انتظار با چه تفسیرى مى تواند سازنده و تاثیرگذار در جامعه اسلامى باشد؟ در این نوشتار نویسنده به این پرسش پاسخ مىدهد و مفهوم انتظار را مرتبط با مجموعه کل دین مى داند و این که در عصر غیبت تکلیف مسلمانان همانند عصر حضور بلکه سنگین تر است.
انتظار در فرهنگ تشیع جایگاه ویژهاى دارد. مى توان آن را به عنوان یکى از عوامل بنیادین در بالندگى تاریخ تشیع دانست. البته مسئله انتظار و مهدویت اختصاص به شیعه ندارد؛ بلکه همه فرقه هاى اسلامى به گونه اى از آن سخن گفته اند و در ادیان آسمانى هم، ظهور منجى در ردیف عقاید مهم آنان قرار دارد؛ اما به نظر مى رسد بهترین برداشت و تفسیر از این مسئله در بینش تشیع و کلام امامان معصوم(ع) قابل بررسى و تحلیل مى باشد؛ زیرا نزدیکترین دیدگاه بلکه مساوق با قرآن و سیره نبوى است.
آینده جهان در نگاه قرآن و وعده هاى آن، آیندهاى روشن، امید دهنده و پیروزمند براى انسان هاى صالح ترسیم شده است. پاره اى از آیات قرآن که بر پیامبر(ص) اعظم نازل گردیده، این حقیقت را بیان مى نماید که چشم اندازى نوید بخش و رهایى آفرین فرا روى صالحان و بندگان شایسته خداوند به نظاره نشسته، بدون ذرّهاى تخلف در وعده آسمانى، از این مقوله با تعبیرهاى گوناگونى یاد شده است از جمله: وراثت زمین از آن بندگان صالح (انبیاء/ 105) پایانى نیکو و نشاط انگیز براى باتقوایان (اعراف/ 128) پیروزى و برترى دین خداوند على رغم مشرکان و کافران (توبه/ 33) و (صف/ 9) امامت مستضعفان (قصص/ 5)
مسئله اصلى
مفهوم و پدیده انتظار مرتبط با همین مسئله اى است که در فرهنگ قرآنى مطرح مى باشد و به زندگى مسلمانان معناى خاصى مى بخشد و اگر به خوبى از آن بهره بردارى گردد و معناى واقعى و غیرتحریف شده اش براى عموم مردم تعریف بشود، بسیارى از مشکلاتى که امروز دامن گیر جوامع اسلامى است، برطرف خواهد شد؛ البته به شرط پاى بندى حتمى و پیروى منطقى از لوازم آن که مهمترین آن ها عبارتست از عمل نمودن به همه توصیه ها و سفارشاتى که از معصومین(ع) براى عصر غیبت صادر شده است. این مؤلفه، انتظار واقعى و درست را از انتظار ظاهرى و غیر درست جدا مى کند.
پرسش مهم این است که چگونه مى توان در عصر غیبت به یک مفهومى منطقى کارآمد از انتظار دست پیدا کرد تا عامل پویایى در حیات اجتماعى مسلمانان باشد؟ در پاسخ به این پرسش (که در واقع فرضیه اصلى این نوشتار را تشکیل مى دهد) مى توان گفت: در صورتى که انتظار در فرم صحیح خودش مدیریت بشود، حتماً مقوله اى سازنده و نشاط آفرین خواهد بود. مسؤولیت تبیین این مسئله در مرحله اول با کسانى است که عهده دار هدایت و فرهنگسازى جامعه هستند به ویژه پژوهشگران دین.
چنانچه این تعهد تاریخى و دینى درست انجام شود، جامعه اسلامى از برکات آن بهره مند مى شود؛ البته زمینه ها و عوامل مهم دیگر نیز مى بایست فراهم گردد و به یکسان سازى و بهسازى فرهنگ انتظار سازنده کمک نمایند؛ از فضاهاى آموزش رسمى گرفته تا مجامع عمومى از قبیل مساجد، جلسات مذهبى زنانه و مردانه، رسانه ها و عوامل مؤثر در اطلاع رسانى.این انسجام دینى از گسست فرهنگى و تهاجم تولیدات بیگانگان جلوگیرى مى کند. واقعیت آن است که ما در ارائه چهره دین کارآمد و تامین کننده سعادت فردى و اجتماعى چندان موفق نبوده ایم و شاید کمى هم دیر شده است؛ اما اگر باز هم سستى و سهل انگارى بکنیم، باید در انتظار پیامدهاى ناگوار دیگر باشیم.
