انسان زنده است به تربیت. در اسلام، هم امر تربیت یک امر بسیار مهم است و هم زمینهها و بسترهای تربیتی کاملاً هموار گشته است؛ اما از آنجائیکه امر تربیت یک امر بسیار ظریف است و همسان گل لطیف، انسانهای معمولی در این زمینه چندان موفق نبودهاند؛ زیرا اولاً شناخت و آگاهی کافی در این امر وجود ندارد و ثانیا شیوه درستی در امر تربیت وجود ندارد. هرکس شب خوابیده و صبح بلند شد، یک الگوی تربیتی اختیار میکند و بدون هیچگونه انعطاف، بر یک مسئله غلط اصرار و پافشاری مینماید؛ غافل از اینکه در قرآن شریف آمده است:
«وقد خلقکم اطوارا»
«در حالی که شما را در مراحل مختلف آفریده است.»1
یعنی روحیات و خصوصیات هیچ کدام از دو انسانی، شبیه و یکسان نیست بنابراین، در امور تربیتی، به تعداد انسانها به شیوه و «استانداردهای تربیتی ویژهای» نیازمندیم که غفلت از آن باعث خسران خواهد شد.
با این مقدمه، آیا روزه میتواند در امور تربیتی اثراتی داشته باشد یا خیر؟ و یک مربّی، والدین و سایرین، چگونه میتوانند از روزه در امور تربیتی، برای تربیت کودکان،نوجوانان و جوانان کمک بگیرند؟
«از فواید مهم روزه این است که روح انسان را «تلطیف» و اراده انسان را قوی و غرائز او را تعدیل میکند.»2
به تعبیر امام علی(ع) «روزه ریاضتی است سازنده» که اثرات تربیتی زیادی را ببار میآورد.
حضرت امیر(ع) در جواب کسی که دنیا را نکوهش میکرد فرمودند:
کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ. و کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدِک…
«چند کس را با پنجههایت تیمار داشتی؟
و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتی؟
بهبود آنان را خواهان شدی، و دردشان را به پزشکان مینمودی.
بامدادان، که دارویت آنان را فایدتی نبخشید و بهبود نداد،
و گریهات آنان را سودی. بیمت آنان را فایدهای نبخشید، و…»3
انسان باید چنان تربیت گردد که بتواند با نفس در نفس دیگری تاثیر گذارد.
با گریه و دعا و پرسش آگاهانه، بتواند در بهبودی بیماریهای تنی و روحی دیگران نقش ایفا کند.
دنیا بیمارستان بزرگی است که عدهای در آن بیمار هستند وعدهای دیگر طبیب.
طبیبان باید، طبیب دوّار باشند و برای درمان دوستان خویش لحظهای توقف ننمایند.
همچنین دنیا مدرسه بزرگی است که باید عدّهای در آن به تحصیل و تعلیم مشغول باشند وعدّهای دیگر به تعلّم .
فرهنگ ماه رمضان، که فرهنگ تعلیم و تعلّم است، زمینه کاملاً هموار است برای انتقال مطالب تربیتی و دینی و واقعا اگر درک و برداشت درستی از ماه رمضان و فرهنگ رمضان باشد، ماه رمضان، «ماه معجزهها است» و میتوان به صورت بسیار زیبا و راحت در زمینه تربیتی با بچه و جوانان کار کرد و آنها را جذب نمود.
از سوژه روزه به اصطلاح «کله گنجشکی» گرفته تا به افطاریههای دست جمعی در مدرسه و شبهای قدر، همه و همه میتوانند بسیار تأثیر گزار باشند.
اوّل ماه رمضان که شد، والدین اخلاقشان محبتآمیزتر گردد ؛ معلمان محبت و لبخندشان صد چندان گردد؛ همه سختگیریهای بیمورد از جامعه برچیده شود؛ بر سر سفرههای افطاری دست نوازش بر سر کودکان بکشیم؛ آموزش قرآن را در ماه رمضان جدّی بگیریم؛ شبهای احیاء بچهها را به مساجد یا مصلاّی شهر ببریم…
دهها نمونه دیگر از «سوژههای ماه رمضان» که هر کدام میتوانند در امر تربیت معجزه آفرینی بکنند.
