کشف حجاب از منظر امام راحل

کشف حجاب از منظر امام راحل

حضرت امام خمینی (ره):
اگر خدا به داد این ملت نرسیده بود خوابهایی بسیار وقیحانه برای ملت دیده بودند.
خدا می داند که در کشف حجاب چه جنایتهایی اینها کردند، حتی به علمای بزرگ هم پیشنهاد می کردند که شما مجلس بگیرید با خانم هایتان، با زنهایتان بیایید در مجلس… خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت. در این کشف حجاب انسانیت را پاره کردند. آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن… یعنی پر کردن زندانها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های شاهانه تن بدهند. (حکایت کشف حجاب ج 1، ص 12 و 13 و 122 و 123 و 138)
نقشه این بود که این قشر مؤثر که از دامن آنها زنان و مردان مؤثر تربیت می شوند طوری کنند که اطفال خودشان را از دامنهای خودشان برانند و در جاهای دیگر که اطفال در آنجا جمع می شوند انباشته کنند و شما را از مهر مادری و آنها را از سرپرستی مادرانشان جدا کنند که این افرادی که باید در دامنهای شما تربیت بشوند، از شما جدا بشوند و نتوانند برای کشور خودشان و برای اسلام عزیز عمل کنند. نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم، رضاخان، این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را و این نقشه نه اختصاص به شما بانوان داشت بلکه جوانان مرد را هم همین طور بکشانند به مراکز فساد و آنطور که می خواهند آنها را تربیت کنند که اگر چنانچه کشورشان بدست هر کس بیفتد بی تفاوت باشند. (حکایت کشف حجاب، ج 1، ص 139)
آنهایی که اینقدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درگان اروپاست ترقی کشور می دانند با آنها حرفی نداریم، و توقع آن را هم نداریم که آنها بپذیرند، عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند کسانی که اینقدر حس و شعور خود را در مقابل اجانب از دست داده اند که در وقت هم تقلید از آنها می کنند ما با آنها چه بگوییم، همه می دانند که ظهر تهران به تقلید اروپا بیست دقیقه قبل از نصف النهار خودش به رسمیت شناخته شده (برای اطلاع از کم و کیف تغییر ساعت به تاریخ بیست ساله، حسین مکی مراجعه کنید) و یکی تاکنون نگفته این چه کابوسی است که اهل این مملکت به آن دچار شدند. آن روز که کلاه پهلوی سر آنها گذاشتند همه می گفتند مملکت باید شعار ملی داشته باشد؛ استقلال در پوشش، دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد کلاه لگنی گذاشتند سر آنها؛ یک دفعه حرفها عوض شد، گفتند ما با اجانب مراوده داریم باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم، مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم می برند. در همه این مراحل اجانب که نقشه های خود را می خواستند عملی کنند و با کلاه گذاشتن سر شما می خواستند کلاه را از سر شما بردارند، از دور با چشم استهزاء به شماها نگاه می کردند و به کارهای کودکانه شما می خندیدند، شما با یک کلاه لگنی دور خیابانها قدم می زدید و با دخترهای برهنه سرگرم بودید و به این وضع افتخار می کردید غافل از آنکه در سرتا سر کشور افتخارات تاریخی شما را بردند و در سرتا سر کشور منابع ثروت شما رفت و از دریا تا دریای شمال را زیر پا درآوردند و با یک خطر سرتا سری (اشاره به خط راه آهن جنوب و شمال کشور) شما را به این روز نشاندند.) (کشف الاسرار، امام خمینی (رحمه الله علیه)؛ صفحات 223 و 224)
قبل از بیست ساله ی دیکتاتوری، نقشه های خود را نسبتاً با نزاکت و آرامش می خواستند عملی کنند؛ با روزنامه ها و تبلیغات که از قفقاز و کلکته و مصر می آمد. (کشف الاسرار ص 330 و 331)
این نقشه ها، نقشه های ساده ای نبود که با مغز تهی رضاخان طرح شده باشد بلکه یک حرکت جهانی استعماری در کشورهای اسلامی بود، چنانکه نمونه هایی کاملا یکسان در کشورهایی نظیر مصر، ترکیه، افغانستان و الجزایر مشاهده می شود.
منبع: حریم ریحانه.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید