ظهور، پایان غیبت امام دوازدهم و رسیدن مردم به باطن حکومت اسلامی و حقیقت ناب امامت و ولایت است؛ بهگونهای که جامعه، پذیرای حجّت خداوند و رشد مطلوب میشود و زمینه ارتباط همه جانبه با امام عصر فراهم میآید؛ چراکه امر ظهور، پدیدهای است که در بستر حرکت جامعه انسانی رخ داده، روند تحقق آن، با تحولات جامعه و سیر اراده و خواست انسانها کاملاً ارتباط دارد؛ به عبارت دیگر، امر ظهور اینگونه نیست که از هویت جامعه و زندگی انسانها جدا باشد، بهصورتی که جامعه و انسانها ناگهان با پدیدهای رو به رو شوند که هیچ سازگاری و تناسبی با سیر حرکتی آنها ندارد، بلکه بستر جامعه آماده پذیرش این رویداد عظیم تاریخ بشری خواهد بود؛ زیرا زمینهها و شرایط تحقق آن، در جامعه فراهم شده است.
از آنچه بیان شد، دانسته میشود امر ظهور چنان با حوادث و رویدادهای جامعه عجین است که گویی وضعیت جامعه، آماده تحقق و دگرگونی و پیدایش یک امر جدید است؛ بنابراین ظهور را باید فرایندی دانست که آخرین مرحله آن، ظاهرشدن حضرت مهدی علیهالسلام در مسجدالحرام است، در حالی که پرچم قیام و پیروزی را به اهتزاز درآورده است.
پس باید همیشه منتظر ظهور بود. شاید جامعه در متن خود، آبستن رویدادهایی باشد که ظهور نهایی را رقم میزند. در روایات، دستور داده شده است که هر صبح و شب منتظر ظهور باشید؛ زیرا ظهور، ناگهانی است.
گمان نبرید حرکت جامعه به قدری شفاف و روشن است که شما میتوانید زمان ظهور را تخمین زده، آن را نزدیک یا دور بدانید. بهراستی علم ما به وضعیت جامعه و آمادگی آن برای ظهور چه مقدار است؟ در واقع کسی نمیتواند بگوید: الآن جامعه، آماده ظهور است یا نه؛ پس هر لحظه منتظر اجازه الهی باشید، شاید وضعیت کنونی جامعه، بستر مناسبی برای ظهور باشد!
بنابراین میتوان گفت این روایت به این معنا است که همواره باید در راستای تحقق آن رویداد بزرگ و زمینهسازی برای ظهور آن منجی یگانه، تلاش کرد و هرگز نباید از ظهور او ناامید شد؛ حتی اگر بسیاری از علایم ـ بهجز نشانههای حتمی ـ اتفاق نیفتاده باشد؛ چه اینکه امر ظهور در اختیار خداست و او هر گاه بخواهد به مصلح جهان اذن ظهور خواهد داد.