زکات فریضه ای الهی (1)

زکات فریضه ای الهی (1)

نویسنده:حجت الاسلام محسن قرائتى
مقدّمه
«الحمد للّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله الطاهرین»
«الّذین اِن مَکّنّاهم فى الأرض أقاموا الصّلوه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبه الأمور»(1)
«(مؤمنان) کسانى (هستند) که اگر در زمین به آنان قدرت بخشیم، نماز را برپا دارند و زکات دهند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند و پایان همه کارها از آن خداست.»
به دنبال سرنگونى حکومت شاهنشاهى، با اراده الهى و به رهبرى امام خمینى و پیروى مردم ایران و برقرارى نظام جمهورى اسلامى، حرکت‌هاى فرهنگى زیادى صورت گرفت. در بدنه نظام، دانشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، مدرسه‌ها، مؤسسات تحقیقاتى، انتشارات، روزنامه‌ها و شبکه‌هاى صدا و سیما توسعه یافت و در کنار نظام، رشد حوزه‌هاى علمیه، نماز جمعه‌ها، نماز عیدها، توجّه به قرآن و احکام و مسائل دینى و تشکیل تشکّل‌هاى مذهبى در مدارس و دانشگاه‌ها و وزارت‌خانه‌ها و کارخانه‌ها و پادگان‌ها مشهود شد.
امّا با گذشت ده سال از انقلاب اسلامى، مشاهده شد هنوز کارهاى واجبِ فرهنگى متعددى انجام نشده است که طىّ نامه‌اى به رهبر معظم انقلاب فهرست آن کارها را نوشتم. ایشان مرقوم فرمودند که بنده افراد دلسوزى را پیدا کرده و آن کارها را دنبال نمایم. (دست خط ایشان موجود است.)
یکى از این کارها توجّه ویژه به نماز بود. گرچه مردم نماز را در مساجد برپا مى‌داشتند، ولى اقامه نماز در مدارس، دانشگاه‌ها، مراکز عمومى، جادّه‌ها، ظهر تاسوعا و عاشورا، زمین‌هاى ورزشى، ادارات و… جلوه‌اى نداشت.
با لطف خداوند ستاد اقامه نماز تشکلیل شد و هر سال اجلاس باشکوهى در یکى از استان‌ها با پیام رهبر عزیز انقلاب و حضور رئیس‌جمهور و برخى وزرا و نمایندگان مجلس و شخصیّت‌هاى سیاسى فرهنگى برگزار گردید و مسائل نماز دنبال شد. بیش از صد عنوان کتاب توسط ستاد اقامه نماز درباره نماز منتشر شد، بیش از صد مسجد در جادّه‌ها ساخته شد، بیش از هزار قطعه شعر سروده شد و بیش از پنجاه هزار نماز جماعت در مدارس برگزار شد. هزاران جوان، آثار قلمى و هنرى خود را درباره نماز ارائه دادند و بیش از ده هزار طلبه جوان در مدارس به اقامه نماز پرداختند.
بعد از نماز به سراغ مسأله امر به معروف و نهى از منکر رفته و در این باره نیز افرادى را به همکارى دعوت کردم و کتاب‌هایى نوشته شد و کارهاى مثبتى انجام گرفت.
پس از آن به سراغ مسأله زکات رفته و کارهایى انجام شد، از جمله: حدود سى سفر به استان‌ها رفتم و نامه‌ها و ناله‌هایى را به ائمه محترم جمعه نوشتم. متأسفانه تا آن موقع کتابى فارسى براى ترویج و تبیین موضوع زکات در جامعه نداشتیم. بعد از آنکه اولین گردهمایى زکات را در استان خوزستان برقرار کردیم، کم‌کم مسأله زکات مطرح شد و آیه اللّه محسنى گرکانى امام جمعه محترم اراک و دانشمند عزیز آقاى دهقان دو کتاب درباره زکات (این واجب فراموش شده) نوشتند. برادر دانشمند دیگر، جناب آقاى مجتبى کلباسى نیز مقالاتى را که در زمینه زکات نوشته شده بود بررسى و جمع‌آورى کردند و به نام «زکات در اندیشه‌ها» چاپ و منتشر شد.
امّا با کمال تأسف بعد از بیست و دو سال که از انقلاب اسلامى مى‌گذرد، تنها سه یا چهار جلد کتاب زکات نوشته شده، و زکات از فراموشى بیرون نیامده است. اینجانب با لطف و توفیق الهى چند شب جمعه در برنامه تلویزیونى درسهایى از قرآن مسأله زکات را دنبال کردم و یاداشت‌هایى در این باره آماده شد. دو نفر از فضلا هم چند روزى از قم به تهران آمده، این یادداشت‌ها را تکمیل و بازنویسى کردند و این کتاب پیش روى شما قرار گرفت.
محور کتاب، آیات و روایات و پاسخ به بعضى شبهات درباره زکات است. امیدوارم که مفید واقع شود و ذخیره قبر و قیامت همه ما باشد.
در ده‌ها سفرى که براى زکات داشتم، طرح این بود که ستادهاى زکات با ترکیبى از: عالم منطقه، استاندار یا فرماندار یا بخشدار، کمیته امداد، جهاد کشاورزى، تعاونى روستا، شوراى استان و افرادى که در میان مردم محبوبیّت دارند تشکیل شود و شیوه کار این گونه باشد که مسأله زکات طرح و تبلیغ شود و مردم زکات خود را نزد افراد مورد اطمینان جمع‌آورى کنند و زیر نظر عالم منطقه در همان منطقه و در راه‌هایى که قرآن فرموده، هزینه شود.
در بعضى مقرّرات جمهورى اسلامى نیز چنین آمده که اگر مردم منطقه‌اى، به خصوص روستاها، پولى جمع‌آورى کردند، دولت نیز به همان اندازه به آن بودجه اضافه کند و در نیازهاى مشروع همان منطقه مصرف شود. این حمایت دولت خود مى‌تواند تشویقى براى انجام کار باشد. گرچه مردم مسلمان خود مى‌دانند که انجام تکلیف شرعى و بهره‌گیرى از برکات دنیوى و اخروى زکات نباید مشروط بر حمایت‌هاى این و آن باشد. یعنى حتّى اگر دولت کمک نکرد ما باید به وظیفه خود عمل کنیم.
به هر حال هنوز در آغاز کاریم و از کوتاهى‌هایى که شده است عذرخواهى مى‌کنیم.
از خداوند عذر مى‌خواهم که چرا مسأله زکات را آن گونه که باید تبلیغ نکردم. اگر ما همان‌گونه که براى دفاع مقدس تبلیغ کردیم و بر اثر آن مردم جوانان خود را به جبهه‌ها فرستادند، مسأله زکات را جدّى مى‌گرفتیم، بسیارى از مسلمانان به راحتى زکات مال خود را مى‌پرداختند.
از فقرا و مساکین و همه گرفتارانى که مى‌توانستند مشکلات خود را از طریق زکات حل کنند، عذرخواهى مى‌کنم.
از قرآن که با آن همه عنایت مسأله زکات را تذکر داد و من بى‌اعتنا بودم، عذرخواهى مى‌کنم.
خداوندا! من غافل شدم و فکرم را در بسیارى از مسائل غیرواجب صرف کردم، ولى واجبات که جزو ارکان اسلام بود، مورد غفلتم واقع شد.
خدایا! مى‌توانستم با دعوت از هنرمندان، فیلم‌ها و سرودهایى درباره چگونگى حل مشکلات مناطق محروم از طریق زکات بسازم ولى غافل شدم. مى‌توانستم به محضر علما بروم و با اصرار از آنان بخواهم که مسأله زکات را از نظر علمى و فقهى مورد بحث و دقت قرار دهند و مسأله زکات را در حوزه‌هاى علمى رونق ببخشم ولى غافل شدم.
خدایا! تو مى‌دانى که اگر مردم به مسأله زکات و خمس عمل مى‌کردند، ما از برکات آسمان و زمین محروم نمى‌شدیم. به هر حال رسماً استغفار و عذرخواهى مى‌کنم و از خداوند آرزوى جبران غفلت‌هاى گذشته و از همه عاشقان براى انجام این امر مهم استمداد مى‌کنم.
* زکات در ادیان پیشین آسمانى‌
زکات مخصوص اسلام نیست بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است.
زکات و نماز از مشترکات همه ادیان آسمانى است.
حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد و گفت: «اَوصانى بالصّلوه و الزّکاه»(2) خداوند مرا به نماز و زکات سفارش نموده است.
حضرت موسى علیه السلام خطاب به بنى‌اسرائیل فرمود: «اقیموا الصّلوه و آتوا الزّکاه»(3) نماز به پا دارید و زکات دهید.
قرآن درباره حضرت اسماعیل علیه السلام مى‌فرماید: «کان یأمر أهله بالصّلوه و الزّکاه»(4) او خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان مى‌داد.
درباره عموم پیامبران نیز آمده است:
«و جعلناهم ائمّه یَهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخَیرات و اقام الصّلوه و اِیتاء الزّکاه»(5) آنان به فرمان ما مردم را هدایت مى‌کردند و ما انجام کارهاى نیک و به پا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحى کردیم.
بر اساسِ آیه «و ما أُمروا الاّ لیعبدوا اللّه… و یقیموا الصّلوه و یؤتوا الزّکاه و ذلک دین القیّمه»(6) نیز، در تمام ادیان آسمانى، قرین و همتاى نماز، زکات بوده است.
مرحوم علاّمه طباطبایى در مبحثى پیرامون زکات مى‌فرماید: هر چند قوانین اجتماعى به صورت کاملى که اسلام آورده، سابقه نداشته، لکن اصل آن ابتکار اسلام نبوده است. زیرا فطرت بشر به طور اجمال آن را درمى‌یافت. لذا در آیین‌هاى آسمانى قبل از اسلام و قوانین روم قدیم، جسته و گریخته چیزهایى درباره اداره اجتماع دیده مى‌شود و مى‌توان گفت که هیچ قومى در هیچ عصرى نبوده، مگر آن که در آن حقوقى مالى براى اداره جامعه رعایت مى‌شده است. زیرا جامعه هر جور که بود در قیام و رشدش نیازمند هزینه مالى بوده است.(7)
* زکات در اسلام‌
واژه زکات سى و دو مرتبه در قرآن کریم آمده است؛ که بر اساس آن.
پرداخت زکات، نشانه ایمان به خدا و روز قیامت است. «مَن آمن باللّه و الیوم الاخر و اقام الصّلوه و آتى الزّکاه…»(8)
راه پذیرش توبه و آمرزش گناهان، اقامه نماز و اداى زکات است. «فان تابوا و اقاموا الصّلوه و آتوا الزّکاه فاخوانکم فى الدّین»(9)
برپایى نماز و زکات، نشانه حکومت صالحان است. «الّذین ان مکّناهم فى الارض اقاموا الصّلوه و آتوا الزّکاه»(10)
نشانه مردان الهى، تجارت و داد و ستد، همراه با انجام نماز و اداى زکات است. «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر اللّه و اقام الصلوه و ایتاء الزّکاه»(11)
انکار زکات، برابر با کفر است. «الّذین لا یؤتون الزّکاه و هم بالآخره هم کافرون»(12)
در سوره‌هاى مکّى فراوانى به مسأله زکات اشاره شده است، از جمله سوره‌هاى اعراف آیه 156، نمل آیه 3، لقمان آیه 4، فصّلت آیه 7. برخى مفسّران این آیات را مخصوص زکات مستحب مى‌دانند(13) و برخى دیگر مى‌گویند: حکم زکات در مکه نازل شد، امّا به علت کمى مسلمانان، پول زکات جمع نمى‌شد و مردم خودشان زکات را مى‌پرداختند.(14) امّا پس از تشکیل حکومت اسلامى در مدینه، مسأله گرفتن زکات و واریز کردن آن به بیت‌المال و تمرکز آن توسط حاکم اسلامى با نزول آیه «خُذ من أموالهم صَدقه»(15) مطرح شد.
