صحیفهای که اکنون در دست ما است سندش به بهاء الشرف میرسد. وی در سال 516هـ در ماه ربیع الاول این دعاها را به سندی که در اول صحیفه نقل شده دریافت کرده است؛ البته صحیفه سالها قبل از بهاء الشرف معروف بود چنان که نجاشی در ذیل ترجمه «متوکل بن عمیر بن المتوکل» نوشته است:[1] روایت شده از یحیی بن زید دعای صحیفه خبر داد به ما حسین بن عبیدالله از برادر زاده طاهر و او از محمدبن مطهر و او از پدرش و او از عمیربن متوکل و او از پدرش متوکل و او از یحیی بن زید خبر داد ما را به دعای صحیفه… بیتردید نجاشی قبل از بهاء الشرف میزیست و در سال 450هـ. وفات یافت.
همچنین علامه مجلسی (ره) از نسخهای از صحیفه یاد میکند که به سال 333 ق مربوط است و چنین آمده است که: به تحقیق یافتم در نسخه قدیمی از صحیفه سجادیه… و همانا تاریخ کتابت این صحیفه سال 333 ق بود…[2] شایان ذکر است که صحیفه سجادیه به بررسی سندی نیاز ندارد، چون بسیاری از علما ادعای تواتر آن را کردهاند، از مطالعه اعجازاتی که برای نقل صحیفه سجادیه به ثبت رسیده است چنان برمیآید که این کتاب به بررسی سندی نیاز ندارد و متواتر است مرحوم سید صدر میفرماید صحیفه کامله سجادیه که موصوف به زبور آل محمد است… و آن مانند قرآن مجید از متواترات است نزد هر فرقه اسلامی و به آن افتخار میکنند.[3]
ناگفته نماند که اگر به سندی که در مقدمه صحیفه ذکر شده اکتفا کنیم، از شرایط حجیت و اتقان برخوردار نیست؛ زیرا: اولاً: از سید نجم الدین بهاء الشرف، که در اول سند آمده، در کتابهای رجالی ذکری به میان نیامده است، همچنین از «عکبری» و «عبدالله بن عمیر بن الخطاب» نیز در کتابهای رجالی یاد نشده است. ثانیاً: اگرچه در کتب رجالی از ابوالمفضل یاد شده است؛ اما بیشتر او را تضعیف کردهاند.[4] نجاشی در مورد وی میگوید: که اکثر بزرگان اصحاب ما او را تضعیف کردهاند. ثالثاً: در رجال نجاشی آمده است که متوکل بن عمیربن المتوکل صحیفه را از یحیی بن زید نقل کرده در حالی که در مقدمه صحیفه میخوانیم: عمیر از پدرش متوکل نقل کرده است و این متوکل توفیق نشده است. رابعاً: اخبار شیخ سعید ابو عبدالله… در سال پانصد و شانزده بوده است و عبدالله بن عمر که در سند آمده، صحیفه را در سال دویست و شصت و پنج (265) نقل کرده است تنها سه راوی (ابومنصور و عکبری و ابوالمفضل و شریف ابوعبدالله) واسطه این دو نفر شمرده میشوند. بعید به نظر میرسد که در فاصله زمانی بین شیخ سعید و عبدالله بن عمر (دویست و پنجاه و یک سال) فقط سه راوی واسطه قرار گیرند مگر این که گفته شود این سه راوی یکدیگر را ملاقات کرده باشند و…
گوینده «حدثنا» در اول سند صحیفه چه کسی است؟
چنان که مرحوم الهی قمشهای در مقدمه ترجمه خود بر صحیفه آورده و همچنین در ریاض السالکین دیده میشود در این مورد دو قول وجود دارد: 1. گویند حدثنا شیخ جلیل القدر «حلی بن السکون» است. وی از بزرگان علمای امامیه و مورد وثوق است. این قول منسوب به شیخ بهایی (ره) است.[5]
2. گوینده حدثنا عمید الروساء هبه الله بن حامد است که متوفای 609 ق است.[6]
صاحب ریاض السالکین این قول را پذیرفته است (… دلالت میکند بر این مطلب آن چیزی که یافته شده به خط محقق شهید (ره) که نسخه او با نسخه ابن سکون معارض است…) با همه اینها صحیفه سجادیه به بررسی سندی نیاز ندارد زیرا:
1. علمای امامیه بر استفاضه و بلکه تواتر آن اتفاق نظر دارند چنان که عالم بزرگوار الهی قمشهای میگوید: «… علمای بزرگ امامیه میگویند: صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد ـ علیه السلام ـ به روایت مستفیضه بلکه قریب به تواتر است، هیچ شک و تردیدی در این که کلام امام است نتوان کرد» آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) نزد زیدیه و اسماعیلیه نیز ادعای تواتر کرده است. در همین مورد کلام علامه مجلسی و صاحب ریاض السالکین قبلاً نقل گردید.[7]
2. فصاحت و بلاغت صحیفه حاکی از آن است که نمیتواند کلام غیر معصوم ـ علیه السلام ـ باشد. چنان که «طنطاوی» مفسر قرآن وقتی آیت الله العظمی مرعشی )ره) صحیفه سجادیه را به عنوان هدیه برایش ارسال میکند، میگوید: این کتاب را فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق دیدم.
