نماز و نمازگزاران
پیش از آن که به تعریف یا توصیف نماز و نمازگزاران بپردازیم. چند قضیه ی مربوط به یکدیگر را که برای شناخت معنای نماز ضرورت دارند. متذکر می شویم:
1ـ اگر انسان بخواهد در این دنیا با آگاهی و آزادی و شخصیت انسانی زندگی کند، نه مانند دندانه ماشین ناآگاه، قطعی است که باید برای چنین زندگی، حکمت و هدفی اعلا منظور بدارد. منکر این اصل، اول خود را میفریبد، سپس ساده لوحان ناآگاه را.
2ـ اساسیترین کاری که برای تأمین زندگی هدفدار ضرورت دارد، به ثمر رساندن احساس عمیق وابستگی به کمال است که با تسلیم به آن و سر به سجده نهادن در برابر آن، زندگی در هر فعالیت و هر پدیدهای که قرار بگیرد، دارای حکمت و معنای قابل تفسیر و توجیه میگردد، زیرا بدیهی است که دانستن حکمت هستی و هدف زندگی به تنهایی غوره جان آدمی را به مرحلهی انگور دارای شیرهی نیرو بخش نمیرساند.
3ـ بدان جهت که احساس لزوم کمال جویی، فراگیرترین و عمیقترین احساس است که در اشکال مختلف و با طرق گوناگون، در درون بشر فعالیت میکند، لذا هر انسانی که این احساس را در قرار گرفتن در جاذبیت کمال حقیقی اشباع نکند، باید آن را در کمال خیالی و تصنعی به پوچی بکشاند.
4ـ از قضایای فوق به این نتیجه میرسیم که انسان برای قرار دادن زندگی خود در جاذبیّت کمال، بایستی بر یک حقیقتی تسلیم شود و در برابرش به زانو بیفتد و پیشانی برای سجده به آن بر زمین بگذارد. این تسلیم و سجده نه تنها احساس عمیق کمال گرایی را به بار مینشاند، بلکه پاسخ عملی برای چهار سئوال اساسی حیات (من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ برای چه آمدهام؟ به کجا میروم؟) را نیز با کمال وضوح در مییابد. و باید به یقین بدانیم که اگر ما انسانها در برابر آن کامل مطلق تسلیم نشویم و سر به سجده نگذاریم، باید به شمارهی خواستهها و تمایلات و وابستگیهای وجود خود، خدایانی بتراشیم. و در برابر آنها تسلیم شده و به زانو بیفتیم و سر به سجده بگذاریم! مگر این که چنان تخدیر شویم که حتی توانایی پاسخ به این سئوال ساده را هم نداشته باشیم که «ما زندهایم یا مرده؟ هستیم یا نیستیم؟»
نماز چیست؟
حال بپردازیم به یافتن پاسخ این سئوال که نماز چیست؟
نماز، این حقیقت والا و سازنده، این بیان کنندهی بُعد بینهایت گرایی آدمیان، این آگاهی بخش به جانهای مشتاقِ آگاهی (آگاهی درباره جهانی که در آن زندگی میکنند)، این آزادی بخش شخصیت انسان (انسان عاشق به اختیار والای انسانها) چه نیازی به تعریف و توصیف ما دارد؟ این آب حیات جانهای زندهی آدمیان چه احتیاجی به توضیح و تفسیر ما دارد؟ در این جهان معنیدار که حرکت تکاملی آن، با تسبیح و سجدهای که خداوند هستی آفرین به آن نسبت داده است: «وَلِلّه یَسْجُدُ مَنْ فیِ السَّماواتِ وَ الْارْضِ»[1] و برای خدا سجده میکنند همه آنچه که در آسمان و زمین است، فقط بعضی از انسان نماها هستند که از این حرکت تکاملی (نماز) بیبهره ماندهاند.
با این حال، برای کسانی که از این سرچشمه زلال حیات اطلاعی ندارند، باید بگوییم: «نماز ماهیتی دارد و مختصاتی» البته منظور ما از ماهیت در اینجا توصیفی دربارهی خود نماز است. برای فهمیدن ماهیت نماز این مقدار میتوانیم بگوییم: یک موجود بینهایت کوچک در جاذبه یک موجود بینهایت بزرگ در حال معرفت و در نهایت آزادی از همه تعلقات مادی.
آن جایگاه که این ارتباط با عظمت برقرار میگردد چه مسجد باشد و چه گوشهای از کوخ محقّر، خواه در پهنه دشت بیکرانه و خواه در لابلای تاریک زمین یا در میان زیباترین مناظر دنیا، باری، این ارتباط خلاق در هر کجا باشد، آنجا رصدگاهی میشود برای نظاره به کمال بینهایت و انجذاب به آن. نماز با گفتن «اَللهُ اَکْبَرُ» که آغاز نظاره و جذب شدن به سوی پیشگاه اقدس ربوبی است، شروع میشود و با گفتن «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» دیدار ربوبی را که در موقع گفتن «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعِینُ» اتحاد همهی انسانهای هم قافله را در آن پیشگاه شهود کرده بود، خبر میدهد.
نماز عبادتی است که فلسفه و هدف خود را در بر دارد
اگر چه میتوان گفت: همهی عبادات فلسفه و هدف خود را در بر دارد، (زیرا همان گونه که در توصیف نماز گفتیم: این عبادت عبارت است از برقرار ساختن ارتباط ما بین یک موجود بینهایت کوچک با یک موجود بینهایت بزرگ در حال معرفت و انجذاب، این معنی در همهی انواع عبادات و با کمیّتها و کیفیّتهای گوناگون وجود دارد. و در حیات معنیدار انسانی هیچ هدفی بالاتر از این وجود ندارد.) ولی این ارتباط در نماز همه جانبهتر و گویاتر از اغلب عبادات مانند روزه و حج و غیر ذلک است. توضیح این که فلسفه و هدف نماز در خود آن است و بطور مختصر بدین قرار است:
1ـ آغاز نماز با جمله مقدس «الله اکبر» صورت میگیرد، با گفتن این جمله نمازگزار از همهی تعلقات و روابط مادّی با جهان ماده و حتی تخیلات اندیشههای غیر الهی منقطع میشود و وارد پیشگاه ربوبی میگردد، خدا را در فوق تصورات و بزرگتر از هر توصیف و با عظمتتر از همه چیز در مییابد. آیا این دریافت با عظمت درباره خدا که پس از اشراف آدم نمازگزار بر همه ی عالم هستی و لو به طور اجمالی دست میدهد، به تنهایی میتواند هدف از عبادت تلقی شود؟ آری انسان در چنین حالتی است که از خود طبیعی وابسته به عالم طبیعت، از خود برتر میرود و به عالم ملکوت الهی میپیوندد.
این جمله مقدس «الله اکبر» در اول هر نماز یک مرتبه به طور واجب ادا میشود و در هر نماز چهار رکعتی 24 بار و در نماز دو رکعتی 14 بار و در نماز سه رکعتی 19 بار به طور مستحبی تکرار میشود که در مجموع نمازهای یومیه 105 بار این حالت دریافت فروغ ربانی و اشراف به عالم هستی میتوند نصیب انسان گردد.
2ـ مضامین آیات سوره حمد هر انسانی را که با توجه و حضور قلب آن را بخواند، با حکمت وجودی او که بر مبنای دریافت خدا (مبدأ) و قیامت و ابدیت (معاد) و حرکت در «حیات معقول در جاذبهی الهی» استوار است، آشنا میسازد، لذا ما در بیان هدف نماز به ترجمه و توضیحی مختصر دربارهی سورهی حمد قناعت میکنیم.
1ـ «اَلْحَمدُلِلّهِ رّبِّ العالَمِینَ» (سپاس مر خدا راست که پرورندهی عالمیان است) او است خداوندی که بقاء و استمرار هستی همانند به وجود آمدن آن، مستند به دوام فیض او است.
2ـ «اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ» (بخشاینده و مهربان) این دو صفت رحمانیت و رحیمیت خداوندی در هر شبانه روز دو مرتبه نهال امید و نشاط و انبساط روحی را در باغ درون آدمی آبیاری مینماید و از تباه شدن در پوچیها و نومیدیها جلوگیری میکند.
ای بلبل جان مست ز یاد تو مرا وی مایهی غم پست ز یاد تو مرا
لذات جهان را همه یکسو فکند حالی که دهد دست ز یاد تو مرا
3ـ «مالِکِ یَوْمِ الدّینَ» پایان سرنوشت و محاسبهی عمری که در دنیا سپری شده است. تعیین سعادت یا شقاوت ابدی. همگی به دست آن خداوند پرورندهی عالمیان و رحمان و رحیم است.
4ـ «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعِینُ» وقتی که نمازگزار به این آیه مبارکه میرسد، در حقیقت نوید شایستگی خطاب و نیایش رویارویی با خدا به او رسیده است که میگوید: پروردگارا، تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم. در این رویارویی دو ارتباط که اساسیترین ارتباطات چهارگانه (ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان هستی و ارتباط انسان با همنوعان خود) میباشد، مورد دریافت عمیق نمازگزار میگردد:
1ـ ارتباط با خدا (ایاک نعبد) 2ـ ارتباط با انسانها که مجموع آنان در یک وحدت عالی تشکل یافته، توفیق حرکت در مسیر کمال اعلا را از پیشگاه ربوبی مسئلت مینمایند. و بدیهی است که بشر بدون دو ارتباط مزبور، هرگز از زندگی قابل تفسیر و توجیه (حیات معقول) برخوردار نخواهد گشت.
5ـ «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» عبور از خارستان شهوات و گذر از سنگلاخهای عالم طبیعت که جایگاه تلاقی ماده و روح است. نجات پیدا کردن از اغواها و فریبکاریهای شیطان رجیم از یک طرف و رهایی از چنگال تحریکات غرایز حیوانی و خودخواهیهای متنوع از طرف دیگر، بدون التجاء و پناهندگی دائمی به الطاف و عنایات ربانی امکان ناپذیر است.
ذوق پردازی نمیکنیم، بلکه با نظر به تجدّد و نو به نو شدن حالات روانی و جوشش مستمر خودخواهیها و لذتگراییها، حقیقت را میگوییم، و به همین جهت است که خداوند سبحان ما را به خواندن آیهی مبارکهی «اهدنا الصراط المستقیم» که جزئی از سورهی حمد باضافه سایر آیات این سورهی مبارکه در نمازهای واجب و مستحب مکلف فرموده است.
6ـ «صِراطَ الَّذِیْنَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم غَیْرِ المَغْضوُبِ عَلَیْهِم وَلاَ الضّالِّینَ»
حرکت در صراط مستقیم که مستند به هدایت الهی است، از عمل به دستورات خداوند و رسول او ناشی میگردد. این انسانهای سالک در صراط مستقیم هستند که گروه پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحان اولاد آدم بوده و مورد انعام و عنایات خداوندی میباشند «وَلَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقِیماً وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ الْرَسُولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِییِنَ وَ الْصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الْصّالِحِینَ وَ حَسُنَ اُولئکَ رَفیقاً»[2]
مختصات نماز و نمازگزاران
نماز و نمازگزاران در قرآن
در قرآن مجید در بیش از 80 مورد کلمه «صلوه» به معنای نماز آمده است.
[1] . سورهی رعد، آیهی 15.
[2] . سورهی نساء، آیهی 68 تا 69.
@#@ ما نخست مختصات نماز و نمازگزاران را از قرآن مجید استخراج مینماییم و سپس به مطالبی دیگر در این مبحث میپردازیم.
1ـ استمداد و یاری جویی از نماز در برابر شدائد و سختیهای زندگی که دامنگیر همهی انسانها است: این حقیقت قابل تردید نیست که زندگی آدمی از سنگلاخ ناگواریها و حوادث غیر قابل تحمل و ظلماتی که گاهی هیچ روزنه امید بخش در آنها مشاهده نمیشود، خالی نیست. مردم در برابر این سختیها به دو گروه اصلی تقسیم میگردند: یک گروه با انواعی از وسائل تخدیر و کنار زدن خود از سیلگاه آن سختیها و زیر پا قرار دادن اصول و قوانین لازم، خود را راحت تلقی میکنند.
گروه دیگر نمازگزاران هستند، اینان که در هر شبانه روز چند بار توفیق حضور در پیشگاه الهی را به دست میآورند، حکمت هستی و هدف عالی حیات را بالاتر از آن میدانند که غم و شادیها و شیرینیها و تلخیهای روزگاران بتواند در حیات معتدل آنان که بر مبنای حکمت ربانی و به هدف اعلی میرود، تأثیری بگذارد:
غــــم و شادی بَهرِ چـــه تــــفاوت دارد بـــاده بـــده شــادی آن کاین غم اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است به ارادت بکشم درد که درمان هم ازوست
به همین جهت بوده است که سالکان طریق عشق حقیقی و رشد یافتگان حیات ربانی با ابتلاء به مصائب و ناگواریهای بسیار سخت، هرگز چهرهی شکوفای خود را در هم و آشفته ننموده، با دریافت عظمت لذت دیدار خداوندی همواره شادمان و با نشاط بودند.
2ـ افزایش هشیاری و استناد آن به بیداریهای طبیعی که گاهی سنگینتر از هر خواب سنگین میباشند: خداوند سبحان از ورود به نماز در حال ناهشیاری به طور عام نهی میفرماید:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلوهَ وَ اَنْتُمْ سُکاری حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقولُونَ»[1] (ای مردمی که ایمان آوردهاید به نماز نزدیک نشوید در آن حال که مست هستید تا بدانید آنچه را که میگویید.) با توجه به جمله «تا بدانید که چه میگویید» به خوبی روشن میشود که منظور اعم از مستی و انواع ناهشیاریها است.
4ـ «وَاَقِمِ الصَّلوهَ اِنَّ الصًَّلوهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[2] این آیه مختصر با عظمت، سازندگی این عبادت بزرگ را که نماز نامیده میشود، بیان میکند. هر انسان عاقل حتی با کمترین توجه به این که از موقع گفتن «الله اکبر» به شرف و افتخار و کرامت ارتباط و رویارویی با خدا نائل آمده و شخصیت او از روی خاک برخاسته و فروغ ربانی در دل او تابیده است، هرگز چنین شخصیت و چنین دل را در لجنزار خودخواهیها و کامکاری در فحشاء و زشتیها تباه و نابود نمیسازد. در پیکار تضاد آشتی ناپذیر و فروغ الهی و ظلمات فحشاء و زشتیها، غلبهی نهایی با فروغ جان پرور و روح افزای آن ارتباط است که «الله اکبر» آغاز آن است، و «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» که نغمهی ابدی آهنگ وحدت انسانهای مشترک در قافله سالکین جاذبیت ربوبی است، پایان آن میباشد.
[1] . سورهی نساء، آیهی 43.
[2] . سورهی عنکبوت، آیهی 45.
علامه محمد تقی جعفری ـ نماز زیباترین جلوه نیایش،ص39