این آیه در ماه رمضان سال دوم هجرى در مدینه نازل شده و پیامبر دستور داد تا ندا دهند که خداوند زکات را همچون نماز واجب ساخت. پس از یک سال نیز فرمان داد که مسلمانان زکاتشان را بپردازند.(16)
در واقع پس از تشکیل حکومت اسلامى و تأسیس بیت‌المال، زکات تحت برنامه مشخصى قرار گرفت و نصابها و مقدارهاى معیّنى براى آن قرار داده شد.(17)
برخى بر این باورند که پس از مأموریّت پیامبر صلى الله علیه وآله به اخذ زکات، مصارف زکات به طور دقیق در آیه 60 سوره توبه بیان گردید و جاى تعجب نیست که تشریع اصل زکات در آیه 103 سوره توبه باشد و ذکر مصارف آن در آیه 60، زیرا مى‌دانیم آیات قرآن به فرمان پیامبر صلى الله علیه وآله هر کدام در محل مناسبى قرار داده شده است.(18)
* تفاوت زکات در اسلام با ادیان دیگر
با بررسى آیات و روایات درمى‌یابیم که زکات در اسلام مانند زکات در دیگر ادیان الهى نیست که صرفاً یک وصیّت و سفارش اخلاقى و موعظه باشد تا مردم به برّ و نیکى رغبت پیدا کنند و از بخل و امساک بپرهیزند، بلکه فریضه‌اى الهى است و بى‌اعتنایى به آن فسق است و منکر آن، کافر محسوب مى‌شود.
در اسلام، موارد و شرایط زکات و کیفیّت اداى آن به طور دقیق مشخص شده و مسئولیّت اخذ آن بر عهده دولت اسلامى است وکسانى که از پرداخت زکات امتناع ورزند، بازخواست مى‌شوند و مى‌توان با متمرّدین آن در صورتى که منجر به انکار ضرورى دین گردد، مقابله کرد.(19)
* اهمیّت زکات‌
علماى اسلام زکات را از ضروریات دین و منکر آن را کافر دانسته‌اند.
روزى امام صادق علیه السلام آداب و نحوه گرفتن زکات را که در نامه 25 نهج البلاغه نیز آمده است، از قول حضرت على علیه السلام نقل فرمود. سپس گریه کرد و فرمود: به خدا سوگند حرمت‌ها را شکستند و به کتاب خدا و سنّت پیامبرش عمل نکردند.(20)
زکات، درمان دردهاى اقتصادى جامعه است و همان‌گونه که اگر براى عضوى از بدن کسى ناراحتى پیش بیاید او را از حرکت مى‌اندازد، در جامعه نیز اگر گروهى با مشکلات روبرو شوند، حرکت آن جامعه فلج مى‌شود و زکات براى حلّ مشکلات جامعه است.
امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند به من نعمت‌هایى داده است که دائماً نگران آن هستم تا حقوقى را که خداوند نسبت به آنها بر من واجب کرده است، پرداخت کنم. سؤال شد: شما نیز با آن مقام بزرگى که دارید به خاطر تأخیر زکات از خدا مى‌ترسید؟ فرمود: بله.(21)
رسول خدا صلى الله علیه وآله سوگند یاد کرد که جز مشرک کسى در مورد پرداخت زکات خیانت نمى‌کند.(22)
و نیز فرمود: یا على! ده گروه از امت من کافر مى‌شوند که یکى از گروه‌ها کسانى هستند که زکات نمى‌پردازند.
در آخرین خطبه خود نیز فرمود:
اى مردم! زکات اموال خود را بپردازید. پس هر کس زکات نپردازد، براى او نه نمازى است و نه حجّى و نه جهادى.(23)
در روایات متعددى زکات به عنوان یکى از پایه‌هاى دین اسلام شمرده شده است و فرموده‌اند: بناى اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، حج، زکات، روزه و ولایت.(24)
در روایات مى‌خوانیم: زکات، نشانه بى‌نقص بودن و کمال اسلام و ایمان است. «تمام اسلامکم اداء الزّکاه»(25)، «… سبعه من کنّ فیه فقد استکمل حقیقه الایمان… و ادّى الزّکاه ماله»(26)
پیامبر اسلام‌صلى الله علیه وآله به حضرت على‌علیه السلام فرمود: علامت و نشانه مؤمنان و شیعیان ما سه چیز است: نماز، روزه و زکات.(27)
* معناى زکات‌
زکات در لغت به معناى رشد و پاکیزگى است. آرى دلسوزى براى محرومین و کمک به آنها سبب رشد معنوى انسان و پاک شدن روح از بخل و حرص و تکاثر است.
زکات در اصطلاح فقهى، به معناى پرداخت مقدار معیّنى از مال به محرومان و نیازمندان است.
زکات در قرآن، هم به معناب لغوى آمده است، چنانکه خداوند مى‌فرماید: ما به حضرت یحیى‌ از ناحیه خود رحمت و پاکى بخشیدیم و او فردى پرهیزکار بود. «و حَناناً من لدُنّا و زکاهً و کان تَقیّاً»(28) و هم به معناى اصطلاحى آمده که البتّه معناى عامى دارد و به کمک‌هاى واجب و مستحب هر دو گفته مى‌شود.
* چه کنیم که مردم خمس و زکات مال خود را بپردازند؟
ابتدا باید به سراغ ریشه‌هاى اعتقادى و فکرى و فرهنگى رفت:
اگر کسى باور کند مالى که در اختیار اوست، امانت و هدیه خدایى است،
اگر باور کند امتیازى بر دیگران ندارد و همه با هم برادرند،
اگر باور کند ارزش جذب دل محرومان، بیش از ارزش جمع مال است،
اگر باور کند دعاى محرومان، مشکل‌هاى زندگى او را حل مى‌کند،
اگر باور کند ممکن است فردا خودش یکى از محرومان جامعه باشد،
اگر باور کند که خدا جاى آنچه را انفاق مى‌شود، پر مى‌کند،
اگر باور کند انفاق او همچون دانه‌اى است که تبدیل به خوشه‌هاى متعدد و صدها دانه مى‌شود،
اگر باور کند فقیر، کمک مالى او را براى قیامتش حمل مى‌کند،
اگر باور کند سیر شدن فقرا، یک لذّت معنوى و آرامش درونى به همراه دارد،
اگر باور کند کمک امروز او به صورت چهره زیبایى در برزخ مونس او خواهد بود،
اگر باور کند حل مشکل مسلمین، حل مشکل رسول خدا صلى الله علیه وآله است،
اگر باور کند بى‌تفاوتى نسبت به محرومان جامعه ممکن است سبب انفجار و انقلاب و از دست دادن کل اموال او شود،
اگر به آثار و برکات و پاداش‌هاى کمک به دیگران ایمان داشته باشد،
و اگر خطرات بى‌تفاوتى، کنزاندوزى، بخل و حرص را بداند و با تاریخ ثروتمندان بى‌تفاوت آشنا شود، خود را براى پرداخت خمس و زکات و انفاق و… آماده مى‌کند.
اگر بدانیم خدایى از ما قرض خواسته و فرموده است: «مَن ذا الّذى یُقرِض اللّه قَرضاً حَسناً»(29) که خزینه‌هاى آسمان‌ها و زمین به دست اوست، خواهیم فهمید که هدف از این قرض در حقیقت شکوفایى روحیه سخاوت و انسان‌دوستى در انسان است.(30) اگر ما همچون حضرت سلیمان دارایى‌هاى خود را از فضل خداوند بدانیم و بگوییم: «هذا من فضل ربّى»(31)، هرگز در پرداخت خمس و زکات مال خود بخل نمى‌کنیم.
اگر ما نعمت‌هاى خداوند را وسیله رفاه و غفلت و سرمستى ندانیم، بلکه همان گونه که قرآن مى‌فرماید: «لیبلونى ءاشکر ام اکفر»(32)، آنها را وسیله آزمایش خود بدانیم که آیا با بکارگیرى صحیح آنها شکر عملى نعمت‌هاى خدادادى را به جا مى‌آوریم و یا کفران نعمت مى‌کنیم،
اگر همان‌گونه که امام رضا علیه السلام فرمود، بدانیم که خداوند مسئولیّت افراد زمین‌گیر را به عهده متمکنین قرار داده است،
اگر بدانیم هستى ما و فکر و علم و قدرت و ابتکار و توفیقى که داریم، از خداوند است و حتّى در کشاورزى نقش ما تنها بذرافشانى و آبیارى است، امّا جذب آب توسط زمین و شکوفایى بذر در درون آن، جذب نور و هوا، شکفتگى زمین و خروج خوشه‌ها از خداست و به تعبیر قرآن: «ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون»(33)، هرگز بخل نخواهیم ورزید.
اگر بدانیم دریافت‌کنندگان کمک‌هاى ما در ظاهر فقرا هستند، ولى در واقع خداوند است که صدقات را تحویل مى‌گیرد، «یأخذ الصّدقات»(34)، به راحتى کمک مى‌کنیم و همان‌گونه که در روایات آمده دست خود را نیز مى‌بوسیم.
اگر بدانیم بى‌اعتنایى به فقرا ما را به سرنوشت قارون‌ها گرفتار مى‌کند که خود و خانه و سرمایه‌اش یک جا به زمین فرو رفتند، «فخسفنا به و بداره»(35) این همه بخل در کار نخواهد بود. قارون مى‌گفت: اموال من از خدا نیست، بلکه به وسیله علم و تخصص و ابتکار و نبوغ خودم، آن را به دست آورده‌ام. «انّما اُوتیتُه على علم عندى»(36)
اگر به داستان باغى که سوخت توجّه کنیم، خواهیم دید که چگونه باغ کسانى که تصمیم گرفتند فقرا را از نعمت‌هاى الهى محروم کنند، یک جا سوخت. «فاصبَحَت کالصَّریم»(37)
اگر بدانیم بى‌توجّهى به یتیمان ممکن است سبب یتیم شدن فرزندان خود ما شود.
اگر بدانیم کمک‌هاى امروز ما در مواردى دو برابر و در مواردى چند برابر و در مواردى ده برابر و در مواردى هفتصد برابر مى‌شود و به ما برمى‌گردد، هرگز بخل نخواهیم کرد.
اگر به سخن امام صادق علیه السلام ایمان داشته باشیم که فرمود: خداوند مهم‌تر از زکات چیزى را بر مردم سخت نگرفته است و بسیارى از مردم به خاطر نپرداختن آن هلاک شده‌اند، «ما فرض اللّه على هذه الامّه شیئاً اشدّ علیهم من الزکاه و فیها تهلک عامتهم»(38) هرگز بخل نخواهیم کرد.
اگر بدانیم آن که ما را از فقر آینده مى‌ترساند، شیطان است: «الشیطان یعدکم الفقر»(39)، هرگز از وسوسه‌هاى تهدیدآمیز شیطان نمى‌ترسیم.
اگر بدانیم ما جانشین خدا هستیم و حیف است تنها به مادیّات راضى باشیم، هرگز به مادیّات دلخوش نمى‌شویم «أرضیتم بالحیاه الدّنیا»(40)
اگر بدانیم ریشه جمع مال، پندار باطل ابدى بودن آن است، «الّذى جمع مالاً و عدّده یحسب أنّ ماله أخلده»(41)، هرگز از پرداخت خمس و زکات طفره نمى‌رویم.
