، مسطح بودن مناره با دیوار و سقف مسجد است.چرا که مناره برای آن بوده که مؤذن بر فراز آن رفته و اذان بگوید.بطور طبیعی بلند بودن مناره، با توجه به وضع خانه‏های آن روز-و امروز هم-موجب اشراف داشتن بر خانه‏های اطراف و در نتیجه، سلب امنیت و آسایش از همسایگان مس
جواد محدثی- هنر در قلمرو مکتب، ص221

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید