نماز بازدارنده از فحشا و منکرات

نماز بازدارنده از فحشا و منکرات

و اقم الصّلوه انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.
نماز را برپا دار، زیرا نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می‌دارد و یاد خدا بسیار بزرگتر است.« عنکبوت ، 45»
بعد از بیان این دستور که درحقیقت جنبه‌ آموزش دارد، به دستور دوم می‌پردازد که شاخه اصلی پرورش است، می‌گوید:«و نماز را برپا دارید. (و اقم الصلوه).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته می‌گوید:(زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز می‌دارد)،(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر).[1] طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده یعنی اعتقاد به مبدء و معاد می‌اندازد دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است.
انسانی که به نماز می‌ایستد، تکبیر می‌گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می‌شمرد، به یاد نعمتهای او می‌افتد، حمد و سپاس او می‌گوید، او را به رحمانیّت و رحیمیّت می‌ستاید، به یاد روز جزای او می‌افتد، اعتراف به بندگی او می‌‌کند، از او یاری می‌جوید صراط مستقیم از او می‌طلبد، و از راه کسانی که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه می‌برد (مضمون سوره حمد).
بدون شکّ در قلب و روح چنین انسانی جنبشی به سوی حقّ و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پیدا می‌شود.
برای خدا (رکوع) می‌کند،ودر پیشگاه او پیشانی بر خاک می‌نهد، غرق در عظمت او می‌شود و خودخواهی‌ها و خود برتربینی‌ها را فراموش می‌کند.
شهادت به یگانگی او می‌دهد گواهی به رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌دهد.
بر پیامبرش درود می‌فرستد و دست به درگاه خدای برمی‌دارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور موجی از معنویت در وجود او ایجاد می‌کند، موجی که سد نیرومندی در برابر گناه محسوب می‌شود.
این عمل چند بار در شبانه روز تکرار می‌گردد، هنگامی که صبح از خواب برمی‌خیزد در یاد او غرق می‌شود.
در وسط روز هنگامی که غرق زندگی مادّی شده ناگهان صدای تکبیر مؤذن را می‌شنود، برنامه خود را قطع کرده، به درگاه او می‌شتابد، و حتّی در پایان روز و آغاز شب پیش از آن که به بستر استراحت رود با او راز و نیاز می‌کند و دل را مرکز انوار او می‌سازد.
از این گذشته به هنگامی که آماده مقدّمات نماز می‌شود خود را شستشو می‌دهد پاک می‌کند، حرام و غصب را از خود دور می‌سازد و به بارگاه دوست می‌رود، همه‌ این امور تأثیر باز دارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشا و منکر می‌کند، گاه نهی کلّی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود.
ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچگونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد هر چند آلوده گناه باشد، البتّه این گونه نماز تأثیرش کم است،‌ این گونه افراد اگر همان نماز را نمی‌خواندند از این هم آلوده‌تر بودند.
روشن‌تر بگوییم: نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.[2] در تفسیر نمونه آمده:
مهمترین فلسفه و آثار نماز بازدارندگی از زشتی‌ها و گناهان است.
منظور از (نهی نماز) هم نهی تشریعی است،‌یعنی صحت و کمال نماز مشروط به ترک گناهان است و هم نهی تکوینی، یعنی نماز ذاتاً اثر بازدارندگی از گناهان دارد.
فحشاء اشاره به گناهان بزرگ پنهانی است.[3] منکر اشاره به گناهان بزرگ و آشکار است.
می‌گویند فحشاء گناهانی است که بر اثر غلبه قوای شهویه دامن‌گیر انسان می‌شود.
ولی منکر، یعنی گناهانی که بر اثر غلبه قوه غضبیّه صورت می‌گیرد.
ابن عباس گوید: نماز پاسداری است که شخص را از معصیت خدا دور می‌سازد، پس هر که را نماز از معصیت دور ننماید معلوم می‌شود که آن را با کهولت و بی‌اعتنایی انجام داده و برای ساختن خود استفاده نکرده و بیشتر از خدا دور می‌گردد.
کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر دور نسازد پس نمازش در حقیقت نماز نیست.
از ابن مسعود و او از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت نمود. کسی که مطیع نماز نباشد نمازش کامل نیست و اطاعت از نماز همان دوری از فحشاء و منکر است مقصود روایت این است که نماز وقتی شخص را از معصیتها دور ندارد و نمازگزار از گناهان دوری نکند پس نماز او متصف به صفتی که خداوند فرمود: (ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر) نمی‌باشد.