اگر بدانیم هر چه بیشتر داشته باشیم، مسئولیّت ما بیشتر است. خداوندى که به پیامبرش کوثر و خیر کثیر مى‌دهد، براى او ذبح گوسفند را کافى نمى‌داند، بلکه باید شتر نحر نماید.(42) آرى کسى که بیشترین دریافت را دارد، باید کمک او نیز بیشتر باشد.
اگر بدانیم با پرداخت زکات، سلام و صلوات پیامبر را دریافت مى‌کنیم، به راحتى زکات خواهیم داد. خداوند به پیامبرش مى‌فرماید: زکات مردم را بگیر و بر آنها درود بفرست.(43)
اگر بدانیم حضرت على علیه السلام انگشتر خود را در نماز به فقیر داد و حتّى صبر نکرد نماز تمام شود و اگر بدانیم ارزش کمک به محرومان همچون بوسیدن کعبه و حجر الأسود است، هرگز آن را به دیگرى واگذار نمى‌کنیم و حتماً مسئولیّت آن را خودمان به عهده مى‌گیریم. گاهى یاران امامان از آنان مى‌خواستند که حمل غذا به خانه فقرا را به آنان واگذار نماید، ولى امامان معصوم ما نمى‌پذیرفتند.
اگر بدانیم که دوزخیان در پاسخ بهشتیان مى‌گویند: یکى از عوامل سقوط ما به دوزخ بى‌تفاوتى نسبت به فقرا بوده است، «و لم نک نطعم المسکین»(44)، نسبت به آنان احساس مسئولیّت خواهیم کرد.
اگر باور کنیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: روزى براى شما فرا خواهد رسید که از هر کس محتاج‌تر خواهید بود، هرگز بخل نخواهیم کرد.(45)
اگر باور کنیم این سخن خدا را که فرمود: افراد بخیل گمان مبرند که اموالشان براى آنان خیر است، بلکه براى آنها شر است،(46)
اگر باور کنیم که قرآن مى‌فرماید: آنچه نزد شماست، نابود مى‌شود و آنچه براى خدا و در راه او داده مى‌شود، باقى مى‌ماند، «ما عندکم ینفد و ما عند اللّه باق»(47)
اگر باور کنیم که امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند فقرا را در اموال اغنیا شریک قرار داده است و نباید حق فقرا در غیر آنان هزینه شود،(48)
اگر باور کنیم که خداوند از بنده‌اش مى‌پرسد: آیا نسبت به فرمان من بخل مى‌کنى؟! یا مرا متهم مى‌کنى؟ یا گمان مى‌کنى که من از جبران آنچه انفاق کرده‌اى عاجزم؟!، خود را براى کمک به محرومان آماده‌تر خواهیم کرد.(49)
اگر بدانیم که نپرداختن زکات از گناهانى است که سبب ندامت و حسرت مى‌شود(50) و لحظه مرگ، انسان از خداوند مى‌خواهد که به دنیا برگردد و حق فقرا را بدهد،(51)
اگر بدانیم که زکات ندادن، انسان را از مدار ایمان واسلام خارج مى‌کند،(52)
اگر بدانیم که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در سایه کعبه به ابوذر فرمود: کسانى زیانکارترند که زکات نمى‌دهند،(53)
اگر بدانیم هر روز هزار فرشته، ثروتمندى را که زکات نمى‌دهد به آتش بشارت مى‌دهند،(54)
اگر بدانیم رسول خدا صلى الله علیه وآله کسانى را که پرداخت زکات را خسارت مى‌پندارند به انواع قهرهاى الهى (باد سخت، زلزله و دگرگونى چهره) وعده داده است،(55)
اگر بدانیم حضرت مهدى‌علیه السلام با کسانى‌که زکات مال خود را نمى‌پردازند مانند زناکارانِ همسردار برخوردکرده وگردنشان را مى‌زند،(56)
اگر بدانیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله سوگند یاد کردند که نپرداختن زکات خیانت به خدا و شرک است،(57)
اگر بدانیم که خداوند نام کسانى را که زکات نمى‌دهند در میان نام مشرکان و کافران قرار داده است،(58)
اگر بدانیم که زکات از ضروریات دین و انکار آن به منزله کفر است،(59)
اگر بدانیم که در زمان ابوبکر با گروهى که زکات نمى‌دادند (به نام اصحاب ردّه) برخورد نظامى شد، بر علیه آن افراد لشگرکشى شد و حضرت على‌علیه السلام نیز در آن جبهه شرکت فرمودند،(60)
اگر بدانیم که امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس حتّى اگر مقدار کمى از زکات خود را ندهد، یهودى یا نصرانى مى‌میرد،(61)
اگر بدانیم رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‌فرمود: مالى که زکات آن پرداخت نشده است، ملعون است، ملعون،(62)
اگر بدانیم امام‌صادق‌علیه السلام به کسى که زکات نمى‌داد لقب سارق دادند،(63)
اگر بدانیم دست کسانى که زکات نمى‌دهند در قیامت به گردنشان بسته مى‌شود و با سخت‌ترین کلمات مورد توبیخ فرشتگان قرار مى‌گیرند،(64)
اگر بدانیم و باور کنیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله و اهل‌بیت معصومش‌علیهم السلام صحنه‌هایى از شکنجه تارکان زکات را در قیامت این‌گونه بیان کرده‌اند که مار بزرگى به گردن آنان آویخته مى‌شود و این همان است که قرآن مى‌فرماید: «سیطوق ما بخلوا»(65) همان مالى که بخل شد، در قیامت طوق گردن مى‌شود،(66)
اگر باور کنیم که قرآن مى‌فرماید: روز قیامت اموال کنز شده را داغ مى‌کنند و بر پیشانى و پهلو و کمر کسانى که زکات نداده‌اند مى‌گذارند و به آنان گفته مى‌شود: این همان چیزى است که در دنیا ذخیره کردید و حق محرومان را نپرداختید،
اگر باور کنیم که نپرداختن زکات از گناهان کبیره‌اى است که خداوند در مقابل آن وعده عذاب داده است،
آرى اگر این باورها را داشته باشیم، لحظه‌اى در پرداخت حق الهى درنگ نخواهیم کرد.
اگر بدانیم که زکات در برزخ در کنار نماز تجسم یافته و مونس انسان مى‌شود، به راحتى آن را خواهیم پرداخت.(67)
اگر بدانیم که با پرداخت زکات، پاداش‌هاى چندین برابرى که تعداد و عمق آن را کسى جز خدا نمى‌داند، دریافت خواهیم کرد،(68) هرگز بخل نخواهیم کرد.
اگر بدانیم که با پرداخت زکات درهاى بهشت را به روى خود باز مى‌کنیم،(69) هرگز بخل نخواهیم کرد.
اگر بدانیم که در قیامت از کسى که زکات مال خود را کامل مى‌پردازد و در جاى خود مصرف مى‌کند، نمى‌پرسند که اموال خود را از کجا آورده‌اى،(70) انگیزه پرداخت زکات زیاد خواهد شد.
اگر بدانیم که پرداخت زکات در دنیا، کلید دریافت رحمت الهى در روزى است که از همه محتاج‌تریم و نپرداختن امروز، عامل بیشترین خسارت است،(71) لحظه‌اى در پرداخت آن درنگ نخواهیم کرد.
اگر بدانیم پاداش هر دانه گندم و جو و امثال آن که به قصد زکات داده مى‌شود، قصرهایى از طلا، نقره، لؤلؤ، زبرجد، جواهر و نور است(72)، لحظه‌اى در پرداخت آن دریغ نخواهیم کرد.
اگر بدانیم که زکاتِ عاشقانه کفّاره گناهان است(73)، در پرداخت آن شتاب خواهیم کرد.
اگر بدانیم زکات‌دهنده در هر یک از آسمان‌هاى هفت‌گانه به نام مقدسى خوانده مى‌شود، در آسمان اوّل به نام «سخىّ»، در آسمان دوم «جواد»، در آسمان سوم «معطى‌»، و در آسمان‌هاى دیگر «مبارک»، «محفوظ»، «منصور» و «مغفور» نامیده مى‌شود(74)، هرگز این نام‌هاى نیک را به آسانى از دست نخواهیم داد.
اگر بدانیم سیر کردن فقرا، رمز سیر بودن در قیامت و سیراب کردن تشنگان، رمز سیراب شدن در قیامت و پوشاندن فقرا، رمز پوشیده بودن در رستاخیز است(75)، تا آنجا که مى‌توانیم با پرداخت خمس و زکات به گرسنگان و تشنگان و برهنگان خدمت خواهیم کرد.
* آثار زکات
الف: آثار فردى زکات‌
درمان بخل‌
بخل عیبى است که عیوب دیگرى را به دنبال مى‌آورد. بى‌اعتنایى به مردم، سنگدلى، عذرتراشى، دروغ پنداشتن ادعاى فقرا، از دست دادن دوستان خوب، سخت‌گیرى نسبت به خود و بستگان، سوءظن به وعده‌هاى خداوند، تحقیر شخصیّت خود در جامعه، به جاى توکل بر خدا توکل بر مال خود، گوشه‌اى از آثار بخل است.
قرآن مى‌فرماید: افرادى که به فکر رستگارى خود هستند، باید خود را از این عیب دور بدارند: «و مَن یُوقَ شُحّ نفسه فأولئک هم المفلحون»(76)
یکى از امامان معصوم را دیدند که از اول شب تا صبح در حالى که مشغول طواف کعبه بود، تنها یک دعا مى‌کرد و آن این بود که خدایا! مرا از بخل دور بدار.(77)
شاید مراد از آیه 103 سوره توبه که به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله دستور مى‌دهد: «خُذ من أموالهم صدقه… تطهرهم و تزکّیهم»، زکات مردم را بگیر و آنان را پاک کن، مراد پاک کردن مردم از بخل و حبّ دنیا باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «من ادّى الزکاه… فقد وقى من الشح»(78) هر کس زکات مال خود را بپردازد، قطعاً از بخل حفظ شده است.
زکات، وسیله تقرّب انسان به خداوند است. «الزّکاه جعلت مع الصّلوه قرباناً لأهل الاسلام»(79)
زکات، پل اسلام است. «الزّکاه قنطره الاسلام»(80)
زکات، بعد از شناخت دین و نماز، بالاترین ارزش‌هاست. «ما من شى‌ء بعد المعرفه و الصلاه یعدل الزّکاه»(81)
زکات، نشانه بندگى خداست. «للعابد ثلاث علامات: الصّلوه و الصّوم و الزّکاه»(82)
زکات، موجب رستگارى است. «قد أفلح من تزکّى‌»(83)
برکت رزق‌
هر یک از کلمات «زکات» و «برکت» و واژه‌هاى مربوط به این دو، 32 بار در قرآن آمده و این نشانه آن است که زکات، مساوى برکت است. آرى بریدن شاخه‌هاى درخت انگور، در ظاهر کوتاه کردن درخت است، ولى در واقع سبب رشد آن مى‌شود.
در قرآن مى‌خوانیم: «یَمحق اللّه الرّبا و یُربى الصّدقات»(84). خداوند ربا را محو مى‌کند، ولى صدقات را رشد مى‌دهد.
در روایات زیادى مى‌خوانیم: «الزّکاه تزید فى الرّزق»(85) زکات روزى انسان را زیاد مى‌کند.
بیمه مال‌
امام کاظم علیه السلام فرمود: «حصّنوا أموالکم بالزّکاه»(86) اموال خود را از طریق زکات بیمه کنید.
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حق خدا را بپردازید، من ضامن هستم که اموال شما در دریا و خشکى تلف نشود.(87)
محبوبیّت نزد خدا
امام صادق علیه السلام فرمود: محبوب‌ترین فرد نزد خداوند، سخاوت‌مندترین است و سخاوت‌مندترین مردم کسى است که زکات مال خود را بدهد و از آنچه که خدا در مال او واجب نموده است، در مورد مؤمنین بخل نکند.(88)
تقرّب به خدا
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند زکات را همراه با نماز وسیله تقرّب به خود قرار داد.(89)
دریافت رحمت خاص خداوند
در قرآن مى‌خوانیم: «و رحمتى وسعت کل شى‌ء فساکتبها للّذین یتّقون و یؤتون الزکاه…»(90) رحمت پروردگار بر هر چیزى گسترده است، ولى دریافت قطعى آن مخصوص کسانى است که اهل تقوى و زکات باشند.
خداوند مى‌فرماید: «انّى معکم لئن اقمتم الصّلوه و آتیتم الزّکاه و آمنتم برسلى»(91) اگر شما نماز را به پا دارید و زکات را پرداخت کنید و به پیامبران من ایمان آورید، قطعاً من با شما هستم.
باز شدن گره‌ها
قرآن مى‌فرماید: «و امّا مَن اعطى و اتّقى‌ و صَدّق بالحسنى‌ فسنُیسّره للیُسرى‌»(92) هر کس بخششى نماید و پرهیزگار باشد و حقیقت را تصدیق نماید، ما کارهاى مشکل او را آسان مى‌کنیم.
کفّاره گناهان‌
حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: «اللّه اللّه فى الزّکاه، فانّها تطفى‌ء غضب ربّکم»(93) شما را به خدا، شما را به خدا درباره زکات (دقت کنید) که همانا زکات غضب پروردگار را فرو مى‌نشاند.
خداوند مى‌فرماید: اگر نماز به پا دارید و زکات بپردازید، من بدى‌هاى شما را مى‌پوشانم.(94)
خدایى شدن انسان‌
همان‌گونه که خداوند رحمت خود را بر همه گسترانده است، زکات‌دهنده لطف خود را بر فقرا سرازیر مى‌کند و بدین گونه اخلاق خدایى را در خود شکوفا مى‌کند و مظهر رحمانیّت پروردگار مى‌شود.
رهایى از کیفر
کفّار، با توبه و نماز و زکات مى‌توانند خود را از کیفر برهانند. قرآن مى‌فرماید: «و ان تابوا و اقاموا الصّلوه و آتوا الزّکاه فخلّوا سبیلهم»(95)
گشایش براى مردگان‌
شخصى به امام صادق علیه السلام گفت: برادرم از دنیا رفته است و زکات زیادى به عهده‌اش بود، من آنها را پرداخت کردم، امام فرمود: با این عمل مشکل او برطرف مى‌شود.(96)
استجابت دعا
در روایتى مى‌خوانیم: هر کس مى‌خواهد دعاى او مستجاب شود، لقمه خود را حلال کند و یکى از راه‌هاى حلال کردن لقمه، پرداخت حق خدا از خمس و زکات است. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حق آنچه را که خداوند رزق شما کرده است بپردازید، باقیمانده آن براى شما طیّب و حلال است. «یطیب اللّه لکم بقیّته»(97)
قبولى نماز
پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: زکات اموال خود را بپردازید تا نمازتان قبول شود. «زکّوا اموالکم تقبل صلاتکم»(98)
جاودانگى اموال‌
زکات در حقیقت ذخیره قیامت مى‌شود، بنابراین مال فانى را جاودانه مى‌کند. کامیابى‌هاى احتمالى و موقت و پردردسر دنیا را مى‌توان از طریق پرداخت زکات به کامیابى‌هاى قطعى و دائمى و بى‌دردسر تبدیل نمود.
زندگى شیرین‌
امام صادق‌علیه السلام فرمود: اگر مردم حقوق خود را ادا کنند، قطعاً در زندگى شیرینى به سرخواهند برد: «لوانّ الناس ادّوا حقوقهم لکانوا عایشین بخیر»(99)
خواب راحت‌
به امام معصوم گفتند: فلانى در خواب به مشکلات و ناگوارى‌هایى برمى‌خورد، حضرت فرمود: این به خاطر آن است که زکات خود را در راه صحیح مصرف نمى‌کند.(100)
ب: آثار اجتماعى زکات‌
برادرى‌
قرآن در یک جا مى‌فرماید: مؤمنان با یکدیگر برادرند: «انّما المؤمنون اخوه»(101) و در جایى دیگر مى‌فرماید: هر گاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم برادر دینى شما مى‌شوند: «فان تابوا و اقاموا الصلوه و اتوا الزکاه فاخوانکم فى الدین»(102) بنابراین شرط برادرى، در کنار توبه و نماز، پرداخت زکات است.
ایجاد یا تعمیق روابط
در آداب دوستى، صدها روایت به چشم مى‌خورد که آنچه سبب ایجاد دوستى یا تعمیق وتوسعه آن مى‌شود، خوش‌نیّتى، خوش‌رفتارى، انصاف، کرم، ایثار، سخاوت، احسان، محبت، زهد، صله رحم، هدیه وتفقّد از یکدیگر مى‌باشد که در پرداخت زکات همه آن آثار به روشنى نهفته است.
کینه زدایى‌
با پرداخت زکات، کینه محرومان برطرف و به محبت و دوستى تبدیل مى‌شود و این محبت و دوستى در تعاون و یارى یکدیگر و تولید بهتر و بیشتر و حفاظت از دستاوردهاى جامعه اسلامى نقش مهمى دارد.
به صحنه کشاندن واماندگان‌
فقر و گرسنگى، انسان را به انزوا و گوشه‌گیرى و بدبینى و ناامیدى و حقارت‌پذیرى مى‌کشاند، امّا زمانى که با پرداخت خمس و زکات و سایر انفاقات مشکلات اقتصادى مردم حل شود، تلاش، نشاط، دلسوزى و حضور مردم در صحنه‌هاى مختلف بیشتر مى‌شود.
تقویت بنیه دینى مردم‌
امام رضا علیه السلام فرمود: فلسفه و دلیل پرداخت زکات، قوت فقرا و… و تقویت آنان و کمک‌رسانى در امور دینى آنها است.(103)
از محل زکات مى‌توان مدارس، کتابخانه‌ها، مساجد و سایر مراکز دینى و فرهنگى را ایجاد نمود و یا آنچه را که قبلاً احداث شده است، توسعه داد و با دعوت از کارشناسان دینى و علما و اساتید مناطق دیگر، پایگاه علمى و اعتقادى مردم را تقویت نمود.
ایجاد همدلى در جامعه‌
پرداخت زکات، دل‌ها را به هم نزدیک مى‌کند و جامعه را براى حل همه مشکلات آماده مى‌سازد. اگر فقرا خود را در سود اغنیا شریک بدانند، در برابر نابسامانى‌ها و مشکلات و آفات با تمام توان به پا خواهند خاست و تا آنجا که بتوانند در حل مشکلات کوشش خواهند نمود.
زکات‌دهنده علاوه بر کسب رضاى خداوند و برکات معنوى و اخروى، دل‌هاى دیگران را نیز به سوى خود جذب مى‌کند و به خاطر همین محبوبیّتى که در جامعه پیدا مى‌کند، دیر یا زود از حمایت‌هاى مردمى در امور مختلف برخوردار مى‌شود.
آرى بعضى از افراد سرمایه خود را با خرید جمادات (خانه، ماشین، مزرعه، فرش، لباس و…) هزینه مى‌کنند تا شاید بتوانند دل‌هاى مردم را به خود جذب کنند، ولى از آنجا که دل‌هاى مردم در اختیار خداوند است، این دسته افراد معمولاً در جامعه منفور دیگرانند، امّا کسانى که بخشى از سرمایه خود را (به جاى جمادات) در راه نجات انسان‌ها، رشد استعدادهاى فراموش شده، تأمین هزینه ازدواج و مسکن و کارآموزى به افرادى که صاحب حرفه نیستند، صرف میکنند، هم در تمام ارزش‌ها و پاداش‌هایى که بر اثر آن کمک‌هاى خالصانه به دست مى‌آید خود را شریک مى‌کنند و هم محبت و حمایت مردم را در اختیار خواهند داشت. در اینجا باید ببینیم آیا گروه اوّل عاقلند که با صرف هزینه در خرید جمادات خود را منفور خلق و خالق مى‌کنند، یا بندگان خالص خدا که با پرداخت حقوق الهى، خود را محبوب خالق و خدا مى‌نمایند. آرى، اغنیا مى‌توانند عقل و لیاقت خود را با انتخاب یکى از این دو راه بیازمایند.
تربیت نسل پاک‌
در بسیارى از کتاب‌هاى تربیتى و روان‌شناسى، به هسته مرکزى تربیت که انتخاب همسر و لقمه حلال است، کمتر توجّه شده است. اسلام براى تربیت نسل آینده، به مسأله انتخاب همسر و پس از آن به نقش لقمه حلال بسیار توجّه و تأکید دارد.
پرداخت زکات، سبب پاک و حلال شدن رزق است و لقمه‌ها را از حق محرومان پاک مى‌کند و نقش لقمه پاک در جامعه و نسل آینده از طریق گرایش به خوبى‌ها و کمالات و تنفّر از بدى‌ها بر کسى پوشیده نیست.
دفع بلا از امّت‌
در قرآن مى‌خوانیم: «و لولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الأرض و لکن اللّه ذو فضل على العالمین»(104)
امام صادق علیه السلام ذیل این آیه فرمود: قطعاً خداوند به خاطر کسانى از شیعیان ما که زکات مى‌دهند، انواع بلاها و خطرات را از سایرین نیز دفع مى‌کند و اگر زکات این گروه نبود، همه یکجا نابود مى‌شدند.(105)
فقرزدایى‌
یکى از مسایل مهم جامعه، وجود فقر و گرسنگى و سایر کمبودها است که یکى از راه‌هاى مبارزه با آن، توجّه جدى به مسأله پرداخت خمس و زکات و انفاقات است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «فما جاع فقیرٌ الاّ بما منع غنى و اللّه سبحانه و تعالى سائلهم عن ذلک»(106) هیچ فقیرى گرسنه نمى‌ماند مگر به خاطر آن که توانمندى حق خدا را نمى‌پردازد و خداوند در روز قیامت توانمند را به همین دلیل بازخواست خواهد کرد. در روایات متعدد مى‌خوانیم: اگر مردم زکات مال خود را بپردازند، فقیرى باقى نمى‌ماند.(107)
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ محتاج و گرسنه و برهنه‌اى در جامعه وجود نخواهند داشت، مگر به خاطر گناهان اغنیا.(108)
ایجاد اشتغال‌
یکى از مسائل مهم جامعه، وجود بیکارى است که زمینه‌ساز انواع فسادهاست. اگر مردم خمس و زکات خود را بپردازند، چرخ‌هاى اقتصاد به گردش در مى‌آید و بخش مهمى از افراد بیکار شاغل خواهند شد. همان‌گونه که از طریق مضاربه یا قرض الحسنه مى‌توان ایجاد اشتغال کرد، از طریق پرداخت خمس و زکات و یا بخشش‌هاى بلاعوض و یا ایجاد زمینه‌هاى تحصیل براى بیسوادها و کم‌سوادها و آموزش فن و حرفه و تأسیس و توسعه مراکز فرهنگى و احداث جادّه‌ها و پل‌ها و آبادانى‌هاى دیگر نیز مى‌توان ایجاد اشتغال کرد. بنابراین در احیاى خمس و زکات، حلّ مسأله اشتغال و توسعه اقتصادى و فرهنگى و پر کردن ایّام فراغت و جلوگیرى از مفاسدى که در اثر بیکارى به چشم مى‌خورد، نهفته است. به علاوه کار و اشتغال سبب دلگرمى به مکتب، به امّت، به نظام اسلامى و سبب شکوفایى استعدادها و نبوغ‌ها و مانع انواع افسردگى‌هاى فرد و جامعه است و در مقابل آن بیکارى باعث تبهکارى، افسردگى، سوءظن، رکود، ایجاد عقده و زمینه‌ساز انواع فتنه‌ها و آشوب‌ها است که اگر شعله آن برافروخته شود، همه را در خود مى‌سوزاند. شاید به همین دلیل باشد که در قرآن جمله «لاتلقوا بأیدیکم الى التّهلکه»(109) یعنى خودتان را با دست خود به هلاکت نیندازید، بعد از دستور انفاق مطرح شده است.
آرى اگر در جامعه، مردم در قالب خمس و زکات و سایر کمک‌ها دست از انفاق بردارند و بر فقرا فشار وارد شود، این فشارها تبدیل به آشوب و فتنه‌اى مى‌گردد که فقیر و غنى در آن مى‌سوزند.
وسیله اقتدار امّت‌
اگر کمبودها از طریق مالیات‌هاى اسلامى و خمس و زکات تأمین شود و افراد جامعه به یک نوع رفاه نسبى دست یابند، دل‌ها نسبت به هم مهربان مى‌شود، نیروها متمرکز مى‌گردند و همه پشتیبان یکدیگر خواهند بود. چنین جامعه‌اى داراى صلابت و اقتدار خواهد بود و در مقابل هر وعده و وعید و یا هر تهدید و تطمیعى بیمه مى‌شود. بخصوص که در پرداخت خمس وزکات قصد قربت در کار است وهیچ‌گونه تحقیر ومنّتى روانیست.
آرى، جبران کمبودها از طرف پرداخت‌کنندگان مخلص و اجراى این امر الهى از طریق مراجع دینى محبوب ومتّقى، سبب آرامش و دلگرمى و اتّصال به علماى ربّانى خواهد شد که این امر خود وسیله اقتدار و عزّت ملّى و اسلامى است.
البتّه ممکن است مؤسسات خیریه یا افراد نیکوکار از طریق صندوق‌ها و بانک‌ها کمک‌هایى به محرومان اختصاص دهند، امّا مگر تنها هدف اسلام سیر کردن گرسنگان است؟ در طراحى و مهندسى اسلام، علاوه بر رسیدگى به فقرا آثار و اسرار زیادى نهفته است، از جمله اینکه:
اولاً: کمک‌کنندگان نیّت خالص داشته باشند و هیچ‌گونه ریا، خودنمائى، شهرت‌طلبى در کار آنها وجود نداشته باشد و انتظار مدح و ستایش و جبران از کسى نداشته باشند.
ثانیاً: مالى که مى‌پردازند از جنس مرغوب، عالى، حلال وبى‌منّت باشد.
ثالثاً: نحوه پرداخت آگاهانه، عاشقانه، آزادانه باشد.
این شرایط در تربیت افراد مؤثر است و اتّصال آنان را به عالم ربانى که مرزبان مکتب اسلام است، روشن مى‌کند و سبب یک اقتدار معنوى مى‌شود زیرا هم سر و کار پرداخت‌کنندگان و هم سر و کار گیرندگان با علماى ربّانى خواهد بود.
کم شدن مفاسد اجتماعى‌
هم ازدیاد سرمایه زمینه‌ساز فساد است که با پرداخت خمس و زکات ثروت‌ها تعدیل و مفاسد مهار مى‌شود و هم فقر ممکن است زمینه وقوع سرقت، دریافت رشوه، خیانت و امثال آن شود که دریافت خمس و زکات و… این زمینه را مى‌خشکاند و از بین مى‌برد. بنابراین پرداخت خمس و زکات، در مهار مفاسد اجتماعى نقش مهمى دارد.
حفظ آبروى فقرا
در بسیارى از موارد فقر آبروى انسان را در جامعه در معرض خطر قرار مى‌دهد و خمس و زکات، فقر را از بین مى‌برد و آبروى انسان‌ها را حفظ مى‌کند. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: شخصى که در خط فکرى ما نیست، از دنیا رفته و اطفال فقیرى را به جا گذاشته است، آیا مى‌توانیم از زکات به آنها بدهیم؟
فرمود: بله، آن اطفال گرسنگانى هستند که تقصیرى ندارند و باید آبرو و موقعیّت آنان در جامعه حفظ شود و زندگى آنها تا رسیدن به حدّ بلوغ و رشد لازم تأمین گردد. امّا، اگر این اطفال بالغ شدند و حق را فهمیدند ولى با لجاجت دست از آن کشیدند، از زکات به آنها ندهید. (سزاوار نیست زکات از افراد مؤمن گرفته و به منحرفین لجوج داده شود).(110)
تعدیل ثروت‌
خمس و زکات، گامى براى مهار ثروت‌ها است.
اسلام از یک سو دست افراد قوى، مبتکر، پرکار و خلاّق را در مالکیّت باز گذاشته تا مانع رشد آنان نشود و از سویى درآمدهایى از قبیل ربا، سرقت، رشوه، اختلاس و… را ممنوع دانسته است و از سوى دیگر به مالکین درآمدهاى حلال اجازه نمى‌دهد تا درآمد خود را هرگونه که خواستند مصرف کنند و آنان را از اسراف و تبذیر و ثروت‌اندوزى نهى فرموده است و از طرف دیگر با واجب نمودن خمس و زکات و کفّارات و سفارش اکید به انواع کمک‌ها و صدقات، بخشى از اموال آنان را با علم، اراده، عشق و ایمان براى حل مشکلات طبقه محروم گرفته است.
جذب دیگران‌
اسلام، مصرف زکات را براى هشت گروه قرار داده است که یکى از آنها، سرشناسانى هستند که اگر حمایت‌هاى مالى از آنان به عمل آید، ابتدا خودشان و سپس قوم آنان به اسلام جذب مى‌شود.
البتّه این جذب، مقدمه گرایش‌هاى فکرى، فرهنگى و اعتقادى است، همچون جاذبه‌هایى که براى فرزندان در روزهاى اول مدرسه ایجاد مى‌شود و بدین وسیله ابتدا آنان را با مدرسه آشنا مى‌کنند و سپس نماز علمى و فکرى آنان در مدرسه و دانشگاه تأمین مى‌شود.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سهمى از زکات را به رؤساى قبایل مى‌داد و در هر زمان ولىّ امر مسلمین مى‌تواند این کار را انجام دهد.(111)
از همین سهم که به نام «المؤلّفه قلوبهم» در قرآن مطرح شده است، مى‌توان مقدارى به مسلمانان ضعیف الایمانى پرداخت کرد که اگر به حال خود رها شوند، تبعات و وسوسه‌هاى دشمنان در آنان ایجاد شک مى‌نماید. اسلام براى پایدارى آنان در دین، مشکلات اقتصادى آنان را حل مى‌کند و این کار مقدمه‌اى براى انس بیشتر با مکتب خواهد بود.(112)
ج: آثار ترک زکات‌
تلف شدن اموال‌
امام‌صادق علیه السلام فرمود: «ما ضاع مال فى البرّ و لاالبحر الاّ بتضییع الزّکاه»(113) هیچ مالى در خشکى یا دریا ضایع نمى‌شود، مگر به خاطر آنکه زکات آن پرداخت نشده است. آن حضرت در حدیث دیگرى فرمودند: «حصّنوا اموالکم بالزّکاه و أنا ضامن لکل ما یتوى فى برّ او بحر بعد اداء حق اللّه فیه»(114) اموال خود را از طریق پرداخت زکات بیمه کنید و اگر بعد از پرداختن زکات مالى تلف شد، من ضامن آن هستم.
خسارت دو برابر
در روایات مى‌خوانیم: «من مَنَعَ حقّاً للّه أنفق فى باطل مثلیه»(115) کسى که حق خدا را نپردازد و در راه حق مال خود را صرف نکند، دو برابر آن مقدار را در راه باطل صرف خواهد کرد.
هزینه در راه اشرار
رسول‌خداصلى الله علیه وآله فرمود: «من مَنَعَ ماله من الأخیار اختیاراً صرّف اللّه ماله فى الأضرار اضطراراً»(116) کسى که مال خود را از مصرف در راه خوبان با اختیار خود باز دارد، خداوند مال او را در راه اشرار با اجبار صرف خواهد نمود.
هزینه در راه گناه‌
امام صادق علیه السلام فرمود: «و اعلم أنه من لم ینفق فى طاعه اللّه ابتلى بان ینفق فى معصیه اللّه و من لم یمش فى حاجه ولىّ اللّه ابتلى بان یمشى فى حاجه عدوّ اللّه»(117) آگاه باشید، کسى که مال خود را در راه اطاعت خداوند صرف نکند، به هزینه کردن آن در راه معصیت خداوند گرفتار مى‌شود و هر کس در حل مشکلات ولىّ خدا گامى برندارد، خداوند او را بر تلاش و حرکت در راه حلّ مشکلات دشمن خدا گرفتار مى‌کند.
کمبود و قحطى‌
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «لاتزال امّتى بخیر ما تحابّوا و اقاموا الصلوه و اتوا الزّکاه فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السنین»(118) امّت من تا مادامى که یکدیگر را دوست بدارند و اهل نماز و زکات باشند در خیر و سعادت به سر مى‌برند، ولى اگر این گونه نباشند، گرفتار قحطى مى‌شوند.
محروم شدن از تولیت و تعمیر مراکز دینى‌
قرآن مى‌فرماید: مشرکان حقّ تعمیر مساجد را ندارند، بلکه تعمیر وآباد کردن آن تنها سزاوار کسانى است که اهل نماز وزکات وشجاعت باشند.(119)
رفع برکت از زمین‌
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «اذا مُنِعَت الزکاه مَنَعت الأرض برکاتها»(120) هر گاه زکات پرداخت نشود، زمین برکات خود را از مردم باز مى‌دارد و در حدیث دیگرى مى‌خوانیم: اگر توانگران زکات مال خود را نپردازند، خداوند باران رحمت خود را از مردم باز مى‌دارد.(121)
در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السلام مى‌خوانیم: اگر زکات پرداخت نشود، برکت از کشاورزى و میوه‌ها و معادن برداشته مى‌شود.(122)
مرگ چهارپایان‌
امام رضا علیه السلام فرمود: «اذا حُبست الزکاه ماتت المواشى»(123) هر گاه زکات پرداخت نشود، چهارپایان مى‌میرند.
محروم شدن از رحمت‌
امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که حق خداوند را از مالش نپردازد، سزاوار است که خداوند رحمت خود را از او دریغ کند.(124)
اخراج از مسجد
امام باقر علیه السلام فرمود: روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وارد مسجد شدند و با جمله «قم یا فلان، قم یا فلان، قم یا فلان» پنج نفر را از مسجد اخراج کردند و فرمودند: شما که زکات نمى‌دهید از مسجد بیرون بروید.(125) آرى نمازگزار واقعى بخیل نیست. «اذا مسّه الخیر منوعاً الاّ المصلّین»(126)
علامت نفاق‌
در آیه 67 سوره توبه که سیماى منافقان را بیان مى‌کند، مى‌فرماید: «المنافقون والمنافقات بعضهم من بعض… یقبضون ایدیهم نَسُوا اللّه فنسیهم»(127) آنان دست خود را از کمک به دیگران مى‌بندند و (این گونه) خدا را فراموش مى‌کنند، خدا نیز با آنان رفتار فراموش‌شدگان را انجام مى‌دهد.
قبول نشدن نماز و عبادات‌
در روایات مى‌خوانیم: «ایّها النّاس ادّوا زکاه اموالکم فمن لا یزکّى لا صلوه له و من لا صلوه له لا دین له»(128) قبولى تمام اعمال، وابسته به قبولى نماز است و قبولى نماز وابسته به پرداخت زکات است.
امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند نماز و زکات را قرین و مقرون یکدیگر قرار داد و نماز بى‌زکات پذیرفته نیست.(129)
حضرت موسى علیه السلام جوانى را دید که نماز با حالى مى‌خواند، به خداوند گفت: چه نماز زیبایى دارد! به او وحى شد نماز او زیباست ولى این جوان بخیل است و زکات نمى‌پردازد و تا زمانى که زکات ندهد، نمازش قبول نیست.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: نماز کسى که زکات نمى‌پردازد همچون لباس کهنه در هم پیچیده و به صورت نمازگزار پرتاب مى‌شود.(130)
هم ردیف رباخواران‌
حضرت على علیه السلام فرمود: «مانع الزّکاه کآکل الرّبا»(131) کسى که زکات ندهد همچون رباخوار است.
پرداخت نکردن زکات، خیانت، شرک ونوعى سرقت است، در حدیث مى‌خوانیم: «ما خان اللّه احدٌ شیئاً من زکاه ماله الاّ مشرک باللّه»(132) چنانکه سه نوع سارق داریم که یکى از آنان کسى است که زکات نمى‌دهد.(133)
* مصارف زکات‌
مصرف زکات باید دقیق و به جا و در مواردى که خداوند دستور داده است باشد. در روایات مى‌خوانیم: اگر زکات در جاى خود مصرف نشود، انسان ضامن است.(134)
قرآن بعد از آنکه موارد هشتگانه مصرف زکات را در آیه 60 سوره توبه بیان مى‌کند، در پایان مى‌فرماید: «فریضهً من اللّه و اللّه علیم حکیم». در هر یک از کلمات فریضه، علیم و حکیم نکته‌اى نهفته است:
«فریضه»، یعنى تقسیم زکات واجب است و آن را جدى بگیرید.
«علیم حکیم» یعنى خداوند مى‌داند که حل مشکلات فقرا و نابسامانى‌ها در سایه انجام صحیح واجبات الهى و تقسیم صحیح زکات است، بنابراین مصارفى که در قرآن براى زکات آمده عالمانه و حکیمانه است و اگر زکات در جاى خود مصرف نشود، برخلاف علم و حکمت است.
در برخى روایات آمده است: اگر زکات در جایى مصرف شود که مورد نهى خداوند باشد، پروردگار آن را قبول نخواهد کرد.(135)
قرآن درباره تقسیم زکات مى‌فرماید: «انّما الصّدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤلّفه قلوبهم و فى الرّقاب و الغارمین و فى سبیل اللّه و ابن السّبیل فریضه من اللّه و اللّه علیم حکیم»(136)
همانا صدقات (زکات)، براى نیازمندان و درراه‌ماندگان و کارگزاران زکات و جلب دلها و آزادى بردگان و اداى بدهى بدهکاران و (هزینه جهاد) در راه خدا و تأمین در راه‌مانده است، این دستور، فرمانى است از جانب خدا و خداوند، دانا و حکیم است.
با توجّه به این آیه، زکات در هشت مورد قابل مصرف است:
اوّل و دوم: «الفقراء و المساکین» فقرا و مساکین‌
امام صادق علیه السلام در تفاوت فقیر ومسکین فرمودند: فقیر، نیازمندى است که از دیگران درخواست کمک نمى‌کند، ولى مسکین کسى است که به خاطر فشار فقر، از مردم درخواست کمک مى‌کند.(137) شاید دلیل آنکه حضرت درباره فقیر فرمودند: کسى است که سؤال نمى‌کند، آیه 273 بقره باشد که مى‌فرماید: «للفقراء الّذین احصروا فى سبیل اللّه» تا آنجا که مى‌فرماید: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفف» فقرا همان کسانى هستند که به‌خاطر عفّت وسؤال نکردن از دیگران، بى‌خبران آنان را اغنیا مى‌پندارند.
ناگفته نماند شرط فقیر و مسکین بودن بیکارى نیست، چه بسا افرادى داراى شغل و کار و سهم یا سهامى باشند، ولى درآمد آنان کفایت مخارج زندگى آنها را نمى‌کند.
قرآن درباره آن کشتى که حضرت خضر آن را سوراخ کرد، مى‌فرماید: صاحبان کشتى جمعى از مساکین کارگر بودند. «و امّا السفینه فکانت لمساکین یعملون فى البحر»(138)
اسلام فقرزدایى را در رأس مصارف زکات قرار داده است. اگر نگاهى به آیات و روایات و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش‌علیهم السلام بیاندازیم، اهمیّت مسأله را بهتر و بیشتر درک خواهیم کرد. به چند نمونه توجّه کنیم:
قرآن مى‌فرماید: در قیامت بهشتیان از دوزخیان مى‌پرسند چه چیز سبب دوزخى شدن شما شد؟ آنان در پاسخ مى‌گویند: «و لم نک نطعم المسکین»(139) ما به فکر گرسنگان نبودیم.
حتّى اگر انسان مال و ثروتى ندارد، نمى‌تواند در برابر نیازمندان بى‌تفاوت باشد، بلکه باید دیگران را به کمک کردن تشویق و وادار کند و گرنه مورد توبیخ واقع مى‌شود. «و لاتحاضّون على طعام المسکین»(140)
قرآن رسیدگى به گرسنگان و فقرا را، طى کردن گردنه‌هاى آزمایش مى‌داند.(141)
توجّه به گرسنگان، اختصاص به گرسنگان مسلمان ندارد، بلکه باید همه مردم جامعه سیر باشند. حضرت ابراهیم پس از بنا کردن خانه کعبه، در دعاى خود گفت: «و ارزق اهله من الّثمرات من آمن منهم» پروردگارا از مردم مکه هر کس ایمان دارد او را روزى ده. خداوند فرمود: من کفّار گرسنه را نیز رزق مى‌دهم. «و من کَفَرَ فامتّعه قلیلاً»(142)
سیر کردن گرسنگان عبادتى است که امامان ما و اهل بیت علیهم السلام شخصاً انجام مى‌دادند و براى این کار کسى را نایب نمى‌گرفتند. در تاریخ مى‌خوانیم که در کیفر و جریمه کفّار سخاوتمند، تخفیف داده مى‌شد. نه تنها انسان‌ها که به حیوانات و گیاهان نیز باید رسیدگى شود تا آنجا که در حدیث مى‌خوانیم: سیراب کردن درخت تشنه همچون سیراب کردن مسلمان تشنه است.
در اسلام، توجّه به گرسنگان تا آنجا مهم است که اگر گرسنه‌اى نان مردم را سرقت کرد، به عنوان دزدى دستش قطع نمى‌شود.
و اگر شخصى غذاى مردم را در انبار خود احتکار نمود و با تذکرات حاکم اسلامى بیدار نشد، حکومت اسلامى مى‌تواند با او برخورد انقلابى کرده و گندم را از انبار او خارج کند.
سوّم: «العاملین علیها» کارگزاران زکات‌
یکى از مصارف زکات، کسانى هستند که براى جمع‌آورى، تقسیم و حفظ اموال زکاتى، تلاش مى‌کنند(143). آرى، همان‌گونه که زندگى قاضى باید تأمین شود تا به فکر گرفتن رشوه نیفتد، زندگى دست‌اندرکاران مسأله زکات نیز باید به نحوى تأمین شود و حتّى اگر بى‌نیازند باید سهمى از زکات به آنان پرداخت شود(144) و بدین وسله مورد تشویق و محبت دیگران قرار گیرند تا به خاطر توسعه در زندگى به فکر رفتار ناروا نیفتند.
حضرت على‌علیه السلام پس از سفارشاتى که به کارگزاران مسأله زکات مى‌کند، مى‌فرماید: اگر به این سفارشات عمل کنید، قطعاً به پاداش بزرگترى خواهید رسید و به کمالى که در شأن شماست نزدیک خواهید شد، زیرا خداوند به اموال زکاتى و به شما کارگزاران امر زکات و به تلاش و دلسوزى که نسبت به حاکم اسلامى و فقراى تحت پوشش او دارید، نگاه لطف و مرحمتى دارد و هر کس که مورد نظر و لطف خداوند قرار بگیرد، در بهشت با ما خواهد بود.(145)
چهارم: «المؤلّفه قلوبهم» تألیف قلوب‌
سهمى از زکات باید در راه توسعه و ترویج فرهنگ اسلام و دعوت دیگران به دین اسلام از راه ایجاد روابط حسنه و جذب قلوب آنان مصرف شود. از قدیم گفته‌اند هر گردوئى گرد است، ولى هر گردى گردو نیست. هر مؤمنى مسلمان هست، ولى هر مسلمانى مؤمن نیست. بسیارند کسانى که مسلمان هستند، یعنى از شرک دورند و در مدار توحید قرار گرفته‌اند، ولى در مرحله ضعیفى از ایمان قرار دارند، اسلام براى آنکه دست این افراد را بگیرد و به مراحل بالاتر ببرد، راه‌هایى را مطرح کرده است؛ از جمله سهمى از زکات براى کمک یا توسعه در زندگى آنان صرف شود تا با این عمل معرفت و شناخت در جان آنان تثبیت شود. کسانى که با اسلام داغ شده‌اند، باید با محبت‌ها پخته شوند، زیرا هر داغى سرد مى‌شود، ولى هر پخته‌اى دیگر خام نمى‌شود.
کسانى که به اسلام وارد شده‌اند: «یدخلون فى دین اللّه»(146) با این گونه رفتارها و محبّت‌ها، اسلام در درون جان آنان جاى گیرد.
آرى، فرق است میان کسانى که داخل در اسلام شده‌اند با کسانى که اسلام و ایمان در روح آنان داخل شده است.
امام باقر علیه السلام فرمود: مراد از «مؤلّفه قلوبهم» گروهى هستند که توحید را پذیرفته و از مدار شرک خارج شده‌اند، ولى هنوز معرفت پیامبر صلى الله علیه وآله در قلبشان رسوخ نکرده است. پس باید سهمى از زکات صرف این گونه افراد شود تا محبت و معرفت در آنان تثبیت شود.(147)
امروزه ابرقدرت‌ها با فرستادن کتاب‌ها، کشیش‌ها، کارشناس‌ها، دعوت‌نامه‌ها، بورسیه‌ها، هیأت‌هاى علمى و فنّى و صدها راه دیگر براى توسعه فکر خود و سلطه‌گرى، سایه شوم خود را بر کشورها گسترش داده‌اند، سفرها کردند، کنگره‌ها گرفتند، توطئه‌ها کردند، افرادى را با پول خریدند، به اسم جهانگرد وجب به وجب سرزمین‌هاى ما را گشتند و به اسم کارشناس فنى، اقتصاد ما و به اسم کارشناس نظامى، قواى مسلح ما را زیر نظر گرفتند و بدتر از همه اینکه از بودجه خود ما علیه خود ما استفاده کردند، ولى متأسفانه مسلمانان با داشتن ده‌ها فرمان به سیر و سفر، به هجرت و تبلیغ، به فراگیرى علوم از شرق و غرب، از گهواره تا گور و از زمین تا ثریا در خواب غفلت فرو رفته‌اند.
