فواید حجاب

فواید حجاب

نویسنده: محمد کاوه

رعایت حجاب و پوشش دارای آثار مطلوبی می باشد. از جمله:
الف ـ حجاب مانع از زنای خیالی می شود. مثلاً اگر شخصی دارای نفس مطمئنه ای نبوده و دچار بیماری جنسی باشد و در اجتماع، زنانی را ببیند که رویی باز و آرایش کرده دارند، میل به آنان پیدا می کند و اگر بتواند که دست طمع شهوانی به سوی آن ها دراز کند، ‌مرتکب عمل منافی عفت و جرم اخلاقی می شود و اگر نتواند، در خیال خود با آن ها زنا انجام می دهد که اسلام آن را «زنای خیالی» می نامد و به همین دلیل برای پیشگیری از این گناه بزرگ و جرم اخلاقی و در امان ماندن از زنای خیالی، توصیه های فراوانی به زنان برای رعایت حجاب و پوشاندن زیبایی های خود از نامحرم کرده است.
ب ـ حجاب مانع از به وجود آمدن عشق های خیابانی می شود. به وفور دیده شده است که برخی اشخاص فقط با یک نظر به زنی که جمالی زیبایی دارد عاشق شده و در پی وصال او می افتند؛ بدون آن که او را مورد بررسی قرار دهند که آیا از لحاظ فرهنگی،‌ اقتصادی و غیره با هم برابر هستند یا خیر. در این میان،‌ ممکن است با جملاتی فریبنده‌، قلب زن را تصاحب کرده و در واقع زن بدون شناخت کامل تن به ازدواج با او بدهد؛ اما بعد از مدتی که غرایز جنسی آن ها فروکش کرد،‌ دچار مشکلات فراوان شده و در بسیاری از موارد ازدواجشان به جدایی ختم شود. حتی چه بسا دست به جرایمی هم چون خودکشی بزنند.
پ ـ حجاب مانع از فساد عمومی می شود. یعنی در جامعه افرادی وجود دارند که تابع جامعه هستند. اگر در جامعه عفت عمومی رعایت شود، ‌پاک می مانند و اگر رعایت نشود، به دنبال مسائل شهوانی رفته و مرتکب جرایم اخلاقی می شوند. لذا مراعات کردن پوشش اسلامی، عفت عمومی را در پی داشته و مانع از فساد و وقوع جرم های اخلاقی توسط این گونه افراد می شود(معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383 :318-319).
ت ـ حجاب به زن هیبت و وقار می بخشد و او را شایسته احترام دیگران می سازد. زنان خودنما مطلوبیت جنسی دارند؛ اما محبوبیت ارزشی فقط متعلق به زنان با حجاب است. به طور کلی، نوع نگاه گفتار و برخورد مردان با زنان از دو ماهیت متفاوت برخوردار است. به این معنا که برخورد با زنانی که از جلوه گری یا پوشش ناقصی برخوردار هستند برخوردی شهوانی، تفریحی و ظاهری، اما برخورد با زنان با حجاب،‌ برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
ث ـ پوشش دینی نگهبان زن از نگاه های آلوده و آسیب های احتمالی است و به زن مصونیت و آرامش می بخشد. هر چه این پوشش کامل تر باشد، میزان امنیت و حفاظت آن بالاتر می رود(اکبری، 1383: 88-90).
ج ـ زنانی که حجاب دارند که از سلامت روانی برخوردارند و در خود کمبودی احساس نمی کنند و تمایلی به جلب توجه لجام گسیخته دیگران ندارند؛ چرا که نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشتن و دوست داشته شدن را از منابع واقعی، ارزشمند و انسانی کسب می کنند. ولی افراد دارای عقده حقارت با نمایش زیبایی ها و زینت و نوع پوشش خود می کوشند تا حس کمبود خود را به نحوی مرتفع کنند و به استفاده ابزاری از غریزه جنسی و خصوصیات جسمانی خود بپردازند. بنابراین می توان حجاب را برای زنان و مردان آگاه و مطلع از تأثیر آن، علامت سلامت روحی و بی حجابی را نشانه بیماری روانی دانست(ماه نامه زنان ایران، ش 49: 69).
چ ـ حجاب وابستگی دینی و فرهنگی فرد است و در تشکیل هویت وی سهم مؤثری دارد(میر محمدی،1386: 70).

