نویسنده:لبیب بیضون
ترجمه :م -علی میرزایی
امام علی (ع)به عنوان یکی از برجستگان این امّت و قهرمانان جهاد و به عنوان خلیفه ای که از بهترین هادیان این امّت بوده است، از چه جایگاه ارجمندی برخوردار است! ایشان علیه السلام برای مسلمانان امامی راهنما و الگویی بودند که مردم برمسیر وی قدم می گذاشتند و چراغی که از نور علمش طلب روشنایی می کردند.
امّا در مورد ما، ایشان، فقط امامی نبودند که به وی اقتدا کنیم یا الگویی که از او پیروی نماییم، یا چراغی که از افکارش روشنی جوییم. بلکه ایشان شهدی بودند که در خون ما جریان داشتند و چراغی که در قلبهایمان روشنایی ایجاد می کرد…نور و ایمان را از درون خودمان به ما اعطا کرد…از درون عقلها و نفسهایمان، از عمق قلبها و دلهایمان. بنابراین، جزئی جدایی ناپذیر از هستی و احساساتمان شده است. در مورد شرافت و رفعت این امام عظیم، همین بس که ایشان دست پرورده حضرت رسول هستند. ایشان تنها انسانی هستند که در کنف نبوّت رشد کرده و در دامان رسالت تربیت شده است. پیامبر (ص)ایشان را با افکار خود تغذیه نمود و اصول و مبادی را در او دمید، همچنان که ایشان را با غذا تغذیه می نمود و با آب و نوشیدنی سیرای می فرمود.
علی رغم قدرت شخصیّت پیامبر(ص)و طولانی بودن مدّت ملازمت امام با آن حضرت، امام علیه السلام نه صورتی برداشت شده از پیامبر (ص)بودند و نه از لحاظ شخصیّتی در امتداد و تبعیّت از آن حضرت؛ بلکه امام دارای ساختاری منحصر به فرد و شخصیّتی قائم به ذات بودند . زمانی که نمونه هایی از کلام پیامبر(ص)را در هر موضوعی، مطالعه می کنیم و سپس، نمونه هایی از کلام علی(ع)را در مورد مطالعه قرار می دهیم، در می یابیم که علی(ع)پس از فراگیری آنچه که پیامبر(ص)به او آموخته و او را مدد داده بود، از جانب خود و افکار خود، مطالبی به آن افزوده است.
مطالبی که قوّه ذاتی و شخصیّت منحصر به فرد او پرده از آن برداشته و وی را به کشف آن مطالب نایل ساخته است. خداوند سبحان ، ایشان را به واسطه بسیاری از علوم ، مختص کرده است و این در واقع، مصداق این سخن پیامبر(ص)است که :«به من جوامع سخن و به علی جوامع دانش و علم داده شده است»و با وجود اینکه امام علیه السلام نزدیک ترین فرد از لحاظ مشابهت و برابری با پیامبر(ص)است-چرا که از درخشش آن حضرت نکته ها فراگرفته و در حقیقت نفحه ای از جلال و کمال پیامبر (ص)است-با این حال می بینیم که علم وافر و عمیق خود را برای ما منتشر می سازد؛ البته تا زمانی که پیش از ایشان پیامبر(ص)چنین تأثیری را بر روی ما نگذاشته باشند. گویا امام علی(ع)در مقایسه با علم پیامبر(ص)همچون چشمه ای است که آب اوّلیه اش را از مخزن پیامبر(ص)استمداد می کند و بعد آب گوارایی را که برای نوشندگان لذّت بخش است، جاری می سازد…یا او در برابر نور پیامبر(ص)به شیشه چراغی می ماند که از نور و اندوخته آن چراغ بهره می گیرد و بعد اشعّه های تابنده را برای جهانیان منتشر می سازد. در واقع، برای چنین مطلبی تصویری صادقانه تر از این قول خداوند متعال یافت نمی شود که در آیه نور فرمودند:«خداوند نور آسمان ها و زمین است. مثل نور او چون چراغدانی است که چراغ در آن جای دارد و چراغ در شیشه است و شیشه گویا ستاره ای تابنده است.»(1)
مشکات همان نفس حضرت رسول (ص)است که قابلیّت تامّه ای در پذیرش نورالهی دارد. نوری که به صورت چراغی پرتوافکن به نورافشانی می پردازد. «چراغ در شیشه ای است»:یعنی این نوری را که پیامبر(ص)داراست، در علی به ودیعه نهاده است. بنابراین در یک شیشه نورانی برمردم می تابد و پرتوافکنی می کند. پس امام علیه السلام همچون ستاره ای درخشان است که نورش را برجهانیان می تاباند. و در تشبیهی دیگر از پیامبر(ص)آمده است که فرمودند:«من شهر علمم و علی دروازه آن. پس هر که بخواهد وارد شهر شود، باید از در بیاید.»(2)این تمثیلی جالب برای منزلت علمی امام علی(ع)است. ایشان در تمامی علوم دینی و غیردینی سرآمد و در قلّه افتخار بودند.