حضرت امیر(ع) میفرمایند:
«صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن».4
روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم.
آیا اگر بچهها و جوانان اثرات روزه دل و روزه زبان را ببینند با دین اسلام و دینداران دید مثبت پیدا نمیکنند؟
آیا با صرف بحث تئوری و نظری و یا شعارهای پر شعور، میتوان یک دین و ارزشهای دینی را برای بچهها و جوانان تبیین کرد؟
بچهها، نوجوانان و جوانان از کجا بفهمند که دین اسلام، دین جهانی، دین کامل، دین تولّی و تبرّی، دین ارزشها، اخلاق و… است.
بچهها و جوانان، باید از اثر پی به موثّر ببرند. تا زمانی که نماز، روزه، حج و سایر عبادات و ارزشها، آثار واقعی خود را نشان ندهد و تا زمانی که نمازگزار، روزه دار و حاجی، در عمل نشان ندهند که به کعبه دل دسترسی پیدا کردهاند، دل و زبانشان روزهدار است و یا دائم در نمازند؛ نمیتوانند مربّی خوبی برای دیگران باشند.
اگر با دیده دقیق به امر تربیت نگاه کنیم، میتوانیم بسیاری از مشکلات اخلاقی و تربیتی بچهها و جوانان و یا حتی بزرگسالان را از کانال روزه و ماه رمضان درمان ببخشیم. برخی از والدین خیال میکنند با خریدن «اسباب بازی انبوه» وظیفه دیگری ندارند و یا میتوانند تمام خواستهای بچهها را از راه اسباب بازی تأمین نمایند. غافل از اینکه «تربیت پایدار» چیزی نیست که به راحتی و آسانی بدست آید و یا در یک زمان کوتاه بتوان بدان دست یازید.
امام علی (ع)، در بحث اسوه پذیری میفرمایند:
«لیتأسَّ صَغیرُکُم بِکَبیرِکُمْ، وَلْیَرْأفْ کَبیرُکُمْ بِصَغیرِکُمْ…»
باید خرد سالتان از کلانسالتان پیروی کند، و کلانسالتان به خردسالتان مهربان باشد. همچون بد خوبان جاهلیت مباشید، که نه در دین فهمی دارند، و نه شناسای کردگارند – به صورت انسان، و درون پستتر از جانوران – همانند تخمی در گودالی به ریگستان، که شتر مرغ نهد در آن، اگر بشکنندش گناه است، اگر نهندش، بود که درونش ماری سیاه است.5
اگر بلند اندیشی و شناخت درستی نسبت به دین مبین اسلام باشد، سراسر دین برخوردار از «سوژههای ناب و زیبای» تربیتی است. و به عبارت دیگر ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژهها» است و هر کدام از سوژهها میتواند زمینه خوبی برای رشد و تربیت مذهبی بچهها و جوانان باشد.
سوژههایی همچون:
1ـ روزه کلّه گنجشکی.
2ـ گردهمائیهای با صفا بر سر سفرههای افطاری.
3ـ تنوع و تغییرات در برنامههای غذایی و آشپزی.
4ـ تشکیل کلاسهای قرآن.
5ـ نماز جماعت و برنامههای مذهبی.
6ـ قرائتها و تلاوتهای دست جمعی و ختم قرآن.
7ـ مسابقات قرآنی همراه با جوایز مناسب.
8ـ افطاریههای دست جمعی در مدارس و دانشگاهها.
9ـ بیداری در سحرها و آوای دلنواز نیایشها.
10ـ شب قدر و برنامههای با شکوه شبهای احیاء.
11ـ عید فطر و… همه و همه میتوانند به مربیان و بزرگان کمک کنند تا بتوانند در امر تربیت مذهبی فرزندانشان به موفقیتهای بزرگی دست یابند.
خلاصه:
ماه رمضان ماه معجزهها و سوژهها است و هر کدام از سوژهها میتواند به والدین، مربیان و بزرگان کمک کند تا بتوانند در رشد و شکوفایی فرزندان خویش بکوشند.
