نویسنده: ابراهیم فیاض
1 . غریزه جنسی، قویترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار میدهد . این غریزه در کنار غریزه گرسنگی، بسترساز فرهنگهای انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی میشود; به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره مسئله جنسی سخن نگفته باشد .
2 . غریزه جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار میگیرد و در چارچوب جهانبینی آن دین، جایگاه مسئله جنسی را با توجه به انسانشناسی خود، و جهانشناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر میکند که اغلب دائر مدار آن، انسان واسطهای و متعالی دینی، مثل پیامبران و یا بنیانگزاران دین مثل بودا قرار میگیرد .
3 . در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی محور معرفتشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و سپس جامعهشناسی واقع شده بود، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسانشناسی و چه جامعهشناسی، به همان میزان قضاوت میشد و چون انسانهای کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از عمل جنسی، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده میشود و در دوران قرون وسطی، انسانهایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگلها و کوهها و بیابان زندگی میکردند که به دور از لذتهای جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همین جهت قلمداد میشد; یعنی دوری از لذتهای جسمانی بطور کامل .
4 . با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت; این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس مییابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و … به ترسیم جسمهای زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی» و «میکل آنژ» و «رافائل» ، بر روی دیوارههای کلیساهای روم و فلورانس انجام میشود . به طوری که جسمهای برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمهها تجسم مییابند . شرمگاه اناث حذف و ذکور بسیار کوچک ترسیم میشود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسی آن، ولی با همین ترسیم انسان برهنه، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ میدهد .
5 . دو تفسیر حجابی و برهنگی از انسان کامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه یافت تا تفسیر یهودی دین مسیحیت در قالب پروتستانیزیم اتفاق افتاد و بر تفسیر برهنگی انسان کامل بصورت شدیدتر تاکید شده است و کفه به طرف برهنگی در جامعه غربی سنگینی کرد تا آنکه بر برهنگی انسان به شدت تاکید شد و این زمانی بود که انقلاب صنعتی رخ داد و ماشین به صحنه زندگی انسانها آمد .
6 . این تاکید از سوی فروید صورت گرفت که بر فرهنگ یهودی در باب جنسیت تاکید میکرد و نمونههای آن در نامههای خصوصی او مشاهده میشود . فرهنگ یهودی یکی از جنسیترین فرهنگهای دینی است که بر رابطههای جنسی محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با دیده اغماض نگریسته است و آنها را بیاشکال دانسته است . فروید با فرهنگ یهودی بر فرهنگ جنسی مسیحیت هجوم برد و سعی کرد که بر برهنگی جنسی، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تاکید کند و ریشه تمامی عقدههای انسانی را در حجاب (به معنای عام) خلاصه کند که مانع عمل جنسی، بطور برهنه، در طول زندگی انسانی میشود .
7 . انقلاب صنعتی در غرب و مهاجرت جغرافیایی انسانها از مکانهای کوچک به مکانهای بزرگ و تماسهای دو جنس در سطوح مختلفکاری، هنجارشکنی جنسی را افزایش داد . حال اگر این را به برهنگی اجباری زنان، به علت کار با دستگاههای خطرناک و کشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباسهای زنانه اضافه کنیم، به خوبی برهنگی زنان در محیط کار ترسیم میکند . تاثیر صنعت تا جایی رسید که همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسی فراتر از ازدواج روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان در قالب فحشا و فاحشههای برهنه افزایش یابد (رابطه صنعت و برهنگی در دائرهالمعارف غرب مثل بریتانیکا آمده است) .
8 . ورود ماشین به زندگی عمومی انسانها در غرب، برهنگی را افزایش داد، چرا که ماشینها انسانها را از خانه و خانواده جدا میکرد و حتی ماشین به عنوان جایگزین خانه مطرح شد و خانههای متحرک در ماشین ترسیم شدند . پس ماشین رقیب خانه و انسانهای ماشین دار رقیب خانواده شدند . پس روابط جنسی غیر معمول و غیر عادی رواج یافت و روابط جنسی غیر معمول، برهنگی را بیشتر رواج داد; مثل نقاشیهای برهنه جنسی و تشویق برای برهنگی (فیلم تایتانیک و شکسپیر عاشق به خوبی این مسئله را نشان میدهد) .
9 . ماشین و محیط کار صنعتی و نظریه مبتنی بر فرهنگ یهودی جنسی فروید، سه عاملی بودند که انقلاب جنسی در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملکه ویکتوریا به دوران برهنگی وارد کرد و بر همین اساس، گروههایی به وجود آمدند که سختبر برهنگی جمعی تاکید کرده و برهنگی را نیز معیار گروهی قرار دادند، این گروهها هیپیها، پانکها، رپها و … بودند و سبب رواج برهنگی شدیدتر شدند که امروزه به Nake یا برهنههای مادرزاد مشهور شدهاند .
10 . بنابراین، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، یعنی دوری شدید از عمل جنسی و غریزه جنسی (چه زن و مرد) و اگر برهنگی مطرح شده است، یعنی آزادی عمل جنسی و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غریزه قرار گرفته است، بطوری که اگر کسی حجاب داشته باشد، علیه انسانیتخود قدم برداشته است و بیحجابی، یعنی برگشت و بازگشتبه خویشتن خویش .
11 . ولی این برهنگی بهجای بازگشتبه خویشتن انسانی، موجب شد که انسانها از خودشان بیشتر دورتر شوند، اول آنکه برهنگی وسیلهای شد که بدن انسانی طعمه مطامع اقتصادی شود . بدن فروشی، به صورت فحشا و به صورت مانکن تبلیغاتی کالا و به صورت بازیگران فوتبال و ورزشهای دیگر و به صورت هنرمندان سینمایی و تلویزیونی و … معمول شد; یعنی به جای کرامت انسانی، ذلت و رذالت انسانی نصیب او گردید .
12 . انسانهای معمولیای که برهنه شدند نیز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهای اقتصادگردان سرمایه داری» در مصرف تعیین شدند و از لباس زیر تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد یا لباس تنگ و یا ترکیبی از آن دو و . .). ; در نتیجه مد به عنوان تنوعطلبی مطرح شد، ولی در واقع سبب غفلتزایی مداوم از خود و همنوع خود و جهان اطراف گردید; بنابراین برهنگی عمومی، از خودبیگانگی عمومی را برای انسان غربی به ارمغان آورد .
13 . برهنگی در غرب، بیرغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ میشود، ولی در نهایتبه سرد مزاجی جنسی تبدیل میشود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بیرغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی میشود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرصهای نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بیرغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی میرود و فحشا جای آن را پر میکند و افسردگی فردی بر افراد حاکم میشود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .
14 . حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک میکند و سبب میشود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بیمعنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او میداند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام میباشد و هر کس از این سنت روی بر میگرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .
پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده میشود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسیتر از غرب قرار داده شده است و تاریخ شرق و غرب نیز مؤید مسئله است و شاید به همین دلیل است که عرفان شرقی در هند و عالم اسلام به زبان جنسی بیان میشود; مثل شعر حافظ و ابن عربی که فص محمدیه را فص نکاحیه و جنسی نامیده است; به همین دلیل است که معنویت از جنسیت جدا نیست و حجاب علاوه بر حفظ کرامت انسانی، سبب رشد انگیزه جنسی در جامعه و نیز رشد نشاط جامعه اسلامی میشود، بدون آنکه به سستی و لهو و لعب دچار شود .
منبع: پگاه حوزه، شماره 117