نویسنده: نیره محمد دخت پرچمی
شما فکر می کنید فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام چیست و چرا اسلام به ازدواج اهمیت زیادی می دهد؟ پاسخ این سؤال را با سخنی از مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) آغاز می کنیم. وی در جواب فیلسوف شهیر اروپایی، «برتراند راسل» که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت: «با ازدواج می خواهد انسان به وجود آید، مسأله ی انسان مطرح است.» بنابراین، ارضای غریزه ی جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی می توان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
1ـ تکمیل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند. مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید: «تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده، همین است. ازدواج اولین مرحله ی خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. پختگی که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد می شود، در هیچ جای دیگر نمی توان به آن رسید و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد.» شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل می شود. زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسایل زندگی و تربیت فرزندان تلقی می کند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار می گیرد. به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل می گیرد و بسیاری از شایستگی ها و توانمندی های نهفته ی درونش را شکوفا می کند، بنابراین، می توان ازدواج را مایه ی رشد و کمال دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه یی آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل می شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می کنند.
2ـ تسکین
مهم ترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ی ازدواج می فرماید: «از آیات و نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آرامش یابید.» بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله ی آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین می برد و او را به آرامش روحی می رساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می انجامد . در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب و پریشانی شان از طریق ازدواج به سکون و آرامش تبدیل شود. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه ی جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره یی از بیماری های روانی و گاه جسمانی شمرده اند.
3ـ تولید
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد، زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل اوست. تولید و پرورش انسان های خداپرست، موحد، نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده می شود و در سعادت دنیا و آخرت آن ها مؤثر است. به همین جهت معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده اند. پیامبر اکرم(ص)می فرماید: «چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لا اله ال الله زمین را سنگین کند.» در حقیقت زوج ها از طریق فرزندان خود رشته ی پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود می آورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است. وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده می انجامد و انگیزه ی ادامه ی زندگی را در انسان تقویت می کند. البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه ی جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا می شود. با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش می رسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته می شود.
منبع: نشریه 7 روز زندگی شماره 104