خداحافظ رمضان
خرج کردم عمر خود را دم به دم در دمیدم جمله را در زیر و بم6
اگر چه هر وداعی جانسوز و جانکاه است ولی برای مردان خدا، هیچ وداعی جانسوزتر از آن، وداع با رمضان نیست چنانکه واردین شهر صیام و قیام اقسام مختلفی هستند. وداع کنندگان و بیرون شوندگان از دستههای گوناگونی میباشند:
1ـ دستهای مشتاقانه ماه رمضان را استقبال نموده… و با موفقیت آنرا وداع مینمایند.
2ـ دسته دیگر کسانیند که با ماه رمضان گاهی با احترام برخورد نمودند و گاهی همسان سایر ماهها… و لذا از رفتن آن خوشحالی نمایند.
3ـ عدهای که قلبا از آمدن ماه رمضان ناراضی هستند، ولی چون در میان مسلمین زندگی میکنند، از باب «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» روزه میگیرند و لذا ماه رمضان هر چه زودتر تمام گردد خوشحالی بیشتری به آنها دست میدهد.
4ـ طبقهای هستند که ماه رمضان را وداع کرده در حالی که ذرّهای از آن بهرهمند نگشته، و همچون حیوان به خورد و خوراک اشتغال داشتهاند…
5ـ دستهای که برای آنها آمدن و نیامدن ماه رمضان تفاوت ندارد.7
روایت شده که:
«حضرت امیر(ع) در سه شب نمیخوابیدند:
1ـ شب بیست و سوم ماه رمضان
2ـ و شب عید فطر
3ـ و شب نیمه شعبان»8
شب عید فطر برای دسته اوّل از وداع کنندگان، شب شادی و شادمانی است، شبی که انسان میداند فردا جایزه بزرگ دریافت میدارد. از این رو، شب عید فطر برای او شب شکر و شکوفایی است.
زیباترین وداع تاریخ را امام سجاد(ع) با رمضان داشته است که در تاریخ ثبت شده است.
حضرت در فقرهای از آن وداع، میفرمایند:
«درود بر تو همسایهای که دلها (بر اثر عبادت) در آن نرم و فروتن گردید، و گناهان در آن کم شد (آمرزیده شد). درود بر تو یاری دهندهای که (ما را) بر مغلوب ساختن شیطان یاری کرد…»9
آه سری هست اینجا بس نهان که سوی خضری شود موسی روان10
به امید روزی که جوامع انسانی عموما و جوامع شیعی خصوصا بتوانند شناخت درستی به اسلام ناب محمّدی(ص) پیدا کنند و سپس شیرینی این دین را با جان دل، بچشند که اگر چنین حادثه در سرزمین وجودی انسان رخ دهد آن وقت ما به اسرار دین اسلام، کلام خدا و ائمه(ع) دست خواهیم یافت.
از روح روایات بدست میآید که وداع با ماه رمضان، خیلی برای اولیاء خدا سخت و جانکاه است. از لابلای وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان، سوز و سوگواری جانسوز موج میزند. امام علی(ع) شب عید فطر، شب زندهداری میکرد و خوابش نمیبرد. اینها همان انسانهای کاملی هستند که روزه نفس اختیار کردهاند.
جشن روزه دار و عید واقعی:
در نگاه ژرف اندیشان، عید واقعی روزی است که انسان خدا را در آن نافرمانی نکند. در همین راستا، حضرت امیر(ع) میفرماید:
[و قال(ع) فی بعض الاعیاد:] انما هو عید لمن قبل اللّه صیامه و شکر قیامه، و کلّ یوم لایعصی اللّه فیه فهو عید.
«[و در یکی از عیدها فرمود:] این عید کسی است که خدا روزهاش را پذیرفته و نماز وی را سپاس گفته هر روز که خدا را در آن نافرمانی نکنند روز عید است.»11 از این روی تمام لحظات عمر انسان کامل و مؤمن واقعی عید است و در عید بسر میبرد. زندگی برای آنها از لذّت معنوی برخوردار است و کوچکترین چیز ارزشی را با کل جهان، معامله نمیکنند.
عارفان هر دمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید12 کنند13
ماه رمضان، اول سال [و حساب سال [اهل معرفت و اهل سیر و سلوک14 است بدین معنا که با آمدن عید رمضان، باید یک خانه تکانی اساسی صورت بگیرد. دلها شستشو و ترمیم گردند. صله رحم و صلح پایدار بین مؤمنین و مؤمنات برقرار گردد…
و کاملاً آماده شویم برای حرکت از زمین به آسمان و از خانه به طرف خدا.
