آداب باطنی تلاوت قرآن، نسبت به آداب ظاهری از اهمیت بیشتری برخوردار است و در هنگام تلاوت قرآن، میبایست مدّنظر قرار گیرد. اهمیت عبارت از فهمیدن اصل کلام و درک عظمت آن است.
تلاوت کننده، باید بداند که با چه سخن بزرگی مواجه است! سخنی که نشانه لطف و رحمت و عنایت آفریدگار هستی به آدمی است. سخنی که حقایق والا را به اندازه فهم و درک انسانها تنزل داده است.
و چگونه آن کلام آسمانی و خدایی در قاب حروف و اصوات که از صفات بشری است بر انسانها متجلی شده است.
قاری قرآن باید از کلام خدا درس بگیرد چنان چه قرآن میفرماید:
وَ دَرَسُوا ما فیهِ[1]؛ انسانها باید از آن چه در این قرآن است درس گیرند (و بدان عمل کنند).
همچنین قاری قرآن بایستی آیات الهی را با گوش جان بشنود و آن را به مغز و خاطره خود بسپارد، چنان چه قرآن در این باره میفرماید:
«لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَهً وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ»؛ لطفهایی درباره شما نمودیم و نعمتهایی که به شما عطا کردیم برای این است که عبرت و پند بگیرید، و لیکن در میان افراد بشر فقط گوشهای شنوایِ هوشمندان، آن پند و اندرزها را میشنوند.
باید توجه داشته باشیم که درک عظمت کلام الهی، جز با فکر و اندیشیدن در محتوای آن میسّر نیست.
تلاوت و اخلاص
یکی از مسائل مهمی که باید آن را جزو ارکان تأثیر قرآن در دلها دانست، اخلاص در قرائت است. هر عملی که بدون آن صورت گیرد بیارزش و از درجه اعتبار، ساقط میباشد. اخلاص، روح عبادت و سرمایه اخروی است. اگر قرائت قرآن برای اهداف غیر الهی باشد مثل این که (مردم) خوششان آید، یا آن را وسیله گدایی قرار دهد و قصد پول به جیب زدن را داشته باشد، نه تنها، ثواب ندارد بلکه عقاب هم دارد.
اخلاصِ در تلاوت، این است که قاری از ابتدای قرائت تا انتهای آن، فقط خشنودی خدا را درنظر بگیرد. اصولاً هر عبادتی، وقتی مقبول درگاه الهی میشود، که با خلوص نیّت همراه باشد. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«اِنّمَا الْاَعْمالُ بالنِّیاتِ»؛ اعمال هر کسی بستگی به نیّت او دارد.
یکی از جاهایی که شیطان درکمین نشسته تا راهزن عبادت باشد، هنگام تلاوت قرآن است. به خصوص اگر قاری در مجلسی و در حضور جمعی از مردم تلاوت میکند، میبایست مراقب باشد که شیطان در حریم قرائت او وارد نشود. گاه شیطان به انسان چنین القا میکند که، ببین چقدر زیبا تلاوت میکنی، چگونه مردم تو را تشویق میکنند. و یا به قاری قرآن تلقین میکندکه تو از سایر قاریان بهتر تلاوت میکنی، و به همین جهت است که مردم به تو احترام میکنند. چه بسا اتفاق میافتد، قاری قرآن در تمام طول قرائتش به این مسائل فکر میکند، وقتی قرائتش تمام شد به خود میآید و متوجه میشود تنها چیزی که در نظر نداشته، خلوص نیّت، رضایت خداوند و معانی کلام خدا و تفکر و تدبّر در آیات بوده است.
گاهی اوقات انسان در منزل به تنهایی قرآن را زمزمه میکند، باز میبیند شیطان دست از او بر نمیدارد. تا شروع به تلاوت میکند، افکار گوناگون وخاطرههای گذشته به ذهن او هجوم میآورد.
لذا قاری باید در تمام مدّت قرائت به این توجه داشته باشد که، قرآن، کلام خداوند است و هیچ کلامی محترمتر از آن نیست. هدف از قرائت، اطاعت دستور خداوند و اعلام بندگی به درگاه او است. با تلاوت قرآن میخواهیم مفاهیم آن را بفهمیم و با عمل به آیات آن، در زمره رستگاران قرار گیریم. اگر انسان قرآن را با توجه کامل و اخلاص تلاوت نماید، خداوند پاداش عظیمی به او عنایت میکند. معصوم ـ علیه السّلام ـ در این زمینه چنین میفرماید:
کسی که برای رضایت خدا و به خاطر فهمیدن دین، قرآن را تلاوت نماید، پاداش او همانند پاداشی است که خداوند به فرشتگان، پیامبران و رسولان خود میدهد.[2]
اگر قاریان قرآن، اراده کنند که آن را با اخلاص قرائت کنند و در این راه سعی و کوشش نمایند، به طور حتم خداوند آنان را یاری میکند. باید از او بخواهیم: پروردگارا! ما را به خواندن قرآن دعوت کردی، و ما پذیرفتیم، پس ما را یاری کن تا فقط، در صدد کسب رضایت تو باشیم.
امام صادق در این باره میفرماید: خدایا مرا به تلاوت قرآن، آن گونه که باعث خشنودی توست وادار کن.[3]
تلاوت بدون اخلاص
کسانی هستند که قرآن را، با ترتیل میخوانند، و شاید صوت بسیار زیبایی داشته باشند امّا اخلاص در تلاوت ندارند و برای رضایت خدا نمیخوانند، بلکه قصد آنان از تلاوت، تعریف و تمجید مردم، ریا و تظاهر، دکّان و پول، و خودپسندی است. چنین اشخاص نه تنها از زحمت خود سودی نبردهاند، بلکه خود را هم مسئول قرآن و خدا قرار داده و جهنّم را برای خود خریدهاند.
به روایاتی که در این باره آمده توجه کنید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: کسی که برای استفاده از مردم قرائت قرآن کند، روز قیامت در حالی محشور میشود که چهره او، استخوان بدون گوشت است.[4]
در روایتی دیگر از رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنین آمده است:
کسی که قرآن را بعد از فراگرفتن تلاوت کند، ولی به آن عمل نکند و قصدش از تلاوت آن باشد که مال و زینت دنیا را به دست آورد، مستوجب غضب خداوند است و در آخرت، با یهود و نصاری در یک صف قرار دارد. زیرا آنان هم، کتاب خود را پشت سرشان انداختند.
و کسی که قرآن را با هدف، ریا و خودنمایی تلاوت کند و به وسیله آن دنیا را طلب کند، روز قیامت خدا را ملاقات میکند در صورتی که چهره او استخوان بدون گوشت است و قرآن به پشت گردن او میزند تا او را داخل آتش کند.
و کسی که قرآن را فراگیرد و آن را برای ریا تلاوت کند و با جاهلان بحث نماید و یا به علماء مباهات کند و هدف او، به دست آوردن ثروت دنیا باشد؛ خداوند روز قیامت استخوانهای او را از هم پراکنده میسازد. و در جهنّم نیز بیشتر از همه مجازات میشود و خداوند از شدت غضب (ملائکه) او را به انواع عذاب، مجازات میگرداند.[5]
امام باقر ـ علیه السّلام ـ هم قاریان قرآن را بر سه دسته تقسیم کرده است و میفرماید: تلاوت کنندگان قرآن بر سه گروهاند.
یکی آن که قرآن را تلاوت میکند و آن را سرمایه کسب خود قرار میدهد و پادشاهان رابه وسیله آن میدوشد و به مردم بزرگی میفروشد.
دوّم کسی که قرآن میخواند و حدود آن را نگهداری ننموده و به دستوراتش عمل نمیکند، که خدا امثال اینان را در قرآن خواندن زیاد نکند!
سوّم کسی که قرآن میخواند و داروی قرآن را بر دل دردمندش مینهد و برای خواندن و به کار بستن دستوراتش شبها را بیدار میماند.اینان در میان قرآن خوانان از کبریت احمر کمیابتراند.[6]
در میان این سه گروه تنها یک طایفه را تمجید میکند و با تمام وجود، دو طایفه دیگر را نفرین مینماید.
