خداوند از گناه فردی که به حقوق الهی تجاوز نموده و یا به خود ظلم کرده با استغفار و توبه میگذرد؛ اما از گناه کسانی که به حقوق دیگران تعدی کردهاند، نخواهد گذشت؛ مگر اینکه علاوه بر پشیمانی و توبه، حقوق دیگران را ادا و یا رضایت آنان را به دست آورد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در اینباره میفرماید:
«مَن کانَت لاَِخیهِ عِندَهُ مَظلِمَهٌ فِی عِرضٍ اَو مالٍ فَلیستَحِلَّها مِن قبلان یأتِی یومٌ لَیسَ هُناک دِرهَمٌ و لا دِینارٌ فَیؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَاِن لَم تَکن لَهُ حَسَناتٌ أُخِذَ مِن سَیئاتِ صاحِبِه فَزیدَت عَلی سَیئاتِهِ»؛
«هرکس حقی از برادر مؤمنش بر عهده دارد، باید در همین دنیا و قبل از روزی که درهم و دیناری در آن روز نیست، حلالیت بطلبد، در غیر این صورت از اعمال نیک او در آخرت برداشته میشود. اگر کار نیکی نداشته باشد از گناهان صاحب حق برداشته میشود و بر گناهان او افزوده میگردد». [1]
شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:
«إِنّی لَم اَزَل والِیا مُنذُ زَمَنِ الحَجّاجِ اِلی یومِی هذا، فَهَل لِی مِن تَوبَهٍ؟ قالَ: فَسَکتَ، ثُمَّ اُعِدتُ عَلَیهِ، فَقالَ: لا حَتّی تُوَدِّی اِلی کلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ»؛
«من پیوسته از زمان حَجّاج، والی و فرماندار حکومت بودم. آیا راهی برای توبه کردن من هست؟ امام سکوت فرمود. سائل گوید: دو مرتبه سؤالم را تکرار کردم. امام فرمود: خیر، مگر اینکه تمام حقوقی را که ضایع کردی ادا نمایی». [2]
قرآن کریم نیز در آیات متعددی ـ که به توبه اشاره کرده ـ از اصلاح سخن به میان آورده است؛ در آیه 39 سوره مائده میفرماید:
«فَمَن تابَ مِن بَعدِ ظُـلمِهِ واَصلَحَ فَاِنَّ اللّهَ یتوبُ عَلَیهِ اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم»؛
«امّا آنکس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید خداوند توبه او را میپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است». [3]
واژه «اصلاح» بعد از توبه از گناه ـ که در آیه یاد شده و آیات متعدد دیگر ذکر شده ـ اشاره به جبران برخی از گناهان از جمله گناه تجاوز به حقوق دیگران دارد که اگر فردی قصد توبه حقیقی دارد باید در همین دنیا گذشته خود را جبران کند و رضایت صاحب حق را به دست آورد.
