نویسنده: احمد ابراهیمی هُرستانی
چکیده
جایگاه زن در نظام هستی و لطافت و زیبایی او غیر قابل انکار است، این زن واژه ای زیباست که در طول تاریخهای متمادی مورد ظلم واقع شده است و دائما به قربانگاه تمایلات و هوسها شهوانی رفته است،و سر اینکه حجاب را به عنوان حقیقتی آشکار برای زن به حساب میآورند برای این است که گوهر وجودیاش به راحتی دستخوش آلودگیها نشود تا در نهایت این لطافت شکسته نشود و باقی بماند .این مقاله به تبیین این موضوع ، علل و خاستگاه بی حجابی و در آخر به عوامل پیشگیری از مفاسد اجتماعی سخن به میان آوردهاست .
مقدمه
از تدبیرهای حکیمانه خداوند این است که زن را در جایگاهی قرار داده است که در جنبه جسمانی دارای زیبایی و لطافت خاصی است و از این رهگذر مرد را مجذوب او نموده است. زن گوهری گران بها و قیمتی و سرمایه ای عظیم است که نباید به راحتی در دست هر کسی بیفتد، تا در نهایت شکسته یا آلوده شود و این چنین است که پروردگار عالم این گوهر گران بها را در صدف زرین حجاب مستور داشته است تا بدین وسیله مستحکم و پایدار مانده در زمان مناسبش سر بر آورده و جلوه گری نماید پس حجاب، آسودگی آرامش و سلامت زن در حیات اجتماعی است. حجاب در مکتب اسلام از ارزش عظیمی برخوردار است که البته امروز دستخوش عده ای هوس ران و شهوت پرست واقع گردیده، آسیبها و پیامدهای ناگواری بر فرهنگ و اعتقادات جوانان ما وارد ساخته است که باید با تدبیر و بالا بردن سطح آگاهی جوانان ما و شناسایی الگوهای زن مسلمان به او میتوان از بروز چنین آسیبهای جلوگیری نمود.
زن جزئی از نظام احسن
عالم هستی نظام احسن است همه اجزای ان به هم پیوسته و هماهنگ با یکدیگر در مسیر کمالشان در حرکت هستند؛ در چارچوب کلی این نظام، هیچ گو تنه نقص و شری یافت نمیشود و آنچه از شرور و نواقص که میبینیم، همه طبعی بنا به انتخاب غلط ما انسانهاست. در حقیقت به صراحت میتوان گفت هیچ مدل و نمونه ای برای نظام هستی، زیبا تر از آنچه هست، تصور نمیشود انسان در این نظام احسن، کاملترین موجودات و اشرف آنهاست. حال با این مقدمه در مییابیم که «زن» را جدای از پیکره هستی نمیتوان شناخت؛ زیرا اجزای کل نظام هستی، به هم پیوستهاند وزن نیز جزئی از این نظام است. از طرف دیگر هر موجودی، در نظام آفرینش جایگاه خاصی متناسب با ساختمان وجودی خود متفاوت از دیگران دارد خداوند بر اساس این تفاوت اعتباری مسیر متفاوتی نیز برای به کمال رسیدن آنها قرار داده است. این مسیرها، همان کمالات موجودات است که هماهنگ با نظام احسان میباشند. (1)
تفاوت نه تبعیض
بسیار شاهد بودهایم که برخی انسانها به دلیل جهل نسبت به خود و هستی اعضا نظام خلقت را با یکدیگر مقایسه کرده، بدون در نظر گرفتن تفاوتها، زن و مرد را مساوی دارای حقوق و مسئولیت واحد میدانند! اگر چنین بود که یکی از مرد وزن به کمال میرسید و دیگری نمیرسید، میتوانستیم بگوییم تبعیض وجود دارد! اما میبینیم که هر دو ،توان راه یابی به کمال را دارند و قرآن هم بدین معنا اشاره میفرماید «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون» (2)؛ هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است او را به حیاتی پاک زنده میداریم، و هر آینه پاداش آنان را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد. اما زن متناسب با امکانات و استعدادهای جسمی و روحی خود به کمال میرسد و مرد هم متناسب با امکانات و استعدادهای خود و اینجاست که اصل اساسی و مهم «تفاوت» به میان میآید. در حقیقت مسیری که هر موجود برای رسیدن به کمال طی میکند، از مجرای تفاوتها میگذرد؛ و همین تفاوتها موجب ایجاد هما هنگی در نظام احسن است و. زیرا نظام عالم یک مجموعه ای هما هنگ است گه ابعاد مختلف دارد و همه چیز ان باید سر جایش باشد تا به تعادل برسد. درست همان طور که مسیر سلامت کل بدن از مجرای تفاوت اعضا میگذرد و برای آنکه بدن سالم و متعادل باشد، باید اعضای مختلفی باشند تا همه ابعاد آن را تأمین کنند؛ بی آنکه این تفاوت مستلزم هیچگونه تبعیضی باشد. کمال اعضا ء، از کمال کل بدن جدا نیست؛ کمال موجودات عالم نیز در جهت کمال کل هستی است. آیت الله شهید مطهری در فرق میان تفاوت و تبعیض چنین میگوید: «آنچه در خلقت وجود دارد، تفاوت است نه تبعیض. تبعیض، آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، بین اشیاء فرق گذاشته شود؛ ولی تفاوت آن است که در شرایط نا مساوی، فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیهی دهنده است تفاوت، مربوط به گیرنده. با یک مثال ساده، مطلب روشن میشود. اگر دو ظرف را در مقابل شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیض صورت گرفته و منشأ اختلاف، تفاوت است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه دریا ونیروی فشار آب» (3)
همچنین اگر برای برداشتن آب داغ، از یک ظرف فلزی استفاده کنیم آب سرد را در ظرف پلاستیکی بریزیم، تفاوت قائل شدهایم، اما تبعیض نه؛ و البته اگر این تفاوت را نمیگذاشتیم، ظلم کرده بودیم و ظرف پلاستیکی، کم کم با آب داغ از بین میرفت. (4)
زن عامل خداوند
تردیدی وجود ندارد که همه خدا پرستان، به خصوص روحیه های لطیف عرفانی در پرستش حقیقی ذات حق هستند، و برای رسیدن به نقطه اوج پرستش که برخورداری از همه صفات و اسمای الهی است، از هیچ کوششی دریغ نمینمایند، تا جای که به عروج واقعی روحی و آرمیدن در جایگاه رفیع صدق در نزد پروردگار نایل شوند. اما از آنجا که این انسان به دلیل اینکه یک وجود امکانی است نمیتواند به مقام وجود با لذات خداوندی دست یازد، طبیعی است که در طی این سیر و سلوک الی الله گاهی به احساسهایی دیست مییابد که اگر آن احساس عمیق روحانی به یک وسیله ای کنترل نشود، چه بسا علی رغم میل باطنیاش به ورطه های هولناک و خطرناکی سقوط کند، که از نظر تجربی این موضوع بارها به وقوع پیوسته است؛ لذا پروردگار برای نجات از این آشفتگی خطرناک، موجودی را به نام «زن» خلق کرد که یکی از کارهایش کنترل انسان در هنگام خارج شدن از مسیر ا صلی و یا زمانی که انسان پس از طی طریق نتوانست به آن عبودیت حقیقی و واقعی برسد، میباشد پس مرد وسیله زن کنترل میشود. همانگونه که در نظام آفرینش هر یک از موجودات مسئولیتی دارند که : «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُوم» (5)؛ هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقام مشخص ومعینی است.
کما اینکه امام صادق (علیهالسلام) بدان اشاره دارد که : «خَیْرُ نِسَائِکُمُ الطَّیِّبَهُ الرِّیحِ الطَّیِّبَهُ الشیخِ التی إِذَا أَنْفَقَتْ أَنْفَقَتْ به معروفٍ وَ إِذَا أَمْسَکَتْ أَمْسَکَتْ به معروفٍ فلکَ عَامِلٌ من عمالِ اللَّهِ وَ عَامِلُ اللَّهِ لَا یَخِیبُ وَ لَا یَنْدَم» (6)؛ بهترین زنان زنانی هستند که خوشبو وخوش طبع اند که وقتی میبخشند، بخشش آنان به نیکی است و اگر امساک داشته باشند امساک و نبخشیدن انان نیز از روی خوبی است. پس زن عاملی از عاملان خداوند است و عامل خداوند از جانب اوست، چون به حق عمل میکند خطا نمیکند وچون برای خدا عمل میکند پشیمان نمیشود. کسی که عامل خداست و از جانب حق عمل میکند برای حق گام بر میدارد برای هیچ کس خطری ندارد، چه رسد به مردان. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید : «لَیْسَ لِلْمَرْأَهِ خَطَرٌ لَا لِصَالِحَتِهِنَّ وَ لَا لِطَالِحَتِهِنَّ أَمَّا صَالِحَتُهُنَّ فَلَیْسَ خَطَرُهَا الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ بَلْ هِیَ خَیْرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ أَمَّا طَالِحَتُهُنَّ فَلَیْسَ التُّرَابُ خَطَرَهَا بَلِ التُّرَابُ خَیْرٌ مِنْهَا.»(7) از جانب زنان هیچ خطری مردا ن را تهدید نمیکند، نه زنان صالحِ نیک گفتار و خوش رفتار، و نه زنان بد گفتار چرا که خوبانشان چون طلا و نقره هستند طلا و نقره هیچ خطری ندارد، بلکه اینان بهتر از طلا و نقره هستند. اما بد های آنها چون خاک اند و خاک هیچ خطری ندارد، اما خاک بهتر از اینان است. پس زنان به عنوان عامل و صاحب منصب و مقام از جانب حق هستند که گاهی برای نجات از حیران و سردرگمی و چه بسا برای به پوچی نرسیدن یک انسان گماشته میشوند و گاهی برای آرامش درونی بسیج مسی شوند که مبادا در ورطه های خطرناک ِهولناک، سقوط پیدا کنند. بنابراین این روایات در صدد زیبایی و لطافت زن برآمده، نه آنکه ایشان را مذمت نمایند. (8)
زن مظهر محبوب بودن و مرد مظهر محب بودن
از آنجا که زن در نظام آفرینش، مظهر جمال و زیبایی خداوند است همواره معشوق و محبوب مرد قرار گرفته و مرد، محب و عاشق او محسوب میگردد و به همین دلیل پوشش حجاب اختصاص به زن دارد. و این تدبیر حکیمانه خداوند است که در پرتو ایجاد تفاوتهای روانی و جسمی در زن و مرد تحقق یافته است؛ زن را در بعد روحی و روانی از عفت و حیای زیاد و احساسات پاک و عواطف سرشار برخوردار کرده در جنبه جسمانی او را لطافت و زیبایی بخشیده و از جهت صدا و لحن آهنگی ظریف و شیوا به او ارزانی داشته و از رهگذر این امور مرد را مجذوب زن نموده است. از آن طرف مرد را در بعد روحی از قوه اندیشه و تدبیر- نظری جدایی از عقل عملی و عبادی که مشترک است-بیشتر و از حیث جسمانی خشنتر و قویتر در صدا و سخن لحنی ضخیم وبم برخوردار کرده است؛ بنا بر این مرد در میدان جاذبه اخلاقی، عاطفی و جسمی زن قرار گرفته و طبیعیات به سوی او جذب میشود در نتیجه زن محبوب و دل دار بوده و مردم محب و دل داده است. از جمله فایده های چنین جذب وانجذاب و عشق و عاشقی میان مرد و زن، ایجاد وحدت و زندگی مشترک، حفظ و استحکام نظام خانواده، تأمین آرامش زوجها در کنار هم در اثر مکمل یکدیگر بوده در زندگی رسیدن به کمال و هدف زندگی آفرینش و نیز تولید و تربیت فرزند ان صالح و سالم است. از سوی دیگر این تدبیر حکیمانه الهی به فرموده استاد شهید مطهری «در بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران کننده ضعف جسمانی او رد برابر نیرومندی جسمی مرد و هم بهترین عامل حفظ تعامل و تو ازن در زندگی مشترک آنها است. (9)»
زن لطافت زیبایی
وقتی سخن از خلقت انسان به میان میاید، همه ذهنها متوجه در موجود سمبلیک به نام مرد وزن میشود، که هر یک از صفات و خصوصیات مخصوص به خود برخوردارند. به طور مثال وقتی خصوصیات مخصوص به خود برخوردارند. به طور مثال وقتی خصوصیات مردان را در نظر میآوریم که او از صلابت و شجاعت برخوردار است، و از طرفی خشونت و غرور جزء لاینفک اوست. این اوصاف به صورت طبیعی تبا در به ذهن میکند اگر چه چرخ روزگار و گذشت زمان چه بسا همین مرد شجاع را ترسو و بی صلابت بار آورد و یا قساوت و خشونت دیگران او را به رقت قلب و مهر و عطوفت بکشاند و یا بالعکس، ولی این غیر از تبادر ذهنی ما نسبت به مرد است اما وقتی خصوصیات زنان را به دور از فرهنگهای غلط دیکته شده، در نظر میآوریم، در مییابیم که زن معدن عطوفت و مهربانی و مملو از عواطف و احساسات انسانی میباشد، و از یک دل نازک خاصی برخوردار است. این برداشت از دو نظر مورد توجه ما است. یکی جنبه ظاهری، که چهره مرد یک چهره مصمم و با صلابت و از طرفی بیانگر دنیای از غرور، نخوت و خشونت است و از جنبه باطنی نیز با بر خوردهای ابتدایی در مییابیم که از رقت قلبی برخوردار نیست، و گاهی آن چنان قسیالقلب است که گویی هیچگونه عواطف احساسات انسانی، از درون چشم رحمت او نمیجوشد. البته این مطلب نسبت به همه یکسان نیست ولی سخن ما در مورد اثر مردان است، چرا که طیف وسیع مردان از عواطف و احساسات گوناگون برخوردارند؛ اما وقتی آنان را نسبت به زنان میسنجیم این عواطف و احساسات کمتر نمایان میشود. بنابراین عواطف مردان از شدت و ضعف بر خوردار است. ولی اصل مطلب علی رغم این نکته، در مردان به گونه ای وجود دارد، در حالی که در زنان قضیه بالعکس است. زن از نظر ظاهری از یک چهره معصوم و مظلومی که مملو از زیبایی لطافتهای روحی است، برخوردار بوده در سیمایش به جزء محبت و عطوفت چیز دیگری نمیدرخشد، که به قول «ارسطو» بهترین سفارش نامه زن، زیبای اوست که در همه مورد قبول است و به قول کمیسیون «زنان زیباترین و عزیزترین موجودات هستند» (10) و از نظر درونی نیز دنیایی بیکران از عواطف و احساسات، در دریای درونیاش موج میزند. تا جایی که هر انسانی چنین نتیجه میگیرد که ظرافت و عطوفت و مهربانی جزء زیبایی زن است و نمود محسوس دارد. که به قول «شکسپیر» (11) «بر خلاف گمان مردم، مهربانی وصفات قلب زن رباینده دل است، نه قشنگی و زیبایی او» (12) و اگر گاهی در تاریخ و یا در زندگی روزمره خودمان بر خلاف این اصل رو برو میشویم، دلیلش را در خود و یا در جای دیگر باید جستجو کنیم و شاید یکی از هزاران دلیل بر این بی عطوفتی، دسته و پنجه نرم کردن مردان با زنان در کشاکش زندگی بوده است؛ که وقتی به جای عشق و محبت با روحیه مبارزه طلبی با آنان مواجه شدهایم، همه آن زیباییهای درونی آنان را نشانه گرفته اییم و آنان را با همه زیبایها لطافتها، به یک انسان بی عاطفه و دور از انسانیت بدل کردهایم که بنا بر ضربالمثل هندیها : «زن حکم رود خانه ای را دارد، تا وقتی آرام است، زیباست» (13) و به قول آگوست : «قلب زن پرتگاهی است که هیچ کس عمق آن را نمیتواند اندازه بگیرد» (14) در حالی که تجربه نشان داده است که اگر هر مردی از نظر عواطف و احساسات انسانی یک گام به سوی همسر خود بر دارد، زن پنجاه گام به سوی شوهر خویش بر خواهد داشت. در روایتی آمده است که امام صادق (علیهالسلام) از جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) نقل میکند که : «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قلبها أَبَداً.»(15)؛ سخنی که مرد به همسر خودش میگوید که من تو را دوست دارم، هرگز از قلب همسرش بیرون نمیرود و این خود بهترین دلیل فطری بر وجودِ زیبایی لطافت در درون زن، به گونه ای کامل است. به همین دلیل هیچ کس تا به حال نفی زیبایی زن را ننموده است.
جمال زن مظهر عقل
بهره گیری زن از زیبائیهای ظاهری وجودی ایش در تمام مراتب باید به گونه ای باشد که جلوه گاه و محل ظهور عقل باشد. یعنی استفاده او از صورت و اندام زیبایش، از زیبایی شهوی و غریزیاش، بهره گیری او از عاطفه و محبت و احساس، روی آوردن به آرایش بدن و لباس، حرکتهای لطیف اندام، ظرایف گفتار و اعمال و توجه اش به جایگاه ممتازش و… آیه ونشانه ی عقل او باشند. عقلی که جوهره ولُب انسان را تشکیل میدهد و ظهور فعلی آن، انسانیت آدمی است، نه مظهر حیوانیت او. شاید روایتی که بیان میدارد «عُقُولُ النِسَاءِ فِی جَمالهِن» (16)؛ به همین نکته اشاره داشته باشد بدین معنا که ظهور فعلی عقل زن در بهره گیری صحیح از جمالش امکان پذیر است و جمال زن باید مظهر اندیشه و جوهرهی عقل باشد. آن لطایف و ظرایفی که میتواند در صفا و سکون زندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی به کار گیرد، مرد در بکار گیری آن یا ناتوان است یا لا اقل ضعیف. آرامش و اطمینان و سکون نفس در گرو ظرایف اعمال وگفتاری است که انجام آن از زن ساخته است. اگر چنین قدرت و توانایی و حسن و زیبایی در رفتار نبود، هرگز قرآن، این مطلب را درباره زن بیان نمیداشت که زن مایه آرامش شماست. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها… »(17) از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را آفرید تا به وسیله آنان آرام گیرید زن باید در رفتار وگفتارش، زیبایی وحسنی نهفته داشته باشد که سبب آرامش شود، و گرنه در صورت نبودن چنین قابلیتی سخن از آرام گرفتن در کنار زن مفهومی ندارد. و این سکون نه سکون در بعد غریزی و جسمانی است، و نه سکون شهوی که حیوان نر در کنار ماده پیدا میکند و نه سکون بدنی است که محدود به نظافت میشود این که خداوند متعال همسر بودن زن را مایه آرامش و سکون دانسته است، دلالت بر نوع جمال و زیبایی خاصی دارد که نه تنها محور آرامش در اجتماع کوچک خانواده، بلکه ابعاد مختلف اجتماعی را در بر میگیرد و ظهور فعلی عقل زن در وجود این نوع زیبایی و جمال است به همین جهت در پایان آیه فرمود «إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»؛ براستی که آن نشانههایی است برای گروهی که بیندیشند، برای گروهی که تفکر عقلی داشته باشند. البته کسانی که اندیشهی حسی در مورد زن دارند تنها آرامش و سکون شهوی و بدنی در نظرشان میرسد. اما اندیشه، تعقلی است که پرده از واقعیت امر بر میدارد و نوعی از زیبایی زن را آشکار میکند که مایه سکون مرد در جهان فرهنگی، تربیتی، سیاسی و اقتصادی بوده و شامل سکون اجتماعی نیز میگردد. این آیه را باتوجه به آیه «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم» (18) توضیح میدهیم تا به نوع زیبایی زن –که سکون همه جانبه را به همراه دارد –آشنا شویم. این آیه میگوید؛ زنان شما کشتزار شما هستند، چگونه کشتزاری، آیا کشتزاری که محصولش نباتات است و یا کشتزاری که محصولش موجودی انسانی است؟ موجودی که در دا مان زن رشد میکند، دارای جوانه ای است که وقتی بشکفد مظهر خدا در اسماء و صفات خواهد بود و این جوانه باید در همان مزرعه بشکفد و در تمام ابعاد، جمال الهی پیدا کند. وجود چنین فرزندی، مایه آرامش و سکون مرد در خانه و اجتماع است. شما مردها با برداشت چنین محصولی از کشتزار انسانی آرام میگیرید و جامعه نیز با آرامش شما آرام میگیرد. وقتی تدبیر جامعه به دست چنین افرادی باشد، آرامش سیاسی، ا قتصادی، فرهنگی، تربیتی حاکم خواهد شد. این همان جمال الهی زن است که در کودک جلوه کرده که این کودک اگر مرد است، با سیاست و کار گزاری خود در آینده جمال عقلی خویش را آشکار خواهد ساخت و اگر زن است، با ظهور فعلی جمال عاطفی و انسانی خود، انسان الهی را در دامان خویش پرورش خواهد داد، و عقل خویش را در پرتو این جمال به ثبوت خواهد رساند. جمال الهی زن سبب میشود تا زن با رفتارهای عاطفی و معقولانه خود به زندگی زیبایی بخشد تا مرد که با شرایط دشوار اقتصادی روبرو است در کنار این زندگی عاطفی آرامش یاقته و تعدیل روانی پیدا کند. (19)
مظهر ناز، بیرونی میشود
شاید امروز بتوان فهمید سر اینکه فرمودهاند زن در خانه بماند، یا بهترین چیز برای زن، آن است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند «سالم ماندن فطرت زن است» چون اگر زن از مستور بودن در آید و در اجتماع و کثرات آن غرق شود، گوهر درونش به خفا میرود، لذا از خود حقیقیاش باز میماند و متحیر و سرگردان میشود. آن وقت به دلیل لطافت زیادی که دارد، کثرات به راحتی آن را آلوده میکنند، تا در نهایت فطرت او را میشکند. این همان کاری است که امروز فمینیسم میکند. فمینیسم، زن را کاملاً از فطرت خود جدا کرده و سعی در برون افکنی او دارد. تا از خانه و حجاب گریزان شود! ولی حتی زنانی که تحت تأثیر این فرهنگ قرار میگیرند، در عمق وجودشان دوست دارند مستور و عفیف باشند و در خانه بمانند، دوست دارند خانه خود را تمییز و تزیین کنند، در خانهشان آشپزی کنند و…، چون خانه داری، عجین با زن و روحیه اوست. اما فمینیسم با زن کاری میکند که او بدون توجه به اینکه همهی دارای اش در درونش است و در بیرون چیزی ندارد که پیدا کند در بیرون دنبال خود بگردد و چون به هیچ چیز نمیرسد دچار سرخوردگی ،پوچی و حقارت درونی میشود! اگر چه در ظاهر وکاذبانه به چیزهای برسد و به جای یگانه معشوق ِوجودش، هزاران عاشق و معشوق کاذب در بیرون پیدا کند، از مردان گوناگون گرفته، تا پست و مقام، شهرت و زرق و برق دنیا و برای رسیدن به این عشق حاضر است از همه چیز حتی وجود خود، مایه بگذارد! در حالی که خداوند زن را مظهر ناز آفریده و مرد را مظهر نیاز و این ناز و نیاز به خلاف آنچه امروز تصور میشود، اعتباری، سطحی و ظاهری نیست. بلکه اصلاً معشوق بودن، ارزشمند و گران قدر بودن، با ناز عجین است؛ نوع بودن معشوق، ناز است و نوع ِبودن عاشق، نیاز به معشوق. (20)
حجاب و پوشش
شیشه عطر در پوش آن
تا زمانی که در شیشه «عطر» بسته است، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود، ولی به محض اینکه چند لحظه ای سر شیشهی عطر بر داشته شود، عطر داخل آن میپرد و تنها شیشهی خالی بدون عطر میماند و کسی بدان میلی ندارد. حجاب همانند سر شیشه عطر است که بوی خوش و زیبایی و حلاوت و طراوت زن را حفظ میکند و با برداشتن حجاب، آن زیبایی و حلاوت از بین میرود. (21)
دیوار و سیم خاردار
شما چرا به دور خانههایتان دیوار میکشید و بر روی دیوارها سیم خار دار نصب میکنید؟ اگر درهای خانههایتان چوبی باشد چرا آهنی میکنید؟ و اگر دیوارها کوتاه باشد چرا بلند میکنید؟ آیا این همه برای راحتی شماست یا برای ناراحتی؟ حجاب همچون دیوار خانه و همچون سیم خاردار است؛ حال اگر دیوار خانهتان بلند بود وکوتاه کردید، یا سیم خار دار داشت، برداشتید یا در منزل بسته بود و باز کردید، این موجب راحتی، آرامش و آسایش شما خواهد بود یا موجب نا آرامی؟ اگر درها دیوارها و… برای راحتی خانهها باشد، حجاب هم برای راحتی و آسودگی بانوان است.
میوه پوست کنده
تا میوه ای پوست بر تن دارد، مدتهای زیای دوام خواهد داشت، ولی وقتی پوست میوه ای گرفته شد، پیش از دقایقی دوام نخواهد داشت و حتی بی احترامی به مهمان است که قبلا میوه ای مثلا سیب را پوست بکنند بعد در مقابل مهمان بگذارند. حجاب همانند پوست میوه است که حافظ تازگی و سلامت میوه است و تا زمانی که زنها این «حجاب» و «عفت» را دارند از طراوت و زیبای و تازگی و سلامت بهره مندند، ولی برداشتن حجاب همان و از بین رفتن سلامت و زیبای همان .
غنچه و گل
گل تا باز نشده است، معطر و سالم است و کسی هوس چیدن آن را نمیکند، اما وقتی که باز شد و غنچه گردید عطر خود را از دست میدهد و زن تا زمانی که در «غنچه حجاب» است، هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند، اما همین که حجاب کنار رفت و این غنچه باز شد، آن را خواهند چید و پس از آن که پژمرده و پرپر شد به کناری خواهند افکند (22)
حجاب چیست
حجاب در لغت به معنای پرده، روپوش، و روبند میباشد و از نظر اسلام عبارت است از اینکه «زن در معاشرت خود با نا محرم، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد» حجاب حریمی میان زنان و مردان نا محرم است و سبب فرو کش کردن غریزه جنسی میگردد. حجاب بیانگر وقار و افتخار یک زن است حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است. حجاب بوی خوش عفاف و پاکدامنی است. حجاب تلأ شبنم بر چهره است. زن این موجود ظریف مظهر جمال خلقت است و اسلام میخواهد این «گوهر گرانبها» در «گنجینه حجاب» مستور باشد تا از آفات هوسها مصون بماند. حجاب نوعی ارزش و احترام برای زنان بدنبال میآورد تا نا محرمانِ هوس ران، آنها را با دیدهی حیوانی ننگرند. (23)
حکمت حجاب
خداوند در آیه ای از قرآن مجید حکمت حجاب را چنین بیان میکند «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما» (24)؛ ای پیا مبر! به زنان و دختران خود و به زنان مومنان به گونه ای که روسریهای بلند خود را بر خویش فرو افکنند که این کار برای اینها (به عفت) شناخته شدن است تا از تعریض و جسارت (هوس ران) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. حفظ پاکدامنی، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتاری که سبب تحریک و طمع ورزی هوسرانان میشود ،به شدت بپرهیزد. برای نمونه، خداوند حتی در قرآن «تبرج»، یعنی آرایش برای خود نمایی را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلی نسبت داده و فرموده است : «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولی…»(25)؛ و خود را همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید. در حقیقت آن چه مردان را تهییج میکند، سه چیز است؛ زیبایی، زیور و حرکتهای اغوا کننده که در قرآن مجید به تبرج تعبیر شده است. رفتار زن میتواند وسیله اغوا کننده و تهییج مرد شود ؛ یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمیشود، مگر به ندرت. به همین دلیل نرم سخن گفتن زن، گاهی از بی حجابی هم اغوا کننده تر است. امروزه بعضی لباسها که مد روز نیز هستند، حجم و ِانحنای بدن را چنان نمایان میکنند که اغوای این پوشیدگی گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.
تقسیم پوشش بر مرد وزن
امروز عده ای از که سخن از حجاب به میان آید ناخود آگاه ذهن انسان، متوجه پوشش زن میگردد. هر چند امروزه عده ای بر آنند تا از کلمه حجاب تنها اراده پوشش و نوع لباس کرده و حجاب را منحصر در پوشش نمایند. اما آیا این انحصار عملکرد وبینشی همه جانبه گرا ست؟ در پاسخ به این سوال و دستیابی به حقیقت معنای حجاب و جایگاه پوشش زن، توجه به این نکته، ضروری به نظر میرسد .1- پوشش، امری نظری است که همگان در سرتا سر عالم در خور فرهنگ وعرف خود بدان عمل نموده و مینمایند و آن حقیقتی به جز لباس به تن کردن نیست تا علاوه بر گزند از سرمایه و بیماریها و کسب زیبای های ظاهری باعث بر ایجاد صفت حیا گردد. یعنی جلوگیری از زشتیها و ناپسندیهایی که عقل و عرف، اجتناب از آن را لازم میداند بالاخره، تفاوتهای آشکاری در اخلاق و رفتار و آداب اجتماعی، در صورت لخت بودن آدمی و پوشیده بودنش وجود دارد .2- پوشش در مکتب اسلام، بر اساس دو جنس زن و مرد تقسیم شده و خود دارای موضوعیت میباشد؛ یعنی به تنهایی قابل بحث و رعایت آن لازم است، هر چند نحوه پوشش زن و مرد تفاوت دارد. پوشش مرد به جز نمایانم ساختن موی سر و مقداری از دست و ساق (بنابر اختلاف فتوا در ساق دست مرد) وکف روی پای مرد، سایر بدن را در برابر نا محرم در بر میگیرد؛ گرچه برای این دسته، استفاده از طلا، ریش تراشی، زیر ابرو برداشتن و آرایشی همچون زنان را حرام معرفی کرده است. اما پوشش زن بر اساس آیه 59 سوره مبارکه احزاب وآیه 31 سوره مبارکه نور، باید تمام بدن، انگشتان و قرص صورت زنان، میتواند نمایان باشد، که علت آن را برای امنیت بخشی به زن در برابر جنس طالب خواه خود؛ یعنی مرد معرفی کرده وفرموده «ذَلِکَ اَدنَی َن یُعرفَن فَلا یُوذِینَ» (26)؛ که نتیجه آن چیزی جز پاکی و رستگاری و دوری از شهوت پرستی و نجات از لذات حیوانی صِرف نمیباشد، چنانچه در آخر آیه 31 سورهی نور که پیرامون پوشش زن است می فر ماید : «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» (27)؛ وبی شک دستیابی به رستگاری وسعادت ابدی، آرزوی هر انسانی پاک طینت وبا وجدان وسلیم العقلی است که وآنکه ان را به باد مسخره بگیرد جز فرار از حقیقت وگم شدن در سیاه چال جاهلیت، چیزی عایدش نخواهد شد چه اینکه نوع زندگی آدمیان، همواره حاکی از کمال طلبی بوده است، هر چند مصداق کمال را در مادیات و دنیا پرستی معنا نمودهاند (28)
بایسته دهای پوشش
«انسان در پناه محافظ، احساس آرامش میکند پوشش اسلامی نیز نگهبان زن اسنت و به او امنیت و آرامش میبخشد. پس هرچه این پوشش کاملتر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر میرود زحمت حجاب حق بیمه ای است که زن برای تأمین سلامت خود میپردازد، زیرا حجاب مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه های آلوده و فساد انگیز به حریم زنان میشود. پوشش سدی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والای زن میطلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزشهای انسانیاش در امان بماند فلسفه نگهبانی و پوشش اشیاء ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد نسبت نگهداری آن نیز بیشتر میشود. پوشیدگی زن نماد پرهیزکاری اوست. وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را بپوشاند وعده های الهی که برای پرهیز کاری داده شده است درباره او نیز محقق میشود در واقع چیرگی بر هوای نفس و چشم پوشی از لذتهای حرام، به انسان هیبت و وقار میبخشد. به صورت ناخود آگاه بر خورد مردان با زنانی که پوششی ناقص دارند برخوردی شهوانی وابزاری است ولی برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب اسلامی برخوردی همراه با احترام و تکریم قلب است. نوع پوشش زن معرف شخصیت عفیف یا هوس انگیز اوست که موضع گیری مرد را در برابر او مشخص میکند تا وقتی بانوان خود را از دید چشمهای حریص مردان میپوشانند دریای نفس آنها آرام است، ولی وقتی به جلوه گری دست میزنند، تلاطم روحی و نابسامانی روانی را برای مردان فراهم میآورند (29)»
امتیازهای حجاب
1- حرمت بخشیدن به زن
جامعه اسلامی زن با حجاب را حرمت بخشیده و او را عفیف میداند. ضربه پذیری زن به لحاظ جاذبه طبیعی ایجاب میکند که یک سنت تکوینی همچون همه موجودات لطیف و آسیب پذیر در حصار و حجاب مطمئن مأمن گزینند وگوهر جان خویش را از کانون توجه تمایلات طغیان طلب و حد ناشناسی طبیعی محفوظ دارد. همگامی با این تدبیر آفرینش و حریم داری زن میتواند محدودهی مطمئنتری را پیرامون او فراهم آورد و این گوهر اصیل را از سهل الوصول بودن مصون دارد.
2- آرامش روانی
طبیعیترین شرایط نفسانی برای رشد و تعالی و بهره گیری از سرمایه های وجودی، بر خورداری از ثبات روحی و آرامش روانی است که در سایه شناخت عمیق به تحقق عینی آن ایدهها در نظام عمل و تنظیم رفتارهای فردی و اجتماعی در مسیری منطبق با آنها حاصل خواهد شد. بر خورداری از حجاب و پوشش کامل به عنوان حلقه ای از حلقات انطباق جویی با مقتضیات فطری است و این آرامش درونی چه زن وچه مرد را در مقابل محرکها و عوامل مزاحم بیمه میکند، ارضای غریزه جنسی به عنوان یک نیاز طبیعی هنگامی اعتدال مییابد که در بسترهای پیش ساخته حقوقی و اخلاقی و با رعایت مصالح کلی حاکم بر حیات فردی و اجتماعی جهت داده میشود در غیر این صورت طبیعت طغیان طلب این غریزه با وجود انگیزه های فراوان درونی و محرکهای متنوع بیرونی، تمام عرصه روانی فرد را تحت الشعاع قرار داده و از شکو فایی سایر قوای طبیعی که تأمین کنندهی سعادت اویند مانع میشود. بر این اساس حفظ حجاب، تدبیری حکیمانه جهت تأمین آرامش روانی افراد و رها شدن از هیجانات و التهابات بنیان کن جنسی است (30)
3-استحکام پیوند خانوادگی
تحکیم پیوند خانوادگی نیز از جمله اهدافی است که اسلام در برنامه های خویش تعقیب میکند و این مهم تنها با محدود شدن ارضای غریزه جنسی به صورت اختصاصی و در کادر قانون آن هم صرفا در محیط خانواده محقق خواهد شد آزادی و بی بند و باری در روابط جنسی علاوه بر اینکه تا حد زیادی مانع از شکل گیری ازدواجهای رسمی است، بقایای هسته های تشکیل شده را نیز تهدید میکند «ایجاد پاکترین وصمیمی ترین عواطف بین زوجین و بر قرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده از نکات مهم است تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هر گونه استمتاع از غیر همسر چشم بپوشند و اصل منوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده رعایت گردد. (31)»
«بی بند و باری در پوشش، بی بند و باری در تحریک است که این امر بنیاد خانواده را متلاشی میسازد، نه تنها در اسلام بلکه در همه مرامهای اجتماعی جهان، این نتیجه حاصل شده است که خانواده باید محفوظ و محترم بماند و زن و مرد باید دلبسته و وفادار به یکدیگر باشند تا آشیان دلپذیری برای فرزندان خویش بنا کنند و با تربیت آنان، آینده جامعه خویش را ترسیم کنند، اما در جامعه ای که در آن برهنگی حاکم است هر زن و مردی همواره در حال مقایسهاند، مقایسه آنچه دارد با آنچه ندارد و آنچه ریشه خانواده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر دامن میزند (32)»
4- استحکام و استواری نظام اجتماعی
استحکام نظام خانوادگی به عنوان یکی از نتایج حاصل از حجاب تابعی از استواری نظام اجتماعی است. همان گونه که میدانیم بی بند و باری در پوشش به ایجاد هیجانات و التهابات جنسی و در نتیجه به بی بند و باری در ارضای غریزه و کندی روند شکل گیری خانوادهها یا نابودی هستههای خانوادگی منجر خواهد شد. آثار جنبی این وضعیت نیز در هنگامی که در سطح کلان و در پهنه گستردهی نظام اجتماعی ملاحظه شود، عمق فاجعه را پیش از پیش نمایان میسازد. نگاهی گذرا به وضع موجود جوامع غربی یا جامعه خودمان در سالهای قبل از انقلاب برای اثبات این مدعا کافی است رقابتهای جنسی، ترور مزاحمان کام جویی، حسادت ورزی، ربودن معشوقهها، خود کشی و شکست خوردگان در عشق، اغفال دختران، تجاوز به عُنف، سقط جِنین، ویرانی خانوادهها، اشتغال دائم روانی به صحنه های ناهنجار، ضعف و سستی در کار فعالیتهای اجتماعی هرزه دادن سرمایه های اقتصادی در مصرف لوازم آرایش، همه و همه از ثمرات زیان بار عمومی کردن تمتعات جنسی و بی بند و باری در پوشش است. (33) شهید مطهری در این باره مینویسد : «کشاندن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند بر عکس آنچه که مخالفان حجاب خرده گیری کردهاند وگفته اند ،حجاب موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، بی حجابی وترویج روابط جنسی آزاد موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. (34)»
علل وخاستگاه های بی حجابی
1- عوامل فرهنگی واعتقادی
از جمله علل وجودی این آسیب اجتماعی، آگاهی کم از پیامد های فرهنگی و عقیدتی این عمل است در اثر این نا آگاهی و شناخت ناقص، امروزه در اقشار مختلف مردم –به ویژه جوانان – بی حجابی به صورت عادی و مقبول در آمده است. گویا این عمل، نه تنها هیچ عارضه ای منفی نداشته، بلکه اینگونه خود را در معرض دید همگان قرار دادن، لازمه زندگی است؛ به گونه ای که خود میگویند :اگر در محیط دانشگاهها کسی بی حجاب باشد او را به دید دیگری نظاره کرده، آن را عیب میپندارند. آنان این حرفها را از ته دل میزنند و تصورشان این است که بی حجاب بودن بی اشکال است. برخی فرهنگیان نیز آن قدر از فرهنگ و سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) دور افتادهاند که بی حجابی برایشان فرهنگ شده است. البته باید این را فراموش ننمود که برخی افراد فطرتا پاک سرشت اند ولی در اثر همین نا آگاهی به فرهنگ، به بد حجابی رو کردهاند ولی وظیفه سنگین اولیاء و مربیان آنها را نباید به ورطه فراموشی سپرد؛ زیرا آنان در معرفت بخشی به فرهنگ بد حجابی به فرزندان خود مسئولند «روایت شده که اولین کسانی که در روز قیامت به انسان میآویزند، همسر و فرزندانند که فرد را در پیشگاه خداوند باز میدارند و میگویند :پروردگارا! حق ما را از او بستان؛ زیرا آن چه نمیدانستیم به ما تعلیم نداد وبی آن که ما بدانیم، ما را از حرام تغذیه مینمود.»(35) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودهاند : «لَا یلَقَی الله ُسبُحانَهُ احَدُ بِه ذَنبِ اعَظَمُ مِن جَهاله اَهلِه واوَ َلادِهِ» (36)؛ هیچ کس خدای را به گناهی بزرگتر از جهالت همسر و فرزندان دیدار نمیکند.
2- سستی وتزلزل ایمان
عمدهترین علتهای بی حجابی و بی بند و باری را میتوان در نبود ایمان مستقر و مستحکم و قوی دانست بسیاری از انحرافات اعتقادی و اخلاقی ناشی از ضعف توحیدی است به طوری که اگر تک تک آنها را مورد برسی قرار دهیم، خواهیم دانست که سببهای دیگر، به منزله پوسته وضعف ایمان، دلیل اصلی همهی آن بهانههاست. از این جهت اگر به تقویت اعتقادها پرداخته شود، به صورتی که باور قلبی گردند، این اعتقادها سد مستحکمی در برابر همه گناهان خواهد بود.
3- خود باختگی در برابر فرهنگ غربی
از زمانی که غرب ریشه اخلاقی و معنوی انسانیت را به کناری واداشت و به مدرنیته و علم رفاه و سرگرمی و صنعت بیشترین بها را داد، شرق نیز مجذوب این علم و رفاه و اختراعات غربیها شد و آن چه خود داشت، خرد و ناچیز پنداشت. آنان این گونه پنداشتند که غربیها، با دارا بودن نبوغ، دانش وتخصص، همه چیزشان ستودنی است و آن چه ما داریم، سراسر نکوهش زاست. در نتیجه این خود باختگی، انسان شرقی، در کلیه مسائل چشم خویش را به سمت غرب دوخته، از روشهای، تشکر کردن، احوال پرسی وجواب دادن تلفن گرفته، تا حجاب و پوشش، روش بر خورد و اختلاط با نامحرم را از مظاهر شرقی اجتماعی زیستن دانست و متأسفانه فیلمها و مطبوعات داخلی نیز به این شیوه دامن زد. (37)
4- تربیتهای غلط وکم کاری مشاوران
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است که اولین و مهمترین کانون شکل گیری تربیت فرزندان محسوب میشود. «بسیاری از جامعه شناسان و نیز روان کاوان عقیده دارند که ریشه بسیاری از انحرافات شخصیت را باید در پرورش نخستین خانواده جست وجو کرد» (38) خانواده های که لاقیدی و بی بند و باری را جایگزین آزادی میدانند و ا ز همان اول کوچکترین اهمیتی به آثار منفی روابط آزادانهی دختر و پسر نمیدهند، نباید انتظار داشت که هیچ انحرافی سر نخواهد زد. بی تردید ابزاری چون اینترنت و… برای تحقیق، جز لوازم مورد نیاز میباشد، اما وقتی به جای تربیتهای صحیح، کودک از همان دوران طفولیت خود با ماهواره وسی دیهای مهیج آشنا میشود و هنوز دست راست و چپ خود را نشناخته، قبل از یادگیری حلال و حرام، مبدأ و معاد و ماهیت گناه و ثواب، کامپیوتر و اینترنت را آن هم در موسسات آن چنانی آموزش میبیند و رایانه ای در اختیارش میگیرد، که بر هر جا خواست آزادانه وارد شود و با هر که خواست چت وگفتگو کرده، ایمیل ارسال کند و بوسیله سی دیهای مبتذل و ماهواره تغذیه گردد، دیگر تقوا و چشم پوشی از گناه به نا محرم برای او بی معنا خواهد بود. وقتی پدر خانه به دختر بد حجابش اعتراض میکند، مادر در جواب میگوید :همهی فامیل ما چنین هستند. دختر من شاخ در نیاورده که خود را با چادر شب، بپوشاند، همه فامیل مسخره میکنند. این جواب مادر ضعیف الایمان، نظیر همان جواب بت پرستان است. زمانی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به بت پرستی مشرکان اعتراض کرد و به توحید فرا خواند، مشرکان گفتند :ما نیاکان خود را بر همین روش یافتیم. (39) آیا پسندیده است که یک دختر مسلمان- که خود الگویی چون فاطمه زهراء (علیها السلام) را دارد از دختران بی فرهنگ وهرزه که خدا وپیامبر (صلی الله علیه وآله) از آنها خشمگین اند –تقلید کند و خود را همچون عروسکی در معرض دید بیگا نگان قرار دهد. (40)
5- ضعف غیرت
سنت غیرت سرپرست خانواده در گرایش به بی حجابی و سستی حیا و عفت زنان و دختران نقش بسزایی دارد. این روحیه منفی گاهی سبب میگردد وی با برخی توجیه های نفسانی بر بی حجابی و جلوه گری ناموس خود اصرار ورزد و چه بسا به آن جا برسد که به نمایش زیباییها و لباسهای فاخر و زینتهای گران بهای او بر دیگران فخر کند. برخورد های چنین کسی با ادعای انسانیت و مردانگی او در تضاد است. (41)
6- ضعف حیا ء
پوشش و حیاء، تفکیک ناپذیرند. تا جلوه ای از حیاء در زنی وجود نداشته با شد پوشش را هم با جدیت مراعات نخواهد کرد. زنان با حیا کسانی هستند که با پوشش کامل از نمایش بدن، موی سر و زینتهای خود شرم دارند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرموده است «خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد» (42) بی حیایی زنان و دختران جوان بیشتر در همنشینی با دوستان بی حیا، تماشایی فیلمهای مبتذل، بی توجهی به ارزش والای عفت و حیاء، ضد ارزش ندانستن بی شرمی، فرهنگ نامناسب خانوادگی و بی قید و بندی پدر و مادر ریشه دارد. مسائل اخلاقی و تربیتی از ظرافت خاصی بر خوردار است و از پایینترین دوره سنی شکل میگیرد. اشتباه ا ست که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا نُه سالگی توجه نشود، آن گاه با فرا رسیدن زمان تکلیف از آنان خواسته شود تا یک باره در درون خود انقلاب بر پا کنند.
امور تربیتی، حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب نیز یک فرهنگ است و باید به تدریج و در گذر زمان در روح و جان آدمی نهادینه شود. صفت ارزشمند حیا، ارزشی بزرگ به زن میبخشد و بی حیایی، او را از مقام انسانیت به زیر خواهد کشید. (43)
7- مد گرایی
مد گرایی میکوشد همواره از تازه های لباس و آرایش آگاه شود و به هر قیمتی از آنها بهره بگیرد. مد گرایی کور کورانه، نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی بر روح انسان است. شهوت لباس، زنان و دختران و افراد مدگرا را به اسارت مد سازان در آورده است. مد سازان پشت پرده که با بهره گیری از پژوهش های گسترده روانشناسی به طراحی مد های جدید میپردازند، با طرح مدلهای تحریک آمیز کفش، لباس و آرایش زنان مقلدان بی اراده را اغفال میکنند یکی دیگر از ریشه های خود نمایی و بی حجابی، تقلید نا موجه از زنان و دخترانی است که بنا به دلایلی از تقوای پوششی دور ماندهاند. دلیل چنین تقلیدی را باید در ناآگاهی ساده لوحی، هم رنگی با دوستان، چشم و هم چشمی فریب خوردن و امثال آنها جست و جو کرد چنین افرادی بدون کمترین تفکر، عاقبت اندیشی و بررسی ماهیت پیامد حکم شرعی رفتار خود، از دیگران تقلی میکنند. اگر آدمی بر اساس مصالح واقع بینانه و منافع همه جانبه خود تصمیم بگیرد، در چنین گردابی نخواهد افتاد. (44)
8- سرزنش دیگران
یکی از ریشه های بی حجابی ،سرزنش هم کلاسی، دوستان و آشنایان و گاهی هم اعضای خانواده است. بسیاری از بانوان با بر خورداری از سلامت نفس، میخواهند حجاب دینی کامل داشته باشند، ولی راهزنان پوشش به آنان شبیخون میزنند و زبان به سرزنش میگشایند که تو چرا خود را محصور و آزادی خود را سلب میکنی گاهی هم این سرزنشها از سوی مردان است که برای رسیدن به لذت نامشروع خود چنین میکنند (45)
9- وسوسه های شیطانی
شیطان با همه ارزشهای الهی مخالف است و از گسترش گناهان و زشتیها استقبال میکند و در این راه از هر ابزاری بهره میگیرد. شیطان با بررسی روحیه افراد باور های انحرافیاش را به شیوه های گوناگون عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی به آنان القاء میکند باید دانست گناهان کلیدی نزد شیطان، اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتیها سبب اشاعه گناهان میگردد. شیطان از یک طرف دریافته است که صلاح و فساد زن در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم گیری دارد و از طرف دیگر میداند که زنان به خودنمایی نزد دیگرا ن علاقه مندند و این خود نمایی هم در اشاعه گناهان نقش کلیدی دارد. شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخی زنان باور کردهاند چنین معصیتهای آشکاری، شاخص روشن فکری و نشانه پیشرفت است. هرکسی با کمترین واقع بینی، به سرعت در مییابد که هوس رانی نه تنها نشانه روشن فکری و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف میسازد و جز از وسوسه های شیطان و نفس اماره بر نمیخیزد. بی حجابی، نتیجه متمدن بودن نیست بلکه در غرایز جنسی و ضعف باور های دینی ریشه دارد.
10- فخر فروشی
یکی دیگر از ریشه های بی حجابی فخر فروشی است بعضی از زنان دوست دارند دیگران رفاه مالی آنان را ببینند. بدین منظور، لباسهای فاخر میپوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات میجویند اینان از جدیدترین و شیکترین لباسها و جواهرات بهره میگیرند و میکوشند تا خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوخته های مالی خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار کنند. نخوت، غرور و فخر فروشی در رفتار آنان موج میزند و برای خود جایگاه ویژه ای قائلند. زنان و دختران اگر در دایره عقل و شرع حرکت نکنند، طبیعت آنان خواهان ظاهر سازی و جلوه گری جسمانی است. (46)
11- جلب توجه دیگران
آدمی میخواهد در جامعه جایگاه ویژه ای داشته باشد که چنین جایگاهی گاه به صورت حقیقی و گاه به صورت مجازی وکاذب به دست میآید. جایگاه حقیقی را با دانش و فضائل اخلاقی میتوان بدست آورد ولی برخی زنان که از چنین ارزشهایی محروم هستند، با نمایش زیباییها و جاذبه های طبیعی زنانگی خود به دنبال جلب توجه دیگران هستند و میکوشند کمبود های کمالی خود را از این راه جبران کند، غاقل از این که بی حجابی، تنها توجه بیمار دلان را به زن جلب میکند که خود کمترین اعتباری ندارند آنان از آثار بسیار عمیق حجاب در سلامت اخلاقی افراد و حتی بالا رفتن ارزشها وجودی خود با رعایت پوشش اسلامی غافلند، در نتیجه به جای اعتبار بخشی به خود بیشتر از گذشته ارزش و اعتبار خود میکاهد.
( 47)
12- بلوغ زودرس جنسی
هنگامی که خانمها با جلوه گری یا بی حجابی در برابر نوجوانان ظاهر میشوند، درون آنها تحریک میشود و زودتر از زمان طبیعی به مرحله بلوغ جنسی میرسند. این گونه بالغ شدن نوجوانان پسر، همانند رسیدن میوه نارسی است که به تدریج و در شرایط طبیعی به طعم و رنگ نرسیده باشد، بلکه با حرارت بیش از حد و در زمانی کوتاه تر از زمان لازم و معمول برسد و این امر به طور مسلم از یک سری کاستیها و نواقص برخوردار است و نوجوانانی که زودتر به بلوغ میرسند، بلوغ نارس و زودرس آنان سبب بروز اختلال در شخصیت آنان میگردد و تنها عامل این ضایعه زنان و دختران خودنما هستند. بزرگترین خدمت به جوانان و نجات آنان از گرداب فساد، حفظِ کرامت و شخصیت زنان در پرتو حجاب و پوشش منطقی است. (48)
عوامل پیشگیری از مفاسد اجتماعی
الف- استفاده بی جا از بوی خوش
مستحب است زن برای شوهر خود و جلب رضای دل او از بهترین و زیباترین لباسها و دل ربا ترین عطرها استفاده کند (49)، ولی این رفتار هرگز در برابر نامحرمان جایز نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند : «تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زوجها لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاهٌ حَتَّی تَغْتَسِلَ مِنْ طیبها کَغُسْلِهَا مِنْ جنابتها» (50)؛ هر خانمی که برای غیر شوهر خود از عطر و بوی خوش استفاده کند، خداوند هیچ نمازی از او را نمیپذیرد تا (توبه) و غسل کند مانند غسل جنابت. امام صادق (علیه السلام) در حدیث دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل میکند که:فرمودند:اگر خانمی خود را خوش بو کند و از خانه بیرون رود، مورد لعن و نفرین (خداوند وملائکه) قرغار میگیرد تا زمانی که به خانه برگردد. (51)
ب- آرایش کردن برای غیر همسر
آرایش کردن برای همسر، بسیار پسندیده است و عبادت به شمار میآید، ولی اگر آرایش برای غیر همسر باشد (مانند زنان و دخترانی که آرایش میکنند و از خانه خارج میشوند) مورد غضیب و عذاب الهی قرار میگیرند، چنان که در حدیثی از امام صادق (علیه السلام )آمده است : «وَ نَهَی أَنْ تَتَزَیَّنَ لِغَیْرِ زوجها فَإِنْ فَعَلَتْ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُحْرِقَهَا بِالنَّار» (52) پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نهی فرمودند :که زن، خود را برای غیر همسرش آرایش کند و فرمودند :سزاوار است خداوند او را در آتش جهنم بسوزاند.
ج- حضور زن ومرد نامحرم در یک مکان سربسته
تنها بودن مرد و زن نامحرم در یک مکان بسته، از موارد اختلاط زن و مرد نامحرم است و زن و مرد نامحرم حق ندارند در مکانی خلوت که کسی نمیتواند وارد شود، بمانند یا بخوابند یا حتی نماز بخوانند چرا که نماز نیز در چنین محیطی اشکال دارد. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) از پدران خود از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل فرمودند که حضرت فرمودند: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَبِیتُ فِی مَوْضِعٍ تَسْمَعُ نَفَسَهُ امْرَأَهٌ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحْرَمٍ.»(53)؛ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد در مکانی که نَفَس زن نامحرمی را میشنود ماندگار نشود یا نخوابد. و در حدیث دیگری آمده است هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نکند، مگر اینکه نفر سوم آنان شیطان خواهد بود تا آن را به گناه اندازد (54)
د- چشم چرانی
حرمت چشم چرانی و نگاه شهوانی به نامحرم از مسلمات دین اسلام بوده و زمینه انحرافهای بسیاری در جامعه میگردد. روایاتی که از معصومین (علیهم السلام ) در این زمینه به دست آمده بسیار تکان دهنده و حاکی از آن است که نمیتوان از کنار چنین مسئله ای به آسانی گذشت. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میفرمایند : «مَنْ مَلَأَ عَیْنَیْهِ مِنْ حَرَامٍ مَلَأَ اللَّهُ عَیْنَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِع» (55) کسی که چشمانش را از حرام پر کند خدای عزوجل روز قیامت چشمانش را از آتش پر میکند، مگر این که (آن شخص) توبه کرده باز گردد. حضرت یحیی (علیه السلام) میفرماید : «الْمَوْتُ أَحَبُ إِلَیَ مِنْ نَظْرَهٍ به غیرِ وَاجِب» (56)؛ مرگ در نزد من، بهتر از نگاه های غیر ضروری است. همچنین حضرت امام علی (علیه السلام) میفرماید: «عَمَی الْبَصَرِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مِنَ النَّظَر» (57)؛ کوری چشم بهتر از چشم چرانی است. آری اگر چشم چرانی نباشد، فساد به وجود نمیاید و اگر آرایش و خود نمایی نباشد، چشم چرانی نخواهد بود. به عبارت دیگر بد حجابی عامل چشم چرانی و چشم چرانی عامل افتادن در گناه و فساد است. حضرت علی (علیه السلام) چشم چرانی را عامل بزرگ فحشا میداند و میفرماید : «فَالنَّظَرُ سَبَبُ إِیقَاعِ الْفِعْلِ مِنَ الزِّنَا وَ غَیْرِهِ.»(58)؛ نگاه سبب بسیاری از اتفاقها مانند زنا یا مثل آن است. امام رضا (علیه السلام) در باب فلسفه حجاب و حرمت نگاه فرمود :خداوند نگاه کردن به موی زنان شوهر دار و بی شوهر را حرام کرد؛ زیرا سبب تحریک مردان و افتادن در فساد و انجام اموری میشود که حلال نیست و نیز نگاه کردن به جاهای دیگر زنان –چه مو چه غیره –حرام است. (59)
ه- نگاه به اندام زنان نامحرم
نگاه به اندام نا محرم، حرام و پوشش تمام برای زن واجب است، مگر صورت و دستها تا مچ و این موضوع مورد فتوای همه مراجع تقلید است که در رسالهی خود بیان کردهاند. ابوبصیر میگوید :به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم : «الرَّجُلُ تَمُرُّ بِهِ الْمَرْأَهُ فَیَنْظُرُ إِلَی خلفها» زن نا محرمی از کنار مردی عبور میکند، آیا آن مرد میتواند به پشت او نگاه کند؟ حضرت فرمود ند :آیا دوست دارید به بستگان محرم شما چنین نگاه کنند؟ گفتم :خیر! حضرت فرمودند : آنان هم ناموس شما هستند، پس هر چه را بر خود میپسندید برای دیگران نیز بپسند. حضرت موسی (علیه السلام) به دختران شعیب فرمود :پشت سر من راه بروید؛ زیرا ما دوست نداریم به پشت زنان نگاه کنیم (60)؛ اما م صادق (علیه السلام) فرمودند آیا کسی که به اندام زنان نامحرم نگاه میکند نمیترسد به زنان خانواده او نگاه کنند؟ (61)
و- تماس و شوخی با نامحرم
بی حجابی یا بد حجابی و خود نمایی، مفاسد بسیاری بدنبال دارد و بسیاری از مردان را به حرام میاندازد که بدبختی دنیا و آخرت را در پی دارد. در احادیث بسیاری از امامان معصوم( علیه السلام )آمده است که هرگونه تماس زن و مرد نا محرم را با یکدیگر نهی فرمودهاند؛ مانند :دست دادن، شوخی کردن، بوسیدن، و…حتی پزشک نا محرم اگر برای معاینه ناچار نباشد نباید به بدن نامحرم دست بزند. امام صادق( علیه السلام) ضمن حدیثی فرمودند : «مَنْ صَافَحَ امْرَأَهً تَحْرُمُ عَلَیْهِ فَقَدْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (62)؛ هرکس با زنی که محرم او نیست دست بدهد، گرفتار غضب الهی خواهد شد وکسی که مورد غضب خداوند قرار گیرد، سر انجام بدی در انتظار اوست. همچنین رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند :هرکس با زن نامحرمی مصافحه کند، روز قیامت دست بسته وارد محشر میشود و آن گاه به آتش جهنم برده میشود. هرکس با زن نا محرمی شوخی کند، خداوند او را بابت هر کلمه ای که گفته، هزار سال حبس میکند (63)
ز- هرگونه ارتباط بین دختر و پسر نامحرم ممنوع است
کسانی که روابط دوستانه میان دختر و پسر را ترویج میدهند، خیانتی بزرگ به نسل جوان میکنند؛ زیرا برداشتن قُبح ارتباط، زیربنای تمام مفاسد اخلاقی و اجتماعی آینده است؛ از این رو اسلام با هر گونه حرکتی که تحریک ایجاد کرده و آتش خفته زیر خاکستر دختر و پسر را پیش از موعد مناسب رو کند، مخالف است. اسلام برای حفظ حرمت و جلوگیری از بیداری شهوت زودرس، نکته های اخلاقی فراوانی را در مسائل تربیتی بیان کرده است تا شهوت خفته کودکان بیدار نشود؛ مانند نهی کردن بازی مادر با اندام تناسلی کودک که آن شعبه ای از زناست. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید :بازی مادر با آلت تناسلی دخترش شعبه ای از زناست (64) بوسیدن دختر شش ساله بر پسر یا مرد نامحرم حرام است (65) پس اهمیت والای حفظ شهوت در وقت مناسب خودش امری است که اسلام بسیار زیاد بر آن تکیتد دارد واز طرف دیگر را اطفاءغریزه جنسی در هر انسان به ویژه جوانان داشتن دوست دختر و پسر و ارتباط بین همدیگر نیست، بلکه راه واقعی و طبیعی آن ازدواج است که همه ادیان الهی این موضوع را تأکید و امضاء نمودهاند و پیروانشان را بدان تشویق کردهاند. این دوستیها نه تنها مشکلی را برای دختران و پسرا ن حل نمیکند بلکه بر مشکلات آنان میافزاید. بسیاری از این دوستیها به ازدواج نمی انجامد، زیرا بیشتر برای تَفنُن و سرگرمی است. وقتی جنبه سرگرمی داشت نه تنها شعله غریزه جنسی را کم نمیکند ، بلکه بر اضطراب دختر و پسر میافزاید. چون بسیاری از این دوستیها با ترس و دلهره همراه است. از طرفی جوانی که با دختری دوست میشود، اگر بخواهد آن دختر را به عنوان همسر آیندهاش انتخاب کند، پیش خود فکر میکند که این دختر که به راحتی با من رابطه نا مشروع بر قرار کرد، پس از اعتقاد و ایمان قوی بر خوردار نیست. بنابر این، همان طوری که امروز با من دوست شد، ممکن است در آینده با اینکه همسر من هست با دیگری ارتباط بر قرار کند. دختر نیز چنین تفکری نسبت به دوست پسرش دارد بر همین اساس بسیاری از این گونه ازدواجها که مشهور به ازدواجهای خیابانی هستند از پایه متزلزل است و طلاق در این نوع زندگیها بیشتر خواهد بود. زیرا دختر و پسر نسبت به هم بد بین هستند (66)
نتیجه
نتیجه ای که از این مقاله بدست میآید این است که اولاً ،زن از جایگاهی هماهنگ با دیگر مخلوقات در هستی دارد. ثانیاً لطافت و زیبایی زن همیشه عامل جلوه گری او بوده از این رو خداوند متعال با تدبیر حکیمانهاش حجاب را فرا روی او قرار داد تا از این طریق گوهر وجودیاش را به راحتی در اختیار هوس رانان قرار ندهد. حجاب برای زن سدی بزرگ در برابر تمام تهاجمات فرهنگ غرب است زن با حجابش ارزشهای انسانی خویش را در امان میدارد و این نماد پرهیزکاری اوست بنابراین هر چه این حجاب و پوشش زن کاملتر شود، در صد امنیت و حفاظت او بالاتر میرود و مانعی برای نفوذ هوای نفس و نگاه های آلوده و افکار فاسد به حریم پاک زنان میگردد.
منبع:راسخون
پینوشتها:
1- جمال مستور، ص 22.
2- نحل، آیه 97.
3- مجموعه آثار شهید مطهری، ج،1، ص 126
4- جمال مستور، ص 31
5- سوره صافات، آیه 164
6- کافی (ط – الإسلامیه)، ج5، ص: 326
7- همان، ص: 333
8- زن برترین پدیده، ص 115
9- آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، محمد رضا کوهی، ص 218
10- زن زیباترین پدیده، ص 55
11- یکی از طرفداران پر جنب و جوش درباره جنبش زنان در اروپا بوده است.
12- همان.
13- همان، ص 56
14- همان
15- وسائل الشیعه، ج 14، ص 10
16- بحارالانوار، ج 100 ص 224 روایت 3
17- روم، آیه 21
18- بقره، آیه 223
19- جایگاه اخص و ممتاز زن، ص 80 -81
20- جمال مستور، ص 178-177
21- رایحه عفاف، ص 10
22- همان، ص 12
23- همان
24- احزاب، آیه 59
25- همان، آیه 33
26- همان، آیه 59
27- منطق کرامت زن، محسن دهقانی، ص 16-15
28- گوهر عفاف، ص 15-16
29- همان، ص 17
30- همان
31- شهید مطهری مسئله حجاب ص 91
32- گوهر عفاف، ص 19 به نقل از فرهنگ برهنگی ص 69
33- همان ص 20
34- مسئله حجاب، شهید مطهری، ص 93
35- نگاه پاک، ص 101
36- همان
37- همان، ص 116
38- آسیب شناسی اجتماعی، ستیزه های خانواده و طلاق، ص 44
39- زخرف، آیه 22-23
40- نگاه پاک، ص 118
41- گوهر عفاف، ص 31
42- مستدرک الو سائل، ج 7، ص 462
43- گوهر عفاف، ص 34
44- تحلیل نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ص 146-147
45- گوهر عفاف، ص 30
46- همان، ص 28
47- همان
48- فرشتگان زمین، رحیمی، عباس، ص 23
49- وسائل، ج 14، ص 112
50- وسائل الشیعه، ج 14، ص 113
51- همان
52- همان
53- همان، ص 131
54- فرشتگان زمین، رحیمی، عباس، ص 35
55- من لا یحضره الفقیه، ج4، ص، 15
56- بحارالانوار ج 104، ص 140
57- همان، ج 77، ص 284
58- وسائل الشیعه، ج 1، ص 300
59- همان ج 14، ص 140 من لا یحضره الفقیه، ج4، ص، 15
60- فرشتگان زمین، ص 38
61- وسائل ج 14، ص 170
62- همان
63- دختران میپرسند چرا، ص 15-16
64- وسائل ج 14، ص 170
65- همان
66- دختران میپرسند چرا، ص 15-16
منابع :
1-قرآن
2-نهجالبلاغه
3- بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، نشر الوفاء، بیروت، چاپ چهارم، سال 1403 ق
4- امالی، بابویه قمی، محمد بن علی بن حسین، نشر مکتبه الاسلامیه، بی چا، سال 1362 ش
5- تحف العقول، حرانی، حسن بن علی، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم،1404 ه
6- الکافی، کلینی، محمدبن یعقوب، نشر اسلامیه، چاپ سوم، سال 1388 ه
7- مستدرک الو سائل، طبرسی، حسین، نشر آل البیت، چاپ قم، سال 1407 ه
8- وسائل الشیعه، حر عاملی، محمد بن حسن، نشر آل البیت، چاپ اول،1411 ه
9- گوهرعفاف اسحاقی، سید حسین، نشر بوستان کتاب، چاپ سوم، سال 1389 ش
10- تحلیلی نو و عملی حجاب در عصر حاضر، اکبری، محمد رضا، نشر عترت، سال،1377 ش
11- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، نشر سروش، تهران، سال 1359
12- مسئله حجاب، مطهری، مرتضی، نشر صدرا، قم، سال 1370
13- رایحه عفاف، محمودی، امیر ملک؛ ملکی، فاطمه نشر شهابالدین، چاپ سوم، سال 1387 ش
14- دختران میپرسند چرا؟ محمدی نیا، اسد الله، نشر سبط اکبر، چاپ اول سال 1384 ش
15- فرشتگان زمین، رحیمی، عباس، نشر جمال، چاپ دهم ریال، سال 1390 ش
16- نگاه پاک، کمالی وحدت، یاسین، نشر بوستان کتاب، چاپ دوم، 1388 ش
17- حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، فتاحی زاده، فتحیه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1379 ش
18- مسایل زنان کهن وجدید، غزالی، مجید، ترجمه، احمدی مجید، نشر احسان، چاپ اول، سال 1379 ش
19- جمال مستور میرزایی، فاطمه، نشر ارمغان طوبی، چاپ اول ،سال 1390 ش