چون اویس از خویش فانی گشته بود آن زمینی آسمانی گشته بود15
علی (ع) میفرمایند: اندیشهها باید در آسمان معارف الهی به پرواز بپردازند.
«باریک اندیشی خرد خواهد تا به صفات او نرسیده ذات وی را داند، دست قدرتش بازگرداند. چه، پردههای تاریک غیب را درد، و راه به ساحت خدای بی عیب برد. آنگاه پشیمانی خورد باز گردد و به خردی خود اعتراف کند که: «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست»»
به هر تقدیر ماه رمضان، ماه «بازگشت به خدا است.» و ماه پیوند خوردن با اراده خدا و ماه خیر خود را در خیر اجتماع دیدن است. باش در روزه شکیبا و مصر دم بدم قوت خدا را منتظر16
ماه رمضان باغی است که روزه گل آن است. هر که در این باغ گل نچیند، سفیهانه زیسته است و بی جهت سیلی، زیر گوش گل زده است.
خلاصه:
برای انسان کامل و مؤمنان واقعی، لحظه لحظههای زندگی عید است و پرتوی از زیبایی حقّ؛ بویژه آنجائیکه انسان بر سر سفره خدا نشیند.
ولی روزه داران واقعی یک عید ویژهای هم دارند که به عید فطر معروف است. این روز، در واقع «عید اندر عید» است و روزه داران پیروزی بزرگ خویش یعنی بازگشت به خدا را جشن میگیرند و نامه «بیمه درمانی دائمی» را از درمانگاه الهی دریافت میدارند.
نتیجه:
روزه یکی از ضروریات دین مبین اسلام است که راز و اسرار فراوانی در آن نهفته و پنهان گشته است. تاکنون بشر توانسته به برخی از اسرار روزه دست یابد که از جمله آن «روزه درمانی» است. درمان بیماریهای جسمی، روانی و اثرات زیاد در فراروان، از جمله اسرار روزه است.
به هر تقدیر ماه رمضان، ماه بهار قرآن، و خود ماه رمضان باغی است که روزه گل آن باغ است و مؤمنان واقعی و انسانهای کامل همیشه در این باغ، به چیدن و ورچین کردن گل الهی مشغول هستند.
ماه رمضان «ماه معجزهها و ماه سوژههای تربیتی» است. قرائت یک آیه در آن ماه، برابر است با یک ختم قرآن؛ خواب و نفس کشیدن در این ماه عبادت است، شیطانها در این ماه به غل و زنجیرند؛ شب قدر در آن، بیش از هزار ماه ارزش دارد؛ ماه نزول قرآن و ماه خودسازی و تربیت است که همه اینها معجزهها و سوژههای این ماه هستند. انشاء الله، به حق این ماه، بشریت عموما و شیعیان خصوصا بتوانند عظمت این ماه را درک کنند و با رو آوردن به آن بتوانند به مقام «روز نفس» دست یابند.
پی نوشت :
1 ـ سوره نوح: 71/14.
2 ـ تفسیر نمونه، ج 1، ص 628.
3 ـ نهج البلاغه، کلمات قصار، 131.
4 ـ فرد الحکم، همان.
5 ـ نهج البلاغه، خ 166.
6 ـ مثنوی معنوی، دفتر اول، 2191.
7 ـ شیخ الاسلامی، سید حسن ارزش و اهمیت ماه مبارک رمضان، ص 233.
8 ـ بحار، ج 97، ص 88.
9 ـ صحیفه سجادیه، دعای 45، دعای وداع با رمضان.
10 ـ مثنوی معنوی، دفتر سوم.
11 ـ نهج البلاغه، کلمات قصار،428.
13 ـ سنایی غزنوی.
14 ـ جوادی آملی، عبدالله، ره توشه رمضان، 1378.
12 ـ گوشت کفانیده پاره کرده یا گوشت به درازا بریده خشک کرده.
16 ـ مثنوی معنوی، دفتر پنجم، 1749.
15 ـ مثنوی معنوی، دفتر چهارم، 1830.