بر این اساس، اگر شخصی مالی را از کسی غصب کرده و یا ظلمی به او نموده و آن شخص را میشناسد نزد او برود و مال او را به او برگرداند و از ظلمی که به او روا داشته طلب بخشش کند. اگر مالی از دیگران خورده ولی آنان را نمیشناسد میتواند از جانب آنان به فقرا صدقه بدهد و اگر انسان حق دیگری را از مردم ضایع کرده مانند اینکه آبروی شخصی را ریخته است در صورت دسترسی به صاحب حق باید از او حلالیت بطلبد و اگر به او دسترسی ندارد میتواند برای او استغفار کند و از خداوند برای وی طلب آمرزش نماید که طبق برخی روایات، استغفار برای صاحب حق در دنیا به منزله کفاره گناهان او محسوب میشود و بدین وسیله خداوند از گناهان آنان میگذرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمود:
«مَن ظَلَم اَحَدا فَفاتَهُ فَلیستَغفِرِ اللّهَ لَهُ عَزَّوَجلَّ فَاِنَّهُ کفارَهٌ لَهُ»؛ «کسی که ظلمی به کسی کرده و به آن کس دسترسی ندارد، باید برای او استغفار نماید و استغفار، کفاره گناه او است». [4]
آن حضرت در مورد گناه غیبت نیز میفرماید:
«اِذا اِغتابَ اَحَدُکم أَخاهُ فَلیستَغفِر اللّهَ، فَاِنَّها کفّارَهٌ لَهُ»؛
«هرگاه یکی از شما غیبت برادر مؤمن خود را کرد پس باید برای او استغفار نماید؛ زیرا استغفار کفاره غیبت اوست». [5]
علاوه بر این در برخی از روایات و ادعیه آمده است که اگر کسی نتوانست در دنیا حق دیگران را به آن بازگرداند و یا رضایت آنان را بدست آورد میتواند از خداوند متعال درخواست نماید تا در قیامت صاحبان حق را از او راضی گرداند [6]؛ زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار همه انسانها و اموال و حقوق آنهاست و او میتواند با دادن عوض و یا بدون عوض به بندگان آنان را از او راضی گرداند. البته این امر باید در آخرین مرحله باشد به این معنا که اگر بعد از تلاش و کوشش به هر دلیل نتوانست حق صاحبان را به آنان بازگرداند و یا رضایت آنان را جلب نماید در نهایت متوسل به مالک و صاحب اصلی حقوق گردد و از او بخواهد که صاحبان حقوق را در قیامت از او راضی گرداند.
وظیفه صاحبان حق
تاکنون سخن در این بود که انسان نباید به حقوق دیگران تجاوز نماید و اگر بر اثر غفلت یا کوتاهی یا تعمد به حقوق دیگری تجاوز کرد، باید آن را جبران نماید و رضایت صاحبان حق را به دست آورد؛ اما صاحبان حقوق در مقابل کسانی که به آنان ظلم کرده و حقی از حقوق آنان را ضایع نمودهاند چه وظیفهای دارند؟ آیا بر آنان نیز واجب است که حتماً حق خود را مطالبه نمایند یا خیر؟
وقتی در مورد این موضوع به آیات قرآن و روایات اسلامی مراجعه میکنیم، میبینیم برعکس آنچه اسلام با تأکید فراوان ضایع کنندگان حقوق دیگران را به رعایت حقالناس و جبران آن فرمان داده است، در مقابل، صاحبان حق را به عفو و چشمپوشی از حق شخصی خود دعوت کرده است و شاید کمتر آیه و روایتی داشته باشیم که صحبت از احقاق حق باشد، و در کنار آن از گذشت و عفو از این حقوق ضایع شده، سخنی به میان نیامده باشد حتی اگر آن حق، کشتن بهترین عزیز انسان توسط دیگری باشد.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«و جَزؤُا سَیئَهٍ سَیئَهٌ مثلها فَمَن عَفا واَصلَحَ فَاَجرُهُ عَلَی اللّهِ»؛
«کیفر بدی همانند بدی است؛ اما هرکس گذشت و اصلاح نماید پاداش او با خداست». [7]
در آیهای دیگر میفرماید:
«ولْیعفوا ولیصفَحوا اَلا تُحِبّونَ اَن یغفِرَ اللّهُ لَکم واللّهُ غَفورٌ رَحیم»؛
«کسانی که به آنان ظلم شده باید عفو کنند و چشم بپوشند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد و خداوند بخشنده و مهربان است». [8]
در آیهای دیگر در مورد متجاوزان به جان انسانها ـ که از بالاترین ظلمهای دنیوی محسوب میشود ـ خداوند ابتدا قصاص را حق صاحبان خون دانسته، ولی در پایان میگوید:
«فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کفّارَهٌ لَهُ»؛ «کسی که از حق قصاص صرف نظر نماید، این گذشت؛ کفاره گناهان او محسوب میشود». [9]
در روایات اسلامی نیز بر گذشت از حقوق شخصی تأکید فراوان شده است؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«تَجاوَزُوا عَن ذُنُوبِ النّاسِ یدفَعُ اللّهُ عَنکم بِذلِک عَذابَ النّارِ»؛
«از گناهان مردم نسبت به خودتان بگذرید تا خداوند بدین وسیله عذاب آتش را از شما دفع کند». [10]
امام زین العابدین علیه السلام نیز میفرماید: «حَقُّ مَن اَساءَک اَن تَغفِرَ عَنهُ»؛ «حق کسی که به تو بدی کرده این است که از گناه او بگذری». [11]
قرآن کریم یک گام از این نیز جلوتر نهاده و مسلمانان را به نیکی کردن و احسان به ظالم و متجاوز به حقوق دیگران سفارش نموده است:
«ولا تَستَوِی الحَسَنَهُ ولاَ السَّیئَهُ اِدفَع بِالَّتی هِی اَحسَنُ فَاِذا الَّذی بَینَک وبَینَهُ عَدوَهٌ کاَنَّهُ ولِی حَمیم»؛
«هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، آنگاه خواهی دید همان کسی که میان تو و او دشمنی است به دوستی صمیمی و گرم تبدیل میگردد». [12]
بنابراین در مقابل بدی دیگران به انسان و تضییع حقوق شخصی نه تنها انسان باید گذشت نماید، بلکه گاه باید بدی دیگران را با خوبی پاسخ گوید؛ مثلاً اگر کسی به انسان فحش بدهد انسان بهتر است به او سلام کند! اگر فردی بدی انسانی را جلوی دیگران نقل میکند انسان خوبیهای او را بیان و آشکار نماید. اگر کسی اینگونه عمل نماید و بدی دیگران را با خوبی پاسخ بدهد هم آثار نیک دنیوی برای او در پی خواهد داشت و هم آثار نیک اخروی. آثار دنیوی این عمل ـ چنانکه در آیه مذکور بدان اشاره شده ـ این است که افزون بر اینکه این کار باعث میگردد تا خداوند از گناهان انسان بگذرد و انسان را مورد عفو و بخشش قرار دهد؛ کینهها و دشمنیها را برطرف میکند و جای خود را به محبت و دوستی میدهد.
این عمل اختصاص به افراد زنده و کسانی که میشناسیم ندارد. بلکه فرد مؤمن و مسلمان باید از گناه تمام کسانی که به او ظلم و بدی کردهاند، ـ هرچند آنان را نمیشناسد ـ بگذرد و نباید حاضر شود که فردی به خاطر او به جهت کوتاهی و غفلتی که کرده در معرض عذاب دردناک الهی قرار گیرد؛ به ویژه اگر کسی که به ما ظلم کرده و از دنیا رفته باشد؛ که چنین فردی نیاز بیشتری به عفو و گذشت ما دارد؛ زیرا دست او از دنیا کوتاه شده است و نمیتواند رضایت صاحبان حقوق را کسب نماید. از اینرو اقتضا میکند که صاحبان حق، نه تنها از حق خود گذشت نمایند، بلکه به توصیه قرآن کریم بدی این افراد را با خوبی پاسخ دهند و برای آنان طلب عفو و آمرزش نمایند.
البته آن جا که سکوت در مقابل بدیهای دیگران و گذشت از آن موجب شود که آنان به گناه خود و تضییع حقوق دیگر افراد ادامه دهند، در اینجا سکوت یا گذشت جایز نیست.
منابع
[1]. مسند احمد، ج 2، ص 435؛ بحارالانوار، ج 72، ص 243.
[2]. وسائل الشیعه، ج 16، ص 52.
[3]. مائده 5 39.
[4]. الکافی، ج 2 334؛ الاختصاص، ص 235.
[5]. کنزالعمال، ج 3، ص 588؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 2340.
[6]. مکارم الاخلاق، ص 295؛ بحارالانوار، ج 84، ص 204.
[7]. شوری 42 40.
[8]. نور 34 22.
[9]. مائده 5 45.
[10]. میزان الحکمه، ج 3، ص 2013.
[11]. همان، ص 2015.
[12]. فصلت 41 34.
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی