با وجود همه تأکیدات عقلی و نقلی بر وجوب شکر نعمتهای الهی، متأسفانه بسیاری از آنها مورد بیتوجهی قرار میگیرد و در این میان، نعمتهای بزرگتر، بیشتر کفران میشوند. در میان مخلوقات خدا از ابتدای خلقت تا انتهای آن هیچ کس به اندازه پیامبر اکرم و امامان اطهار(ع) بر گردن مردم حق ندارد. ایشان مالک و واسطه همه نعمتهای مادی و معنوی هستند و اگر انسان از نعمت وجودی ایشان محروم ماند تفاوتی با حیوان و گیاه ندارد. با این همه حق این سرچشمه فیض الهی هیچگاه ادا نشده است و بدین علت «مکفر» نامیده شدهاند. انسانها از کسانی که بیشترین حق را بر گردنشان دارند کمترین قدردانی را کردهاند و آنها را مورد بیتوجهی قرار دادهاند.
بیشتر مردم، حتی شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) با حقوق ایشان به طور کامل آشنا نیستند و معمولاً عنایتی به ضرورت شکرگذاری از این نعمت بیمانند الهی ندارند. و در دنیای ما پیامبر و ائمه(ع) خصوصاً مولای عزیزمان حضرت مهدی(ع) مکفر و غریب هستند. برای این منظور معانی مختلفی از غربت ایشان را مورد توجه قرار میدهیم.
1. امام ناشناخته
«قدر ناشناخته بودن» یکی از معانی رایج غربت است. اگر معرفتی که شایسته و بایسته شخصی است وجود نداشته باشد او را میتوان غریب دانست.
به همین ترتیب اگر یک واسطه خیر شناخته نشود و مردم ندانند که نعمتها و برکات از جانب چه کسی به آنها رسیده است به سبب این نادانی، شکر نعمت او را چنانکه شایسته است ادا نمیکنند و لذا او غریب میماند.
از طرف دیگر اگر ولی نعمت شناخته شود ولی به خاطر بیتوجهی یا به عمد از او قدرشناسی لازم نشود، کفران نعمات صورت میگیرد و این کفران نعمت به نوعی دیگر به غربت او میانجامد. نعمت حضرت ولی عصر(ع) یک نعمت عام و فراگیر است و همه خلایق را در برمیگیرد. چون همه موجودات از نعمت وجود ایشان بهرهمند میشوند، بنابراین شکر نعمت وجود امام باید به گستردگی خود این نعمت فراگیر باشد.
چونانکه در حال حاضر بر روی کره زمین، اکثر مردم اصلاً امام زمان را نمیشناسند، یعنی نمیدانند میزبان و ولی نعمت آنها کیست؟ بر سر سفره او نشسته و نان و نمک او را میخورند اما هیچگونه شکرگزاری نسبت به ایشان انجام نمیدهند. چون اصلاً ایشان را نمیشناسند تا ضرورت شکر آن را بدانند.
غربت امام زمان(ع) در بین عده دیگر مشهودتر و ناگوارتر است. این عده اقلیتی هستند که خدای منان امام زمان(ع) را به آنها شناسانده است و آنها میدانند که آن حضرت حجت خداست و به آن اذعان دارند؛ لذا در زمره شیعیان قرار میگیرند، ولی قلباً قدرشناس حضرتش نیستند . این معنا از غربت امام دقیقاً به مشکور نبودن آنان برمیگردد.
از طرف دیگر اکثر افراد عادی که معلومات چندانی درباره دین ندارند و مطالعات و شنیدههای دقیق و صحیحی درباره امامت و اوصاف امام ندارند و هیچ ضرورتی هم برای مطالعه در این باب احساس نمیکنند؛ در حالیکه همین افراد برای انجام امور دنیوی نهایت دقت را به خرج میدهند، از افراد خبره و آگاه در انجام امور کمک میگیرند، ولی نسبت به امور معنوی بیتفاوت هستند و برایشان ارزشی ندارند و حال آنکه در انجام این امور باید کوشید و برای انجام آن باید راهنما داشت. امام باقر(ع) در باب ضرورت رجوع به خبره و راهنما در مسایل دینی در مقایسه با امور دنیوی میفرمایند:
ای ابوحمزه! یکی از شما که میخواهید چند فرسخ دور شود راهنما میگیرد، در حالی که تو نسبت به راههای آسمان در مقایسه با راههای زمینی ناآگاهتر هستی پس برای خود دلیل و راهنما بجوی.
2. امام از یاد رفته
گاهی غریب به کسی اطلاق میشود که از یادها رفته است، یعنی آنچنانکه شایسته اوست از او یاد نمیشود. این معنا از غربت در مقابل ذکر است که گاهی قلبی و گاهی زبانی است. پس فراموش شدن قلبی یا زبانی منشاء غربت به معنای دوم میباشد. اگر ولی نعمت از نظر قلبی مورد بیتوجهی قرار گیرد و یاد او از دل ما محو شود، در حقیقت شکر قلبی نسبت به او انجام نپذیرفته است و از همین جهت غریب میباشد، چون در دل از یاد رفته است. از طرفی اگر معرفت قلبی بر زبان جاری نگردد در انجام وظیفه شکر زبانی منعم کوتاهی شده است و از این جهت هم میتوان او را غریب دانست. چون آنچنانکه باید و شاید از او یاد نمیشود و عملاً از یاد رفته زبانی است. ذکر زبانی برخاسته از معرفت و ذکر قلبی است اما خود زمینه معرفت و ذکر قلبی را در کسانی فراهم میسازد که از شناخت منعم محروم هستند و همین معرفت زمینه یاد کردن قلبی و زبانی را در آنان نیز بهوجود میآورد.
امام زمان(ع) نعمتی هستند که جایگزین ندارند و خلأ ناشی از عدم شناخت ایشان به هیچ صورتی پر نمیشود. بنابراین این انسان عاقل و فهمیده به هر بهانهای از امام زمان خویش یاد میکند و میکوشد که ایشان در قلب او جای داشته و دل سراپرده محبت او باشد و هیچگاه فراموش نشود.
امام عصر(ع) به خواست خداوند متعال ولی نعمت اصلی همه مخلوقات هستند، پس بیشترین حق را بر مردم دارند و باید در بالاترین حد ممکن ایشان را یاد کرد. اگر امام عصر(ع) یاد نشود، در واقع خدای متعال مورد کفران قرار گرفته است.
3. امام فرونهاده
یکی دیگر از معانی غریب «فرونهاده» یا (وانهاده) یا (واگذاشته) است. فرونهاده به کسی گفته میشود که مهجور، متروک و معطل باقی مانده باشد.
این معنای غربت که ناشی از مهجور و متروک ماندن شخص است کاملاً به شکر مربوط میشود چرا که شکر عملی نسبت به هر نعمتی، استفاده مناسب از آن است و اگر نعمتی فرونهاده شود، معلوم است که مورد بهرهبرداری شایسته قرار نگرفته است.
راستی اگر بخواهیم در این زمان کسی را غریب بنامیم جز این حجت بزرگوار الهی کسی را مییابیم؟!
4. امام دور از اهل و دیار
یکی از معانی رایج غربت، دور افتادن از اهل (نزدیکان درجه اول) و دیار و سرزمین خویش است.
از آنجایی که امام عصر(ع) به امر الهی از اهل و دیار خود کنارهگیری کردهاند غریب هستند و جای خالی ایشان در میان دوستان و نزدیکانشان مشهود است. همه ائمه(ع) به سرزمین جدشان پیامبر بسیار علاقمند بودند، امام زمان(ع) نیز به زندگی در مدینه و اطراف آن علاقمند هستند اما برای محفوظ ماندن از شر دشمنان در محل دور افتادهای سکنی میگزینند. هر چند جای خالی امام عصر(ع) در میان مردم و دوستدارانشان مشهود است، اما دلهای مؤمنان واقعی همواره نزد مولایشان است و جز به ایشان قرار و آرامش ندارند.
آنچه دلهای دوستداران حضرتش را به درد میآورد، این است که گل سرسبد هستی که همگان به طفیل او زندهاند و از کنار سفره او روزی میخورند، در جایگاه شایستهاش در عالم جای ندارد و از دوستداران و نزدکان خویش هم دور افتاده است و شیعیان چارهای جز صبر و دعا برای این غریب دور از اهل و دیار ندارند.
5. امام بییار و یاور
یکی دیگر از معانی صریح و روشن غربت «کم بودن اعوان و انصار» است. کسی که به اندازه کافی یار و یاور نداشته باشد، حقیقتاً غریب است.
یاران امام عصر(ع) مؤمنان واقعی هستند؛ کسانی که هم در اعتقاد و هم در عمل اهل ایمانند. آنان هیچ چیز را بر اطاعت از دستورات امامان خود ترجیح نمیدهند و در مقابل خواست ایشان که همان دین صحیح و شرع مطهر اسلام است تسلیم محض میباشند.
بنابراین اگر بخواهیم یاران واقعی امام عصر(ع) را بشناسیم باید آنها را در میان مؤمنانی جستجو کنیم که در اعتقاد و عمل خود مو به مو از ائمه فرمان میبرند. آنان اطاعت از خدا را با اخلاص در بندگی او همراه کردهاند و لذا خداشناس واقعی شدهاند.
چنین مؤمنانی در هر زمان بسیار اندک یافت میشوند. ویژگی تسلیم محض بودن نسبت به امام همان چیزی است که نشانه کمال ایمان در انسان میباشد و متأسفانه در میان مؤمنان بسیار کم یافت میشود. البته کمتر مؤمنی پیدا میشود که در مقام تصور و فکر خود را تسلیم محض امامش نداند. اما آنچه مهم است مقام عمل است و اینکه اگر عمل به فرمایش امام با خواستههای مورد علاقه انسان هماهنگ نباشد آیا از جان و دل حاضر می شود که خواست ایشان را بر خواست خود ترجیح دهد. اگر کسی چنین بود میتوان گفت که بر اعتقاد خود نسبت به امام ثابت قدم مانده است.
حضرت امام باقر(ع) در وصف مؤمن واقعی 3 بار فرمودند: «مؤمن غریب است.»
وقتی مؤمنان واقعی که یاران خاص امام عصر(ع) هستند چنان کمیاب باشند که با عنوان غریب یاد شوند، غریب بودن خود امام به معنای بییاور و یار بودن حضرتش روشن و مسلم است.
کتاب آفتاب در غربت اثر سید محمد بنی هاشمی