تلاوت و تدبّر در آیات
لازم است کسی که تلاوت قرآن میکند و کسی که به آن گوش میدهد، در آیات الهی به تدبّر وتفکّر بپردازد. گویا با خدا سخن میگویند و خدا نیز با آنان سخن میگوید. باید با اندیشیدن در مفهوم ومعنای آیات، خود را در معرض تابش نور الهی قرار دهند و در یک فضای معنوی نفس بکشند.
تدبّر کردن در آیات، انسان را در دنیایی از معارف و مفاهیم والا قرار میدهد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند، و آیات، به عنوان کلیدهای سعادت انسانی در اختیار او قرار میگیرند؛ زیرا مقصود اصلی از قرائت قرآن همین تفکّر و تدبّر است.
امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ درباره تدبّر و تفکّر متقیّن و تلاوت کنندگان قرآن، چنین میفرماید:
آنان هر گاه به آیهای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی میآورند و روح جانشان با شوق در آن خیره میشود و آن را همواره نصب العین خود میسازند، و هر گاه به آیهای برخورد کنند که در آن بیم عذاب باشد، گوشهای دل خویشتن را برای شنیدن آن باز میکنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانههای آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است.[7]
کلام امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ اشاره به این است که آنها هنگام تلاوت قرآن، در آیات آن تدبّر و تفکر میکنند و تلاوت ایشان توام با تأمّل و تفکر است. گویا این کلام حضرت را شنیده و به کار بستهاند که فرمود: ای مردم! آگاه باشید! خیر در تلاوتی نیست که در آن تدبّر و دقت نباشد. بدانید خیر در عبادتی نیست که در آن آگاهی و فهم نباشد.[8]
قرآن کریم؛ مردم، به خصوص صاحبان فکر و اندیشه را به تدبّر و تفکر در آیات، فراخوانده است. آن جا که میفرماید:
«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛[9] (این قرآن بزرگ) کتابی است مبارک و با برکت و عظیم الشأن که ما آن را به سوی تو فرستادیم تا بندگان من در آیاتش تفکر کنند و بیندیشند و صاحبان عقل متذکر حقایق آن شوند.
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»؛[10] آیا مردم در قرآن از روی فکر و تدبر نمینگرند (تا بر آنان ثابت شود که آن وحی، خداوند است).
منظور از تدبر این است که قلب به تفکر در معنای الفاظ و عباراتی که میخواند بپردازد، معنای هر آیه را بفهمد و در اوامر و نواهی آن تأمّل کند، به دریافتهایش اعتقاد و ایمان آورد تا در نتیجه اگر از گذشته تا حال نسبت به اوامر و نواهی آن کوتاهی کرده، پوزش خواهد و آمرزش طلبد و خود را از زشتی و بدی پاک سازد، و یا اظهار خواری و فروتنی کند و طلب بخشش نماید.[1] . سوره اعراف، آیه 169؛ سوره حاقه، آیه 12؛ بحار الانوار، ج 67، ص 21.
[2] . وسایل الشیعه، ج 4، ص 838.
[3] . سنن النّبی، علامه طباطبایی، ص 353.
[4] . وسائل الشیعه، ج 4، ص 837.
[5] . اخلاق اسلامی، ج 1، ص 502، نقل از چهل حدیث، ص 427.
[6] . کافی، ج 4، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، حدیث 1.
[7] . نهج البلاغه، خطبه 182، خطبه همام.
[8] . بحار الانوار، ج 92، ص 112، میزان الحکمه، ج 8، ص 88.
[9] . سوره ص، آیه 29.
[10] . سوره نساء، آیه 81.