پس از این مطالب، عجیب به نظر نمی رسد که امام علی(ع)سخن را به آنجا برساند که بگوید:
«از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید. چرا که من به راه های آسمان از راه های زمین آگاه ترم…»(3)
شگفتا از کلمات موجزی که جوهری متعالی و اندوخته ای فراوان از حقیقت را داراست!
این مطلب، علاوه براینکه گستردگی دانش حضرت علیه السلام را مشخّص می سازد، نشان دهنده این است که علوم و دانش ایشان منحصر به علوم دینی و اجتماعی نبوده و برعلوم طبیعی و هستی شناسی نیز تواناییهایی دارد که این دانستنیها گسترده بوده و عوامل طبیعی و راههای عروج به آسمان را نیز شامل می شود. همه اینها از معجزات خداوند متعال است که این معجزات، دین را به سمت معرفت خود و کشف اسرارش فرا می خواند.
«بگو در آسمانها و زمین بنگرید که چه چیزی وجود دارد.»(4)
«به زودی آیات و نشانه های خود را در آفاق و در نفوس خودشان به آنها می نمایانیم تا برایشان روشن شود که آن حق است.»(5)
از همین دریچه، سخنم را درباره نهج البلاغه آغاز می کنم که گذر روزگار چیزی جز تازگی و رفعت بدان نیفزوده است. از جمله علوم این کتاب، علوم طبیعی و هستی شناسی است.
با ارائه برخی نمونه ها از نهج البلاغه در زمینه علوم طبیعی، مقداری از احاطه این امام بزرگوار و نیز گوشه ای از عروجگاههای این کوه استوار را نشان خواهیم داد. منظور ما از علوم طبیعی، تمامی علومی است که طبیعت و هستی را مورد مطالعه قرار می دهند؛ نظیر ستاره شناسی، ریاضیّات ، فیزیک، شیمی و زمین شناسی و …است.
علم توحید و خداشناسی، دربردارنده همه علوم
بخش عظیمی از آنچه که امام علی(ع)در خطبه ها و رهنمودهایشان به آن پرداخته اند، همان علم الهی است که ما از آن به «علم توحید»تعبیر می کنیم؛ علمی که بسیاری از نعمتهای خداوند را عرضه می کند و صورتهای قدرت او را به شکلی افزون تر تبیین می نماید:از آغاز خلقت انسان، ملائکه و حیوانات، تا خلقت اسمانها و سیّارگان و ستارگان و خورشید و ماه، و نیز خلقت زمین، کوهها، ابرها و باران ها.
سپس امام علیه السلام از بیان نهایت عالم پس از به پایان رساندن وظیفه مقّرر خود، و نیز تغییراتی که دستخوش آن می شود و اضمحلالی که آن را به سمت فنا می برد، غفلت نمی ورزد…همه این مطالب با اسلوبی خارق العاده از بلاغتی نادر و فصاحتی منحصر به فرد همراه است. در این مجال اعتقادی، به بیان شواهد علمی متعلّق به ستاره شناسی و زمین شناسی اکتفا خواهیم کرد.
ستاره شناسی
ستاره شناسی به بررسی و مطالعه ستارگان، سیّارگان و اجرام آسمانی اختصاص دارد و به ارتباط میان اشیاء مذکور می پردازد و ما از آن به عنوان«جاذبه هستی» تعبیر می کنیم. امام علی(ع)این ارتباط را به همراه دیگر نشانه های قدرت خدا در دعای «صباح» به تصویر می کشد و می فرماید:
ای آنکه زبان صبح را به بیان تابناکش بیرون آورد،
و پاره های شب تار را با تاریکیهای پراکنده رها ساخت،
و آفرینش این فلک دوّار را با اندازه های برجهای آن، محکم و استوار ساخت!
امام علیه السلام ثابت می کند که هر آنچه در آسمانهاست- از سیّارگان و ستارگان و اجرام-بر طبق نظام افلاک و برجها می گردند و در مسیرهای و مدارهای خود در قالب برجها و بر طبق اندازه هایی استوار و نظمی دقیق که برای آنها تعیین شده، باقی می مانند و اگر این نظام لحظه ای از زمان مختل می شد،برخی از ستارگان بربرخی دیگر سقوط کرده و از فلکهایشان فرود می آمدند و به ویرانی و نابودی می انجامید. پاک و منزّه است آن خدایی که آنها را استوار و محکم و بدون ستون برپای داشته و آنها را پایدار و بدون تکیه گاه بالا برده است.
و اینک برخی اطّلاعات اساسی در مورد ترکیب هستی:
ستارگان در فضای هستی به شکل جزایری بزرگ که کهکشان نامیده می شوند، پراکنده اند. هرکهکشانی دارای میلیونها ستاره پراکنده است که به تنهایی یا داخل یک مجموعه، قرار دارند و همه آنها به دور یک محور مشترک تصوّری که همان محور کهکشان است، در حال چرخش هستند.
پس از تحقیقات گسترده، دانشمندان موفّق به پیش بینی تعدادیی از کهکشانها در درجه (10)به توان(9×2)کهکشان شدند. هر کهکشانی دارای تعدادی از ستارگان است که در درجه (10)به توان(11)ستاره قرار دارند.
این کهکشانها با مسافتی بسیار دور از هم فاصله دارند. مسافت متوسّط میان دو کهکشان به اندازه هزار سال نوری است(سال نوری همان مسافتی است که نور در فضا در طیّ یک سال کامل می پیماید و تقریباً برابر 10کیلومتر است). و این مساحت متوسّط ، تقریباً با ده برابر قطر یک کهکشان برابری می کند.
مجموعه شمسی ما، منسوب به کهکشان راه شیری می باشد و نزدیک ترین کهکشان به کهکشان ما«کهکشان ماژلان کوچک»می باشد که (145)هزار سال نوری از ما فاصله دارد.
کهکشان ما به شکل دایره ای بیضی شکل و نسبتاً نازک است(به شکل دقّت کنید)،قطر بزرگ آن معادل (100/000)سال نوری و قطر کوچکش برابر با(30/000)سال نوری است و این دایره یا قرص، ضخامتی دارد که در مرکز به (15/000)سال نوری می رسد و هر چه به سمت اطراف کهکشان که خورشید ما و ستاره های آن واقع شده، پیش می رویم، این ارتفاع و ضخامت کمتر می شود. منظومه شمسی ما به مسافت (30/000)سال نوری از مرکز کهکشان واقع شده است و با سرعت (260)کیلومتر برثانیه هر (225)میلیون سال نوری یک دور کامل به دور کهکشان می زند.
ستارگان ، با نظم و ترتیبی خاص در داخل کهکشان پراکنده نشده اند؛بلکه در برخی قسمتها به شکل ابر متراکم شده و نور کمی را به وجود می آورند که به نام کهکشان راه شیری معروف است.
کهکشان ما شامل ستارگان درخشان و منظومه شمسی مان می باشد. دانشمندان پیش بینی می کنند که تعداد این مجموعه ها فقط در منطقه کهکشان راه شیری به بیش از یک میلیون مجموعه شمسی برسد. در این مجموعه ها ستارگانی با شرایط مشابه زمین ما وجود دارند که احتمال وجود زندگی انسانی یا غیرانسانی در آنها هست.
با وجود اینکه ستارگان این کهکشان به میزان همان سرعت زاویه حرکت نمی کنند، امّا علی رغم تعداد زیادشان، هیچ ستاره ای با دیگری برخورد نمی کند و به خاطر این اعجاز فوق تصوّر است که خداوند سبحان به ستارگان و جایگاه های آنها در آسمان سوگند یاد کرده و می فرماید:«سوگند به جایگاه های ستارگان، که این سوگندی است که اگر بدانید، عظیم است.»(6)
ستارگانی که بیننده از روی کره خاکی ناظر آنهاست، از ما بسیار دور هستند. نزدیک ترین ستاره به این مجموعه شمسی، آلفا سنتاوری است که حدود(4/3)سال نوری از خورشید فاصله دارد. این در حالی است که دورترین جرم اطراف هستی که رصد آن با بزرگ ترین تلسکوپ ها امکانپذیر شده است، با فاصله(10)به توان(9)×(2)سال نوری واقع شده است. گاهی برخی از این ستارگان از جای خود محو می شوند؛ امّا همواره حرکتشان به طرف زمین خواهد بود.
بیننده از روی زمین در مسیر کهکشان راه شیری حجمی فراوان و عظیم از ستارگان را مشاهده می کند که همان ستارگان کهکشان ما هستند. این در حالی است که اگر در مسیر مقابل به آسمان بنگریم، در واقع خارج از این کهکشان را مشاهده کرده ایم و در آنجا تعداد کمی ستاره را می بینیم که اغلب آنها از ستارگان کهکشانی دیگر هستند.
به عقیده من، همه کهکشانها و ستارگانی که از آنها سخن گفتیم، در آسمان اوّل قرار دارند؛ آسمانی که خداوند سبحان درباره آن
می فرماید:«و در حقیقت، آسمان دنیا را به چراغهایی آراستیم.»(7)
پی نوشت ها :
1ـ سوره نور،36.
2ـ فتح الملک، بصحّه حدیث باب مدینه العلم العلی، نوشته امام محدّث احمد بن محمّد صدّیق مغربی.
3ـ نهج البلاغه، خطبه231.
4ـ سوره یونس:101.
5ـ فصلت:54.
6ـ سوره واقعه:56.
7ـ سوره ملک:5.
منبع: سالنامه النهج شماره 12- 11