نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
وارث
ارث برنده،میراث دار،کسى که مال،خانه،زمین،صفات یا افتخاراتى را از پدر یااجداد و گذشتگان به ارث مىبرد.هم نام زیارتنامهاى است معروف،که سید الشهدا«ع»رابا آن زیارت مىکنند.مرحوم«ابن قولویه»سند آن را به جابر جعفى از اصحاب امام صادقعلیه السلام رسانده که وى آن را از آن حضرت روایت کرده است و با جمله«السلام علیکیا وارث آدم صفوه الله…»شروع مىشود.[1] و هم لقب سید الشهدا«ع»است که در ادعیه وزیارات،از آن حضرت به عنوان وارث آدم،وارث نوح،وارث ابراهیم،وارث موسى،وارث عیسى،وارث محمد،وارث على،و وارث حسین…یاد شده است.[2]وراثتحسین بن على«ع»از انبیا و اوصیا،براى آن است که خط جهاد در راه حق و مبارزه با باطل و ستم و طاغوت،سر لوحه دعوت همه انبیاى الهى بوده است و«کربلا»
تجلى این خط ممتد درگیرى حق و باطل است.«عاشورا،حضور مجدد آدم و نوح وابراهیم و موسى و عیسى-على نبینا و آله و علیهم السلام-است در قله فریادگرى وهدایت.این که حسین را وارث آدم«ع»مىخوانیم و زیارت«وارث»را با سلام بر آنپیمبران الهى آغاز مىکنیم براى همین است،یعنى نقطه اتصال همه حرکتهاى الهى وانقلابهاى خدایى،به صورت تجسم دوباره آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و موسى وعیسى و محمد و على و فاطمه و امام حسن(علیهم السلام)در لحظههاى خورشیدىعاشورا و واقعیتسرشار کربلا….»[3]در متن زیارتنامهها نیز به وارث بودن حسین بن على«ع»نسبت به خط انبیا اشاره شدهاست:از جمله: «اکرمته بطیب الولاده و اعطیته مواریث الانبیاء»[4] و بر اساس آیه«لقدارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط…»[5] چون بر پایىقسط و عدالت اجتماعى، رسالت همه انبیا و میراث مشترک رسولان الهى است،حسین بنعلى«ع»هم که وارث همه انبیاست،پس وارث خط قسط و عدل آنان نیز مىباشد و قیامکربلا،از جمله دعوت به عدل و مبارزه با بى عدالتى و ستم را هم در سرلوحه دعوت واهداف خویش دارد.از این رو،منکرهاى اجتماعى و اقتصادى را هم باید در شمارمنکراتى که آن حضرت براى مقابله با آنها قیام کرد، به حساب آوریم،که لازمه وراثتعدل و قسط انبیاست.
*********
واعظ
موعظه کننده،سخنران،اندرزگو،کسى که در مجالس حسینى و در مناسبتهاى مختلفدینى به منبر رفته و به موعظه و صحبت مىپردازد و در پایان هم مصیبتمىخواند.منبرى.این لقب، همواره با احترام آمیخته بوده است و خود واعظ،اهلتعهد و وارستگیهاى اخلاقى و تاثیر گذارى در نفوس و دلهاى مستمعین بوده است.
لقب واعظ،در آغاز نام تعدادى از خطباى گذشته به کار مىرفته است،مثل واعظ کاشفى، واعظ قزوینى و….