@#@
خود حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم در آیات قرآن، بیش از همه تفکر و تدبر میفرمود. از اباذر نقل شده است، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به قرائت قرآن پرداخت و در یکی از آیاتش آن قدر درنگ و تفکر کرد تا شب را به صبح رسانید. آیه این بود:
«إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»؛[1] اگر مردم را عذاب کنی بندگان تواند (کسی نمیتواند تو را منع کند و از عذاب جلوگیری نماید) و اگر از آنها درگذری باز قدرت عفو در دست تو است و هیچ کس قدرت مخالفت با حکمت و علم تو را ندارد.
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ درباره تدبّر در آیات میفرماید: آیات قرآن گنجینههای علماند، بنابراین هر گاه گنجینهای گشوده شود، شایسته است که در آن نظر کنی.[2]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: به راستی در این قرآن مشعلهای فروزان هدایت و چراغهای روشن کننده تاریکیها است. باید طالب حق دیده خود را باز کند و برای کسب نور، چشم بصیرت بگشاید، زیرا تفکر، زندگی بخش دل هر انسان آگاه و بینا است.[3]
تلاوت و حضور قلب
یکی دیگر از آداب باطنی تلاوت این است که قاری، هنگام تلاوت، فقط توجّهش به قرآن باشد و بس. توجه کامل داشتن از حضور قلب سرچشمه میگیرد.
اگر انسان هنگام تلاوت، حضور قلب داشته باشد و فکر و اندیشه خود را به چیز دیگر مصروف ندارد، تمرکز اندیشه پیدا میکند و همین امر سبب شادی و انبساط خاطرش میشود.
در معنا و تفسیر آیه شریفه «یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ»[4] گفته شده است: ای یحیی با جدّیت و کوشش کتاب را بگیر، یعنی هنگام تلاوت کتاب، وجود خود را از تمامی افکار و اندیشههای پوک ومادّی دور بدار و فقط متوجه تلاوت باش!.
جلوگیری ذهن از انحراف و توجه دادن آن از مسائل گوناگون به یک مسئله خاصّ، امری بس دشوار و نیازمند به تمرین زیاد است.
آن چه را که عموم مردم «حواس پرتی» میخوانند به راحتی قابل پیشگیری نیست و حضور قلب نیز چیزی جز «حواس جمعی» نمیباشد. کسی که قرآن را تلاوت میکند، باید به آنچه میخواند، عنایت وتوجه داشته باشد و کلمات و آیات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگوید؛ زیرا، قاری فقط از آن مقدار آیاتی که با توجه خوانده است، بهره میبرد.
امّا آنچه را که بیتوجه خوانده، مانند آبی است که هدر رفته و مزرعه را سیراب نکرده باشد. منظور این است که هنگام تلاوت، تمام حواس قاری به آیات الهی باشد و هیچ همّ وغمّ دیگری را به دل راه ندهد.
تلاوت و تأثیرپذیری
چه خوب است قاری هنگام تلاوت آیات الهی، متأثر شود و با آگاهی از مضمون آیه محزون کننده، حالت حزن و آیه فرح بخش، حالت نشاط و شادی پیدا کند. چنان چه خود حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ از آیات الهی متأثر میشد.
با این وجود، قلب آماده تأثیر پذیری میشود. قاری باید به تناسب معنای آیهای که میخواند حالتی مناسب در دل احساس کند. یعنی اگر به آیه عذاب میرسد احساس وحشت نماید و اگر به آیه مغفرت میرسد شاداب گردد، اگر به آیات بهشت رسد امیدوار شود.
از این رو گفتهاند: انسان با ایمان که قرآن را تلاوت میکند، اندوهش افزون، شادیاش اندک، گریهاش فراوان، خندهاش کم، مشغولیتش بسیار و راحتیاش قلیل میشود.
تلاوت و توجه به عظمت خدا
سزاوار است که قاری، در آغاز تلاوت، به عظمت گوینده قرآن، توجه کند و بداند که قرآن، سخن بشر و مخلوق دیگری نیست. همان طور که ظاهر آیات قرآن را جز با طهارت و وضو نمیتوان لمس کرد، معنی و مفهوم و حقیقت آن نیز جز با پاکی قلب از آلودگی و صفات زشت، قابل درک نیست.
در هنگام تلاوت، باید هر کس به خود گوشزد کند که گوینده این سخنان و آیات، آفریدگار همه موجودات و روزی دهنده همه جنبندگان است. همه مخلوقات، تحت سیطره او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند ـ آن رحمتی که برغضبش فزونی دارد ـ اگر به بندگانش نعمت عطا کند، از فضل و کرم بیپایان اوست و اگر عذاب و مجازات کند، از عدالت او است. در نهایت همان بزرگوار است که میفرماید: این طایفه، چون اهل طاعت و عبادت بودند در بهشتند و آن طایفه، چون اهل گناه و معصیت بودند اهل دوزخند.
همانا به وسیله اندیشه و تفکر در آیات، قرآن بر دل مینشیند و کلام خدا در قلب مؤثر میافتد. اندیشه کردن در آیات و اندیشیدن درباره گوینده آن از اهمیّت فوق العادهای برخوردار است.
تلاوت قرآن و فهم آن
قاری قرآن، هنگام تلاوت باید در آیات آن تفهّم کند و از هر آیهای آنچه را مقصود قرآن است دریافت کند و برای هر آیهای، توضیح و شرحی مناسب با موضوع آن، به دست آورد.
فهم آیات، از تدبّر در آنها مهمتر است. چه بسا افرادی که در آیات تدبر کنند امّا نتیجهای عایدشان نمیشود. قاری قرآن در هنگام تلاوت باید آن قدر تدبّر کند تا مفهوم آیه را درست و صحیح دریافت کند.
تلاوت و ترک موانع فهم
بعضی از مردم و قاریان به این علّت که شیطان بر فهم و قلب آنان پرده افکنده است، از فهم معانی آیات قرآن محروم و از درک اسرار و شگفتیهای آن بیبهرهاند. قاریان باید در رفع موانع و حجابهای شیطانی بکوشند. و تا قدرت دارند سعی نمایند تا آنها را برطرف کنند. مهمترین حجابها که شیطان بر روی فهم انسان قرار میدهد چهار چیز است:
1. دقت بیش از حدّ در تجوید: برخی از مردم و «قاریان» تمام تلاش و توجه خود را صرف تلفظ صحیح کلمات قرآن میکنند تا مبادا حرفی را از مخرج نادرست ادا کنند. در چنین وضعیّتی (توجه به معانی و مفهوم قرآن) دیگر مجالی باقی نمیماند و این کار به عهده آن شیطانی خواهد بود که قسم خورده است تا با وسوسههای خود، مردم را از درک معانی کلام الله باز دارد و آنها را وادار کند که در اداء حروف تردید نمایند.
2. تقلید و تعصب: این که قاری در مسائل و دستورات، از کسی تقلید کند و با تقلید از دیگران، آنها را فراگرفته و نسبت به آن تعصّب داشته باشد. این چنین اعتقاد و تعصّب، مانع از ترقی است و به او اجازه نمیدهد که غیر از موارد اعتقادیاش به دیگر موضوعات فکر کند.
3. پیروی از هواهای نفسانی: این که قاری و تلاوت کننده قرآن بر گناهی اصرار ورزد و تکبّر نماید و یا مبتلا به هوای نفس باشد که، این گناهان سبب تاریکی دل گشته و همانند گرد و غبار بر آیینه قلب نشسته است، از این جهت تلاوت از تجلّی و نورانی شدن قلب جلوگیری میکند و این خود، بزرگترین حجاب دل است که بیشتر مردم به آن مبتلا هستند.
4. این که قاری، تفسیر ظاهری آیات را بخواند و چنین فکر کند که معانی کلمات قرآن منحصر به همان است که او خوانده است و معنا و تفسیر دیگری ندارد. و این خود از حجابهای بزرگ فهم قرآن است.
تلاوت و از مصادیق آیه بودن
تلاوت کننده باید چنین تصور کند که مقصود از هر خطاب قرآن، خود او است. پس اگری امری از قبیل امر به نماز، زکات، جهاد، روزه، حج و غیره را در قرآن تلاوت میکند یا وعده و وعیدی را میشنود یا به آیات نهی برخورد میکند، خود را مخاطب آنان بداند. اگر داستانهای انبیاء و اقوام گذشته را قرائت مینماید آنها را به منزله افسانه و سرگرمی تلقّی نکند، بلکه بداند که مقصود از آنها، پند وعبرت است. قاری بایستی از لا به لای آنها، از آن چه که مورد نیاز میباشد، استفاده کند و به موقع به کار بندد، قرآن در مورد پند پذیری از آیات چنین میفرماید:
«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»؛[5] و ما قرآن را برای پند گرفتن آسان ساختیم. پس آیا پند گیرندهای هست!؟
چه خوب است که قاریان قرآن، خود را از مصادیق تمام آیات قرار داده و خود را منطبق با آنها بسازند.
تلاوت و ترقّی
تلاوت کننده باید به مرحلهای از رشد برسد که گویا کلام را مستقیم از خداوند میشنود.
باید بدانیم قرائت، سه درجه دارد. پایینترین آن، این است که قاری آن را بر خدا میخواند و خود را در برابر او میبیند. در این مرحله، حال او در برابر خالق، حالت در خواست و تضرّع و گریه و ناله و راز و نیاز خواهد بود.
در مرحله بالاتر، تلاوت کننده با قلب خود شهادت میدهد که پروردگار با تمام الطافش، او را مخاطب ساخته و مشمول نعمتهای خود قرار داده است. در این مرحله مقام قاری، مقام حیا، تعظیم، گوش دادن و فهم است.
در مرحله سوّم، قاری در کلمات قرآن، صفات خدا را میبیند و به خود و قرائتش مینگرد. اندیشهاش را متوجه او میکند، گویی غرق در دیدار اوست، نه تنها به قرائتش بلکه به نعمتهای او نیز بیتوجه میشود.
دراین باره امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: به خدا قسم، خداوند در کلام خود تجلی کرده است، ولی قاریان او را نمیبینند.[6]
تلاوت و تبرّی
تلاوت کننده باید از خودخواهی دوری کند، به خود خوش بین نباشد. هنگامی که آیات مربوط به «بهشت» و صالحان را میخواند به خود ربط ندهد. بلکه برای اهل یقین و صدیقین گواهی دهد و برای خود ابراز اشتیاق نمایدکه به آنان بپیوندد و هنگامی که آیات «غضب» و مذمت گناه کاران را میخواند، خود را مخاطب آن فرض کند و به خدا پناه ببرد و با خشیت و خوف، خود را مخاطب سازد و به خود بگوید: ای نفس! مبادا تو از آنان باشی.
امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ در بیان صفات متقین در این باره چنین میفرماید: هنگامی که آنان به آیهای برخورد میکنند که در آن ذکر تهدیدی است، با گوش قلب آن را میشنوند و چنین میاندیشند که صدای آتش جهنم در گوشهایشان است.[7] هر کس با این آداب و شرایط که ذکر شد قرآن را تلاوت کند خداوند، تمام گناهان او را میآمرزد.
حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این باره میفرماید:
هر کس قرآن را با آداب و شرایطش تلاوت کند خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام میگرداند و از جای خود بر نمیخیزد، مگر آن که گناهان او و پدر و مادرش آمرزیده میشود و به هر سورهای که قرائت کند شهری در بهشت به او عطا میکند.[8][1] . خلاصه الاتقان فی علوم القرآن، ص 40؛ سوره مائده، آیه 118.
[2] . الکافی، ج 2، ص 609، باب 4، فی قرائته، حدیث 2، عدّه الداعی، ص 267.
[3] . الکافی، ج 2، ص 599 و 600، کتاب فضل القرآن، حدیث 5.
[4] . سوره مریم، آیه 22.
[5] . سوره قمر، آیه 22.
[6] . اسرار الصلوه، شهید دوّم، ص204.
[7] . نهج البلاغه، خ 191.
[8] . انوار المجالس، ج 2، ص 19.