ولی ممکن است اگر توبه کند و از معصیت، نفس خویش را باز دارد نمازش مفید باشد.
سیاق آیات شاهد بر این است که مراد به این بازداری، بازداری طبیعت نماز از فحشاء و منکر است، البته بازداریش هم به نحو اقتضاء ‌است نه علیّت تامه، که هر کس نماز خواند دیگر نتواند گناه کند.[4] چطور نماز از فحشاء و منکرات نهی می‌کند؟ در جواب می‌گوییم این عمل به خصوص که انسان آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد و همه‌ عمر ادامه دهد و مخصوصاً اگر آن را همه روزه در جامعه‌ای صالح به جا بیاورد و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه به جا بیاورند و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند طبعاً با گناهان کبیره سازش ندارند.[5] آری، توجه به خدا از در بندگی،‌ آن هم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتاً باید انسان را از هر معصیتی کبیره و هر عملی که ذوق دینی آن را شنیع می‌داند از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها، مال ایتام و زنا و لواط باز بدارد بلکه نه تنها از ارتکاب آنها، بلکه حتی از تلقین آن نیز جلوگیری می‌کند. برای اینکه نماز مشتمل است بر ذکر خدا، و این ذکر، اولاً ایمان به وحدانیّت خدایتعالی و رسالت و جزاء روز قیامت را به نمازگزار تلقین می‌کند و به او می‌گوید: که خدای خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده، از او استعانت بنما و در خواست کن، که تو را به سوی صراط مستقیم هدایت نموده، از ضلالت و غضبش پناه دهد.
و ثانیاً او را وادار می‌کند به این که با روح و بدن خود متوجه عظمت و کبریایی خدا شده، پروردگار خود را با زبان، حمد و ثنا و تسبیح و تکبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلکان خود و بر همه‌ بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر این که او را وادار می‌کند از حدث (که نوعی آلودگی روحی است) و از خبث یعنی آلودگی بدن و جامعه خود را پاک کند و نیز از این که لباس و مکان نمازش غصبی باشد بپرهیزد و رو به سوی خانه‌ پروردگارش بایستد.[6] پس اگر انسان مدتی کوتاه بر نماز خود پایداری کند و در انجام آن تا حدّی نیّت صادق داشته باشد،‌این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلّم باعث می‌شود که ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود، (مثال) به طوری که اگر فرضاً آدمی شخصی را موکّل بر خود کند که دائماً ناظر بر احوالش باشد و او را آن چنان تربیت کند که این ملکه در او پیدا شود و به زیور ادب عبوّدیت آراسته گردد، قطعاً تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست و به بیش از آن مقدار که نماز به ریاضت وادارش می‌کند وادار نخواهد کرد.[7] اشکال
در اینجا لازم است اشکالی که به آیه شریفه شده، و جوابش را خاطر نشان سازیم بعضی بر این آیه اشکال کرده‌اند که این آیه می‌فرماید: نماز از فحشاء و منکرات نهی می‌کند و حال آنکه ما بسیاری از نمازگزاران را می‌بینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایی ندارند، چرا نماز آنان را از فحشاء و منکرات بازشان نمی‌دارد.
جواب
هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشا و منکر می‌کند گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود.[8] ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد، هر چند آلوده به گناه باشد، البته این گونه نماز تأثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمی‌خواندند از این هم آلوده‌تر بودند.[9] روشن‌تر بگوییم: نهی از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.[10] آنچه از سیاق بر‌می‌آید این است که اگر دستور داده‌اند به این که مردم نماز بخوانند برای این بوده که نماز آنان را از فسق و فجور باز می‌دارد و این تعلیل می‌فهماند که نماز عملی است عبودی، که به جا آوردنشان صفتی در روح آدمی پدید می‌آورد، که‌ آن صفت به اصطلاح معروف پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء و منکرات باز می‌دارد و در نتیجه جان و دلش از قذارت‌های گناهان و آلودگی‌هایی که از اعمال زشت پیدا می‌شود پاک می‌ماند.[11] مقصود از نماز چیست؟
پس معلوم می‌شود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است، (یعنی صفت باز داری از گناه) چیزی که هست در جواب از آن اشکال می‌گوییم: پیدایش این صفت اثر طبیعی نماز هست و لکن به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت، پس این که در جواب دومی گفتند در بعضی افراد اثر دارد صحیح نیست، بلکه در همه اثر دارد و لکن بنحو اقتضاء.
پس حق در جواب همان است که گفتیم: بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است، چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، لکن این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند، نه، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد اثر خود را می‌بخشد و نمازگزار را از فحشاء باز می‌دارد ولی اگر مانعی یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت دیگر اثر نمی‌کند و در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند می‌کند، خلاصه یاد خدا و موانعی که از اثر او جلوگیری می‌کنند مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید نمازگزار گناه نمی‌کند و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف می‌شود و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف می‌گردد و گناه را مرتکب می‌شود و اگر خواننده عزیز بخواهد این معنا را لمس کند باید حالا بعضی از افراد که نام مسلمان دارند و در عین حال نماز نمی‌خوانند در نظر بگیرد که اگر رفتار آنها را زیر نظر قرار دهد می‌بیند: که به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم می‌خورد، و حج هم نمی‌رود، و زکات هم نمی‌دهد و بالأخره سایر واجبات را هم ترک می‌کند و هیچ فرقی بین پاک و نجس و حلال و حرام نمی‌گذارد و خلاصه در راه زندگی همچنان پیش می‌رود، هر چه پیش آید خوش آید و هیچ چیزی را در راه خود مانع پیشرفت خود نمی‌بیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ،‌و نه هیچ چیز دیگری.[12][1] . فرق میان «فحشاء» و «منکر» در جلد 11 صفحه 370 ذیل آیه 90 سوره‌ نحل آمده است که در یک عبارت کوتاه می‌توان گفت:«فحشاء» اشاره به گناهان بزرگ پنهانی، و «منکر» گناهان بزرگ آشکار است، و یا فحشاء گناهانی است که بر اثر غلبه قوای شهویه، و منکر بر اثر غلبه‌ قوه غضبیه صورت می‌گیرد.
[2] . تفسیر نمونه، ج 16 ص 284.
[3] . 2 ـ 3 ـ تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
[4] . المیزان، ج 16، ص 209.
[5] . المیزان، ج 16. ص 209.
[6] . المیزان، ج 16، ص 210.
[7] . المیزان، ج 16، ص 210.
[8]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 285.
[9] . تفسیر نمونه، ج 16، ص 285.
[10] . تفسیر نمونه، ج 16، ص 285.
[11] . المیزان، ج 16، ص 212.
[12] . المیزان، ج 16، ص 212.
@#@
آن وقت اگر حال چنین شخصی را با حال کسی دیگر مقایسه کنی که نماز می‌خواند، و در نمازش به حدّاقل آن یعنی آن مقداری که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفا می‌کند خواهی دید که او از بسیاری کارها که بی‌نماز از آن پروا نداشت پروا دارد. و اگر حال این نمازگزار را با حال کسی مقایسه کنی که در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید که از گناهان بیشتری پروا دارد و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد خودداری از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.[1] بالاترین ذکر و انواع ذکر
(و لذکر الله اکبر)
نامیدن نماز به ذکر برای این است که نماز هم مشتمل است بر ذکر زبانی از تهلیل و حمد و تسبیح و هم به اعتباری دیگر مصداقی است از مصادیق ذکر چون روی هم آن عبودیت بنده، خدای را مجسم می‌سازد، و لذا خدایتعالی نماز را ذکر الله نامیده فرمود (اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله) چون روز جمعه به سوی نماز ندا می‌شود، بشتابید به سوی ذکر الله و هم به اعتباری دیگر امری است که ذکر بر آن مترتب می‌شود، ترتّب غایت بر صاحب غایت، یعنی نتیجه نماز یاد خدا است، همچنان که آیه (و اقم الصّلوه لذکری)، نماز بپا دار برای یاد من به آن اشاره می‌کند.
جمله (و لذکر الله اکبر) اثر دیگری از نماز بیان می‌کند، و آن اثر، بزرگتر از اثر قلبی است.
پس فرمود: نماز بگذار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه عاید تو می‌کند بیش از این حرفها است، چون مهم‌تر از نهی از فحشاء و منکر این است که تو را به یاد خدا می‌اندازد و این مهم‌تر است، برای اینکه ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به انسان برسد و چون ذکر خدا شامل همه خیرات است و نهی از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایده‌ای جزئی است.[2] یاد خدا مایه‌ حیات قلوب و آرامش دلها است و هیچ چیز به پایه‌ آن نمی‌رسد (الا بذکر الله تطمئن القلوب) آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است.[3] اصولاً روح همه عبادات چه نماز و چه غیر آن ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه در واقع، یاد خدا را در دل انسان زنده می‌کند.[4] در تفسیر مجمع البیان آمده:
مهم‌ترین چیزی که انسان را از فحشا و گناهان باز می‌دارد یاد پروردگار و همیشه به یاد دستورات او از امر و نهی و ثوابها و عقابها بودن است و این بهترین لطف و چیزی است که انسان را همیشه به یاد خداوند واداشته و ازگناهان دور می‌نماید.
بحث روایتی
انس بن مالک از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت کرده که فرمود: کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد جز دورتر شدن از خدا اثری برایش ندارد.[5] انس روایت کرده که جوانی از انصار نمازهای خود را با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌خواند.
و در عین حال مرتکب فحشاء هم می‌شد این خبر به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسید فرمود: نماز او روزی او را از فحشاء باز خواهد داشت.[6] روایت شده که به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاع داده شد که فلانی روزها نماز می‌‌خواند و شبها مشغول دزدی است حضرت پاسخ فرمود: نماز او را باز خواهد داشت.
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت نموده‌اند کسی که دوست دارد بداند که نمازش قبول خداوند گردیده یا خیر، بنگرد تا چه مقدار نماز او را از بدیها و گناهان دور داشته به همان اندازه قبول شده است.[7] از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت شده نماز نیست نماز کسی که نماز خود را اطاعت نمی‌کند و اطاعت نماز این است که از فحشاء و منکر دست بردارد.[8] در تفسیر نور الثقلین از مجمع البیان نقل کرده که گفته اصحاب ما امامیه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کرده‌اند که فرمود منظور از ذکر الله یاد خدا است.
در هنگام برخورد به حلال و حرام او (یعنی در برابر حلالش شکر گفتن و از حرامش پرهیز کردن).[9] از معاذ بن جبل روایت کرده که گفت: من از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدم کدامیک از اعمال محبوب‌ترین عمل نزد خداست؟ فرمود: اینکه بمیری در حالی که زبانت از ذکر خدای عزّوجل تر باشد.[10] رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به معاذ فرمود: ای معاذ! سابقین کسانی هستند که شبها را با ذکر خدا زنده می‌دارند و کسی که دوست دارد در باغهای بهشت گردش کند،‌ زیاد ذکر خدای عزوجل بگوید.[11] در حدیثی از (معاذ بن جبل) چنین آمده است: هیچ یک از اعمال آدمی برای نجات او از عذاب الهی برتر از ذکر الله نیست، از او پرسیدند حتی جهاد در راه خدا، گفت:‌ آری زیرا خداوند می‌فرماید: (و لذکر الله اکبر)[12] ده تأثیر نماز در تربیت فرد و جامعه
گر چه نماز چیزی نیست که فلسفه‌اش بر کسی مخفی باشد،‌ ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به ریزه‌کاریهای بیشتری در این زمینه رهنمون می‌گردد:
1ـ روح و اساس و هدف و پایه و مقدّمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان «ذکر الله» است که در آیه‌ فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البتّه ذکری که مقدّمه‌ی فکر، و فکری که انگیزه‌ی عمل بوده باشد،‌چنان که در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است که در تفسیر جمله‌، (و لذکر الله اکبر) فرمود: (ذکر الله عند ما احلّ و حرّم، یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام)، (یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).[13] 2ـ نماز وسیله‌ شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می‌کند، لذا در حدیثی می‌خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از یاران خود سؤال کرد:(لو کان علی باب دار احدکم نهر و اغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسده من الدّرن شیء؟‌ قلت لا، قال: فانّ مثل الصّلوه کمثل النّهر الجاری کلّما صلّی کفرت ما بینهما من الذنوب، اگر بر در خانه‌ یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می‌ماند؟)
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود:(نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نمازی می‌خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می‌رود).[14] و به این ترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه می‌نشیند، با مرهم نماز التیام می‌یابد و زنگارهایی که بر قلب می‌نشیند زدوده می‌شود.
3ـ نماز سدّی در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت می‌کند، و نهال تقوی را در دل پرورش می‌دهد، و می‌دانیم (ایمان) و(تقوی) نیرومندترین سدّ در برابر گناه است،‌ و این همان چیزی است که در آیه‌ فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددی می‌خوانیم: افرادگناهکاری بودند که شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح می‌کند و کرد.
4ـ نماز، غفلت‌‌زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حقّ آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادّی و لذائذ زود گذر گردند، امّا نماز به حکم این که در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام می‌شود، مرتباً به انسان اخطار می‌کند، هشدار می‌دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان می‌سازد، موقعیّت او را در جهان به او گوشزد می‌‌کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله‌ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّاً به او بیدار باش گوید.
5ـ نماز خودبینی و کبر را در هم می‌شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می‌گذارد، خود را ذرّه‌ کوچکی در برابر عظمت او می‌بیند، بلکه صفری در برابر بی‌نهایت.
پرده‌های غرور و خودخواهی را کنار می‌زند، تکبر و برتری‌جویی را در هم می‌کوبد.
به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آن حدیث معروفی که فلسفه‌های عبادات اسلامی در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین می‌کند می‌فرماید:(فرض الله الایمان تطهیرا من الشّرک و الصّلوه تنزیهاً عن الکبر… خداوند ایمان را برای پاکسازی انسان‌ها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر).[15] 6ـ‌ نماز وسیله‌ پرورش، فضایل اخلاق و تکامل معنوی انسان است،‌ چرا که انسان را از جهان محدود مادّه و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می‌برد، به ملکوت آسمانها دعوت می‌کند، و با فرشتگان همصدا و همراز می‌سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می‌بیند و با او به گفتگو برمی‌خیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیّت و رحیمیّت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره‌های مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه‌ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم که در فلسفه نماز فرمود: (الصّلوه قربان کلّ تقیٍ، نماز وسیله‌ تقرّب هر پرهیزکاری به خدا است).[16] 7ـ نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می‌دهد – چرا که نماز روح اخلاص را زنده می‌کند، زیرا نماز مجموعه‌ای است از نیّت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می‌پاشد و روح اخلاص را تقویت می‌کند.[1] . المیزان، ج 16، ص 212 ـ 213.
[2] . المیزان، ج 16، ص 213 ـ 214.
[3] . تفسیر نمونه، ج 16، 287 و 288.
[4] . تفسیر نمونه، ج 16، 287 و 288.
[5] . المیزان، ج 16، ص 224.
[6] . المیزان، ج 16، ص 224.
[7] . مجمع البیان، ج 19، ص 65.
[8] . مجمع البیان، ج 19، ص 65.
[9] . المیزان، ج 16، ص 224.
[10] . المیزان، ج 16، ص 225.
[11] . المیزان، ج 16، ص 224.
[12] . المیزان، ج 16، ص 288.
[13] . بحار الانوار، ج 82، ص 200.
[14] . وسائل الشیعه، ج 3، ص 7 (باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3).
[15] . نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 252.
[16] . نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136.
@#@
لذا در حدیث معروفی می‌خوانیم که امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود:(الله الله فی الصّلوه فانّها عمود دینکم ، خدا را، خدا را درباره‌ نماز، چرا که ستون دین شما است).[1] می‌دانیم هنگامی که عمود خیمه در هم بشکند یا سقود کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم:(اوّل ما یحاسب به العبد الصّلوه فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردّت ردّ علیه سائر عمله، نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می‌شود نماز است اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول می‌شود، و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود می‌شود)!
شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سایر اعمال است در او زنده می‌شود، و گرنه بقیّه اعمال او مشوب و آلوده می‌گردد و از درجه اعتبار ساقط می‌شود.
8ـ نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجّه به شرائط صحّت دعوت به پاکسازی زندگی می‌کند، چرا که می‌دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می‌خواند، آبی که با آن وضو می‌گیرد و غسل می‌کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می‌شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسیکه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشی،‌رشوه خواری و کسب اموال حرام باشد چگونه می‌تواند مقدّمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
9ـ نماز علاوه بر شرایط صحّت شرایط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است.
در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسأله‌ شرب خمر است که در روایات آمده:‌«لا تقبل صلوه شارب الخَمر اربعین یوماً الاّ ان یتوب»:«نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این که توبه کند».[2] و در روایات متعددی می‌خوانیم:«از جمله کسانی که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است».[3] و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسی که زکات نمی‌پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگری که می‌گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خودبینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حدّ سازنده است؟
10ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت می‌کند، چرا که دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیّت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه‌‌های زندگی کاملاً آسان می‌سازد.
همه‌ اینها فوایدی است که در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزاییم ـ که روح نماز همان جماعت است – برکات بی‌شمار دیگری دارد که اینجا جای شرح آن نیست، به علاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی که از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می‌دهیم:
امام در پاسخ نامه‌ای که از فلسفه‌ نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیّت پروردگار است، و مبارزه‌ با شرک و بت‌پرستی، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته، و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.[1] . نهج البلاغه، نامه‌ها (وصیّت) 47.
[2] . بحار، ج 84، ص 317 . 320.
[3] . بحار، ج 84، ص 318.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید