«وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنین[1]»
و قال مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام : «وَ عَلَیکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ»[2]
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخر الامر گل کــوزه گـران خـواهی شد حـالیا فـکـر صـبو کن که از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عـیـش بـا آدمـی چند پری زاده کنی
خاطـرت کی رقم فــیض پذیرد هیهات مگر از نقش پراکـنده ورق ساده کنی
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گـزاف مـگـر اسـباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
کار خود گر به خدا باز گذاری حافـظ ای بساعشق که با بخت خداداده کنی
برکات ذکر صلوات
«إِذَا ذُکِرَ النَّبِی ص فَأَکْثِرُوا الصَّلَاهَ عَلَیهِ»[3] در نوع روایات، صلوات امر به تکرار و کثرت شده است. یعنی بر این ذکر مداومت داشته باشید. امام صاق سلام الله علیه می فرماید: وقتی ذکر پیامبر شد، زیاد صلوات بر پیامبر و آل او بفرستید. بعد می فرماید:«صَلَاهً وَاحِدَهً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلَاهٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَهِ»[4]اگر کسی یک بار درود و صلوات بر پیامبر بفرستد، خدای متعال هزار صلوات با هزار صف از ملائکه بر فرستنده صلوات نازل می فرماید. بعد فرمود:«وَ لَمْ یبْقَ شَی ءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاهِ اللَّهِ عَلَیهِ وَ صَلَاهِ مَلَائِکَتِهِ»[5]وقتی خدا و ملائکه درود و صلوات بر صلوات فرست نازل می کنند، قهرا خلقت هم باید با خدا و ملائکه هماهنگ بشود. لذا می فرماید: وقتی خدا و ملائکه درود و رحمت نازل می کنند، باقی نمی ماند چیزی از مخلوقات الا اینکه آنها هم بر کسی که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، درود می فرستند.
فلسفه وجوب نماز
فلسفه وجوب نماز در خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها دوری از تکبر و خودخواهی و خودکامگی است. بهشت جای کسانی است که از خودخواهی شان بیرون آمدند و الا تا در گرد خودشان می چرخند از بهشت خبری نیست. «لَا یدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ مِنْ کِبْر»[6] نماز به این عظمت برای زدودن این صفت رذیله و منیت و خودخواهی واجب شده است.«قل عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[7] روح ما اگر از این هوی و هوس آزاد بشود خیلی قدرتمند است چون دم الهی است.«یسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[8] روح یک عالم عجیبی است. و اگر این روح قدرت پیدا کند، واقعا می تواند کارهای ربوبی بکند. «العبودیه جوهر کنهها الربوبیه»[9]؛ یعنی اگر روح بر هوی و هوس و بر نفسانیت ها و برشیطنت ها غالب شود، بنده خدا می شود. صفات خدا در او تجلی پیدا می کند. عالم روح خیلی عالم عجیبی است. آن قلبی هم که در قرآن و روایات اشاره شده عمدتا فرمودند: اشاره به همین روح است. این روح ما خیلی مهم است.
علت زمینی شدن انسان
خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُون»[10]؛ یعنی می تواند ربوبیت بکند. امام صادق علیه السلام می فرماید: خدا روح را خلق کرد ویک خوفی خطری بود که دم از استقلال بزند. در بعضی نقل ها هم دارد: که خدا فرمود: تو که هستی،روح در مقابل خدا ایستاد، گفت: تو که هستی، من برای خودم کسی هستم. گفت: در مقابل من می گویی من که هستم، می فرستمت در این بدن و در این دنیای خاکی حالت جا بیاید. به قول ما بدانی که تو فقر محض و عجز هستی و لذا انبیاء در مقابل خداوند خودشان را از همه دست خالی تر می دیدند.«مِسْکِینُکَ بِفِنَائِکَ فَقِیرُکَ بِفِنَائِک»[11]هر چقدر در این عالم دست خالی تر باشی رشد بهتریمی کنی. به قول یک بزرگی فرمود: هر چقدر خودت را در دستگاه خدا رها کنی، می گیرنت. هر چه خود را بگیری رهایت می کنند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: بعد از اینکه جریان شیطان را نقل می کند که «عَنْ کِبْرِ سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ»[12]یک لحظه تکبر آنچنان ضربه فنی اش کردند، خردش کردند، لهش کردند، که تا قیامت نمی تواند بلند شود. مگر این که از آن صفت تکبر بیرون بیاید.