فراموش نکنیم که حضرت على علیه السلام در روزهاى آخر عمر مبارکشان با ناله مى‌فرمود، مبادا دیگران در عمل به اسلام از شما جلو بیفتند.
اگر ما امروز با پرداخت حق الهى دل افراد ضعیف را جذب کنیم، تمام توطئه‌ها و تبلیغات و تهاجمات دشمن را خنثى خواهیم کرد.
پنجم: «فى الرّقاب» آزادى بردگان‌
سهمى از زکات براى آزادسازى بردگان است. در طول تاریخ، درگیرى، جنگ، قتل و اسارت وجود داشته و آنچه مهم است بررسى سرچشمه‌ها، هدف‌ها و نتایج این نزاع‌ها است. اسلام انگیزه جنگ ابتدایى و جهاد را رفع فتنه و دفع موانع براى دعوت مردم به حق مى‌داند و براى همه امور جنگ و از جمله اسیران، برنامه‌ها و آداب بسیار عالى و حکیمانه دارد.
بردگان معمولاً کسانى هستند که در جبهه جنگ با مسلمانان، اسیر شده‌اند که در باره آنان چند طرح را مى‌توان تصور کرد:
1- تمام اسیران را یکجا بکشیم که این کار با عاطفه و عقل و رأفت سازگار نیست.
2- تمام آنان را یکجا آزاد کنیم. این عمل سبب مى‌شود که آنان دوباره تجدید قوا کنند و به جنگ ما بیایند.
3- آنان را در اردوگاه‌ها نگهدارى کنیم. این کار سبب تحمّل هزینه زیاد و بارى بر دوش جامعه اسلامى است.
4- اسرا را در میان مسلمین تقسیم کنیم و پس از مدتى به تدریج آزاد نمائیم که این طرح اسلام و داراى امتیازاتى است. از جمله:
الف: در این طرح هزینه اسرا در میان مسلمین تقسیم مى‌شود و فشارى بر نظام وارد نمى‌گردد.
ب: اسرا در میان توده امّت اسلامى با برنامه‌هاى اسلام آشنا مى‌شوند و بسیارى از آنان دست از کفر و شرک برمى دارند. در تاریخ نام بسیارى از بردگانِ مسلمان شده که منشأ آثار و برکات و به دست گرفتن مسئولیّت‌هاى حساس شده‌اند، آمده است تا آنجا که مادر شش امام معصوم ما، از کنیزان بوده‌اند و فرزندان بسیارى از بردگان در زمره نوابغ قرار گرفته‌اند.
لذا کفّاره روزه خوردن و یا بسیارى اعمال نارواى دیگر، آزاد کردن بردگان قرار داده شده سهمى از زکات نیز براى خرید بردگان و آزاد کردن آنان اختصاص داده شده است.
ششم: «الغارمین» بدهکاران‌
سهمى از زکات براى بدهکارانى است که توان پرداخت بدهى خود را ندارند. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: «ایّما مؤمن او مسلم مات و ترک دَیناً لم یکن فى فساد و لا اسراف فعلى الامام ان یقضِه فان لم یقضه فعلیه اثم ذلک»(148) بر امام و حاکم اسلامى است که بدهى کسانى را که بدهکارند و بدهى آنان به خاطر اسراف و فساد نیست، از سهم زکات پرداخت نماید و در غیر این صورت گناهکار است.
چه بسیارند افراد آبرومندى که به خاطر بدهى، گرفتار وام‌هاى با بهره (ربا) مى‌شوند و هر روز بدهى آنان اضافه مى‌گردد و به تدریج ورشکست شده و به فروش خانه و مغازه و ماشین خود مجبور مى‌شوند و آبروى چندین ساله آنان یکجا فرو مى‌ریزد و فرزندانشان تحقیر مى‌شوند. اگر هر یک از احکام الهى درست عمل شود، مشکلات جامعه حل مى‌شود. خداى علیم و حکیم، از علم و حکمت بى‌نهایت خود دستور داد تا بخشى از سهم زکات صرف پرداخت بدهى بدهکاران شود.
بدهکارى که امروز گیرنده زکات است، همچون پیچ و مهره زنگ زده‌اى است که اگر کمى روغن به آن برسد، دوباره به حرکت درمى‌آید و فعالیّت‌هاى اقتصادى خود را از سرگرفته و چه بسا در فاصله کمى، خودش هم از زکات‌دهندگان شود.
هفتم: «فى سبیل اللّه» در راه خدا
یکى از مصارف زکات، کارهاى عامّ المنفعه است که رنگ الهى داشته باشد، یعنى خداپسندانه و به مصلحت عموم مردم باشد. همچون ساخت مدارس، مساجد، مسکن براى محرومان، درمانگاه، پل و یا کمک به ازدواج جوانان، کمک به زلزله‌زده‌ها، جنگ‌زده‌ها، یا کمک به کتابخانه‌ها، تبلیغات اسلامى، تعظیم شعائر اسلامى، اصلاح و آشتى میان مسلمین، ایجاد اشتغال براى بیکاران، آموزش حرفه و فن براى کسانى که تخصص ندارند و ده‌ها نمونه دیگر.(149)
یکى از امتیازات دین اسلام آن است که هرگز بن‌بست ندارد و در کنار کارهاى مشخص و رسمى، انواع کارهاى داوطلبانه و آزاد را نیز قرار داده است:
اگر هفده رکعت نماز واجب و رسمى داریم، بیش از سیصد نوع نماز مستحبى داوطلبانه داریم.
اگر سفر حج در ایام مخصوص است، سفر عمره در هر ماه جایز است.
اگر خواندن سوره حمد در نماز واجب است، بعد از آن خواندن بیش از صد سوره دیگر آزاد است.
اگر روزه در ماه رمضان رسمى است، در تمام ایام سال (غیر از عید فطر و قربان) روزه گرفتن داوطلبانه و اختیارى است.
اگر خمس و زکات به مقدار معینى واجب شده است، پرداخت انواع صدقات و انفاقات بستگى به اراده پرداخت‌کننده و شرائط دیگر دارد.
اگر در مصرف زکات نامى از بدهکاران، بردگان، فقرا و کارگزاران زکات آمده است، مورد «فى سبیل اللّه» دست را باز گذاشته است که هر کار خداپسندانه دیگر را نیز مى‌توان انجام داد.
ممکن است در زمانى کار خداپسندانه ساختن آب‌انبار باشد و در زمان دیگر لوله‌کشى آب. اگر در زمانى چاپ کتاب راه خداست،ممکن است در شرایط و زمان دیگر کار خداپسندانه امر دیگرى باشد. بنابراین عبارت «فى سبیل اللّه» هر کار خیرى را دربرمى‌گیرد.
هشتم: «ابن السّبیل» در راه مانده‌
«ابن السّبیل» یعنى فرزند راه، یعنى کسى که در وطن خود فقیر نیست، ولى در سفر به مناطق دیگر به خاطر تصادف، دزدى، بیمارى، گرانى و یا هر امر دیگر نیاز به کمک دارد که اگر مورد حمایت قرار نگیرد، جان یا آبروى او در معرض خطر قرار مى‌گیرد و نیاز مالى از یک سو و احساس غربت از سوى دیگر، فشار روحى و روانى خاصّى بر او وارد مى‌کند. مکتب زنده اسلام که در تمام برنامه‌هایش به مسأله جان و مال و آبرو و شخصیّت افراد توجّه خاصى دارد، در اینجا نیز با اختصاص سهمى از زکات، هم آبرویشان را حفظ مى‌کند وهم دغدغه آنان را برطرف مى‌نماید.
* آیا مصرف زکات تنها در هشت مورد ذکر شده است؟
در آیه 58 سوره توبه، منافقان پیامبر عزیز را در مورد نحوه مصرف زکات سرزنش کرده و مى‌گفتند: چرا زکات جمع‌آورى شده را فقط در موارد خاص مصرف مى‌کند. خداوند مى‌فرماید: انتقاد و کنایه آنان بر اساس منافع شخصى است، اگر مقدارى از زکات به آنان داده شود راضى مى‌گردند و اگر داده نشود، عصبانى مى‌شوند. «و منهم من یلمزک فى الصّدقات فان اُعطوا منها رضوا و ان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون»
و در آیه بعد مى‌فرماید: اگر این منافقان (به جاى انتقاد و انتقام)، به آنچه خدا و رسول به آنان عطا کرده بود، راضى بودند و مى‌گفتند خداوند ما را کفایت مى‌کند، و در آینده خدا و رسول از فضلش به ما لطف خواهند کرد، برایشان بهتر بود.
سپس آیه 60، با صراحت و قاطعیّت مصرف زکات را در هشت مورد منحصر کرده است.
ما این آیه را به صورت یک تقسیم ریاضى ترسیم مى‌کنیم که جمله صدقات، مقسوم و هشت مورد مصرف، مقسوم علیه باشد و اینک باید شاهد خارج قسمت باشیم که بیانگر چهره نظام اسلامى است.
آرى، اگر نظام اسلامى مقدارى از اموال اغنیا و پردرآمدها را بگیرد و در مصارف هشت‌گانه‌اى که ذکر شده است مصرف کند، جامعه اسلامى به جامعه‌اى تبدیل مى‌شود که در آن زندگى فقرا تأمین شده است، دل‌ها جذب و نیروهاى اسیر آزاد شده‌اند، مهره‌هاى ورشکسته اقتصادى به حرکت درآمده، انواع کارهاى عامّ المنفعه و خداپسندانه صورت گرفته و گرفتاران و درراه‌ماندگان نجات یافته‌اند.
در جمله پایانى آیه به دو نکته مهم اشاره مى‌شود: یکى این که تقسیم زکات بر هشت گروه از طرف خداوند واجب شده است: «فریضهً من اللّه» و دیگر جایى براى چانه زدن نیست.
دوّم اینکه سرچشمه این قانون و این نحوه تقسیم، علم و حکمت الهى است: (و اللّه علیم حکیم)
آرى، اگر مبناى قانون، اطلاعات محدود بشرى، خواسته‌ها، یافته‌ها، بافته‌ها، عادات و رسوم، شرایط سیاسى و اجتماعى، قبیله‌اى و قومى باشد، جاى تردید و اظهارنظر هست که چرا زکات در هشت مورد مصرف شود ولى قانونى که برخاسته از علم و حکمت بى‌نهایت الهى است و مطابق با عقل و فطرت و نیازهاى واقعى بشر در تمام عصرها و نسل‌هاست، باید با عشق پذیرفته شود و همان‌گونه که در انجام دستورات پزشک متخصص چون و چرا نمى‌کنیم، باید در انجام فرامین الهى نیز تسلیم باشیم.
اگر گفته شود نیازهاى افراد یا جوامع در شرایط مختلف تفاوت دارد، پس آیا بهتر نبود مصرف زکات را خود ما تعیین مى‌کردیم؟
در پاسخ مى‌گوییم:
در آیه‌اى که مصارف هشت‌گانه زکات مطرح شده است، عبارت «فى سبیل اللّه» به کار رفته که معناى آن این است که زکات را مى‌توان در راه خدا مصرف کرد و راه خدا در هر زمان مى‌تواند مصداق و جلوه‌اى داشته باشد. گاهى مصداق راه خدا، تأمین امکانات ازدواج براى افراد بى‌همسر است و گاهى ایجاد شغل براى افراد بیکار، گاهى هم فراهم کردن زمینه براى تحصیل افراد متعهّد. بنابراین تأمین نیازهاى واقعى فرد و جامعه از هر نوع که باشد، مصداق «فى سبیل اللّه» به حساب مى‌آید.