انتظار واقع گرایانه
اهمیت دادن اسلام به تعهد عملى مسلمانان نسبت به ایمان و اعتقاد آنان، تصویرى واقع گرا از دین ارائه کرده است. هر عاملى که سبب کم رنگ شدن این مؤلفه بشود، نوعى تحریف و ارتجاع تلقى مى گردد. این آسیب ممکن است دامن هر یک از مفاهیم دینى را بگیرد و آن را از هویت اصلى اش تهى کند.
امام على(ع) در چهارده قرن و اندى پیش نگرانى خود را از این مساله اظهار مى دارد که روزگارى بر مردم خواهد گذشت که از قرآن فقط رسم و نشان آن باقى مى ماند و از اسلام هم تنها نام آن، مساجد در آن روزگار بنایى باشکوه خواهد داشت در حالى که مایه هدایت نخواهد بود.(1)
با این وصف، ما با دو مفهوم از انتظار رو به رو هستیم:
1- انتظار رسمى و اسمى
2- انتظار حقیقى و واقع گرایانه.
کدام یک از این دو مفهوم با حقیقت دین سازگارى دارد؟ بهتر است پاسخ این پرسش را از یک کارشناس و متخصص دین شناس دریافت کنیم. ایشان با تجربه فراوانى که از شناخت جریانات دینى و فرهنگى دارد این گونه اظهار مى دارد: معناى انتظار از مسیر اصلى انحراف پیدا کرده و به مجالس و ظواهر تبدیل شده است.(2)
کم رنگ شدن انتظار در معناى منطقى خود، سبب رشد ظاهرگرایى مى شود و در نتیجه بازار «مدعیان دروغین» مرتبط به امام زمان(عج) فرصت پیدا مى کنند تا با الغائات فریبنده، گروهى را گرد خود جمع نمایند و با این عمل خود، هم به دین خیانت کنند و هم فرهنگ عمومى را با چالشهاى جدى مواجه سازند و در نتیجه وحدت ملى نیز آسیب پذیر مى شود که این در روند توسعه همه جانبه کشور هم، مشکلاتى به وجود خواهد آورد.
تصویرى از انتظار کارآمد
در انتظار واقعى عوامل تخدیری و ظاهرگرایى دینى که روح ناامیدى را در دل انسان پرورش مى دهد، جایگاهى ندارد. جامعه منتظر، جامعه با نشاط، توانمند و پرحرکت است. مىتوان این گونه تعبیر نمود که در جامعه و فرهنگ انتظار، مردمانش همواره در حال برگزارى آزمون و تمرین چگونه زندگى کردن بر مبناى فهم درست از قرآن و دین هستند؛ یعنى همه افعال عبادى، اخلاقى، سیاسى و اجتماعى مناسب این فرهنگ است و قرار نیست معجزهاى رخ دهد و یا دستى از آسمان بیرون آید تا مشکلات و ناهنجارىها و همه کژى را برطرف نماید.
لذا در قرآن دو نشانه مهم و عمده براى پیروان دین محمد(ص) بیان مى کند و حتى بنیان سعادت بشرى را مبتنى بر تحقق آن دو مى داند و آن عبارت است از ایمان و عمل شایسته. ایمان در معناى عمیق و گسترده اش یعنى دست یافتن به باور و اعتقادى که فرد در سایه آن به حوزه امن الهى راه مى یابد (اشاره به سوره العصر) و عمل صالح یعنى آنچه با فطرت و نهاد دست نخورده آدمى در تلائم است و مایه تعالى انجام دهندهاش مى گردد. خداوند به زمان سوگند یاد مى کند که: همه انسان ها در زیان و خسران قرار دارند مگر کسانى که ایمان آوردند و عمل خوب انجام دادند (سوره العصر).
مرحوم علامه طباطبایى در بیان این سوره و اهمیت آن مى گوید: این سوره به صورت خلاصه و اشاره کل معارف قرآنى را در بر دارد.(3)
به نظر مى رسد جایگاه عمل صالح در عینیت کمال ایمان در عرصه زندگى فردى و اجتماعى آن قدر اهمیت دارد که علامه از این سوره چنین تصویرى ارائه مى دهد.
انتظار و عمل
بنابراین در فرهنگ انتظار، پیروان آن اهل عمل هستند و در انتظار یک اتفاق به سر نمى برند بلکه همواره تلاش مى کنند تا ضمن درخواسته اى مکرر و دعا به درگاه خداوند، با انجام تکالیف و تعهدات دینى، خود را به وضعیت مطلوب برسانند و زمینه ظهور موعود را فراهم نمایند.
حدیث انتظار فرج و بهترین عبادت، در کتاب هاى حدیثى ما به وفور وارد شده است. پیامبر(ص) این گونه فرموده است که: «افضل اعمال امتى انتظار فرج الله؛(4) بهترین اعمال امت من انتظار فرج الهى است». اگر ما در این روایت، انتظار مطلق را فرض بگیریم، بدون تردید برترین مصداق آن، در انتظار نشستن مسلمانان براى ظهور مهدى موعود است.
انتظار و سنت نبوى
موضوع انتظار فرج در سخنان دیگر معصومین(ع) نیز گزارش شده و به ارزش و جایگاه آن تأکید فراوان گردیده است. حضرت امیر(ع) در یکى از جلساتى که با اصحاب خود داشتند، چهارصد نکته مربوط به دین و دنیاى مسلمانان را در حوزه هاى مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى، رفتاری، بهداشتى و… بر مى شمرند. از جمله در مورد انتظار فرج مى فرمایند: «انتظروا الفرج و لا تیأسوا من روح الله فان احبّ الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج.»(5)
منتظر فرج بمانید و هرگز از رحمت الهى ناامید نگردید چرا که بهترین کارها در پیشگاه خداوند، انتظار فرج است.امام جواد(ع) نیز بهترین اعمال شیعیان را انتظار فرج مى داند. «افضل اعمال شیعتنا، انتظار الفرج.»(6)
دقت داشته باشیم مساله انتظار همزاد شریعت و دین نبوى است یعنى زمانى که هنوز شخص پیامبر(ص) حضور داشته است، به عنوان اولین شخصیت اسلام به این موضوع متذکر مى شود که در فراروی امت اسلامى چه جریان مهم و حیاتى وجود دارد. پیامبر(ص) با طرح موضوع انتظار در واقع تکلیف امت را پس از خود معین کرده است. یعنى این که جامعه اسلامى تا آینده ای نامشخص (تنها براى خداوند ظهور موعود معلوم است).(7)
مى بایست عهده دار زنده نگاه داشتن دین باشند، آن هم با چنگ زدن به کتاب و عترت؛ البته با تدبیر عالمان دینى که دارای شرایط باشند و تعامل امت با آنان و مراجعه به دریافت های اجتهادی عالمان از سوی مردم در مسائل نوظهور، این یعنى مشخص شدن تکلیف دین داران در دوره غیبت و انتظار تا پدید آمدن ظهور حضرت حجت. از این رو است که در روایات معصومین(ع) از حاملان علم دین به امناء الرسول یاد شده است که به زبان امروزى مى توان به عنوان کارشناس دین (مجتهد) تعبیر نمود.
پیامبر(ص) فرمود: «الفقها، امناء الرسل ما لم یدخلوا فى الدنیا».(8)
فقیهان امناى پیامبران هستند البته تا زمانى که دنیایى نشده باشند. از ایشان مى پرسند که نشانه آن چیست مى فرماید: دنباله روى از سلطان و اقبال به دنیا پس اگر فقیهى این چنین کرد نسبت به دین خودتان از او ترسناک و در اندیشه باشید و در روایت دیگرى آمده: «الفقها، امناء الرسل فاذا رایتم الفقهاء قدرکنوا الى السلاطین فاتهموهم؛(9) فقها امناى پیامبرانند اما اگر احساس کردید به سوى سلاطین گرایش داشتند، آنان را در مظان اتهام قرار دهید.»
انتظار، جریان مستمر
نتیجه منطقى بحث تا این مرحله چنین خواهد بود که مسئله انتظار یک جریان دنباله دار و مستمر است و یک منتظر واقعى و یک جامعه منتظر، روابط و مناسبات زندگى خود را به گونهاى تنظیم مى کند که برآیند آن، بروز و ظهور خوبى ها و اجراى عدالت است. گر چه هیچ گاه انتظار تحقق جامعه آرمانى امام زمان(عج) نمى رود، ولى هدف و جهت تکاپوی فرهنگ و خرد جمعى، عینیت یافتن آن جامعه خواهد بود. با این وصف انتظار یک جریان ذهنى منفى و خالى از عمل و حرکت نیست. انتظار آدمى را به ناامیدى و مسدود شدن باب اراده و تحول آفرینى، دعوت نمى کند. انتظار مفهومى مخالف از زندگى و تعهد با آنچه که در کلیت اندیشه دینى وجود دارد، ارائه نمى نماید.
سوگمندانه باید اعتراف کرد در تجربه تاریخى تشیع در بخشى از بدنه فکرى آن، برداشت ها و تحلیل هاى ناصوابى صورت گرفته که زمینه ساز بسیارى از مشکلات حتى بازماندگى هاى اجتماعى شده است. جامعه منتظر و فرد در حال انتظار همواره در حال بازسازى و آماده سازى توانمندى هاى خود براى ظهور در آن اتفاق بزرگ (ظهور موعود) است. براى آمدن حضرت ولى عصر(عج) پیش از آنکه دعا خواندن و استغاثه نمودن لازم باشد، انطباق ذهنى و رفتارى با خصوصیات جامعه مهدوى ضرورى است.اینکه امام صادق(ع) فرموده است: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق و الورع؛(10) مردم را با غیر زبان، در عمل؛ به اسلام فرا بخوانید.» شاید در عصر انتظار و غیبت معصوم، این حقیقت ضرورت و مصداقیت بیشترى داشته باشد.
اگر بین عمل و باور ذهنى ما فاصله باشد، هرگز نمى توان ادعا کرد ما یک منتظر واقعى هستیم، در قرآن از این مقوله به شدت انتقاد شده است که: «لم تقولون ما لا تفعلون» (صف/ 2) چرا چیزى را مى گویید که به آن عمل نمى کنید؟ ما اگر از انتظار مى گوییم، باید ما را به سمت و سویى بکشاند که لحظهاى از دغدغه اجراى احکام واقعى اسلام غافل نمانیم؛ از کوچکترین عمل اخلاقى گرفته تا بزرگترین عمل اجتماعى – سیاسى؛ همه باید بوى انتظار بدهد. طبیعى است اگر در عصر غیبت متعهد به عملى کردن تعهدات دینى نباشیم، در عصر حضور نیز؛ آمادگى اجراى منویات امام مهدى (عج) را نخواهیم داشت.
راستى هیچ گاه فکر کرده ایم اگر ظهور حضرت حجت رخ دهد، قرار است چه اتفاقات خاصى صورت گیرد؟ مگر نه این است که ایشان احیا کننده و اجرا کننده سیره حضرت محمد(ص) خواهد بود. همانگونه که امام حسین(ع) در منشور حرکت خود پیروى از سیره جد خویش را از انگیزه های اساسى، برشمرد.(11)
ابوسعید خدرى روایت مى کند که از پیامبراکرم(ص) شنیدم فرمود: از امت من مردى قیام خواهد کرد که بر طبق سنت من عمل مى کند. خداوند باران رحمت را بر او فرو مى فرستد و زمین برکاتش را براى او مى رویاند. جهان به واسطه او پر از عدل و داد خواهد شد، بعد از آنکه ظلم و بى عدالتى عالم گیر شده باشد.(12)
بنابراین عصر ظهور، یعنى عصر رسول الله(ص)، یعنى عصر امیرالمؤمنین(ع) و یعنى عصر دیگر معصومین(ع).
در فاصله عصر غیبت و عصر ظهور، تکلیف و تعهد دینى به همان قوت صدر اسلام و بلکه بیشتر متوجه همه مسلمانان است. امام صادق(ع) در باب نشانههاى یاران قائم(عج)، عمل پاک و رفتارهاى نیکوى اخلاقى را در ردیف مهمترین تکالیف قرار مى دهد. ایشان مى فرمایند: «من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظرو لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر.»(13)
انتظار امید بخش و سازنده
پیش بینى که امام سجاد(ع) نسبت به دوران غیبت دارد و از آینده آن خبر مى دهد، براى منتظران به ویژه جامعه ایرانى که به عنوان یک کشور شیعه شناخته شده است، بسیار امیدوار کننده است. ایشان در برابر پرسشهاى کلامى یکى از اصحاب خود به نام ابوخالد که وارد بر حضرت شد درباره حجت الهى و امام مطالبى را ایراد مى کند، از جمله در وصف اهل زمان غیبت و منتظرین حضرت مهدى(عج) مى فرماید: اى اباخالد، کسانى که در زمان غیبت به امامت دوازدهمین حجت خدا عقیده دارند و منتظر ظهور او هستند، بهترین همه زمان ها مى باشند. خداوند به آنان چنان بصیرت و معرفتى عطا مى کند که عصر غیبت برایشان همچون دوران مشاهده و ظهور مى نماید؛ آنان را همانند کسانى قرار مى دهد که گویا در کنار پیامبر(ص) با شمشیر مى جنگد آنان اخلاص حقیقى دارند و پیروان راستین ما هستند و در نهان و آشکار مردم را به دین خداوند مى خوانند.(14)
همچنانکه از این سخن امام سجاد(ع) بر مى آید، انسان منتظر کسى است که بر اساس همان دستورات دینى صادره از سوى آورنده قرآن عمل کند. اگر امام مهدى(عج) را احیا کننده سنت نبوى مى دانیم، سهم ما به عنوان منتظران حکومت جهانى و تلاش جدى براى بازتولید این سیره، بسیار است. شاید با این حقیقت فاصله داشته باشیم و بیشتر به ظاهر مقولههاى دینى پرداختهایم که البته به اندازه خود قابل ارزش است؛ اما مگر تنها راه نگهدارى از دین پرداختن به همین ظواهر است؟!
اگر دین یک زندگى سالم را براى پیروان خود به ارمغان مىآورد، حتماً راه کارها و توصیههاى سازندهاى را هم بیان کرده است؛ یعنى قرار است یک انسان و یک جامعه مسلمان در دوران انتظار با همان سازو کارها هم به وظیفه خود عمل کند و هم دنیا و هم واپسین آن را آبادگرداند. از مجموعه مطالب پیرامون انتظار و منتظر، بر مى آید این دوران،دوران بلاتکلیفى و سردرگمى مسلمانان نیست، بلکه فرصتى است براى تلاش تا رسیدن به وضعیتى مطلوب،همان گونه که در فرهنگ روایات به فراوانى عدالت در روى زمین از آن یاد شده است. از این رو وقتى پیامبر(ص) درباره بشارت ظهور مهدى(عج) خبر مى دهد، به مسئله عدالت و تقسیم اموال عمومى به صورت درست، اشاره مى کند. آن حضرت مى فرمایند:
شما را به مهدى(عج) مژده مى دهم آن گاه که مردمان با هم اختلاف یابند و ناامنى ها و دل نگرانى ها آنان را در برگیرد،بپاخیزد و عدل و داد را در دنیایى که آکنده از ظلم و ستم گشته، مى گستراند و اموال (دارایىها و امکانات اقتصادى) را بین همه به درستى تقسیم مى کند و این چنین است که اهل آسمان و ساکنان زمین از او خشنود مى شوند.(15)
عدالت و انتظار
حقیقت آن است که انسان تنها در جامعه عدل مى تواند هویت و منزلت خویش را پیدا کند و از همه توانمندیها براى رسیدن به کمال و سعادت استفاده کند. رسول اعظم(ص) درباره نقش عدل در جهان هستى این گونه تعبیر مى کند: «بالعدل قامت السموات و الارض».(16) استوارى و قوام آسمان ها و زمین با عدل موزون بودن، بنا شده است.
