پیامبر(ص) نوزاد را در آغوش گرفت، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواند و فرمود: «اللهّم إنی اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم؛ بارالها! من، او و فرزندانش را از شر شیطان به تو میسپارم».
امام حسن مجتبی(ع) در خاندان وحی چشم به جهان گشود، زیر نظر بزرگترین معلم بشریت تربیت شد، در دامان عصمت و طهارت پرورش پیدا کرد و در سایه امامت و ولایت به کمال رسید و کمتر از 10 سال دوره امامت حضرت بود، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در ادامه به سیر دوران کودکی کریم آل البیت(ع) اشاره کرده است:
*ولادت؛ خوابی که تعبیر شد/ دعایی که پیامبر(ص) در حق امام حسن(ع) کرد
روزی که پیوند آسمانی علی(ع) و حضرت فاطمه(س) صورت گرفت، حضرت جبرئیل(ع) سیبی از بهشت برای رسول خدا(ص) آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد و به این ترتیب نطفه سبط اکبر از میوه بهشتی منعقد شد. پس از مدتی روزی پیامبر اکرم(ص) به دختر گرامیشان فرمود: به زودی پسری به دنیا میآوری که جبرئیل به واسطه او به من تبریک و تهنیت میگوید.
قبل از اینکه امام حسن(ع) متولد شود، امالفضل دختر عموی پیامبر(ص) نزد ایشان آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پارهای از بدن مبارک شما در خانه من است و من از آن نگهداری میکنم. پیامبر(ص) فرمود: به زودی خداوند به دخترم پسری عنایت خواهد کرد و تو دایگی او را بر عهده خواهی گرفت. وقتی روز موعود فرا رسید، پیامبر(ص) اسماء بنت عمیس را که قابله بود با امسّلمه احضار فرمود، نیمه شب، سهشنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرت شهر مدینه نور افشان شد.(1)
صبح زود نوزاد را در پارچه زردی پیچیدند، خدمت رسول خدا(ص) آوردند، آن حضرت پارچه زرد را برداشته بچه را در پارچه سفیدی پیچیدند، سپس و او را در آغوش گرفتند.
زبان مبارکشان را در دهان او گذاشتند، صورت لطیف و شفاف او را بوسیدند، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواندند و فرمودند: «اللهّم إنی اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم»، بارالهاً من، او و فرزندانش را از شر شیطان به تو میسپارم.
روز هفتم حضرت جبرئیل(ع) از طرف خداوند متعال به پیامبر(ص) و خاندانش تولد مولود مبارک را تبریک و تهنیت گفتند و پارچهای ابریشمی از بهشت را به او هدیه کرد و فرمود: به امر الهی نام او را شبر بگذارید که در لسان عرب حسن است و رسول الله(ص) او را در پارچه بهشتی پیچیده، موهای سرش را تراشید و هم وزن آن نقره، صدقه داد و سرش را با عطری به نام خلوق معطر کرد و گوسفندی به عنوان عقیقه قربانی کرد و ران آن را به قابله و مقداری از بقیه گوشت را به همسایهها داد.(2)
* کودکی؛ بهترین دوران زندگی/ بزرگترین رویداد دوران کودکی کریم آلطه
امام حسن(ع) بهترین دوره زندگی خود را در زیر سایه پر عطوفت جد بزرگوارش آغاز کرد، مادرش سیده نساء العالمین و پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود که مقام و منزلت آنها بر کسی پوشیده نیست. پیامبر اعظم(ص) توجه و محبت خاصی به نوهاش داشت. او را بر دوش خود سوار میکرد و با خود به مسجد میبرد و در بالای منبر در کنار خود مینشاند، آن حضرت مدام به امام حسن(ع) اظهار محبت میکرد و میفرمود: «اللهم إنی اُحبهُ فأحبَّ من یحبّهُ» خدایا من او را دوست دارم، پس تو هم دوستداران او را دوست بدار.(3)
روزی پیامبر خدا(ص) برای اقامه نماز جماعت به مسجد آمد و امام حسن(ع) را که کودکی خردسال بود همراه خود آورد، نماز شروع شد در اثناء نماز یکی از سجدهها خیلی طول کشید، مردم نگران شدند و فکر کردند حتماً اتفاقی افتاده است، وقتی نماز به آخر رسید، علت را از نبی اکرم(ص) سؤال کردند، آن حضرت در جواب فرمود: هنگام سجده فرزندم حسن بر پشتم، سوار شده بود به همین خاطر سجده را طولانی کردم تا از پشتم پایین بیاید.
امام مجتبی(ع) در جلساتی که پیامبر(ص) برای مردم صحبت میکرد، شرکت میکرد و هنگامی که به خانه بر میگشت کلام آن حضرت را بیکم و کاست برای مادرش بازگو میکرد.
یکی از بزرگترین رویدادهای دوران کودکی امام حسن(ع) ماجرای مباهله بود، آن حضرت با اینکه کودکی خردسال بود، در این مبارزه تاریخی به دستور خداوند شرکت کرد و این نشانگر عظمت روحی و مقام و منزلت والای آن حضرت در پیشگاه خداوند بود.
پایان دوران کودکی پایان خاطرات خوش آن حضرت بود، نزدیک سن هشت سالگی، جد بزرگوارش به شدت مریض شد، حضرت فاطمه زهرا(س) او و برادرش امام حسین(ع) را پیش پیامبر(ص) برد، رسول اکرم(ص) به آنها ابراز محبت کرد و فرمود: فرزندم حسن، هیبت و سیادت مرا به ارث خواهد برد.
پس از رحلت جانگداز خاتم الانبیاء(ص) ضربه روحی شدیدی به امام حسن(ع) که در سن کودکی بود وارد شد و پس از این ضایعه بزرگ مصائب آن حضرت شروع شد و سیل مشکلات به سوی خاندان وحی جاری شد. ماجرای سقیفه و حمله به خانه پدرش و شهادت مظلومانه مادر مکرمهاش، حضرت صدیقه طاهره و دیدن صحنههای ناگوار از ظلمی که بر او و خاندانش روا داشتند، روح لطیف او را به شدت آزرده کرد.
*نوجوانی؛ دوره ظهور سجایای اخلاقی
دوران نوجوانی امام حسن مجتبی آغاز شد در حالی که نه از حمایت بیدریغ پیامبر گرامی اسلام برخوردار بودند و نه از وجود پر مهر مادر.
امام مجتبی(ع) در این مرحله از زندگی خود شاهد مظلومیت پدر گرامیاش بود. دوره نوجوانی آن حضرت دوره ظهور سجایای اخلاقی و کمالات انسانی ایشان بود. آن حضرت علاوه بر اینکه در خلق و خو شبیه پیامبر خدا(ص) بود، از لحاظ چهره ظاهری نیز شباهت زیادی به رسول الله(ص) داشت،(4)
صورتش سفید و کمی گلگون، چشمهایش درشت و سیاه، گونههایش لطیف بود به مستمندان کمک زیادی میکرد و بر سر سفره آنها مینشست، در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود به طوری که در وقت عبادت رنگش زرد میشد و بدنش میلرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری میشد، در کلامش، راستگو بود، به حیوانات ترحم میکرد، بسیار حلیم بردبار بود. شجاعت بینظیری داشت، به سؤالات مردم جواب میگفت.
هرگز سخن ناصواب بر زبان جاری نمیکرد. به طور خلاصه حیات پر برکت امام حسن(ع) نمونه زندگی یک انسان کامل است که هر دوره آن سرشار از درسهای انسانساز است.
*پینوشتها
1.علامه مجلسی، بحارالانوار، اسلامیه، دوم، 1366 ه.ش، ج43، ص338.
2 .ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، حیدریه، 1376ه.ش، ج3، ص189.
3.ابیالحسن علی ابن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، کشفالغمه فی معرفه الائمه، کتاب فروشی اسلامی، ج2، ص88.
4.شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج2، ص5.