پس از شهادت امام جواد – علیه السلام – در سال 220، فرزندش امام هادی – علیه السلام – که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد – علیه السلام – را پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام هادی – علیه السلام – تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد. به نوشته شیخ مفید و همچنین نوبختی، همه پیروان امام جواد – علیه السلام – به استثنای افراد معدودی، به امامت امام هادی – علیه السلام – گردن نهادند. آن عده معدود که از قبول امامت حضرت هادی – علیه السلام – سرباز زدند. تنها برای مدت کوتاهی به امامت موسی بن محمد (296 م) معروف به «موسی مبرقع» مدفون در قم[1] معتقد گردیدند؛ لیکن پس از مدتی از امامت وی روی برتافتند و امامت امام هادی – علیه السلام – را پذیرفتند.[2] سعدبن عبدالله بازگشت این افراد به امام هادی – علیه السلام – را از آن روی میداند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و از خود راند.[3] از نظر طبرسی و ابن آشوب، همین اجماع شیعیان به امامت امام هادی – علیه السلام – دلیل محکم و غیر قابل تردیدی است بر صحت امامت آن حضرت.[4] با این حال، مرحوم کلینی و دیگران نصوص مربوط به امامت حضرتش را بر شمردهاند و از پارهای روایات چنین بر میآید که امام جواد – علیه السلام – هنگامی که از طرف معتصم عباسی به بغداد فرا خوانده شد ـ به دلیل آن که این احضار را تهدیدی برای خود تلقی نموده و احساس خطر کرده بود ـ امام هادی – علیه السلام – را به جانشینی خود برگزید.[5] حتی نص مکتوبی درباره امامت ایشان به جای گذاشت تا پس از وی هیچ گونه تردیدی در این خصوص باقی نماند.[6]
[1] . نک: رساله میرزا حسین نوری درباره موسی مبرقع تحت عنوان «البدر المشعشع فی احوال ذریه موسی المبرقع» که در آن از موسی مبرقع به شدّت دفاع کرده است.
[2] . فرق الشیعه، ص 91؛ الفصول المختاره، ص 257.
[3] . المقالات والفرق، ص 99.
[4] . اعلام الوری، ص 333؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 443؛ مسند الامام الهادی _ علیه السلام _، ص 20.
[5] . الکافی، ج 1، ص 323؛ بحار الانوار، ج 50، ص 118.
[6] . الکافی، ج 1، ص 325؛ نک: مسند الامام الهادی _ علیه السلام _، صص 20ـ 18.
رسول جعفریان ـ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص501