تسمیه و محل غدیر خم، غدیر گودال آب است که بعد از گذشتن سیل بر جای می ماند و به زودی خشک می شود. فعیل به معنی مفعول است یعنی بر جای مانده (مغدور) یا فعیل به معنی فاعل است یعنی خیانت کننده (غادر و غدار) چون در وقت حاجت خشک می شود و به تشنگان خیانت می کند. غدیر خم نام واحه یی در سه میلی جحفه است که قبایل خزاعه و کنانه در زمان جاهلیت در آن جا منزل می کردند. خم به معنی بدبوست. گویند هوای غدیر خم آن قدر ناسازگار است که هیچ کودکی در آن تا سن بلوغ زنده نمی ماند مگر آن که به جای دیگر برود. جحفه بر وزن غرفه آبادیی است در اراضی ساحلی حجاز در جنوب شرقی رابغ بین مکه و مدینه (بین خلیص و بدر) که به بدی آب و هوا شهرت دارد. این محل، میقات حاجیان شام و مصر و عراق بود که از راه دریا به حجاز می رسیدند. ولی امروز متروک است و حاجیان در منزل رابغ احرام می بندند (قاموس؛ مجمع البحرین؛ المنجد؛ تهذیب الصحاح؛ اخبار مکه، ازرقی، 2/310؛ حواشی سیره ابن هشام، 1/9).
اهمیت غدیر خم، اهمیت غدیر برای شیعیان بدان سبب است که رسول الله (ص) در آنجا امیرالمؤمنین علی (ع) را به ولایت و خلافت منصوب نمود. از این رو آنان دوری راه و بدی آب و هوا را تحمل می کنند و حتی المقدور خود را به جحفه و غدیر خم رسانده در آن جا احرام می بندند. اخیرا هم مسجدی در آن جا ساخته اند (خاطرات سفارت و سرپرستی حج، از نویسنده). حدیث غدیر که قوی ترین نص و معتبرترین سند ولایت و خلافت علی (ع) است بدین شرح است: رسول الله (ص) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرائیده بودند عازم حج گردید. این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود ـ فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید ـ از این رو آن را حجه الاسلام و حجه الوداع نامیدند. به علاوه چون به حکم وحی الهی ولایت علی (ع) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود آن را حجه الوداع و حجه الکمال و حجه التمام گفتند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیغمبر (ص) و وجوه مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند. رسول الله (ص) در مدینه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذی قعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید که در این سفر همراه باشد با آن که بیماری حصبه (یا آبله) در منطقه مدینه شیوع داشت و عده ای بیمار بودند لااقل 90 هزار ـ یا 114 یا 124 هزار ـ نفر به معیت رسول الله (ص) عزیمت کردند. تعدادی هم بین مدینه و مکه ضمیمه شدند مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین (ع) و ابوموسی اشعری از یمن باز می گشتند. سفر به مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسول الله (ص) بعد از عبور از منازل یلملم، سیاله، عرق الظبیه، روحاء، منصرف، متعشی، اثابه، عرج، سقیاء، ابواء، جحفه، قدید، غمیم، مر الظهران و سرف روز یکشنبه چهارم یا سه شنبه ششم ذیحجه وارد مکه گردید و مناسک حج را به شرحی که در کتب سیره مسطور است به جای آورد (طبقات الکبیر، ابن سعد، 3/255؛ امتاع الاسماع، مقریزی، 4/510؛ الغدیر، امینی، 1/9؛ سیره ابن هشام، 2/601؛ السیره الحلبیه، حلبی، 3/283؛ درر الفوائد، جزایری، 73).
خطبه غدیر، در راه بازگشت به مدینه (روز 18 ذیحجه سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا (ص) به منزل غدیر خم رسید فرشته خدای بر او نازل گشت و این آیت را در شأن امیرالمؤمنین علی (ع) ابلاغ نمود: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس… (مائده، 67) یعنی: ای پیغامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه می دارد… برای اجرای امر الهی رسول خدا دستور داد حاجیانی را که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند توقف کنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطه ای را که پنج درخت سمره (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درختها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجه رسول الله (ص) ، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا می افکندند و قسمتی را روی سر می کشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود متن کامل این خطبه را سپهر در ناسخ التواریخ (1/495) نقل کرده است. در پایان خطبه، رسول الله (ص) دو بازوی علی را گرفته برافراشت به طوری که زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان (نزدیکتر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند : خدای و رسول او بهتر می دانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلی مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابعض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار. الا فیبلع الشاهد الغایب» یعنی خدای مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به ایشان سزاوارترم. هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مکرر فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند (اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسه، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511). به محض این که خطبه و ابلاغ رسول الله (ص) به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیت نازل گشت: «… الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا…» یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، 3). پیغمبر (ص) پس از دریافت این وحی فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی و الولایه لعلی بعدی» از همه بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است. سپس سراپرده ویژه ای برافراشتند و به امر رسول الله (ص) مردان و زنان، از جمله زنان پیغمبر (ص) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم به دست خود عمامه ای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به امارت انجام می شد «تتویج» یا تاجگذاری می گفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه به تهنیت علی پیش آمدند. مقدم بر همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک (به قولی بخ بخ لک) یا ابن ابی طالب، اصحبت مولی کل مؤمن و مومنه» گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. به به از این نعمت صبح می کنی و شام می کنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شده ای. ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. حسان بن ثابت شاعر خاص رسول الله (ص) نیز قصیده ای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود که مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است:
ینادیهم یوم الغدیر نبیهم
بخم و اسمع بالنبی منادیا
فقال: «فمن مولاکم و نبیکم»
فقالوا: و لم یبدوا هناک تعامیا
«الهک مولانا و انت نبینا
و لم تلق منا فی الولایه عاصیا
فقال له: «قم یا علی فاننی
رضیتک من بعدی اماما و هادیا
فمن کنت مولاه فهذا ولیه
فکونوا له اتباع صدق موالیا»
هناک دعا: اللهم وال ولیه
و کن للذی عادی علیا معادیا
پیامبر مسلمانان روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت
ندای پیغمبر را باید با گوش جان شنید
پس گفت: مولی و پیامبر شما کیست؟
آنان گفتند و ابهامی در سخن ظاهر ننمودند:
خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی
و هیچ یک از ما را در ولایت خود نافرمان نخواهی دید
پس بدو گفت: برخیز ای علی که من
بعد از خود ترا به راهنمایی و امامت پسندیدم (برگزیدم)
هر که را من مولی و سرورم این علی نیز ولی او است
باید که همه پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید
در آن جا دعا کرد و گفت: خدایا طرفدار یاران علی باش
و هر کس با علی دشمنی کند تو دشمن او باش
(فیض القدیر، 6/217؛ کنزالعمال، 8/60؛ الریاض النضره، 2/170، 217؛ المسند، احمد بن حنبل، 4/281؛ ذخائر العقبی، طبری، 68؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 8/290؛ اعیان الشیعه، 1/290 به بعد؛ الغدیر، 2/43 به روایت از مرزبانی و ابن مردویه اصفهانی و ابونعیم اصفهانی و جلال الدین سیوطی و هشت محدث دیگر سنی و بیست و شش محدث شیعی).@#@
دلایل اهمیت حدیث، بعضی دلائل اهمیت حدیث غدیر به شرح ذیل است: 1) هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایه حدیث غدیر نمی رسد. سخنان رسول الله (ص) و بیعت مسلمانان با علی در بزرگترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگذار گردید. امیرالمؤمنین (ع) در دوران خلافت واقعه غدیر را مکررا در محاجه با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری کرد و هر بار جمعی از صحابه که در غدیر حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 3/371؛ مسند، ابن حنبل، 1/118، 5/366؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع) ، نسائی، 93؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر شامی، 5/208) ؛ 2) حدیث غدیر بزرگترین حجت و مستند شیعه امامیه بر ولایت مطلقه علی (ع) است. به استناد همین حدیث است که خلافت را موهبتی الهی می دانند نه مقامی که مردم انتخاب کنند؛ 3) به شهادت دو آیه سوره مائده که گذشت تشکیل کنگره اسلامی غدیر بزرگترین و مهمترین و حساس ترین قسمت از وظائف رسالت پیامبر (ص) بود. به دستور او همه مسلمانان که توانایی سفر داشتند در حجه الوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامه مهمی در پیش است که باید در آن کنگره اجرا شود. زمان و مکان آن نیز بهترین و مناسبترین بود چون بعد از حج همه از جحفه می گذشتند و با اشاراتی که پیغمبر فرموده بود برای بیشتر آنان آخرین فرصتی بود که سعادت دیدار رسول الله (ص) دست می داد. نزول وحی در آن محل و وصیت رسول الله (ص) در آخر خطبه که باید این پیام را حاضران به غایبان و نسلها به یکدیگر ابلاغ نمایند همه شاهد اهمیت فوق العاده حدیث غدیر است؛ 4) اسناد حدیث غدیر نیز بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت کرده اند (الغدیر، 1/14). راویان مشهور غدیر از صحابه: امیرالمؤمنین علی، فاطمه زهرا، حسن بن علی، حسین بن علی، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر و سپس علی، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشره مبشره) ابوهریره، اسامه بن زید، ابی بن کعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالد بن الولید، عمار بن یاسر و عمر بن العاص… بودند. نام تمامی ایشان و نام تابعین و راویانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند با ترجمه احوال و روایات ایشان در دو مجلد کتاب عبقات الانوار، تألیف محققانه میر حامد حسین لکنهویی نیشابوری در 1008 صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثین و علمای مشهور که این حدیث را روایت کرده اند مسطور است. منهج اول و منهج دوم این اثر بی نظیر و مجلدات دوازده گانه منهج دوم که در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تألیف شده است اثر بی نظیری است که اهمیت حدیث غدیر را نشان می دهد (الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، 15/214) ؛ 5) علاوه بر علمای شیعی که از عهد شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر کتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تألیف کرده اند بسیاری از علمای اهل سنت نیز کتب و رسالات ویژه ای به مسأله ولایت و حدیث غدیر اختصاص داده اند که امینی در الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است (1/152) مشهورترین ایشان عبارتند از: ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م 310 ق) مفسر و مورخ مشهور که کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را در دو مجلد تألیف و طرق و الفاظ این حدیث را جمع آورده است (ابن کثیر شامی، البدایه و النهایه، 5/208؛ شیخ ابوجعفر طوسی در الفهرست به نقل الغدیر، 1/153). ابن عقده احمد بن سعید همدانی (م 333 ق) کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را تألیف و حدیث غدیر را از صد و پنج طریق روایت کرده است. ابن اثیر در الاصابه فی تمییز الصحابه و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب از آن بسیار نقل کرده اند. در تهذیب التهذیب (7/337) آمده است که ابن عقده حدیث غدیر را از هفتاد صحابی روایت کرده و آن را صحیح می داند. ابوبکر جغانی (م 355 ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است. (مناقب، ابن شهر آشوب، 1/529) وی حدیث غدیر را از 125 طریق روایت کرده است. ابوطالب عبیدالله بن احمد انباری واسطی (م 356 ق) کتاب طریق حدیث الغدیر را تألیف کرده است (رجال نجاشی، 368 به روایت الغدیر، 1/154) ؛ ابوالفضل محمد بن عبدالله شیبانی (م 372 ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است (همان مآخذ) ؛ حافظ گنجی در کتاب کفایه الطالب (15) آورده است که علی بن عمر دارقطنی بغدادی (م 385 ق) حدیث غدیر را در جزوه ای جمع آورده است. به روایت شیخ سلیمان حنفی در کتاب ینابیع الموده، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی استاد غزالی گفته است: در بغداد بیست و هشتمین جلد کتابی را در دست صحافی دیدم که روایات حدیث غدیر را در لفظ من کنت مولاه فعلی مولاه جمع آورده و در انتهای آن نوشته شده بود: بقیه در جزء بیست و نهم خواهد آمد. علوی الهدار الحداد در کتاب القول الفصل (1/445 به روایت الغدیر، 1/158) آورده است که حافظ ابوالعلاء عطار همدانی گفت: حدیث غدیر را به دویست و پنجاه طریق روایت می کنم.