*********
واقعه حره
واقعه حره،قیام مردم مدینه بر ضد حکومتیزید بود.پس از شهادت حسین بنعلى«ع»،ظلم و فسق یزید فراگیرتر و آشکارتر شد و مردم فساد دستگاه حاکم و ظلمعمال او را دیدند و در مدینه،آگاهان از اوضاع،مردم را به زشتکاریهاى حکام آگاهساختند.والى مدینه در آن زمان، «عثمان بن محمد بن ابى سفیان»بود.اهل مدینه علیه اوشوریدند و او و مروان و دیگر امویان را از مدینه بیرون کردند و با«عبد الله بن حنظله»
بیعت کردند.خبر قیام مردم مدینه،با گزارش مروان به گوش یزید رسید.وى سپاهى انبوهرا تحت فرمان«مسلم به عقبه»[6]به مدینه گسیل داشت.[7] مهاجمان در منطقه«حره واقم»
فرود آمده،به مدینه تاختند و سه روز به کشتار و غارت پرداخته و به نوامیس مسلمانانتجاوز کردند.مردم به حرم پیامبر«ص»پناه بردند.لشکریان یزید،حرمتحرم را نگهنداشتند و با اسبها به داخل حرم آمدند و مردم را قتل عام کردند.کشتگان این واقعه هزاراننفر بودند.از جمله«عبد الله بن جعفر نیز در این حادثه شهید شد.واقعه حره در 28 ذیحجهسال 63 هجرى اتفاق افتاد.یزید،دو ماه نیم پس از این حادثه مرد.[8]این قیام که به قیام حره،حره واقم،قیام اهل مدینه و…هم معروف است،از پیامدهاىحادثه عاشورا محسوب مىشود و افشاگریهاى اهل بیت و اقامه عزا در مدینه و انگیزشهاىزینب کبرى،در بذر پاشى آن مؤثر بوده است.[9] «حره»به سرزمینهاى پر سنگلاخ که پر از سنگهاى سیاه و سوخته باشد گفته مىشد. درمناطقى از جمله اطراف مدینه از این حرهها وجود داشت و براى هر کدام نام بخصوصىهم بود،به تناسب کسانى که در آن منطقه مىزیستند.[10] هم اکنون نیز در مدینه بزرگ،بقایاى اندکى از آنها به چشم مىخورد.
*********
وفا
از الفباى فرهنگ عاشورا«وفا»است و در قاموس شهداى کربلا جایگاه بلندى دارد.
وفا به معناى عمل به پیمان و ایستادگى بر سر قول و عهد و عمل به وظایف انسانى واسلامى در قبال دیگرى،بخصوص«امام»و از برترین خصلتها و نشانه جوانمردى،خداباورى،شرافت نفس و صدق و راستى است.به فرموده على«ع»:«اشرف الخلایقالوفاء».[11]عاشورا،صحنه وفا از یک سو و بى وفایى از سوى دیگر بود.سید الشهدا«ع»در مسیرکوفه،پس از شنیدن خبر شهادت نمایندهاش قیس بن مسهر،با خواندن آیه«رجال صدقواما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»(احزاب/23)
مقام وفاى او را بر شمرد.شب عاشورا نیز،یاران خویش را صادقترین و با وفاترین یارانمعرفى کرد(لا اعلم اصحابا اوفى و لا خیرا من اصحابى…).آنان نیز در چند نبوت،وقتىامام یعتخویش را برداشت و از آنان خواست که بروند،یکصدا اعلام وفادارى کردند وامام خویش را تنها نگذاشتند.عباس بن على«ع»امان نامه دشمن را رد کرد و برادر را تنهانگذاشت.روز عاشورا نیز با لب تشنه به فرات رفت،اما با یاد عطش سید الشهدا و اطفال،آب ننوشید.
بر خلاف جمعى از کوفیان که بىوفایى کردند و پس از نامه نوشتن و دعوت کردن،بهجنگ آن حضرت آمدند،عدهاى هم جان بر سر پیمان باختند و فداى حسین«ع»شدند:وعلى الارواح التى حلت بفنائک…»[12] امام حسین«ع»در خطبههاى طول راه و روز عاشورابه«غدر»، «خذلان»،«نقض عهد»«خلع بیعت»،«نکث»«غرور»،و…کوفیان اشاره کرده،آنان را بر نقض بیعت و پیمان شکنى نکوهش کرده است.
سید الشهدا«ع»،خود بر پیمان خویش با خدا وفا کرد.در زیارتنامه او به تعبیراتىهمچون«اشهد انک قد بلغت و نصحت و وفیت و اوفیت»[13] بر مىخوریم.از زیارتنامهحضرت عباس«ع»نیز مىخوانیم:«و اشهد انک…ممن وفى ببیعته و استجاب له دعوتهو اطاع ولاه امره…»[14] و عاشورائیان میثاق با خون شهدا مىبندند که راه و پیامشان رافراموش نکنند.
مبادا عهد خود را واگذاریم
امام خویش را تنها گذاریم
*********
وقف
در اصطلاح شرعى عبارت است از«تحبیس مال و تسبیل منفعت و ثمره»،یعنى منافعزمین، ملک یا وسیلهاى را به خاطر خدا براى مقصود معینى و استفاده خاصى اختصاصدهند و با نگهداشتن دائمى اصل مال،بهرهورى از منافع آن در جهتخیرات و خدماتصرف شود و نوعى کمک رسانى و خیر اندیشى نسبت به مردم است،با انگیزههاى دینى.
چنین مال یا زمین یا جنسى را«موقوفه»مىنامند.منافع و استفاده از موقوفات،بایدطبق وقفنامه و نظر واقف انجام گیرد و تخلف از آن گناه و خیانت است.وقف،نوعى صدقه جاریه است که براى دراز مدت،عموم مردم از آن بهرهمند مىشوند و حتىپس از فوت واقف نیز، ثواب آن به روح او مىرسد.همواره افراد متمکن براىباقى گذاشتن خیرات،اقدام به وقف مىکردند و از همین رهگذر،مساجد،مدارس،تکیهها،آب انبارها،کتابها،کتابخانهها، بیمارستانها و امور خیریه بسیار پدید مىآمد.
براى اداره موقوفههایى که وقف مساجد،مدارس،حرمها،زیارتگاهها و اقشار خاصىشده، تشکیلات ادارى پیدا شد تا آنها در مورد خود صرف شود و از حیف و میل و سوءاستفاده جلوگیرى گردد.[15]علاقهمندان به اهل بیت و ائمه،بویژه محبان سید الشهدا«ع»،مال و املاک بسیارى را درطول تاریخ بر اساس این سنتحسنه،وقف ابا عبد الله«ع»کردهاند که در آمد حاصله از ایناملاک،صرف امام حسین«ع»و برپایى مجالس عزاى حسینى،نوحه خوانى،بنا و تعمیرحرمها و بقاع متبرکه،زوار و خدام آن حضرت،کمک به بینوایان و اطعام مستمندان ومحرومان مىشود.موقوفات امام حسین«ع»،بودجه مردمى عظیمى است که همیشه وهمه جا پشتوانه زنده نگهداشتن نام و یاد عاشورا و اهل بیت«ع»بوده است.به برکتمجالس حسینى و تبلیغات دینى که در آنها مىشود،اسلام و احکام الهى زنده مىماند وجانبازیها و ایثارگریهاى حسین بن على«ع»و یارانش،به مردم درس عزت و آزادگىمىدهد.این گونه وقفها، که با صدق نیت و خلوص و اعتقادى پاک انجام مىگیرد و تامینکننده هزینه بسیارى از مراسم و سنتهاى دینى است،هم روحیه یاریگرى و مردمدوستى وحب اهل بیت را تقویت مىکند و هم نشانه خلوص و عشق به خاندان پیامبر«ص»است وهمیشه ارزش و داستخاصى داشته است.وقف،گاهى در حال حیات اشخاص انجاممىگیرد،گاهى وصیت مىکنند که پس از فوتشان بخشى از مال،صرف عزادارى امامحسین«ع»یا امور خیریه دیگر شود.مبناى چنین کار خیرى،احادیثى است که تشویق بهانجام کارهایى مىکند که سود آن به مردم مىرسد.از قبیل:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الامن ثلاث:صدقه جاریه،و علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له»[16] و همین فرهنگ،سبب پدیدآمدن مدرسههاى عظیم و کتابخانههاى غنى و مساجد و حسینیهها و مراسم پر شکوه گشتهاست.در آنچه به موقوفات ابا عبد الله«ع»و عاشورا مربوط مىشود،نکات جالبى وجوددارد که مشارکت مردمى را در هزینه اقامه مجالس عزا براى آن حضرت مىرساند.دربرخى وقفنامهها مثلا در آمد املاکى در کاشان وقف شده است«براى تعزیه حضرتخامس آل عبا…که همه ساله به مصرف تعزیهدارى آن سرور رسیده شود،از پولروضه خوان و آش و حلوا و تنباکو و قهوه و چاى به هر نحو که صلاح دانند…».[17]
*********
هجرت
در بسیارى از نهضتها«هجرت»،نقش عمده داشته است.در نهضت عاشورا نیزسید الشهدا«ع»از مدینه جدش به مکه و از آنجا به کربلا هجرت کرد.همچنان که رسولخدا از مکه به مدینه هجرت نمود و آن هجرت،مبدا تحول در وضع مسلمانان و سر آغازتاریخ گشت، هجرت امام حسین«ع»نیز در زنده کردن دین پیامبر تاثیر بسزا داشت ومحرم آغاز سال هجرى قمرى حساب شد و هر دو هجرت بخاطر دین و بقاى رسالتبود.همچنانکه حضرت موسى هجرت کرد و از مصر با حالتخوف بیرون رفت(فخرجمنها خائفا یترقب-قصص/21) چون گروه فرعونى در فکر کشتن موسى بودند،سید الشهدا«ع»نیز مخفیانه و خائفانه از جوار قبر رسول خدا«ص»کوچید و راه مکه را درپیش گرفت،در حالى که همان آیه را مىخواند.[18] هجرت از مکه نیز براى فرار از مرگتحمیلى بود که یزید مىخواست بر او تحمیل کند و رو به شهادتى رفت که خونشثمر بخش باشد،آنگونه که هجرت رسول خدا«ص»نیز،خنثى کننده توطئه کسانى بود کهدر«لیله المبیت»به قصد کشتن او به خانهاش ریختند،اما آن حضرت راه غار ثور و سپسمدینه را پیش گرفته بود.
هجرت،لازمه هر نهضت عاشورایى و انقلاب مکتبى است،هم دل کندن از زندگى وحیات مادى و دستشستن از جان در راه هدف،هم کوچیدن از خاک،خانه،اقوام و همهدلبستگیها و تعلقات است.هجرت،هم مهاجر را پخته و آبدیده مىکند،هم افق افکار راگسترده مىسازد،هم مناطق هجرت را از تحول و دگرگونى برخوردار مىکند.هجرت امامخمینى نیز از نجف به فرانسه،انقلاب اسلامى را در سطح جهان مطرح ساخت و پیامنهضت را به همه جا رساند.امام امت تصمیم داشت اگر هیچ کشورى اجازه ورود ندهد،سوار بر کشتى شده و دریاها را در نوردد و پیام مظلومیت ملت ایران را به گوش جهانیانبرساند.سفرهاى تبلیغى مبلغان دینى در طول سال،بویژه در ایام محرم و رمضان نیز نوعى هجرت است.
*********
هر روز عاشورا…کل یوم عاشورا
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
این شعر که در چاووش خوانیهاى کاروانهاى مسافر کربلا خوانده مىشد،بر گرفته ازکلام امام حسین«ع»هنگام خروج از مکه و حرکت به سوى مسلخ عشق،کوفه وکربلاست:«الا…و من کان باذلا فینا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانىراحل مصبحا ان شاء الله»[19] که دعوتى بود به آنکه هر کس آماده فدا کردن خون و جان ومهیاى دیدار خداست،سحرگاهان همراه امام حرکت کند.دعوت به خط شهادت و ایثار،در مرام حسینیان و عاشورائیان نهفته است و کربلا و زیارت مرقد سید الشهدا«ع»،رمز ایندل سپردن به کعبه عشق و مناى شهادت است.
هر که دارد هوس کرب و بلا،بسم الله
هر که دارد سر همراهى ما،بسم الله
*********
هفتاد و دو تن
معروف است که تعداد یاران و همراهان سید الشهدا«ع»که روز عاشورا در رکاب آنحضرت شهید شدند،هفتاد و دو تن بود.اما در منابع مختلف،آمار کشته شدگان و سرهاىشهدا که بین قبایل مختلف تقسیم و به کوفه حمل شد،بیش از آن را نشان مىدهد،حتى تانود نفر هم یاد شده است.در اسامى آنان نیز اختلافهایى دیده مىشود.اما در هر صورت،هفتاد و دو،رمز آن فدائیان راه خدا در رکاب حسین«ع»است و در زبان عارفانه شاعران،کربلا مناى عشق محسوب مىشود که امام،هفتاد و دو قربانى به پیشگاه خدا هدیه نمود وخود،قربانى عظیم آن قربانگاه بلا و ابتلا بود.در تاریخ انقلاب اسلامى نیز،تعداد شهداىدفتر حزب جمهورى اسلامى که در هفتم تیر سال 1360 ش.در کربلاى«سرچشمه»باانفجار بمب توسط منافقین به شهادت رسیدند،هفتاد و دو تن بود و سید الشهداى آنگروه،شهید مظلوم آیه الله بهشتى بود.
*********
هل من ناصر
آیا یارى کنندهاى هست؟فریاد استغاثه و یاریخواهى امام حسین«ع»در روز عاشوراپس از شهادت همه یاران،فرزندان و خویشاوندان است.چون دشمن قصد حمله بهخیمههاى اهل بیت را داشت و صداى آنان به گریه و فغان بلند بود،امام حسین«ع»اینگونهاستغاثه کرد،شاید غیرت شنوندگان را برانگیزد تا مانع هجوم لشکریان به حریم حرمشوند.
نداى«هل من ناصر»حسین«ع»هنوز و همیشه در گوش تاریخ طنین انداز است ووجدانهاى بیدار و همه آزادگان را به مقاومت در برابر ستم فرا مىخواند و به نصرت دینخدا و یارى ولى خدا مىطلبد.کسى که نداى نصرت خواهى و«استنصار»حجتخدا رابشنود ولى پاسخ ندهد، اهل دوزخ است.امام حسین«ع»در مسیر کوفه به دو نفر برخوردو پس از گفتگو وقتى از آنان دعوت به یارى کرد،آنان کهنسالى و قرضهاى خود را بهانهآوردند تا همراه امام نشوند.حضرت فرمود:پس از منطقه دور شوید تا مرا نبینید و صداىمرا نشنوید که به عذاب الهى گرفتار مىشوید:«فانطلقا فلا تسمعالى واعیه و لا تریالى سوادافانه من سمع واعیتنا او راى سوادنا فلم یجبنا و لم یغثنا کان حقا على الله عز و جل ان یکبهعلى منخریه فى النار».[20]«ز عاشوراى آن سال به خون آغشته تا اکنونهماره،همچنان فریاد«هل من ناصر»ش در سینه تاریخ،پا برجاستاز آن فریاد دعوتگر که در«متن زمان»جارى استو پیغامش،شعار شور و بیدارى است، میان حق و باطل،«داد»با«بیداد»،نبردى جاودان برپاست.
در این میدان و این پیکارنداى دعوتش چشم انتظار پاسخى از«ما»ست.
این جمله که بصورت«هل من ناصر [21] ینصرنى»شهرت یافته است،در منابع تاریخىدقیقا به همین صورت نیست و با اندک تفاوتى یا با عبارتهاى دیگرى نقل شده است،ازقبیل:«هل من ذاب عن حرم رسول الله؟هل من موحد یخاف الله فینا؟هل من مغیثیرجو الله فى اغاثتنا،اما من طالب حق ینصرنا…»،[22]«هل من ذاب یذب عن حرمرسول الله؟»،[23]«اما من مغیثیغیثنا لوجه الله؟»،[24]«هل من ناصر ینصر ذریته الاطهار؟»[25] وعبارتهاى دیگر.
*********
هیئت
نوعى تشکل مذهبى،بر محور عزادارى براى سید الشهدا و ائمه علیهم السلام.
مجموعههایى از مردم هر محله،در شهرها یا روستاها که براى سوگوارى و روضهخوانىنسبت به امام حسین«ع»بویژه در ایام عاشورا تشکیل مىشود.هیئت،سنتى دیر پا ومردمى است و با بودجه علاقهمندان به امام حسین«ع»تشکیل مىیابد.در طول سال همفعالیت مىکند و جلسات هیئت برگزار مىگردد.اما روز عاشورا،براى سینهزنى وعزادارى از حسینیه یا محله بیرون مىآیند و به حرمها و امامزادهها و تکیهها مىروند.هرهیئت،نام خاص و پرچم و علامت ویژه دارد.هیئتهاى عزادارى،گاهى متوسلین به یکىاز ائمه یا شهداى کربلا هستند.هیئت،که نوعى سوگوارى گروهى است،در قدیم هم رایجبوده و شیعیان بصورت جمعى نوحهخوان و با تشکیلات طعام،به زیارت قبر حسین«ع»
مىرفتند.امام صادق«ع»به فائد حناط که خبر اینگونه زیارتهاى جمعى را باز مىگفت،فرمود: هر کس قبر حسین«ع»را زیارت کند،در حالى که به حق او آشنا باشد،خداوند،گناهان گذشته و آینده او را مىآمرزد.[26]
*********
هیهات منا الذله
شعار عاشورایى حسین بن على«ع»و شعار همه آزادگانى که زیر بار ظلم نمىروند وسلطه جباران را نمىپذیرند.به معناى«ذلت از ما دور است»و جملهاى است که امامحسین«ع»در یکى از خطبههایش روز عاشورا بیان فرمود،خطبهاى با آغاز«تبا لکم ایتهاالجماعه…»که چون همان روز نیز اصرار داشتند آن حضرت را به تسلیم و بیعت وادارند،حضرت نپذیرفت و حیات ذلتبار در سایه حکومتیزید و ابن زیاد را با کرامت دودمانپیامبر و شرافت زندگى مؤمنانه منافى دانست و سر دو راهى مرگ شرافتمندانه یا زندگىذلیلانه،«شرافتشهادت»را برگزید: «الا و ان الدعى بن الدعى قد ترکنى(رکزنى)بینالسله و الذله،و هیهات له ذلک منى،هیهات منا الذله،ابى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنونو حجور طهرت و جدود طابت و انوف حمیه و نفوس ابیه ان یؤثر طاعه اللئام على مصارعالکرام»[27].
این نوع نگرش به زندگى،تعلیم مکتب است که انسان باید سر دو راهى شهادت یاذلت،عزت شهادت را برگزیند و زندگى زیر ستم را مرگ بداند.حضرت على«ع»درجنگ صفین،وقتى دید که سپاه معاویه بر شریعه فرات دستیافتند و یاران او در مضیقهآب قرار گرفتند و چه بسا ذلیلانه تسلیم شوند،در خطبهاى آنان را تشویق کرد کهشمشیرها را با خون دشمن سیراب سازند تا خود سیراب شوند،مرگ،در زندگى ذلیلانهاست و زندگى در مرگ قاهر و پیروز«فالموت فى حیاتکم مقهورین و الحیاه فى موتکمقاهرین».[28] این فرهنگ،در خط حماسه علوى و حسینى متبلور است و سرمایه زندگى باکرامت به شمار مىرود.امام خمینى«ره»نیز در برابر تهدیدهاى استکبار جهانى،در پیامخویش فرمود:«هیهات که امت محمد«ص»و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظرانوراثت صالحان،به مرگ ذلت بار تن در دهند و هیهات که خمینى در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد«ص»وپیروان ابراهیم حنیف،ساکت و آرام بماند و یا نظارهگر صحنههاى ذلت و حقارتمسلمانان باشد.»[29]
از آستان همت ما ذلت است دور
و اندر کنام غیرت ما نیستش ورود
بر ما گمان بردگى زور بردهاند
اى مرگ،همتى که نخواهیم این قیود
اکنون که دیده هیچ نبیند به غیر ظلم
باید ز جان گذشت،کزین زندگى چه سود؟[30]
سید الشهدا«ع»در پاسخ برخى از افراد سپاه کوفه که از او مىخواستند گردن به حکومت وفرمان یزید بنهد تا سالم بماند،فرمود:«لا و الله!لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرارالعبید(لا افر فرار العبید)».[31] اینگونه تسلیم شدن را ذلتى بردهوار مىداند و نمىپذیرد. ابونصر بن نباته،در باره این دیدگاه حسین«ع»سروده است:«و الحسین الذى راى الموت فىالعز حیاه و العیش فى الذل قتلا»[32]حسین«ع»کسى است که مرگ همراه عزت را«زندگى»
دید و زندگى در ذلت و خوارى را«مرگ».
*********
یا حسین«علیه السلام»
سوزناکترین ناله برخاسته از ژرفاى جان،که شیعه کربلایى با آن ندا،سید الشهدا راصدا مىزند،ندایى که قلبهاى عاشق حسین«ع»را به هم متصل مىکند و حسینیان را زیرخیمه«ذکر»گرد مىآورد.شعارى که بر پرچم عزاداران محرم،بر پیشانى رزمندگان اسلام،بر لبهاى نوحه سرایان عاشورا مىدرخشد و مىشکفد.نداى شوق آمیزى که صحابىبزرگوار، جابر بن عبد الله انصارى،وقتى همراه عطیه بر سر تربتحسین«ع»آمد و بیهوششد،چون عطیه آب به صورتش پاشید و به هوش آمد،سه بار گفت:«یا حسین!یا حسین!
یا حسین!»آنگاه گفت:«احبیب لا یجیب حبیبه؟»و سپس به زیارت ابا عبد الله علیه السلامپرداخت.