* آیا زکات باید به هشت قسمت مساوى تقسیم شود؟
در آیه شصت سوره توبه براى زکات هشت مصرف نام برده شده که عبارتند از: فقرا، مساکین، دست‌اندرکاران دریافت زکات، هزینه جذب دل‌ها، خرید و آزاد کردن بردگان، کمک به بدهکاران، هزینه کردن در کارهاى خداپسندانه و عام المنفعه، کمک به مسافرانى که در راه به مشکلات برمى‌خورند. در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه آیا باید زکات در این موارد یکسان هزینه شود؟
پاسخ را از امام صادق علیه السلام مى‌شنویم: امام از شخصى به نام عمرو بن عبید مى‌پرسد: زکات مال خود را چگونه تقسیم مى‌کنى؟ گفت: به هشت جزء مساوى. امام فرمود: ممکن است تعداد یک صنف (مثلاً فقرا) ده هزار نفر، ولى تعداد صنف دیگر چند نفرى بیشتر نباشد. گفت: بله، ولى تقسیم من یکسان است. امام فرمود: این عمل تو خلاف راه و روش پیامبر است. پیامبر اسلام‌صلى الله علیه وآله در تقسیم زکات، مصلحت‌اندیشى مى‌فرمودند.(150)
آرى، زکات از بودجه‌هاى حکومت است و باید دست حاکم اسلامى در نحوه مصرف آن باز باشد.
* چرا در جامعه فقیر وجود دارد؟
فقر انواعى دارد: گاهى به خاطر تن‌پرورى است. گاهى به دلیل نادانى است. گاهى به جهت حقارت و خودکم‌بینى است. گاهى به طور طبیعى است. گاهى هم انتخابى است.
آنجا که ریشه فقر، تن‌پرورى، جهل، حقارت، استعمار و استثمار باشد، اسلام به شدّت از آن انتقاد کرده است، ولى در جایى که فقر انتخابى باشد، یعنى انسان زندگى ساده و زاهدانه‌اى را انتخاب مى‌کند تا گرفتار ثروت‌اندوزى، جمع مال، حفظ مال، بخل و حرص نشود، در نظر اسلام این فقر ارزش است.
آنچه مربوط به بحث زکات مى‌شود، فقر طبیعى است. یعنى فرد، تمام تلاش خود را کرده است، امّا به دلایل مختلف درآمد او کفاف زندگیش را نمى‌دهد و یا اصولاً امکان کار و تلاش ندارد، از کار افتاده است و یا سرپرست خانواده در اثر سانحه یا به مرگ طبیعى از دنیا رفته و خانواده‌اش درآمدى ندارند. این فقر بر اساس تن پرورى، جهل، حقارت، استعمار و استثمار نیست. اینجا یک آزمایش الهى براى فقیر و غنى است که فقیر چه مقدار صبر مى‌کند و غنى چه مقدار بذل مى‌کند. اسلام براى حلّ این نوع فقر دستوراتى از قبیل پرداخت خمس، زکات، انفاق، صدقه و… داده است.
بنابراین کسى نمى‌تواند بگوید که نظام دینى، ابتدا جامعه را به دو قطب فقیر و غنى تقسیم کرده و سپس سفارش به انفاق و خمس و زکات مى‌نماید، بلکه این امرى طبیعى است که بر اساس تفاوت استعدادها، ابتکارات و گاهى مقدّرات حکیمانه الهى جامعه به دو گروه تقسیم مى‌شود، ولى این تفاوت‌ها با دستورات واجب یا مستحب جبران مى‌شود.

پی نوشتها:
1) سوره حج، آیه 41.
2) سوره مریم، آیه 31.
3) سوره بقره، آیه 43.
4) سوره مریم، آیه 55 .
5) سوره انبیاء، آیه 73.
6) سوره بیّنه، آیه 5 .
7) تفسیر المیزان، ج 9، ص 408.
8) سوره توبه، آیه 18.
9) سوره توبه، آیه 11.
10) سوره حج، آیه 41.
11) سوره نور، آیه 37.
12) سوره فصّلت، آیه 7.
13) تفسیر نمونه، ج 8، ص 9.
14) تفسیر نور، ذیل آیه 60 سوره توبه.
15) تفسیر نور، ج 5، ص 87.
16) تفسیر نور، ج 5، ص 137.
17) تفسیر نمونه، ج 14، ص 197.
18) تفسیر نمونه، ج 8، ص 9.
19) فقه الزکاه، دکتر یوسف القرضاوى، ج 1، ص 85 – 86 .
20) وافى، ج 10، ص 156.
21) جامع الأحادیث، ج 9، ص 42.
22) بحار، ج 96، ص 29.
23) مستدرک الوسائل، ج 1، ص 507 .
24) کافى، ج‌2، ص‌18 و وسائل، ج‌1، ص‌13.
25) کنزالعمّال، ج‌6، ص‌96.
26) جامع الأحادیث، ج‌9، ص‌45.
27) جامع الأحادیث، ج‌9، ص 35.
28) سوره مریم، آیه 13.
29) سوره بقره، آیه 245.
30) نهج البلاغه، خطبه 183.
31) سوره نحل، آیه 40.
32) سوره نحل، آیه 40.
33) سوره واقعه، آیه 64.
34) سوره توبه، آیه 104.
35) سوره قصص، آیه 81.
36) سوره قصص، آیه 78.
37) سوره قلم، آیه 20.
38) وافى، ج 10، ص 33.
39) سوره بقره، آیه 268.
40) سوره توبه، آیه 38.
41) سوره همزه، آیات 2 – 3.
42) سوره کوثر، آیات 1 – 2.
43) سوره توبه، آیه 103.
44) سوره مدّثر، آیه 44.
45) جامع الأحادیث، ج 9، ص 32.
46) سوره آل عمران، آیه 180.
47) سوره نحل، آیه 96.
48) جامع الأحادیث، ج 9، ص 243.
49) جامع الأحادیث، ج 9، ص 325.
50) جامع الأحادیث، ج 9، ص 58 .
51) جامع الأحادیث، ج 9، ص 58 .
52) من منع قیراطاً من الزکاه فلیس بمؤمن و لا مسلم». جامع الأحادیث، ج 9، ص 58 .
53) مستدرک‌الوسائل، ج 1، ص 508 .
54) جامع الأحادیث، ج 9، ص 43 .
55) جامع الأحادیث، ج 9، ص 57 .
56) جامع الأحادیث، ج 9، ص 44.
57) بحار، ج 96، ص 29.
58) و ویل للمشرکین الذین لایؤتون الزّکاه و هم بالاخره هم کافرون». سوره فصّلت، آیه 7.
59) مبسوط شیخ طوسى، ج 1، ص 190.
60) تفسیر نمونه، ج 8، ص 11.
61) جامع الأحادیث، ج 9، ص 63.
62) وافى، ج 10، ص 44.
63) وافى، ج 10، ص 44.
64) وافى، ج 10، ص 40.
65) سوره آل‌عمران‌7 آیه 180.
66) جامع الأحادیث، ج 9، ص 39.
67) جامع الأحادیث، ج 9، ص 46.
68) جامع الأحادیث، ج 9، ص 53 .
69) جامع الأحادیث، ج 9، ص 45.
70) جامع الأحادیث، ج 9، ص 33.
71) جامع الأحادیث، ج 9، ص 32.
72) جامع الأحادیث، ج 9، ص 32.
73) جامع الأحادیث، ج 9، ص 33.
74) جامع الأحادیث، ج 9، ص 34.
75) جامع الأحادیث، ج 9، ص 684.
76) سوره حشر، آیه 9 و تغابن، آیه 16.
77) تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص‌346.
78) جامع الأحادیث، ج 9، ص 48.
79) وسائل، ج 6، ص 6.
80) امالى طوسى، ج 2، ص 136.
81) فروع کافى، ج 4، ص 62.
82) بحار، ج 96، ص 62.
83) سوره اعلى، آیه 14.
84) سوره بقره‌آیه 276.
85) جامع الأحادیث، ج 9، ص 52 و 69.
86) جامع الأحادیث، ج 9، ص 49.
87) جامع الأحادیث، ج 9، ص 50 .
88) جامع الأحادیث، ج 9، ص 65.
89) جامع الأحادیث، ج 9، ص 33.
90) سوره اعراف، آیه 156 و توبه، آیه 71.
91) سوره مائده، آیه 12.
92) سوره لیل، آیه 7.
93) وسائل، ج 6، ص 10.
94) سوره مائده، آیه 12.
95) سوره توبه، آیه 5.
96) جامع الأحادیث، ج 9، ص 223.
97) جامع الأحادیث، ج 9، ص 53 .
98) جامع الأحادیث، ج 9، ص 29.
99) جامع الأحادیث، ج 9، ص 70.
100) جامع الأحادیث، ج 9، ص 273.
101) سوره حجرات، آیه 9.
102) سوره توبه، آیه 11.
103) وافى، ج 10، ص 51
104) سوره بقره، آیه 251.
105) جامع الأحادیث، ج 9، ص 56 .
106) سفینه البحار، ج 3، ص 474.
107) وافى، ج 10، ص 50 .
108) وافى، ج 10، ص 50 .
109) سوره بقره، آیه 195.
110) جامع الأحادیث، ج 9ص 285.
111) جامع الأحادیث، ج 9، ص 24.
112) جامع الأحادیث، ج 9، ص 24.
113) جامع الأحادیث، ج 9، ص 50 .
114) جامع الاحادیث، ج 9، ص 50 .
115) وافى، ج 10، ص 42.
116) بحار، ج 96، ص 130.
117) وسائل، ج 6، ص 25.
118) جامع الأحادیث، ج 9، ص 48.
119) سوره توبه، آیه 18.
120) جامع الأحادیث، ج 9، ص 52 .
121) جامع الأحادیث، ج 9، ص 52 .
122) کافى، ج 2، ص 374.
123) جامع الأحادیث، ج 9، ص 53 .
124) جامع الأحادیث، ج 9، ص 57 .
125) جامع الأحادیث، ج 9، ص 31.
126) سوره معارج، آیه 21 – 22.
127) سوره توبه، آیه 67.
128) جامع الأحادیث، ج 9، ص 30.
129) جامع الأحادیث، ج 9، ص 30.
130) جامع الأحادیث، ج 9، ص 30 و 33.
131) جامع الأحادیث، ج 9، ص 63.
132) بحار،ج 96، ص 29.
133) تهذیب، ج 10، ص 153.
134) جامع الأحادیث، ج 9، ص 347.
135) جامع الأحادیث، ج 9، ص 347.
136) سوره توبه، آیه 60.
137) وافى، ج 10، ص 1640.
138) سوره کهف، آیه 79.
139) سوره مدّثر، آیه 44.
140) سوره فجر، آیه 18، همچنین حاقّه، 34، ماعون، 3.
141) سوره بلد، آیه 11.
142) سوره بقره، آیه 126.
143) وافى، ج 10، ص 165.
144) تحریر الوسیله، امام خمینى (ره).
145) وافى، ج 10، ص 156.
146) سوره فتح، آیه 2.
147) جامع الأحادیث، ج 9، ص 242.
148) جامع الأحادیث، ج 9، ص 259.
149) تحریر الوسیله، امام خمینى (با اضافات).
150) تفسیر کنزالدّقائق، ج 5، ص 480

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید