نویسنده:کامران شرفشاهی
حضرت اباعبدا… الحسین(ع) آموزگار بزرگ شهادت و انقلاب است. حرکت عظیم و سرنوشت ساز آن حضرت در راه احیای اسلام ناب محمدی و مبارزه سازش ناپذیر با ستمگران را تمای وجدانهای آگاه و بیدار دل در طول تاریخ ارج نهاده و بر عظمت آن حضرت و قیام جاودانه او سر تعظیم فرود آورده اند.
بی گمان در طول تاریخ هیچ واقعه ای چون حماسه سرخ عاشورا سرشار از ایمان و اعتقاد، زیبایی و خلوص، پایداری و ستم ستیزی و … نبوده است. واقعه ای که با وجود گذشت سده های متمادی و بر خلاف کوششهای جباران تاریخ، هنوز و همواره لبریز از عالیترین جلوه های الهی و انسانی است و پیام آن که دعوتی به همه عصرها و همه نسلهاست، هیچ گاه از خاطره ها زدوده نشده و نخواهد شد.
حماسه سرخ عاشورا که در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری به وقوع پیوست، سبزترین ورق صحیفه هستی است و بشریت در هیچ فرازی از دوران زندگی خود فراتر از گودال رفیع قتلگاه را به خاطر ندارد.
پیرامون واقعه جانگداز نینوا تا کنون کتابها و مقالات بسیاری به رشته تحریر درآمده است و چه بسیار ارادتمندان دلسوخته ای که عاشقانه به شرح این رویداد و مصایب آن حضرت پرداخته اند. با این حال، باز هم لحظات آکنده از عشقی ملکوتی است و روزی نمی گذرد که اثری درباره آن حضرت به نگارش درنیاید، گویی این صحیفه را نقطه پایانی نیست.
بی تردید، زندگانی پربار حضرت سیدالشهدا(ع) چنان از فضایل وکرامات سرشار است که هیچ قلمی را یارای بیان آن نیست و به گواه زمان چه بسیار نکته ها که درباره وجود مقدس آن حضرت ناگفته مانده و در هر عصری تنها گوشه هایی از عظمت شخصیت و حرکت الهی آن بزرگوار بر جهانیان آشکار شده است. چنانکه نهضت خونین کربلا در قرون اخیر نه تنها الهام بخش قیامها و انقلابهایی در کشورهای اسلامی، بلکه الگو و الهام بخش بسیاری از جنبشهای رهایی بخش در سایر ملل جهان بوده است.
شخصیت امام حسین (ع) ازمحبوبیتی عالمگیر برخوردار است و کیست که حسین(ع) را بشناسد و ستایشگر آفریننده بزرگترین حماسه همه دورانها نشود. در این منزل، سیری خواهیم داشت به مرتبه و منزلت پیشوای آزادگان جهان در نگاه آسمانی خاندان وحی؛ خاندانی که حسین(ع) در آن پا به عرصه حیات نهاد و در آن پرورش یافت؛ خاندانی که هر یک از آنان اسوه های بی همتای عالیترین سجایا و خلیفه های راستین خدا در زمین بوده و هستند. در این خصوص، از دو جنبه مقام و منزلت آن حضرت پیش از شهادت از نگاه پیامبر خدا(ص) و خاندان نبوت، و تلاش ائمه اطهار(ع) پس از شهادت آن حضرت در راه اشاعه و گسترش پیام و دعوت آسمانی ایشان، شایان تأمل وتدبر است. اهمیت فوق العاده این موضوع در این نکته نهفته است که نخستین گام در راه شناسایی عظمت شخصیت و درک جایگاه آن حضرت و نیز فهم عمق فاجعه شهادت آن گرانمایه، مطالعه در مرتبه و منزلت ایشان نزد خاندان وحی است.
*مقام و منزلت امام حسین(ع) در نگاه خاندان وحی (پیش از شهادت)
احادیث در وجوب دوستی، محبت و مودت امام حسین(ع) متواتر است. در این باره، نخست به احادیثی که از حضرت محمد مصطفی(ص) به این نکته سفارش و تأکید شده است، می پردازیم:
الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنه. (1)
(حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشت هستند)
حسین منی و انا من حسین.
(حسین از من است و من از حسین هستم.)
این دو حدیث از معروفترین احادیثی است که در اکثر کتابهای شیعه و اهل سنت نقل شده است و در صحت آن تمام علما متفق القولند.
مقام و منزلت حضرت ابا عبدا…(ع) زمان و مکان نمی شناسد. در احادیث دیگری آمده است که خداوند یکتا قبل از آفرینش هستی پنج نور مقدس را به وجود آورد که این پنج نور مقدس پنج تن آل عبا بودند و سپس به سبب وجود شریف این پنج تن، عالم هستی را خلق فرمود.
ماجرای مباهله رسول اکرم (ص) با مسیحیان نجران و نازل شدن آیه مباهله (آیه 61 سوره مبارکه آل عمران) و آیه تطهیر(آیه 33 سوره مبارکه احزاب) که درباره خاندان پاک رسول خداست، نشانگر شأن و عظمت آسمانی حضرت امام حسین(ع) و عصمت و مرتبه والای ایشان است.
عشق آسمانی و پیوند عمیق و ناگسستنی تا آخرین لحظات حیات مبارک پیامبر(ص) نسبت به امام حسین(ع) استمرار داشته و در روایات ذکر شده است که در واپسین لحظه زندگی، پیامبر(ص) حسنین را که برای دیدار او آمده بودند به حضور پذیرفته وسر مبارک آنان را بر سینه خویش نهادند و آنان را مورد محبت و ملاطفت قراردادند. آن حضرت همواره حسنین را فرزندان خود خطاب می فرمودند و در نظر ایشان هیچ کس جز علی (ع) و فاطمه (س) در مقام و منزلت با آنان همراه و همشأن نبود و دلبستگی حسنین نیز به پیامبر(ص) حکایتی است که همانندی ندارد.
در روایت دیگری آمده است، روزی پیامبر(ص)، امام حسین (ع) را در دامان خود نشانده بود و او را نوازش می کرد و می خنداند. عایشه از پیامبر(ص) پرسید: ای رسول خدا، چقدر این کودک را دوست داری و با دیدار او شاد می شوی؟ پیامبر(ص) پاسخ فرمود: «چرا با دیدار او شاد نگردم؟ با اینکه او میوه قلب و نور چشم من است، امتم او را خواهند کشت.» آنگاه پیامبر(ص) می فرماید: «پس از شهادت حسین(ع) مرقد او زیارتگاهی می شود و هر که او را زیارت کند، ثواب یکی از حجهای مستحب مرا خداوند برای او می نویسد.» عایشه می پرسد: ثواب یکی از حج های مستحب؟ پیامبر(ص) پاسخ می دهد: «بلکه ثواب دو حج.» عایشه باز می پرسد! «به راستی ثواب دو حج؟ پیامبر درنهایت می فرماید: «ثواب 90 حج مرا با ثواب عمره های آنها را خداوند به زیارت کننده مرقد حسین خواهد داد.»
درباره پیش بینی شهادت حضرت امام حسین(ع) از زبان رسول گرامی خدا (ص) احادیث و روایات بسیار فراوان است که بیشتر این احادیث را شخصیتهایی چون ام سلمه، ابن عباس، عایشه و یا دیگر اصحاب آن حضرت نقل کرده اند. از آنجا که علاوه بر منابع شیعی این احادیث و روایات در بسیاری ازکتب اهل سنت نیز ثبت شده است، تردیدی در اصالت این نکته وجود ندارد.
همچنین در«کفایه الطالب» از علامه گنجی شافعی به سند از شیبان بن محزم نقل شده است: در رکاب حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب بودم و چون به کربلا رسیدیم، آن حضرت فرمود: در این سرزمین شهدایی کشته خواهند شد که همانند آنها شهیدانی جز شهدای بدر نخواهد بود.»
در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید نیز از زبان «هرثمه بن سلیم نقل شده است که در جریان جنگ صفین چون سپاهیان به کربلا رسیدند، امام علی (ع) در آن سرزمین نماز خواند و مشتی از خاک آن جا را برگرفت و بویید و سپس به همراهان خود فرمود:«وه بر تو ای خاک! به راستی تو از مردمانی محشورمی شوی که بی حساب داخل بهشت شوند.» هرثمه می گوید:« این ماجرا گذشت تا روزی که عبیدا…بن زیاد، لشکر به جنگ امام حسین (ع) فرستاد و من چون در آن لشکر بودم و ناگاه با دیدن امام حسین (ع) ، گذشته را به خاطر آوردم، با ابراز ندامت در پیشگاه آن حضرت از کربلا به کوفه بازگشتم و از شمار لشکریان ابن زیاد خارج شدم.»
احادیث و روایات بسیاری از امیرالمومنین علی (ع) در این باره نقل شده است که بیانگر منزلت و مرتبه والای حضرت سید الشهداست. پاره ای از احادیث و روایات که از حضرت امام حسین(ع) به یادگارمانده، از این واقعیت بزرگ حکایت دارد که آن حضرت با علم و آگاهی به نتیجه نبرد، پا به میدان کارزار نهاده بودند. آنچه اکثر مقتل نویسان درباره آن اتفاق نظر دارند این است که آن حضرت بارها شهادت خود را پیشگویی فرموده اند. در برخی ازکتب آمده است که ایشان برای نخستین بار خبر شهادت خود را در آینده اززبان رسول اکرم (ص) شنیده اند و در برخی از کتابهای مقتل حضرت امام حسین(ع) از طریق دیدار رسول اکرم (ص) در عالم رؤیا، از رسالت عظیم خویش آگاه شده اند و با استقامت و شجاعت، به استقبال آن شتافته اند.
نکته بسیار جذاب و با اهمیت دیگری که نباید آن را نادیده گرفت، یادآوری مقام و مرتبه امام از سوی خود آن حضرت است.در واقعه جانگداز کربلا، حضرت امام حسین(ع) در خطبه های شورانگیز خود به معرفی خویش و جایگاه و منزلتی که از آن برخوردار است، می پردازد. بی شک، امام در آن هنگامه یقیناً می دانست تمام کسانی که او را محاصره کرده اند، از مقام و منزلت او آگاهند. پس در ذکرا ین فضایل فلسفه بزرگتری وجود داشته است که همانا اتمام حجت آن حضرت بر ستمگران و شفاف کردن مرز حق و باطل از هر گونه شبهه ای بوده است.
روز عاشورا اعجاب انگیزترین روز تاریخ است. روز عاشورا روز آزمایش بزرگ الهی و روز تا پای جان ایستادن در برابر پیمان است. روز عاشورا گواه دیگری است بر عظمت شخصیت و مرتبه والای امام حسین(ع) و 72 شهید که عالیترین اسوه های ایثار و پایداری در راه ایمان و عقیده اند. در این روز با حنجره های سرخ خویش نه تنها مقام و مرتبه رفیع حضرت سید الشهدا(ع) را فریاد زدند، بلکه در راه دفاع از این حقیقت، از جان خود نیز دریغ نورزیدند؛ چنانکه به گفته مورخان و مقتل نگاران، شهادت در این راه را از عسل شیرین تر دانستند و برای رسیدن به شهادت از یکدیگر سبقت جستند و تا لحظه ای که رمق داشتند جنگیدند و برای آنکه گزندی به آن حضرت نرسد جان خود را سپر کردند. به شهادت رسیدن تمامی یاران آن حضرت در روز عاشورا قبل از ایشان، گواه بزرگ دیگری بر جایگاه عالی آن حضرت نزد یاران با وفایش بود که در هر شهادتی، جهانی از عشق وشور وشیدایی و ارادت نهفته بود.
* مقام و منزلت امام حسین(ع) در نگاه خاندان وحی (پس از شهادت)
رسالت ابلاغ پیام خونین انقلاب کبیر عاشورا، از همان روز نخست آغاز شد و عقیله اهل بیت حضرت زینب کبری(س) با خطبه های آتشین خود در کوفه و شام، لرزه بر اندام حکومت فاسد یزید افکند. آن بانوی بزرگوار در خطبه ای که در کوفه ایراد فرمود، برای بیان عمق جنایت امویان و عظمت مصیبت، به شرح مقام و منزلت حضرت امام حسین(ع) متوسل شد و این گونه سخن گفت:«ای اهل کوفه! بنالید و اشک بریزید و لبخند بر لب نیاورید؛ زیرا سزای شما گریستن است. دامن خود را به ننگ آلوده کرده و به عار افتاده اید. دست جنایتکار خود را به خون پاکی رنگین کرده و لکه ننگی بردامن نشانیده اید که هرگز قابل شستشو نیست. چگونه چنین جنایتی قابل شستشوست که نواده پیامبر(ص) و یادگار خاندان رسالت را کشتید، آن پیکر پاکی که با دست شما در خاک کربلا به خون آغشته گردید، پناهگاه روز صلح و سنگر شما در روز جنگ و سرور جوانان بهشت بود و …».
امام علی بن الحسین(ع) نیز به همین روش در خطبه خود در بازار کوفه، مردم را خطاب قرار داده و فرمودند:«اگر روز رستاخیز رسول خدا بگوید عترت مرا کشتید و احترام مرا پایمال نمودید و اینک شما دیگر از امت من نیستید، چگونه به صورت پیامبر(ص) نگاه خواهید کرد؟»
همین خطبه های روشنگر، کوبنده و افشاگرانه بود که در نهایت دستگاه خلافت یزید را در موضع انفعال قرار داد، زیرا یزید در مقابل گستاخی بی شرمانه ای که به ساحت مقدس سبط پیامبر خدا(ص) نموده بود، هیچ پاسخ قانع کننده ای برای آرام کردن افکار عمومی نداشت، جز آنکه تمام گناهها را به گردن ابن زیاد و کارگزاران خود بیندازد و خود درصدد دلجویی از خاندان حضرت امام حسین(ع) برآید. او دریافته بود که توان رویارویی با عظمت شخصیت و منزلت بی چون و چرای امام حسین(ع) را ندارد و همین عامل مهم می تواند حکومت او را متلاشی کند.
گرچه یزید دستور داد تا خانواده گرامی امام حسین(ع) را با احترام به مدینه بازگردانند اما این امر موجب نشد تا واقعه جانسوز عاشورا به فراموشی سپرده شود؛ بلکه تمامی پیشوایان عالی قدر تشیع با استفاده از همه شیوه ها کوشیدند تا نام و انقلاب مقدس حسینی همواره در بستر زمان جاری باشد. برگزاری مراسم سوگواری و ترغیب شیعیان برای عزاداری بر آن حضرت، یادآوری مصایب و شدایدی که بر امام حسین(ع) و اصحاب آن حضرت وارد شد، دعوت از شاعران برای سرودن شعر در رثای حضرت اباعبدا…(ع)، برخورد متفاوت با ماه محرم و بیان فضایل حضرت سیدالشهدا، حضور در مزار حضرت امام حسین(ع) و شهدای عالی مرتبه کربلا و ترغیب شیعیان به زیارت و … از جمله روشهای ائمه اطهار(ع) در تکریم و تجلیل از نهضت الهی عاشورا و تعظیم شخصیت جاودانه خامس آل عبا بوده است.
در احادیث و روایات به نقل از ابوحمزه ثمالی آمده است که امام سجاد(ع) هرگاه یاد روز عاشورا می افتادند، به شدت می گریستند.(2) و نیز در حالات آن حضرت نقل شده است که هرگاه وقت نماز فرا می رسید، تربت کربلا را بر روی سجاده می ریخت و بر آن سجده می کرد.
علقمه بن محمد حضرمی نقل کرده است که امام محمد باقر(ع) بر مصیبت امام حسین(ع) بسیار می گریست و دیگران را به این امر دعوت می نمود و در منزل خویش مجالس برپا می کرد و مصیبت حضرت امام حسین(ع) را به یکدیگر تسلیت می گفتند. (4)
همچنین امام صادق(ع) به «ابن عماره» که از شاعران آن روزگار بود، چنین فرمود: هر کس در رثای حسین (ع) قصیده ای بخواند و سی نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است. (5)
در سایه همین ترغیبها و تشویقها بود که روز به روز بر شمار اشعاری که درباره حماسه کربلا سروده شده بود، افزوده گشت. چنانکه بخش اعظمی از ادبیات آن روزگار به شعر عاشورایی اختصاص یافته بود و شاعران نامداری چون سید حمیری و دعبل خزاعی با سرودن قصاید زیبایی نام خود را در شمار ارادتمندان حضرت امام حسین(ع) جاودان نمودند.
حضرت امام علی بن موسی الرضا در احوال پدر گرامی خود امام کاظم (ع) نقل فرموده اند که چون محرم از راه می رسید، کسی خنده بر لبان امام نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می شد و چون عاشورا از راه می رسید آن حضرت بسیار می گریست و می فرمود امروز همان روزی است که حسین(ع) به شهادت رسید.(6)
همچنین، حضرت امام رضا(ع) در توصیف زیارت مرقد مطهر حضرت ابا عبدا…(ع) فرموده اند که «هر کس قبر امام حسین(ع) را در کنار شط فرات زیارت کند، همانند کسی است که خدا را در عرش خود، زیارت کرده باشد.(7)»
احادیث و روایات پیرامون تعظیم شخصیت بلند مرتبه حضرت ابا عبدا… الحسین(ع) از سوی خاندان عصمت و طهارت پایانی ندارد و در عظمت این سخن همین نکته بس که از اهداف قیام الهی حضرت ابا صالح المهدی(عج) خونخواهی سرور و سالار شهیدان ذکر شده و از آن حضرت با نام منتقم خون به ناحق ریخته خامس آل عبا، یاد شده است.
* مشترکات عاشورا و انتظار
برای انسان عصر حاضر که در میانه راه عاشورا و انتظار ایستاده است، این دو واقعه، دو چشم انداز بیکران است؛ دو چشم انداز در دو سمت گذشته و آینده، و با دریایی از زیباییها و ایده آلها.
عاشورا مکتبی بود که گشوده شد تا به انسان درس خودسازی انقلابی و قیام علیه طاغوت را بیاموزد و آدمی از عاشورا آموخت که در طریق حق ورسیدن به رهایی و آزادگی، باید تا واپسین نفس ایستادگی کرد.
و اما مکتب انتظار، مکتب امید است و چشم انداز روشن آینده. آنگاه که مدینه فاضله انسان در زمین سرانجام به دست مبارک حجت حق، تحقق یابد و پس از زمستان طولانی جهان، زمین به عطر گل نرگس برانگیخته شود و تمامی آرمانهای بشری همچون بهار، یکباره به شکوفه نشیند.
هر دو این چشم اندازهای زیبا را دین در برابر چشم انسان گشوده است و هیچ مکتب و مرام دیگری نتوانسته است تابدین پایه آدمی را ارج نهد و مرتبه او را ارتقا بخشد. پس درک عظمت این وقایع شکوهمند، تنها شایسته انسانهای باورمند و دین آشناست. تربیت یافتگان مکتب عاشورا، راهیان هماره آماده لحظه ناب ظهورند.
رسول اکرم (ص) در حدیثی که از ایشان نقل شده است. فرموده اند:
«ان لقتل الحسین حراره فی المؤمنین لا تبرو ابداً.»
(همانا از شهادت حسین(ع) گرمایی در قلب مومنان ایجاد می شود که هرگز به سردی نخواهد گرایید) این حرارت، عشق سوزانی است که مومنان را از عاشورا به عصر ظهور می رساند، و در سرمای قطبی روزگاران، دلهای باورمند را گرمی امید می بخشد.(8)
مهدویت تداوم قیام سرخ عاشوراست و ظهورثمره شجره طیبه ای است که با خون مطهر حضرت سید الشهدا، امام حسین(ع) آبیاری شد. این گونه است که برای درک مفهوم ژرف و سترگ انتظار باید از وادی «نینوا» گذشت و فلسفه انقلاب کبیر آموزگار بزرگ شهادت و رهایی را دریافت.
«عاشورا» و «انتظار» هر دو نهضتهایی الهی برای رهایی انسان از قید و بند هر چه غیر خدا هستند، و در هر دو نهضت مبارزه و جهاد با ستمگران و مستکبران تا عالیترین درجه، فریضه ای واجب و مقدس به شمار آمده است.
قیام خونین امام حسین(ع) قیامی احیاگر دین و ارزشهای عالی الهی و برترین الگوی امر به معروف و نهی از منکر است. در اهمیت این حرکت سرنوشت ساز همین بس که بنا بر روایات خداوند متعال، امامت را در ذریه آن حضرت قرار داد تا جهان به وسیله قیام فرزند برومند او حضرت ابا صالح المهدی(عج) به حقیقت گراید و قسط و عدل که رویای دیرپای بشریت مظلوم است، توسط آن حضرت تحقق یابد. در این مفهوم بزرگ و شگفت، بنابر روایات و احادیث متعدد و متواتر، هیچ گونه تردیدی وجود ندارد که حضرت صاحب الزمان(عج) از فرزندان حضرت امام حسین(ع) است و فرزند حسین(ع) یعنی امتداد خط سرخ عاشورا. به این اعتبار، نهضت بزرگ کربلا را می توان «عقبه» نهضت جهانی حضرت ولی عصر (عج) به شمار آورد و تنها کسی می تواند امام نهضت جهانی آخر الزمان باشد که در شجاعت، تقوا، جدیت، سازش ناپذیری، اعتقاد، شهامت، علم، ایثار، و … همانند امام عاشورا باشد.
منابع :
1- الخصائص الکبری- جلد 2- ص 265
2- مجمع مصائب اهل البیت- جلد 1- ص 61
3- وسایل الشیعه- جلد3- ص 608
4- وسایل الشیعه- جلد 10- ص 398
5- بحارالانوار- جلد 44- ص 282
6- بحارالانوار- جلد 44- ص 284
7- کامل الزیارات- ص 211
8- الوسائل- ج10- ص 318