دیدگاه های گوناگون درباره حجاب
حکم لزوم پوشش و حریم داشتن زن در معاشرت اجتماعی از دیرباز مورد انتقاد و اعتراض برخی از افراد قرار گرفته است. مخالفان لزوم پوشش، گاهی حکم حجاب را با آزادی و حیثیت انسانی زن ناهمگون شمرده و به بهانه دفاع از آزادی زن،‌ لزوم و وجوب پوشش را منکر می شوند و گاهی هم اقدام حکومت های اسلامی در جلوگیری از بی حجابی را مخالف موازین مردم سالاری و مصداق «تحمیل ممنوع» می دانند(حیدری،1384 :52). شاهد این گفته آن است که گاهی خبرهای متعددی از گوشه و کنار جهان درباره مخالفت های غرب با مظاهر دینی مسلمانان و به ویژه حجاب پخش می شود. اخراج گویندگان محجبه از شبکه های تلویزیونی و ممنوعیت حجاب در کشورهای اروپایی مانند فرانسه و حتی آسیایی مانند ترکیه در زمره این اقدامات به شمار می رود(ابراهیمی، 1387: 134).شاید به همین دلیل باشد که هِلن واتسون(HELEN WATSON) گفته است هیچ شکلی از لباس، مانند حجاب این قدر موضوع مناقشه نبوده است(محبوبی منش،1386 :92).
به طور کلی، ‌در میان صاحبان اندیشه درباره شیوه های برخورد با مسئله حجاب 3 نظریه مطرح است:
1.از آن جا که اصل حجاب به عنوان وظیفه شرعی واجب است، مانند هر یک از واجبات شرعی فردی و اجتماعی باید دیگران را بر آن الزام و قوانینی برای ملزم کردن زنان وضع کرد و کسانی که مرتکب بی حجابی می شوند را کیفر داد.
2.اصل حجاب هر چند واجب شرعی است،‌ اما وظیفه شخصی و در حوزه خصوصی تکالیف دینی فردی می باشد، ‌لذا الزام بر آن جایز نیست و نمی توان کسی را به دلیل بی حجابی کیفر کرد.
3. از آن جا که اصل حجاب واجب است، فرهنگ سازی و فعالیت تبلیغی برای آشنایی و آگاه کردن مردم نسبت به این وظیفه لازم است و صرف رعایت نکردن حجاب، کیفری را به دنبال نمی آورد. لذا نمی توان کسی را بر ترک حجاب و انجام عمل حرامی مانند بی حجابی مجازات کرد. ادله اولیه نیز دلالتی بر جواز الزام ندارد. تنها در صورت الزام دولت جایز است که اولاً‌ برداشتن حجاب به صورت کلی عفت عمومی را جریحه دار می کند و بی حجابی تبدیل به یک نابهنجاری اجتماعی شود. ثانیاً به صورت علمی و کارشناسی ثابت شود که آراستن ضایعه ای بزرگ و اجتماعی است و ثالثاً تمام راه های فرهنگی و روش های تبلیغی و ترویجی انجام گرفته و اکثریت جامعه از حکم حجاب آگاه شده باشند. در آن صورت بحث حجاب از حوزه تکلیف فردی بیرون آمده و در زمره قوانین اجتماعی و حقوق عمومی در می آید که عدم رعایت آن نابهنجاری اجتماعی و فساد اخلاقی خواهد بود که خود موضوع مستقلی است (ایازی، 1386: 166).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید