در قرآن کریم پانزده آیه وجود دارد که به آنها آیات سجده میگویند. کسی که قرآن میخواند هنگامی که هر کدام از آنها را بخواند و یا از کسی بشنود سزاوار است بعد از تمام شدن آیه سجده کند.
چهار آیه از این آیات پانزدهگانه، سجده واجب دارد که آنها را «عزائم»[1] نامیدهاند. هنگام خواندن یا شنیدن این آیات، سجده نمودن واجب است. در یازده مورد بقیه سجده کردن مستحب است و به آن سجده مستحبّی یا «سجده مَنْدُوبَه» نیز میگویند.
سجدههای واجب قرآن
نام سوره، شماره آیه
1. سوره سجده، آیه 15.
2. سوره فصلت، آیه 37.
3. سوره نجم، آیه آخر.
4. سوره علق، آیه آخر.
سجدههای مستحب قرآن
1. سوره اعراف، آیه آخر.
2. سوره رعد، آیه 15.
3. سوره نحل، آیه 50.
4. سوره اسراء، آیه 109.
5. سوره مریم، آیه 58.
6. سوره حج، آیه 18.
7. سوره حج، آیه 77.
8. سوره فرقان، آیه 60.
9. سوره نمل، آیه 26.
10. سوره ص، آیه 24.
11. سوره انشقاق، آیه 21.
احکام آیات سجده
1. هر کس یکی از آیاتی را که سجده واجب دارد، بخواند یا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آیه، باید فوراً سجده کند[2] و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید.
2. در این سجده ـ بجز خوردنیها و نوشیدنیها ـ بر سایر چیزها میتوان سجده کرد و پیشانی را گذاشت. همچنین رو به قبله بودن، وضو داشتن، پاک بودن جای پیشانی، بدن و لباس و پوشش عورت لازم نیست.
3. اگر آیهای که سجده واجب دارد از ضبط صوت یا رادیو و تلویزیون (به شرطی که مستقیم پخش نشود) شنیده شود لازم نیست شنونده سجده نماید. ولی اگر از دستگاهی که صدای انسان را بطور مستقیم پخش میکند (مانند پخش مستقیم قرآن از رادیو و تلویزیون و بلندگو) شنیده شود سجده واجب است.[3]
4. کسی که سجده واجب را بجا میآورد همین که پیشانی را به قصد سجده به زمین گذارد اگر چه ذکر نگوید کافی است. گفتن ذکر مستحب است، هر ذکری باشد مانعی ندارد، ولی بهتر است این ذکر خوانده شود که از امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ میباشد:
لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ ایماناً وَ تَصدیقاً، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ عُبُودِیَّهً وُرِقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لا مُسْتَکْبِراً وَ لا مُسْتَنْکِفاً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ.
به تحقیق جز الله معبودی نیست، من به یکتایی او ایمان دارم و تصدیق میکنم و از روی بندگی به یکتایی او اعتراف مینمایم، پروردگارا از روی بندگی در برابرت سر به سجده نهادهام، تکبّر و سرپیچی از بندگی تو ندارم، بلکه من بنده ذلیل، ترسان و پناه آورنده به توام.[4]
نکوهش نخواندن آیات سجده
با توجّه به شرایط آسانی که برای سجده در آیات سجده پیشبینی شده است، پسندیده است قاریان قرآن وقتی به آیات سجده رسیدند آن را بخوانند و سجده کنند. در بعضی از جلسات قرآنی دیده شده، به آیات سجده که میرسند (حتی سجدههای واجب) آنرا نمیخوانند. این سنّت ناپسندی است و صحیح نمیباشد.
سفارش ما این است؛ خوانندگان قرآن موقعی که به آیات سجده (واجب یا مستحب) رسیدند حتماً سجده کنند، بخصوص با شرایط بسیار آسانی که شارع مقدّس برای آن در نظر گرفته است که در احکام سجده از آن صحبت شد. آیات سجده نازل شده است تا مسلمانان آن را مانند سایر آیات کلام الله بخوانند و به یاد خدا و برای او سجده کنند. هیچ میدانید سجده کردن برای خدا از بزرگترین عبادتهاست. در حدیث وارد شده است:
خداوند به چیزی، مانند سجده عبادت نمیشود.[5]
و باز نقل شده است که:
نزدیکترین حالات بنده به خداوند وقتی است که در سجده باشد.[6]
حیف نیست با نخواندن آیات سجده و سجده نکردن به پیشگاه خداوند مهربان، از این عبادت بزرگ محروم باشیم؟ به این جهت تأکید میشود مربیان عزیز و اساتید محترم قرآن در جلسات و کلاسهای قرآن به این مسأله اهتمام داشته باشند. آیات سجده، اعم از واجب و مستحب، خوانده شود و همه حاضران نیز سجده نمایند.
از خدای کریم مسئلت داریم همه مسلمانان و تلاوت کنندگان قرآن را از رکوعکنندگان و سجدهگذاران واقعی قرار دهد.[1] . جمع «عزیمت» در لغت به معنی عزم و اراده است. سورههایی که سجده واجب دارد هنگام خواندن یا شنیدن آیه سجده باید قصد و اراده سجده کرد. مناسبت اینکه چنین سورههایی را «عزائم» نامیدهاند، این است که خداوند سجده آنها را عزم یعنی حکم الزامی فرموده است.
[2] . سبب سجده، خواندن یا شنیدن تمام آیه سجده است. بنابراین خواندن یا شنیدن بخشی از آیه سجده، نیازی به سجده ندارد.
[3] . فتوای اکثر مراجع فعلی چنین است. مراجعه کنید به:
الف. رساله توضیح المسائل امام خمینی (ره)، مسأله 1096.
ب. رساله «اَجْوِبَهُ الأِسْتِفْتاءات»، آیت الله العظمی خامنهای، جزء اوّل، ص 105، ـ س ـ 509، دارالنّبأ کویت، 1415 هـ .ق.
[4] . برای آشنایی بیشتر با احکام آیات سجده و فتاوی مراجع تقلید میتوانید به «عروه الوثقی، ج 1، فصل فی سایر اقسام السجود» مراجعه کنید.
[5] . تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 161.
[6] . همان مدرک.