فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فداى دین شد.مادر على اکبر، لیلا دختر ابى مره بودکنیه اش ابوالحسن ، مادرش لیلى دختر ابى مره بن مسعود ثقفى ، و مادر لیلى میمونه دختر ابوسفیان بود، و مادر میمونه دختر ابى العاص بن امیه بوده است . على اکبر نخستین کسى بود که از بنى هاشم در معرکه کربلا به شهادت رسید. محمد بن محمد بن سلیمان به سندش از مغیره براى من حدیث کرد که روزى معاویه به اطرافیان خود گفت : چه کسى در این زمان سزاوارتر به خلافت است ؟ گفتند، تو معاویه گفت : نه سزاوارترین مردم به خلافت على بن الحسین است که جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله است و در او گرد آمده شجاعت بنى هاشم ، سخاوت بنى امیه ، زیبائى قبیله ثقیف .
یحیى بن حسن علوى و دیگر از طالبین گفته اند: آن على بن الحسین که در کربلا کشته شد مادرش کنیزى بود. ام ولد و آنکه مادرش لیلى بود فرزند دیگر حضرت بود و او جد یحیى بن الحسن و سایر کسانى است که نسبشان به حسین بن على علیه السلام مى رسد..علی در کربلا حدود 25 سال داشت.سن او را 18 سال و 20 سال هم گفتهاند.او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود.(1) على اکبر شباهت بسیارى به پیامبر داشت،هم در خلقت،هم در اخلاق و هم در گفتار.به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین«ع»چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیه نبیک نظرنا الیه…»(2)شجاعت و دلاورى على اکبر و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او،در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد.سخنان،فداکاریها و رجزهایش دلیل آن است.وقتى امام حسین از منزلگاه«قصر بنى مقاتل»گذشت،روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى«انا لله و انا الیه راجعون»گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد.على اکبر وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید،حضرت فرمود:در خواب دیدم سوارى مىگوید این کاروان به سوى مرگ مىرود.پرسید:مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا.
گفت: «فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین»پس باکى از مرگ در راه حق نداریم!(3) روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام،اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند او بود.گر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود ، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود.وقتى به میدان مىرفت،امام حسین«ع» در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد.
على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود. هنگام جنگ،این رجز را مىخواند که نشان دهنده روح بلند و درک عمیق اوست:
انا على بن الحسین بن على
نحن و رب البیت اولى بالنبى
تالله لا یحکم فینا ابن الدعى
اضرب بالسیف احامى عن ابى
ضرب غلام هاشمى عربى(4)
پیکار سخت، او را تشنهتر ساخت. به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مره بن منقذ عبدى بود. پیکر على اکبر با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد. وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود .صورت بر چهره خونین على اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد: «قتل الله قوما قتلوک…» و تکرار مىکرد که:«على الدنیا بعدک العفا».و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه گاه حمل کنند.(5) على اکبر، نزدیکترین شهیدى است که با حسین«ع» دفن شده است. مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین«ع» قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد.(6)
الگوى شجاعت و ادب،اکبر
در دانه فاطمى نسب،اکبر
فرزند یقین ز نسل ایمان بود
پرورده دامن کریمان بود
آن یوسف حسن،ماه کنعانى
در خلق و خصال،احمد ثانى
آن شاهد بزم،سرو قامت بود
دریا دل و کوه استقامت بود
آن دم که لباس رزم مىپوشید
از کوثر عشق،جرعه مىنوشید
از فرط عطش فتاده بود از تاب
گردید ز دست جد خود سیراب
در راه خدا ذبیح دین گردید
بر حلقه عاشقان نگین گردید
داغش کمر حسین را بشکست
با خون سرش حناى خونین بست
دیباچه داستان حق،اکبر
قربانى آستان حق،اکبر
منابع:
1- الامام الحسین،ج 3،ص 245 و مقاتل الطالبیین.
2ـ بحار الأنوار،ج 45،ص .43
3ـ اعیان الشیعه،ج 8،ص .206
4ـ همان،ص 207
5 ـ حیاه الامام الحسین،ج 3،ص 248
6ـ از جمله براى شرح حال او ر.ک:«على الاکبر»از عبد الرزاق الموسوى،چاپ 1368 قمرى،نجف،146 صفحه.