نظام آفرینش بر اراده حکیمانه الهی استوار شده و از قانونمندی ویژهای برخوردار است؛ ازاینرو پژوهشگران علوم طبیعی و دانشمندان ژرفنگر علوم فلسفی توانستهاند، بر بسیاری از اسرار جهان خلقت، دست یابند و قوانین جاری در عالم تکوین را کشف کنند. رشد شگفانگیز دانشهای گوناگون و گسترش همه جانبه تکنولوژی از همین دیدگاه نشأت گرفته و انسانهایی که جهان را به صورت مجموعهای هماهنگ شناختهاند، در اثر تلاش و کوشش، بر حقایق بیشماری وقوف یافته و از رهگذر آن به ترقی و پیشرفت نایل آمدهاند.
اما باید اعتراف کرد که هیچکس نمیتواند خود را آگاه از تمام قوانین حاکم بر جهان آفرینش به شمار آورد و یا قوانین کشف شده توسط دانشمندان را قطعی و مسلم بداند؛ چراکه راه رسیدن بشر به این قوانین از طریق استقرا بوده و استقرای کامل برای هیچفردی مقدور نیست. بنابراین در مورد همه قوانین و سنتهای جاری طبیعت باید احتمال وقوع خلاف و استثنا را پذیرفت، مگر آنکه آفریدگار جهان خود از عدم استثنا در مورد سنتی خاص سخن بگوید.
برای مثال یکی از سنتهای صددرصد قطعی، کلی و تخلفناپذیر در نظام آفرینش که حتی یک نمونه خلاف برای آن نمیتوان برشمرد، جاودانی نبودن انسانها در دنیاست. شکی نیست که سنت الهی بر این قرار گرفته که هیچفردی از افراد بشر در جهان مخلد نباشد. قرآن قاطعانه در این باره میفرماید: «کل نفس ذائقه الموت»[۱] و یا «انک میتٌ و انهم میتون»[۲] ازاینجهت هرگز نمیتوان درباره این سنت، قائل به استثنا شد و حتی برای یک انسان در جهان مادی خلود و جاودانگی اندیشید.
از سوی دیگر برخی از سنتهای طبیعت، که به ظاهر عام و فراگیر هستند، صددرصد قطعی و کلی نبوده، بلکه جنبه نسبی دارند. مثلاً قانون آفرینش چنین اقتضا میکند که هر جانداری از طریق مجاری طبیعی به وجود آید و بر همین اساس است که نظریه «خلقالساعه» توسط دانشمندان علوم جدید نفی شده است. در عین حال ما میبینیم که موارد انگشتشماری بر خلاف این سنت الهی وجود دارد و به تصریح قرآن، عصای موسی به صورت ثعبان در میآید یا حضرت عیسای مسیح بدون آمیزش مادر با انسانی دیگر، دیده به جهان میگشاید و از همین قبیل است کلیه معجزات و کرامات.
بدیهی است که در چنین مواردی نباید منکر وقوع حوادث استثنایی شد، بلکه باید اعتراف کرد که همه سنتهای حاکم بر جهان آفرینش صددرصد قطعی و تخلفناپذیر نیستند. بر همین اساس میتوان گفت:
درست است که تاکنون سنت الهی بر این تعلق گرفته که هر موجود زندهای پس از پایانیافتن دوران زندگی خود راهی سرای دیگر شده، برای بار دوم به دنیا بازنگردد، ولی میتوان گفت این سنت، مانند سنت آفرینش موجودات زنده است که گاهی، به علل و مصالحی استثنا داشته و از میان میلیاردها موجود زنده، چند موجود بنا بر آیات قرآن و روایات پیشوایان به این جهان بازگشته یا بازمیگردند.
البته نباید فراموش کرد که راه شناخت ما نسبت به سنتهای الهی کلام خود خداوند متعال است که از طریق وحی و رسل به ما رسیده است؛ بنابراین ازآنجاکه قرآن، نبی مکرم اسلام و ائمه معصومین رجعت را به عنوان یک امر حتمی و جزو عقاید اساسی شمردهاند باید گفت که در واقع رجعت از سنتهای الهی است که البته برای تحقق آن زمانی خاص تعیین شده است.
پینوشتها
۱. انبیا: ۳۵؛ هر انسانی طعم مرگ را خواهد چشید.
۲. زمر: ۳۰؛ تو [ای پیامبر] ندای مرگ را لبیک خواهی گفت و آنان نیز خواهند مرد.