یکی از پیامبران حضرت زکریا ـ علیه السلام ـ است، که نام مبارکش در قرآن هفت بار در سه سوره آمده است، زکریا بن برخیا ـ علیه السلام ـ از پیامبران بنی اسرائیل بود، که سلسله نسبش به حضرت داود ـ علیه السلام ـ میرسد، او رییس راهبان و خدّام بیت المقدس بود و مردم را به شریعت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ دعوت میکرد.
ازدواج زکریا
در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگ زاده وجود داشتند، یکی به نام «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع»،[1] زکریا ـ علیه السلام ـ از اَشْیاع خواستگاری کرد، و عمران که یکی از راهبان و بزرگ بنی اسرائیل بود (و طبق نقلی از پیامبران بنی اسرائیل بود) از «حَنّه» خواستگاری نمود، سرانجام اشیاع همسر زکریا ـ علیه السلام ـ گردید، و حَنّه همسر عمران[2] شد.
به این ترتیب زکریا و عمران، دو شخصیت بزرگ بنی اسرائیل، باجناق همدیگر شدند، و علاوه بر رابطه مکتبی، رابطه خویشاوندی نیز پیدا کردند. چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زکریا ـ علیه السلام ـ دارای فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود.
سرپرستی زکریا ـ علیه السلام ـ از مریم ـ سلام الله علیها ـ
سالها از زندگی عمران و همسرش حَنّه گذشت آنها دارای فرزند نشدند، حَنّه همچون زنان دیگر آرزو داشت که دارای فرزند شود، و با دیدن کودکی احساساتش برای داشتن فرزند به جوش میآمد. تا این که روزی در زیر درختی نشسته بود، پرندهای را دید که به جوجههای خود غذا میدهد، مشاهده این محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعلهور ساخت، و از صمیم دل از خدا تقاضای فرزند کرد، چیزی نگذشت که دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار گردید.
طبق بعضی از روایات، از سوی خدا به عمران وحی شد که به زودی خداوند پسر پربرکتی که میتواند بیماران غیرقابل درمان را درمان کند و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد کرد، عمران این مطلب را به همسرش حَنّه خبر داد.
حَنّه وقتی که باردار شد، تصور میکرد که فرزند مذکور، همان است که در رحم دارد (غافل از آن که منظور از آن پسری که خداوند به عمران وحی نمود، نوه عمران به نام عیسی ـ علیه السلام ـ است، که حَنّه برای مادر او (مریم) باردار میباشد.)
به همین دلیل حَنّه نذر کرد که کودک پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیت المقدس قرار دهد.
ولی وقتی که فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد که چه کند، زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب میکردند، از این رو گفت: «پسر همانند دختر نیست.»
سپس افزود: خدایا من نام دختر را مریم میگذارم، و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار میدهم.[3]
مریم ـ علیها السلام ـ به معنی عبادت کننده و خدمتگذار است. از آن جا که حَنّه میخواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت کننده در مسجد بیت المقدس قرار دهد، نام او را مریم نهاد.
کم کم مریم ـ علیها السلام ـ بزرگ شد و با این که دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بیت المقدس پذیرفت.
مطابق تواریخ، عمران پدر مریم ـ علیها السلام ـ ، قبل از تولد مریم ـ علیها السلام ـ از دنیا رفت، از این رو وقتی که مریم ـ علیها السلام ـ خدمتگذار مسجد شد، نیاز به سرپرست داشت، حَنّه مریم را که کودک بود به بیت المقدس نزد علما و دانشمندان یهود آورد و گفت: «این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یک نفر از شما برعهده بگیرد.»
چون آثار عظمت از چهره مریم ـ علیها السلام ـ دیده میشد، گفتگو در میان دانشمندان بنی اسرائیل در گرفت، هر کدام از آنها میخواست این افتخار نصیب او شود. سرانجام تصمیم گرفتند قرعه کشی کنند، به کنار نهری آمدند. حضرت زکریا ـ علیها السلام ـ نیز جزء آنها بود. قلمها و چوبهایی را که به وسیله آنها قرعه میزدند حاضر کردند، نام هر یک از داوطلبان سرپرستی مریم ـ علیها السلام ـ را روی آن چوبها نوشتند و آن قلمها را در میان آب انداختند، هر قلمی که در میان فرو میرفت، بازنده بود و تنها قلمی که روی آب ماند، قلمی بود که نام زکریا روی آن نوشته شده بود. به این ترتیب سرپرستی زکریا ـ علیه السلام ـ نسبت به مریم ـ علیها السلام ـ قطعی شد، و در واقع حضرت زکریا ـ علیه السلام ـ از همه شایستهتر به سرپرستی مریم ـ علیها السلام ـ بود، زیرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مریم ـ علیها السلام ـ نیز بود.[4]
حضرت زکریا ـ علیه السلام ـ هم چنان سرپرستی حضرت مریم ـ علیها السلام ـ را بر عهده گرفت تا مریم ـ علیها السلام ـ بزرگ شد.
غذاهای بهشتی
حضرت مریم ـ علیها السلام ـ به خدمتگذاری مسجد بیت المقدس مشغول شد و خداوند او را برای این مقام پذیرفت. به گفته بعضی نشانه پذیرش خداوند این بود که مریم ـ علیها السلام ـ بعد از بلوغ و دوران خدمتگذاری بیت المقدس، هرگز عادت ماهانه ندید تا به دور شدن از آن مرکز روحانی مجبور نگردد.
مریم ـ علیها السلام ـ آن چنان به عبادت خدا مشغول بود که روزها روزه میگرفت و شبها به عبادت میپرداخت، او آن چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت، که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت.[5]
هنگامی که زکریا ـ علیه السلام ـ کنار محراب او قرار میگرفت و برای دیدار او میآمد، غذاهای مخصوصی در کنار محراب او مشاهده میکرد، که شگفت زده میشد، روزی به او گفت:
«یا مَرْیمُ أَنَّى لَکِ هذا؛ ای مریم! این غذاها (و میوههای غیر فصل) را از کجا آوردی؟»
مریم ـ علیها السلام ـ در جواب گفت:
«هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ؛ این از طرف خدا است، و او است که هرکس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد.»[6]
آری به این ترتیب خداوند غذاهای بهشتی غیر فصل را به مریم میرسانید.[1]. در بعضی از روایات او با نام «حنّانه» خوانده شده که مادر حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ بود. (بحار، ج 14، ص 202).
[2]. منظور از این عمران غیر از عمران پدر موسی ـ علیه السلام ـ است، و میان آنها 180 سال فاصله وجود داشت. (بحار، ج 14، ص 194).
[3]. آل عمران، 35 و 36.
[4]. مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 436 (ذیل آیه 37 آل عمران).
[5]. همان مدرک.
[6]. آل عمران، 37.