رازمندى این همه مبارزات و قیامهاى گروههاى انسانى بر تحقق عدالت در طول حیات بشرى، همین بوده که زیست سالم و واقعى فقط در محیط عدل امکان پذیر خواهد بود.
این حقیقت مورد اشاره کلام پیامبر(ص) قرار گرفته است، آنگونه که از ایشان روایت شده (یا به عنوان سخن ایشان شهرت پیدا کرده است)(17) که: «الملک یبقى مع الکفر و لا یبقى مع الظلم»(18) . حکومت ممکن است با کفر باقى بماند و دوام داشته باشد،اما ظلم و بیدادگرى آفت جدى آن است.
در تحلیل و فهم متن این عبارت این گونه به ذهن مى رسد که جریان کفر بیشتر به حوزه باور افراد مربوط مى شود و چه بسا انسانهایى با گرایشهاى مختلف اعتقادى در کنار هم به صورت مسالمت آمیز زندگى کنند با فرض اینکه نسبت به حقوق و اخلاقیات انسانى وفادار باشند ؛ اما ظلم که بیشتر به حوزه عمل و رفتار ارتباط پیدا مى کند، سلامت نظام زندگى را تهدید مى کند. افراد جامعه را پریشان خاطر مى سازد. عقدههاى روانى در میان آنان تولید مى کند.
امام على(ع) از پیامبر(ص) نقل مى کند که ایشان بارها این سخنان را براى مردم بیان مىفرمود: جامعهاى که فرد ضعیف نتواند به آسانى به حقوق خود دست پیدا کند، جامعهاى غیرمقدس است.(19)
هدف اساسى همه پیامبران و مصلحان بزرگ تاریخ، فراهم نمودن جامعه اى با محور عدالت بوده در فرهنگ دین، انتظار براى غیبت یافتن چنین آرمانى به عنوان یک عبارت بزرگ شمرده شده؛ یعنى اگر انسانهایى در غوغای ظلم و بى عدالتى جهان، همواره نگرانى و دغدغه عدالت داشته باشند، عبادتى بزرگ انجام مى دهند، البته این یک تعارف و شعار نیست، بلکه مقوله اى است ارزشمند، گر چه ممکن است در عینیت بخشیدن به آن، همواره با چالشهاى جدى روبه رو بود. عمده آن است که آهنگ و افق حرکت انسان، به سوى عدالت باشد.
به نظر مى رسد این تعبیر که امام زمان(عج) زمانى خواهد آمد که دنیا پر از ظلم شده باشد، اشاره به این حقیقت باشد که گر چه دوره هاى طولانى بر عمر بشر بگذرد، اما بالاخره روزگارى فراخواهد رسید که اکثریت آدمها مناسباتى را طلب کنند که در آن، هیچگونه بى عدالتى وجود ندارد، یعنى جامعه انسانى از همه رنجها و نابرابرىها به ستوه مى آید و گویا نهاد آن، حضور انسان و رهبرى را مى طلبد تا تیشه بر ریشه ظلم بکوبد و اندوه تاریخى جهان را زایل کند. به این روایت دقت کنید: قال رسول الله(ص): «یخرج فى امتى رجل یبعثه الله غیاثاً للناس.» پیامبر(ص) وجود نازنین حضرت ولى عصر(عج) را فریادرسى براى مردمان مىدانند.(20)
امید به تحقق چنین آرمانى در وعدههاى قرآنى و سنت نبوى بیش از هر مکتب و فرهنگ دیگر،پررنگ تر است. این مؤلفه به صورت مساله انتظار نمود پیدا مى کند: پس انتظار دورانى است که انسان ها ضمن تلاش و جدیت براى انجام وظایف دینى و اخلاقى خود،هرگز گرفتار ناامیدى و سرخوردگى نخواهند شد، بلکه همواره سرزنده و با نشاط به سوى آیندهاى روشن گام بر مى دارند.