شایان یادآوری است که پس از آن، طنطاوی از آیت الله مرعشی نجفی میپرسد: آیا تاکنون کسی از علمای اسلام شرحی بر آن (صحیفه سجادیه) نوشته است؟ آیت الله مرعشی مینویسد: «شارحینی که میدانسته نام بردم و کتاب ریاض السالکین تألیف سید علیخان را به ایشان تقدیم کردم. معظم له در جواب نوشت که من مصمم و آمادهام که بر این صحیفه گرامی شرحی بنویسم همچنین سید محسن امین (ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب این صحیفه را دلیلی بر صدور آن از امام معصوم ـ علیه السلام ـ دانستهمینویسد: «بلاغت الفاظ و فصاحت صحیفه و بالا بودن مضمون صحیفه و مافیها که بیان باشد از خضوع در برابر خداوند و حمد و ثناءاسلوب عجیبی که در طلب عفو از خداوند و کرنش و توسل به او این خود دلیل محکمی است بر صحت نسبت این کتاب و اینکه همانا این در از آن دریا و این گوهر از آن معدن و این ثمر از آن شجره طیبه است.»
پس باید گفت صحیفه سجادیه هرگز به جرح و تعدیل روات نیازمند نیست، بلکه با توجه به انشای کلام و فصاحت و اعجاز بیان، میتوان گفت که کلام حضرت امام سجاد ـ علیه السلام ـ است.
3. نکته دیگری که بر صدور صحیفه دلالت میکند، سندهای متعدد و اجازههای گوناگون است. علامه مجلسی (ره) درباره طرق روایی صحیفه میگوید: «بدان که طرق بسیارند جداً بگونهای که ضبط و احاطه بر آنها مشکل است، در صورت اجازهای که (امیر ماجد بن امیر جمال الدین محمد الحسینی الدشتکی) به (مولی محمد شفیع) داده است، سند متصل دیگری وجود دارد که قابل توجه مینماید. ظاهراً «امیر ماجد» با بیست و نه واسطه سند خود را به امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ رسانده است.
همچنین علامه مجلسی اجازههای متعددی در مورد صحیفه نقل کرده است. یک مورد از این اجازهها که قابل توجه است. اجازه روایتی است که پدر علامه مجلسی در رویا از امام زمان ـ علیه السلام ـ دریافت کرده است. با توجه به مطالبی که گذشت میتوان اطمینان پیدا کرد که صحیفه از ناحیه امام سجاد ـ علیه السلام ـ صادر گردیده و تاکنون هیچ کسی در این امر تشکیک نکرده است.
پی نوشت ها:
[1] . رجال نجاشی، ترجمه متوکل بن عمیر بن متوکل.
[2] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 107.
[3] . تأسیس الشیعه، سید صدر، ص 284.
[4] . رجال نجاشی، در ذیل ترجمه ابوالمفضل.
[5] . الذریعه الی مصانیف الشیعه، آقابزرگ، ج 15، ص 18.
[6] . سید ابوالفضل حسینی، تلخیص الریاض، ص 9، پاورقی.
[7] . مقاله سیمای صحیفه سجادیه، مجله کوثر، شماره 32.