عجب و غرور
یکی از اساتید ما از آیت الله بهجت (ره) نقل کردند: روایت داریم: در زمان حضرت عیسی علیه السلام حضرت آمد وساطت کند که شیطان بلکه برگردد. چون انبیاء خیرخواه بودند. آمد با شیطان مذاکره کرد که بعد از این همه جنایت و گمراه کردن و اذیت و آزار بیا برگرد من هم خلاصه وساطت می کنم، پیش خدا شفاعتت می کنم. خلاصه به او گفت: قبول داری؟ گفت: قبول دارم، توبه می کنم. حضرت به خدا عرض کرد: بار پروردگارا ابلیس می خواهد برگردد، قبول می کنید؟ خطاب شد: به یک شرط قبول می کنم، آن کاری که نکرده بکند. آن تکبر و غرورش به زمین بگذارد و به قبر حضرت آدم سجده کند. حضرت عیسی علیه الصلاه و السلام آمدند به ابلیس گفتند: به تو بشارت می دهم، کارت درست می شود. فرمود: یک شرط دارد. شرطش این است که بروی سر قبر حضرت آدم به قبرش سجده کنی. شیطان فکری کرد و گفت: من به خودش سجده نکردم، به قبرش سجده کنم. من زیر بار نمی روم.
خداوند خیلی مهربان است. «یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالرَّحْمَه»[13] از طرف خدا در هیچ زمانی و هیچ حالاتی منع نیست. اگر کسی واقعا برگردد خدا همه قبلی ها را جبران می کند. داستان توبه حرّ خیلی عجیب است. امام و اهل بیت را اسیر کرد، لحظه آخر گفت: اشتباه کردم، امام قبول کرد.یأس از رحمت خدا یکی از بدترین گناهان کبیره است. حدیث داریم: یأس از صد تا سید کشتن بدتر است. در یک روایت داریم: اگر کسی هفتاد پیامبر را کشته برگردد، راه باز است، خدا قبول می کند. خدای متعال عفوش خیلی بزرگ است. خدا بخواهد همه را بیامرزد برای خدا کاری ندارد. منتهی شما هم باید خودت را در معرض عفو قرار بدهی.
برکات خوش اخلاقی
پیامبرما می فرماید: «من حسن منکم فی هذا الشهر خلقه کان له جواز على الصراط» کسی که در این ماه اخلاقش خوب باشد، جواز عبور از جهنم و ورود به بهشت برایش صادر می کنم. چیزی برای روح انسان، ایمان انسان، جان انسان، شاید ضررش مثل غضب نباشد. مبدا غضب همین تکبر است. من خودم چرا با رئیسم جرأت نمی کنم دعوا کنم؟ چون من را بیرون می کند.چون نسبت به بزرگ تر از خودش احساس کوچکی می کند. و به افراد زیر دست احساس بزرگتری می کند و این احساس بزرگی باعث می شود که به آنها زور بگوید یا اذیت شان بکند.
بدترین عمل در پیشگاه خداوند متعال
در روایت داریم: حواریین که از یاران خاص حضرت عیسی علیه السلام بودند. سوال کردند:«یا مُعَلِّمَ الْخَیرِ عَلِّمْنَا أَی الْأَشْیاءِ أَشَدّ»[14] ای معلم خوبی ها، بدترین چیزها چیست؟ حضرت عیسی روح الله فرمود: غضب خدا واقعا همین طور است. کسی از نظر خدا بیفتد. خدایی که ارحم الراحمین است به یک بنده ای غضب کند بگوید:«عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَکَ أَبَداً»[15]به عزت و جلالم تو را نمی آمرزم. و بعضی وقت ها هم خداوند به خاطر عمل خیر، صفت خیریمی فرماید: تو مورد نظر من قرار گرفتی، به عزت و جلالم قسم دیگر تو را می آمرزم. دیگر تو را جهنم نمی برم.«وَ انْظُرْ إِلَینَا نَظْرَهً رَحِیمَهً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرَامَه»[16] حدیث داریم: از همه گناه ها پرهیز کنید. هیچ وقت گناه را کوچک نگیرید. در روایت داریم: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ»[17]بدترین گناهان آن گناهی است که انجام دهنده اش آن را سبک در نظر بگیرد.در روایت داریم: خدا غضب خودش را در گناه ها مخفی کرده است. و ما نمی دانیم کدام گناه است که خدا را به غضب در می آورد.
حواریون عرض کردند: «قَالُوا فَبِمَا یتَّقَى غَضَبُ اللَّه»[18] یا روح الله چکار کنیم از غضب خداوند در امان باشیم؟ حضرت فرمود: «بِأَنْ لَا تَغْضَبُوا»[19] سعی کنید خودتان غضب نکنید. «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمین»[20] کسی که با تقوا باشد الان هم در مقام امن است. اولیاء خدا همین الان هم داخلشان و درونشان در آرامش کامل هستند. «فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»[21] مرحوم آقای حاج انصاری می گفتند: به او می گویی آقا چرا عصبانی شدی؟ می گوید: آقا از کوره در رفتم.می فرمودند: غلط کردیتو کوره رفتی که از کوره در بری. اما غضب ما باید به خاطر خدا و در راه خدا و برای دشمنان خدا به کار گرفته بشود. در غیر این صورت غضب آفت بسیار بدی است. انسان در حالت غضب و عصبانیت برود جلوی آیینه خودش را ببیندکه چقدر بد قیافه و زشت می شود. بنابر فرموده خداوند: یکی از نشانه های متقین کظم غیظ است. «وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ»[22]
آیت الله بروجردی نذر کرده بودند که اگر سر درس عصبانی شوند،یک سال روزه بگیرند. یک مرجع بزرگوار می داند که این غضب چقدر آفت بدی است.یعنی این همان ظهور شیطنت و نفسانیت است. اگر میبینی مقدمات غضب دارد فراهم می شود، جایت را حالتت را عوض کن. آب خنک بخور. بنشین، بخواب، بلند شو. یکی از راه هایش این است جواب طرف را ندهی.
بزرگی می فرمودند: در همین بلوار امین در پیاده رو داشتم می رفتم. یک آقایی به من برخورد کرد از ما یک کدورتی داشت. در دهانش شل بود و باز شد و هر چه توانست به ما گفت. ولی لطف خدا این طور بود که آن روز خدا جلوی هوی و هوس و نفس ما را گرفت.
متوکل، اسب چموشی داشت که هیچ کس جرات نمی کرد بهش نزدیک یا سوارش بشود. خیلی تندرو و تیزرو و قدرتمند بود.یک خبیثی در دستگاه متوکل بود با امام هادی علیه السلام دشمن بود. به متوکل گفت: من یک پیشنهاد به تو می دهم، اسب به این چموشی را به حضرت هادی علیه السلام ببخش. گفت: این که ظاهرش این است هدیه به او می دهی محبت می کنی، باطنش هم این است که آقا سوارش می شود زمین می زندش و گردن شما هم نیست. امام کشته می شود و خونش هم گردن شما نمی افتد. متوکل عباسی خیلی خبیث و ملعون بود. آقا را به منزلش دعوت کرد و آن اسب چموش را هم آماده کردند در حضور جمع به آقا گفت: مرکبی هست که کسی لیاقتش را ندارد. این به درد شما می خورد. امام از همه چیز خبر دارد.می دانستند این چیست. حضرت با دست مبارک یک دستی روی یال و سر اسب کشیدند، این اسب سرش پایین رفت، بدنش خیس عرق شد. بعد حضرت با کمال آرامش سوارش شدند. به قدری رام و نرم و ملایم راه می رفت که همه تعجب کردند. از این حدیث ما چه استفاده می کنیم. کی می شود که امام زمان بر سر این نفس چموش دستی بکشد تابرای عبودیت خداوند رام بشود.