بعثت و انتظار
پشتوانه فکرى و اعتقادى این مساله، باورى است که قرآن در باب انگیزه و قوام بعثت پیامبران القا مى کند و آن عبارت است از برپایى و توسعه قسط. به این آیه توجه کنید: به راستى ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم، به انصاف برخیزند.(21) مرحوم علامه طباطبایى مى نویسد: قسط (آنگونه که در مفردات راغب آمده) عبارتست از: بهرهاى که بر پایه عدالت به هر کس مى رسد؛ مانند تقسیم به نصف با این برداشت از معناى قسط ،جامعهاى که پیامبران و در راس آنان پیامبراکرم(ص) در جهت تحقق آن کوشیده اند، جامعه ای است که این مفهوم در تمام عرصه هاى آن معنى دار باشد.
پدیدهاى که در عصر ظهور، مورد وعده الهى در قرآن و روایات قرار گرفته است، بسیار قابل ملاحظه مى باشد که چرا در جریان انتظار و ظهور موعود اهمیت درجه اول به مسئله توزیع عدالت داده شده است.
استاد شهید مطهرى پاسخ هوشمندانهاى به این پرسش مىدهد که: از مجموعه آیات و روایات استنباط مى شود، قیام مهدى موعود آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است. مهدى موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیاء و اولیاء و مردان مبارز راه حق است.(22)
حضرت قائم(عج) به عنوان آخرین ولى، اجرا کننده مهمترین هدف آخرین نبى خواهد بود که همان عینیت دادن به مفهوم عدالت در شریان جامعه انسانى است. این به هم پیوستگى برخاسته از متن دین مى باشد که در بردارنده مفهومى است فراگیر براى همه اقوام و ملل تا روزى که عمر این جهان مادى به سرآید.
نتیجه
1- این که انتظار پدیده اى جدا از مجموعه تعالیم، باورها و فرهنگ دینى جامعه ما نیست و معناى درست آن را باید مرتبط با کلیت دین، فهم کرد.
2- ضرورى است که حساسیت مسئله انتظار را بیش از پیش باور داشته باشیم و با مدیریت مدبرانه،آن را از آسیب ها و چالش هاى تزویرگرایانه، نگهدارى کنیم و بپذیریم که در دوران انتظار، تعهدمان بسى سنگین تر از دوران حضور است.
3- با فرض تحقق انتظار سازنده و کارآمد، هم تکلیف دینى خود را انجام داده ایم و هم در رسالت تاریخى در برابر آیندگان، انسان هایى تکلیف مند جلوه مى نماییم.
4- مدیریت انتظار بر عهده کسانى است که به پژوهش در عرصه دین مى پردازند و همچنین همه رسانه هایى که به گونه اى در الغاء و مسائل و مفاهیم دینى تاثیرگذار هستند.
پى نوشت ها:
1. نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدى 426.
2. آیت اللّه ابراهیم امینى، روزنامه قدس، 26/6/84 ص 7.
3. علامه طباطبایى، المیزان،ج 20، ص 355.
4. عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 39 و مسند زید بن على ص 496.
5. بحارالانوار،ج 10، ص 90.
6. الصراط المستقیم،الى مستحق التقدیم،ج 2،ص 231.
7. از جمله موضوعات در توقیع امام(ع): و اما ظهور الفرج، فانه الى الله و کذب الوقاتون، طبرسى،احتجاج،ص 469.
8. عوائد الایام،ص 187، کافى، ج 1، ص 46.
9. عوالى اللئالى، ج 4،ص 59.
10. الاصول السته عشر،ص 151.
11. شریف القریشى، ص 288.
12. مجمع الزوائد،ج 7،ص 318.
13. غیبت نعمانى،ص 200.
14. طبرسى،احتجاج، ج 2، ص 318.
15. انتظار در اندیشه ها،ص 9، به نقل از تفسیر الدرالمنثور، ج 6، 75.
16. عوال اللئالى،ج 4،ص 103.
17. امالى، شیخ مفید، 310.
18. شرح اصول کافى، ج 9، ص 300.
19. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید،ج 7، ص 87.
20. الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 132، جلال الدین سیوطى.
21. سوره حدید، آیه 25؛ترجمه مهدى فولادوند.
22. قیام و انقلاب مهدى(عج) 64.