عید غدیر خم، تعظیم روز غدیر و برگزاری مراسم عید در آن از دیر باز شعار تشیع است. به علاوه چون به موجب بعض احادیث (زادالمعاد مجلسی، حدیث مقلی بن خنیس) روز غدیر مصادف با نوروز بوده شیعیان افغانستان و هند و پاکستان روز اول فروردین را به احترام روز غدیر عید می گیرند (یادداشتهای مأموریت نویسنده در هند و پاکستان) در مصر خلفای فاطمی عید غدیر را رسمیت دادند (المعز لدین الله، حسن ابراهیم و طه شرف، 285) ، در ایران نیز از سال 907 ق که شاه اسماعیل صفوی به سلطنت رسید و مذهب تشیع را رسمیت و رواج داد تا امروز عید غدیر از اعیاد رسمی کشوری است. در نجف هر سال در این روز مراسم باشکوهی در صحن علوی منعقد می شود و رجال و علمای شیعه و سفرای بلاد اسلامی در آن حضور یافته خطابه ها و قصاید غدیریه القاء می شود (یادداشتهای مأموریت نویسنده در عراق) در احساء و قطیف که موطن شیعیان اثنی عشری است و در یمن که شیعیان زیدی به سر می برند نیز روز غدیر با جشن و چراغانی برگذار می شود و در مجامع مذهبی حدیث غدیر روایت می گردد؛
ادبیات غدیر و غدیریه ها، واقعه غدیر خم علاوه بر آن که سرفصل کتب تفسیر و حدیث و کلام و فقه و تاریخ شیعه است در ادبیات و هنر و عادات و آداب اجتماعی و سنن ملی شیعه نیز تأثیر سازنده داشته است و مخصوصا در شعر عربی و بعد فارسی جای ممتازی دارد. علاوه بر حسان بن ثابت که نخستین شاعر غدیریه سرا بود سایر صحابه مانند امیرالمؤمنین علی (ع) ، عمرو بن العاص و قیس بن سعد بن عباده این حدیث را در اشعار خود جاویدان ساختند. بعد از ایشان فحول شعرای عرب مانند کمیت بن زید اسدی، سید اسماعیل حمیری، ابوتمام، دعبل خزاعی، شریف رضی، شریف مرتضی، مهیار دیلمی، صاحب بن عباد، ابوفراس، حسین بن حجاج، کشاجم، ابن منیر طرابلسی، و صفی الدین حلی… غدیریه های پرمغز و عالی سرودند و این هنر را در ادب عرب و بین شیعیان رایج ساختند. نمونه اشعار ایشان در کتاب اعیان الشیعه و الغدیر به چاپ رسیده است. شرح احوال شاعران شیعی عرب در کتاب اخبار شعراء الشیعه تألیف ابوعبدالله مرزبانی و ادب الطف تألیف سید جواد شبر و سایر تراجم شعراء و تواریخ ادب عرب مسطور است.
در زبان فارسی قدیمی ترین غدیریه از منوچهری دامغانی (م 432 ق) در دست است. از آن پس شاعران شیعی در ایران و سایر بلاد آسیا به غدیریه سازی پرداختند و از عهد صفویه رسم شد که در مجالس رسمی عید غدیر قصائد غدیریه خوانده شود. از مشاهیر شاعران پارسی غدیر باید از ناصر خسرو قبادیانی، سنائی غزنوی، ابن یمین فریومدی، وحشی بافقی، قأآنی شیرازی، شمس الشعراء سروش، ملک الشعراء صبوری، غالب دهلوی، ادیب الممالک فراهانی، شیخ الرئیس حیرت و ملک الشعراء بهار… نام برد (یادنامه علامه امینی، 1/414 تا 430 مقاله دکتر سجادی، تهران 1352 ش) به علاوه مثنویها و حماسه های بسیار در اطراف حدیث غدیر سروده شده و موضوع را از جنبه های مختلف مورد بحث قرار داده اند. مشهورترین مثنویهای عرفانی که به نام ولایت نامه معروف است، اثر طبع هاشم ذهبی، محمد هاشم درویش زنجانی، صدر کاشف دزفولی، ضمیر حلوایی، عبدالواحد ناظم، فارغ گیلانی، آخوند ملا سلطان علی گنابادی و سلیم تونی است. (الذریعه، 25/144 و 145).
ایرادات بر حدیث غدیر و پاسخ آنها، غالب علمای اهل سنت مانند شیعیان در صحت حدیث غدیر تردید نمی کنند. نام چهل تن از ایشان را امینی در الغدیر (1/294) با اقوال و ترجمه احوالشان ثبت کرده است. ولی به دلایلی که در کتب خود آورده و بیشتر آنها تقلیدی است این حدیث را برای اثبات ولایت مطلقه و خلافت بلافصل کافی نمی دانند برای روشن شدن موارد اختلاف توضیحات ذیل نوشته می شود: 1) از قرن پنجم هجری که تعصبات وصف آرائی های مذهبی شدت یافت بعضی مانند ابن حزم اندلسی (م 438 ق) و بعد از او ابن تیمیه (م 622 ق) به دلیل آنکه حدیث غدیر در صحیح بخاری و صحیح مسلم مذکور نیست و از طرق اهل سنت روایت نشده و جز در مسند ابن حنبل در سایر صحاح نیامده است آن را ضعیف شمردند.@#@ ملا سعد تفتازانی و قاضی عضد ایجی و ملا علی قوشچی و میر سید شریف جرجانی و نظایر ایشان نیز همین سخنان را تکرار و برای نظر خود شاهد آوردند که ابوداوود و ابوحاتم سجستانی نیز صحت این حدیث را مورد طعن قرار داده اند. شیعیان در پاسخ ایشان می گویند: اولا) احادیث صحیح به مندرجات دو کتاب بخاری و مسلم منحصر نیست. به همین سبب حاکم نیشابوری (م 405 ق) کتاب المستدرک علی الصحیحین را نوشته بود تا احادیث صحیح از قلم افتاده را در آن جمع کند و حدیث غدیر از آن جمله است؛ ثانیا) حدیث غدیر در صحیح ترمذی و سنن ابن ماجه و سنن دارقطنی و مسند ابن حنبل که هر چهار از اصول موفق اهل سنت به شمار می رود مسطور است (فضائل الخمسه، 349) ؛ ثالثا) در طرق حدیث غدیر سی تن از مشایخ بخاری و مسلم (الغدیر، 1/320) مذکورند که اگر در اعتبار ایشان شکی باشد اعتبار احادیث بخاری و مسلم نیز زیر سؤال می رود؛ رابعا) حدیث غدیر را صد و ده تن از صحابه و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و ده محدث روایت کرده اند. چنین حدیث متواتری را ضعیف چگونه توان گفت؛ خامسا) حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه که در حدیث غدیر آمده در سایر احادیث صحیح نیز آمده است. مانند حدیث بریده بن الحصیب و حدیث اعمش و حدیث ابن عباس (المستدرک علی الصحیحین، 3/110؛ فیض القدیر، 6/218؛ حلیه الاولیاء، 6/4 و 23؛ مسند، ابن حنبل، 5/358؛ کنز العمال، 6/152؛ ذخائر العقبی، 1، 86؛ مجمع الزوائد، 9/119) ؛ 2) در دلالت حدیث غدیر بر ولایت و امارت علی بر همه مؤمنان و امامت و خلافت او همه علمای شیعی اتفاق نظر و اجماع دارند. شواهد بسیار از کلام فحول شعراء و لغویین عرب که قولشان در عربیت حجت است ثابت می کند که مولی به معنی «اولی به نفس» و ولی واجب الاطاعه است و چنانکه گذشت ابوبکر و عمر علی را «مولی کل مؤمن و مؤمنه» خواندند که معلوم است به معنی ولی واجب الاطاعه است؛ 3) در فرهنگهای عربی مولی به بیست و هفت معنی آمده است: پروردگار، انعام دهنده، انعام داده شده، آزاد کننده، آزاد شده، پسر، عمو، پسر عمو، خواهرزاده، شریک، بنده، مالک بنده، هم سوگند، یار، تابع، همسایه، مهمان، ولی، ناصر، داماد، عهده دار امر، سزاوارتر، خویشاوند، آقا، متولی، فقید و دوستدار. علمای اهل سنت به دلائلی که در کتب حدیث و کلام ذکر کرده اند مولی را در حدیث غدیر دوستدار و یاور معنی می کنند. مولانا جلال الدین رومی حدیث غدیر را در مثنوی معنوی چنین ترجمه کرده است:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولی نهاد
گفت هر کس را منم مولی و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
و می گویند مولی به معنی اولی یا ولی نیست چون وزن مفعل در زبان عرب به معنی افعل یا فعیل نیامده است. بنابراین به این حدیث بر ولایت مطلقه و خلافت علی نمی شود استناد کرد. شیعیان این استدلال را نادرست می دانند و شواهد بسیار اقامه می کنند که مفعل به معنی افعل و فعیل هر دو آمده است (فضائل الخمسه، 1/391 به بعد؛ الغدیر، 1/344 به بعد). به علاوه یاری کردن و دوست داشتن پیغمبر به حکم قرآن بر هر مسلمان واجب است. توصیه یاری کردن و محبت علی هم مسأله چنان مهمی نبود که به خاطر آن کنگره اسلامی تشکیل شود این امر در ده ها حدیث دیگر ابلاغ شده بود و تشریفات و بیعت کردن و تاج پوشی لازم نداشت؛ 4) احمد بن حنبل و سایر ائمه حدیث آورده اند که چند تن از انصار از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه (کوفه) نزد علی آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی فرمود چرا به من مولی می گویید شما عربید و من مولای شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول الله ترا مولای ما خواند از این رو بر خود لازم می بینیم ترا مولی خطاب کنیم (الغدیر، 1/187). این حدیث دلیل است بر آنکه معنی مولی در حدیث غدیر بالاتر از دوست و یاور و به معنی ولی امر است؛ 5) بعض علمای اهل سنت آورده اند که حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را رسول الله (ص) به اسامه بن زید فرمود. او ضمن گفتگو با علی گفت: مولای من رسول الله است. تو که مرا آزاد نکرده ای. پیغمبر به اسامه فرمود: هر کرا من آزاد کننده ام علی آزاد کننده اوست. بعضی هم گویند مخاطب این حدیث در روز غدیر زید بن حارثه پدر اسامه بوده است. شیعیان این قول را به هر دو احتمال باطل می دانند زیرا اسامه بن زید آزاد کرده پیغمبر نبود بلکه پدرش را رسول الله (ص) آزاد کرده بود و او آزاد به دنیا آمد. در مورد زید بن حارثه نیز این سخن صادق نیست چون او در جمادی الاولی سال هفتم در جنگ موته شهید شده بود و طبعا نمی توانست در روز غدیر حضور داشته باشد. مأمون عباسی با همین استدلال چهل تن از محدثین اهل سنت را مجاب نمود (اعیان الشیعه، 1/363) ؛ 6) ابن کثیر شامی در تاریخ دمشق (به روایت اعیان الشیعه) آورده است که اجتماع غدیر خم و حدیث غدیر در شأن علی بدان سبب بود که پس از بازگشت وی از فتح یمن چند تن از ناراضیان نسبت خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنایم به او دادند، آن حضرت برای اثبات برائت ساحت علی و رفع شبهه، اجتماع غدیر را ترتیب داد و آن سخنان را در فضائل علی بیان نمود. علمای شیعی این قصه را نیز نامناسب و بی دلیل می دانند زیرا به اتفاق مورخین شکایت ناراضیان و پاسخ قاطع رسول الله در مکه در حضور حاجیان بود و حدیث غدیر مربوط به روز هجدهم ذیحجه بعد از خروج از مکه و بعد از مناسک حج است. با توجه به این که سبب خاصی پیش نیامد که در فاصله چند روز شاکیان تجدید شکایت کنند و لازم باشد رسول الله (ص) چنان کنگره عظیمی را برای پاسخگویی ترتیب دهد.
مشایخ فریدنی – دایره المعارف تشیع، ج 6، ص 180