ابراز عجز در پیشگاه خداوند متعال
خدمت بزرگی بودیم این آیه را می فرمودند: روزی صد بار بخوانید.«رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ»[23] خدایا من مغلوبم، زمین خورده ام، درمانده ام، بیچاره ام،یاریم کن. هر چه می توانید از خدا استغاثه کنید. به خدا پناهنده شو.آن کسی که این نفس را خلق کرده، رامش می کند.می گفت: در گوش نفس گاهییک چیزیمی گویند، که این رام می شود. این قدر بچه خوبی می شود هر کس هر چه به او بدی کند، می بخشد. بد اخلاق نمی شود. تندی نمی کند. مهربان می شود. خیرات می دهد.خلاصه تمایلش فقط به خوبی ها می شود. از بدی ها خوشش نمی آید. در ماه رمضان داریم: شیطان در غل و زنجیر می شود. گاهی هم دهنه این نفس را باز می کنند، فقط کافی است یکی بگوید: بالای چشم شما ابرو هست؛ ببین چه کار می کند.
پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمودند:در این ماه مبارک رمضان درهای بهشت باز است. از خدا بخواهید ان شاءالله همیشه باز باشد. درهای بهشت یعنی کارهای خوب، صفات خوب، اعمال خوب، فرمود: درهای جهنم در این ماه بسته شده، از خدا بخواهید انشاءالله هیچ وقت باز نشود.«انْ لَا یسَلِّطَهَا عَلَیکُم»[24]هیچ وقت شیاطین و نفسانیت ها بر ما مسلط نشود. در ماه رمضان اراده انسان قوی می شود. وقتی انسان از اذان صبح تا اذان مغرب آب نمی خورد، غذا نمی خورد، تشنه و گرسنه می شود، اراده اش، صبرش، تقوایش، رشد پیدا می کند. این را ادامه بدهد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: برتری ماه رمضان بر بقیه ماه ها مثل برتری ما امام ها بر بقیه خلق است. این نورانیتی که در این ماه رمضان کسب کردید، ان شاءالله ادامه بدهید. این ادامه دادنش خیلی مهم است. به قول مولانا می فرماید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا ســـوی مـا آیـد نـداهـا را صـدا
یعنی شما جلوی آینه می رویمی ایستی هر شکلی در بیاوری، همان شکل را جواب می دهد. بد قیافه بشوی، خوش قیافه بشوی، زشت بشوی، زیبا بشوی، در آینه برو فحش بده همان به خودت برمی گردد. این دنیا مثل آینه است.یکی از آقایان می گفت: با ماشین داشتم می رفتم،یک بچه ای جلوی ماشین پرید. خیلی محکم ترمز گرفتم، لاستیک ها به زمین ساییده شد. عصبانی شدم به آن بچه چیزی گفتم، رویش را برگرداند دیدم بچه خود من است. یعنی این حرف دقیقا روی سر خودم برگشت. این خیلی جالب است.یعنی هر کس هر چه می خواهد بگوید، به خودش می گوید. هر کس هر گلیمی زند، به سر خودش می زند. هر خاری هم به سر خودش می زند.
کنترل غضب
اگر هم کسییک مرتبه نمی تواند غضبش را کنترل کند، خورده خورده این کار را بکند. در روایت داریم: به یکی از انبیا خطاب شد فردا که میروی بیایان اول چیزی که دیدی بخور. آن پیامبر آمد اول چیزی که مقابلش ظاهر شد،یک کوه خیلی بزرگ بود. گفت: من کوه را چه طوری بخورم. ولی خدا امر کرده باید بخورم. هی رفت جلو، هی رفت جلو، دید این کوه دارد کوچک می شود، دم کوه رسید، دید یک لقمه خیلی لذیذی است، این لقمه را خورد. عرض کرد: بار پروردگارا این معنایش چیست؟ خطاب شد: ایپیامبر این مثل غضب است. اول مثل کوه است، اما وقتییک کمی صبر می کنی و غضبت را کنترل کنی یک لقمه لذیذ می شود. امام سجاد سلام الله علیه می فرماید: نوشیدنی که شیرین تر و خوشمزه تر و گواراتر از جرعه غیظ کهبه خاطر خدا فرو بردم ننوشیده ام.
امیرالمومنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام وصیت می کند: «وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَکَ فَإِنَّهُ یوشِکُ أَنْ یلِینَ لَکَ»[25]می فرماید: با کسی که به شما پرخاشگری و تندیمی کند، نرم شو و با او با نرمی برخورد کن. آب بر آتش غالب می شود. خوب ها بر بدها غالب می شوند. انبیاء بر بدها غالب می شوند. بهشتی ها بر جهنمی ها غالب می شوند.«فانه یوشک انیلین لک َ لَا یکْبُرَنَّ عَلَیکَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَکَ فَإِنَّهُ یسْعَى فِی مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِک»[26] فرزندم کسی که به تو ظلم می کند، برایت خیلی بزرگ جلو نکند. بخاطر این که او به ضرر خودش و به نفع شما کار می کند.یعنی گناهان شما را دارد در نامه عمل خودش می نویسد. ثواب های خودش را دارد به شما می دهد. اگر شما عقلت برسد باید از او تشکر کنی.
به آقا شیخ بهایی گفتند: فلانی غیبت شما را می کند.یک مقدار پول گذاشت در پاکت برایش فرستاد. گفتند: مثل اینکه آقا گوش هایش سنگین است.دوباره گفتند: آقا تعریف شما را نکرده غیبت شما را کرده است. فرمود: متوجه شدم.او دارد به من خدمت می کند. آقا چه خدمتی به شما می کند؟ گفت: به خاطر این که ثواب های خودش را در نامه عمل من می نویسد، ثواب هایش را خدا به من می دهد؛ من هم از او تشکر می کنم پول برایش می فرستم.گفتند: آقا این کسی که غیبت شما را می کند اصلا اهل ثواب نیست. گفت ما که گناه داریم، گناه های ما را روی دوش خودش می گذارد. بار ما را سبک می کند خدا خیرش بدهد.بعد از مدتی گفتند: آقا دیگر غیبت شما را نمی کند. گفت: دیگر ما هم برایش پاکت نمی فرستیم. حسن این است که ما در مقابل بدی ها، خوبی کنیم. به خوب ها خوبی کردن که هنر نیست. هنر این است که در مقابل بدها خوب باشی.
آقای رضوی استاد بزرگواریبود فوت کرد. ایشان می فرمودند:یکی از شاگردان مرحوم سید علامه قاضیبه خدمت آقا عرض کرد: خانم من خیلی بد اخلاقی می کند. آقا تأملی کردند، فرمودند: که خانم شما مأمور آدم کردن شماست. تا تو را آدم نکند ول نمی کند. بیرون می آیی می گویی: من چنینم، عالمم، دانشمندم، خانه می روی می گوید: بنشین سر جایت. تمام غرورهایت از بین می رود.
احترام مومن در پیشگاه خداوند متعال
اهانت کردن به مومن بدتر از انهدام کردن خانه کعبه و سنگ هایش است.پیامبر ما می فرماید: اگر سجده به غیر خدا جایز بود من امر می کردم که خانم ها برای شوهرانشان سجده کنند. و متقابلا هم فرمود: آدمهای با شرافت، به خانم ها احترام می گذارند ولی آدم پست با خانواده اش در می افتد. پیامبر خدا می فرماید: من از همه شما به خانواده ام بیشتر می رسم. «خَیرُکُمْ خَیرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکُمْ لِأَهْلِی»[27]مرحوم علامه طباطبایی رضوان و درود خدا بر ایشان باد آقای تهرانی در “مهر تابان” نقل می فرماید: که علامه نقل میکند که منظور پیامبر از«ما أوذی نبی مثل ما أوذیت»[28]یعنی هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد. شاید عمده اذیت های پیامبر از دست دور و اطرافیان نزدیک و از دست همسرهای ناجورش بود. اما شما یک جا پیدا نمی کنید که پیامبر گله و شکایت بکند. بعضی موقع پدر زن های پیامبر می آمدند و دخترهایشان را کتک می زدند، می گفتند: چرا این قدر پیامبر را اذیت می کنید.
هنر خوش اخلاقی
بنابر فرموده خداوند:«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم» (القلم/4) اخلاق پیامبر ما خیلی عظیم بود. عظمت و هنر همین است که در مقابل بدها و بدی ها ما خوب باشیم و خوبی کنیم.پیامبر ما روی قبضه شمشیرشان سه جمله نوشته بودند.”با کسی که با تو قطع رابطه کرده وصل کن و کسی که به تو ظلم کرده خوبی کن و کسی که به تو بدی کرده خوبی کن” آدم معمولا شمشیر را وقتیمی خواهد بجنگد، جهاد بکند،یا دفع دشمن کند در می آورد.
بـدی را بـدی ســهل بـاشـد جــزا اگر مردیاحسن علی من عصی
وقتی آن مرد جاهل میوه گندیده به صورت مالک اشتر زد مالک در جوابش رفت در مسجد دو رکعت نماز خواند و برایش دعا کرد. این را می گویند شاگرد امیرالمؤمنین علیه السلام به خدا قسم این ها از میلیون ها نماز شب بالاتر است.
مرحوم شیخ محمد تقی بافقی که قبر ایشان بعد از قبر آیت الله بروجردی در حرم حضرت معصومه علیها السلام است. در امر به معروف و نهی از منکر شاید کسی مثل ایشان نبوده است. خانواده رضاخان قلدر عید بی حجاب به حرم حضرت معصومه علیها السلام آمده بودند. آمد اینها را نهی از منکر کرد. رضاخان آمد با چکمه هایش به او زد و برد زندان و به شاه عبدالعظیم تبعیدش کرد. حضرت امام در درس های اخلاقشان اگر می خواستند یک الگو بدهند،می فرمودند: به حاج شیخ محمد تقی بافقی نگاه کنید. در حالات مرحوم بافقی نوشته اند: ایشان یک موقع به حمام می رود.می بیند یک سرهنگی دارد ریش هایش را با تیغ می تراشد. سرهنگ زمان رضاخان که اصلا قلدر بود.میآید با ملایمت و نرمی می گوید: حضرت آقا نمی دانی این کار حرام است. چرا ریش هایت را می تراشی. این هم آدم خیلی نفهم و قلدری بوده، یک سیلی تو گوشش می خواباند. ایشان با کمال محبت می گویند: من حاضرم به این طرف صورتم هم بزنی اما جهنم نروی. یک مقدار آن سرهنگ خجالت می کشد که ما چه کردیم. سرهنگ بعد از حمام کردن می آید در رختکن لباس بپوشد. می بیند همه به آقایی که این در حمام بهش سیلی زده سلام می کنند. دست به سینه می شوند. می پرسد این آقا کیست؟می گویند: مگر نمی دانی؟ این شیخ محمد تقی بافقی است. سرهنگ رنگش می پرد. می گوید: آقا من معذرت می خواهم، خواهش می کنم من را ببخشید. دست آقا را می بوسد، می گوید: قول می دهم دیگر ریشم را نتراشم. من به دست شما توبه می کنم.
رضاخان مادرش فوت کرد: گفت شیخ محمد تقی بافقی نماز بخواند. ولی شیخ محمد تقی در این مراسم حاضر نشد.رضاخان گفت: من هیچ کس را ندیدم که این قدر نترس و شجاع باشد.می گفت: هر کس به من نامه می نویسد تملق گویی می کند. اما منیک بار تملق گویی از این ندیدم. همین آشیخ محمد تقی بافقی یعنی در گوش رضاخان هم می توانسته بزند، اما به خاطر خدا یک سرهنگ را می خواهد نجات بدهد.
وصیت های امیرالمومنینعلیه السلام بعد از ضربت خوردن
حضرت امیرالمومنین علیه السلام بعد از ضربت خوردن وصایایی دارند. جمله هایش خیلی عالی است.«وَ عَلَیکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُع»[29] یعنی فرزندان من و همه کسانی که این وصیت من به آنها می رسد بر شما باد تا می توانید وصلت و یگانگیو مهر و محبت داشته باشید. دو تا دل که یکی شد، سومیش امام زمان علیه السلام است. سومیش خداست. چیزی مملکت ما را تهدید نمی کند، مگر همین یک چیز این تفرقه که رهبر معظم انقلاب همیشه به آن سفارش می فرماید. باور کنید ما اگر دلهایمان یکی باشد صد هزار آمریکا صد هزار دشمنی مثل آمریکا داشته باشیم هیج چیز به ما اثر نمی کند. ما از تهاجم نظامی نمی ترسیم اگر دل هایمان یکی باشد. اما خدا نکند شکاف تفرقه در ما ایجاد شود، این وفاق ملی گروهها، احزاب وآنهایی که خودی هستند بیایند مقابل هم بایستند جبهه گیری کنند این بسیار آفت خطرناکی است. از هر بمب اتمی خطرش بیشتر است. تفرقه چیز بدی است، یک چاله ای است که خیلی عمیق است. تباذل یعنی بذل و بخشش و دست و دهنده داشته باش چون خدا دست دهنده را دوست دارد.
ذکر مصیبت
در خانه صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام برویم. شفیعه کبیر روز آخر است. به خدا اگر حضرت زهرا علیها السلام دست به دعا بردارد رد نمی شود. روایت داریم: پیغمبرخدا می فرماید: وقتی حضرت زهرا علیها السلام وارد بهشت می شود، خدای متعال می فرماید:«سَلِینِی أُعْطِکِ وَ تَمَنَّی عَلَی أُرْضِکِ»[30]ای فاطمه از من درخواست کن هر چه می خواهی به تو می دهم. پیامبرما می فرماید: حضرت زهرا علیها السلام عرض می کند:«إِلَهِی أَنْتَ الْمُنَى وَ فَوْقَ الْمُنَی»[31]خدایا تو آرزوی منی تو بالاتر از آرزوی من هستی. ولی حالا که گفتی چیزی بخواهم یک چیز بیشتر نمی خواهم.«أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبِّی عِتْرَتِی بِالنَّار»[32] خدایا من یک خواهش و آرزو از تو دارم آن این که دوستان من را به آتش نسوزانی.
مرحوم آیت الله خوانساری یک مرجع بزرگوار فرموده بود: من آخر عمری نشستم هر چه فکر کردم شب اول قبر قیامت چه به دردم می خورد. نماز شب، دعا، ذکر، عبادت، کتاب، درس، بحث، علم، دیدم اینها را جرأت ندارم که بگویم. اگر شب اول قبر بگوید خوانساری چی آوردی؟می گویم: خدایا من فاطمه زهرا علیها السلام را دوست داشتم. من برای فاطمه زهرا علیها السلام گریه کردم. من محبت فاطمه زهرا علیها السلام را آورده ام. خدای متعال می فرماید: ای فاطمه به عزت و جلالم به بلندی مقامم قسم من دو هزار سال قبل از خلقت قسم خوردم دوستان تو و دوستان فرزندان تو را به آتش غضبم نسوزانم. محبت فاطمه زهرا علیها السلام چقدر کارگشاست.
یکی از آقایان اهل علم می گفت:در یک مسجدی منبر می رفت.یک شب خواست برای منبر برود یک خانمیآمد جلویش را گرفت، خیلی گریه می کرد. با یک حالت بغض و گرفتگی گفت: حاج آقا، شوهر من سید است، سه چهار تا بچه سید دارم. دیشب اینجا آمدیم و در مجلس روضه شرکت کردیم. سینی چای آوردند دو سه تا چای بیشتر نبود. ما هم پنج نفر بودیم، دو تا چایی مثلا برداشتم. به هر کدام از بچه ها نصف استکان چای دادم. بچه ی کوچک ام می گفت: مامان من چای می خواهم. گفتم: خانه که رفتیم به تو چای می دهم. هی گفت: چای می خواهم. من هم می خواستم منبر و روضه گوش بدهم، آخر عصبانی شدم یک سیلی زدم و گفتم: ساکت باش؛ می رویم خانه به تو چای می دهم. این بچه هم سرش رفت پایین و تا آخر حرف نزد. شب آمدم خانه به او غذا دادیم چای دادیم خوابیدیم. شب خواب دیدم پیامبر خدا آمده منزل ما یک سینی چای هم در دست پیامبر خداست. ولیپ یامبر ناراحت است. گفت: فلانی این چای ها را بگیر بده به بچه ات، من راضی نیستم، بچه ام را به خاطر چای سیلی بزنی. عرض کنیم: یا رسول الله مگر فاطمه پاره تن شما نبود، آیا حق پیامبر این بود سیلی به او بزنند! آیا حق پیامبر این بود پهلویش را بشکنند! آیا حق پیامبر این بود آزرده اش بکنند! به شهادت برسانند! جان عالمیبه قربانت یا امیرالمؤمنین علیه السلام بی خود نیست بعد از دفن حضرت زهرا علیها السلام عرض می کند یا رسول الله من را کمک کن. در این داغ و مصیبت آنقدر داغ به دل علی هجوم آورده یک وقت دیدند آقا امیرالمؤمنین خم شد و صورت به قبر فاطمه زهرا علیها السلام …
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] (ال عمران /133/134) [2]- نهج البلاغه،سید رضی، ص422، 47- و من وصیه له ع للحسن والحسین ع لما ضربه ابن ملجم لعنه الله. [3]- الکافی /ثقه الاسلام کلینی /2/492/ باب الصلاه علی النبی محمد واهل بیته علیهم السلام …ص:491 [4]- الکافی،ثقه الاسلام کلینی،ج2،ص492 ، باب الصلاه علی النبی محمد واهل بیته علیهم السلام. [5]- همان [6]- الکافی،ثقه الاسلام کلینی،ج2، ص310، باب الکبر. [7] . الاسراء/85 . [8] . (الاسراء/85) [9]- مصباح الشریعه،امام صادق ع،ص7، الباب الثانی. [10] . یس/82. [11]- بحار الانوار،علامه مجلسی، ج46،ص76، باب 5- مکارم اخلاقه وعلمه واقرار المخالف والموالف بفضله و حسن خلقه وصوته وعبادته صلوات الله و سلامه علیه. [12]- نهج البلاغه /سید رضی،ص287، التحذیر من الشیطان. [13]- الکافی /ثقه الاسلام کلینی،ج2،ص578، باب دعوات موجزات لجمیع الحوائج للدنیا و الاخره. [14]- بحار الانوار،علامه مجلسی،ج14،ص323، باب21- مواعظ و حکمه و ما اوحی الیه صلوات الله علی نبینا واله وعلیه. [15]- بحار الانوار ،علامه مجلسی،ج68، ص217، باب66- الاقتصاد فی العباده والمداومه علیها وفعل الخیر وتعجیله وفضل التوسط فی جمیع الامور واستواء العمل. [16]- مفاتیح الجنان، شیخ قمی، ص532. [17]- نهج البلاغه،سید رضی، ص535، ق343. [18]- بحار الانوار،علامه مجلسی،ج14، ص323، باب21- مواعظه وحکمه و ما اوحی الیه صلوات الله علی نبینا واله وعلیه. [19]- همان [20] . الدخان /51 . [21] . البقره /38. [22] . ال عمران /134 . [23] . القمر /10. [24]- وسائل الشیعه /شیخ حر عاملی،10،314، 18- باب تاکد استحباب الاجتهاد فی العباده سیما الدعاء الاستغفار والعتق والصدقه فی شهر رمضان وخصوصا لیله القدر واخر لیله من الشهر …ص:303 [25]- نهج البلاغه /سید رضی /402/وصایای شتی ..ص:402 [26]- همان [27]- من لا یحضره الفقیه /شیخ صدوقی /3/555/بابالنوادر …ص:551 [28]- بحار الانوار /علامه مجلسی /39/56/ فی مساواته یعقوب ویوسف ع …ص:54 [29]- نهج البلاغه /سید رضی /422/ 47- و من وصیه له ع للحسن و الحسین ع لما ضربه ابن ملجم لعنه الله …ص:421 [30]- بحار الانوار /علامه مجلسی /27/140/ باب4- ثواب حبهم ونصرهم و ولایتهم و انها امان من النار …ص:73 [31]- همان [32]- همان