*********
یاد امام حسین«علیه السلام» ،هنگام آب نوشیدن
شهادت تشنه کامانه امام حسین«ع»،چنان داغ و غم سنگینى بر دلها نهاده است کهمىسزد با دیدن هر نهر و چشمه و با نوشیدن هر آب و شربت گوارا،از لبهاى عطشان آنحضرت،یاد شود، چرا که آب،یاد آور آن عاشوراى عطش ریز و آن کامهاى تشنهعاشورائیان شهید است.امام صادق«ع»فرمود:«من هرگز آب سرد ننوشیدم مگر آنکهحسین بن على را به یاد مىآوردم»و نیز فرمود:«ما من عبد شرب الماء فذکر الحسین و لعنقاتله الا کتب له ماه الف حسنه و حط عنه ماه الف سیئه»[33] هر که آب بنوشد و حسین«ع»را یادکند و قاتل او را لعن نماید،براى او هزار حسنه نوشته مىشود و هزار گناه از او محومىگردد.از این رو،شیعه،هنگام نوشیدن آب، بر حسین بن على سلام مىدهد و مىگوید:
سلام بر لب تشنهات،یا حسین،سلام الله على الحسین و اصحابه.نیز در سقاخانهها ومنبعهاى آب خنک،در تابستان و در ایام محرم،مىنویسند:«آبى بنوش و لعنتحق بریزید کن»یا«بنوش به یاد لبهاى تشنه حسین».از زبان خود سید الشهدا هم نقل شده کهفرمود:
شیعتى ما ان شربتم عذب ماء فاذکرونى
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى[34]
امام سجاد«ع»نیز سالهاى سال،از شهادت پدر با لب تشنه یاد مىکرد و مىگریست وهر گاه هنگام افطار غذا مىآوردند یا نگاهش به آب مىافتاد،مىگریست و مىفرمود:«قتلابن رسول الله جائعا،قتل ابن رسول الله عطشانا»[35] و نیز هر گاه قصابى را مىدید کهمىخواهد گوسفندى سر ببرد،مىگفت آبش بدهید،پدرم را با لب تشنه سر بریدند.اینیاد کرد پیوسته از شهادت مظلومانه حسین«ع»با لب تشنه،احیاى خاطره آن روز پر حادثهاست.
*********
یاد یحیى«علیه السلام»
میان ماجراى شهادت امام حسین«ع»و برخى پیامبران،شباهتهایى وجود دارد.ازجمله میان آن حضرت و حضرت یحیى بن زکریا،سر یحیى را در طشت طلا نهاده،نزد زنبد کارهاى هدیه فرستادند.[36]سر سید الشهدا را نیز پس از شهادت نزد ابن زیاد و یزیدفرستادند،آن هم در طشت طلا.خداوند به انتقام خون یحیى،بخت النصر را بر آن قوممسلط ساخت که هفتاد هزار از آنان را کشت.[37]خداوند به پیامبر اکرم«ص»وحى فرمود:
در مقابل قتل یحیى هفتاد هزار را کشتم،در مقابل قتل پسر دختر تو دو برابر آن را خواهمکشت.[38] آنگونه که سر یحیى را در طشت نهادند،حسین بن على را هم در کربلا ذبحکردند.[39]شاید به خاطر این شباهتها با پیامبران و حضرت زکریا بود که سید الشهدا در مسیرکربلا،در هر منزلى که فرود مىآمد یا از آن کوچ مىکرد،از یحیى بن زکریا یاد مىکرد وروزى هم فرمود:از خوارى و پستى دنیا همین بس که سر یحیاى پیامبر،به یکى از زنانزنا کار بنى اسرائیل هدیه مىشود![40]
*********
یا فتح یا شهادت
در فرهنگ عاشورا،هم شهادت«فتح»محسوب مىشود،و هم فتح،فراتر از پیروزىنظامى است. بر اساس آموزش قرآنى«احدى الحسنیین»،مجاهدان راه خدا چه بکشند وچه کشته شوند، پیروزند و پیروزى در سایه عمل به تکلیف است.شوق شهادت درابا عبد الله«ع»چنان بود که به فرموده امام باقر«ع»روز عاشورا،نصرت الهى براى آنحضرت نازل شد و میان زمین و آسمان بود.حسین بن على را مخیر کردند که پیروز شودیا شهید گردد.وى شهادت و دیدار الهى را ترجیح داد:«لما نزل النصر على الحسین بن علىحتى کان بین السماء و الارض ثم خیر:النصر او لقاء الله،فاختار لقاء الله».[41] آن حضرت،کشته شدن را هم پیروزى مىدانست،چون هم به رستگارى ابدى مىرسید،هم دین رازنده مىکرد.امام حسین«ع»خود فرمود:«اما و الله انى لارجو ان یکون خیرا ما اراد اللهبنا،قتلنا ام ظفرنا»[42] به خدا سوگند،امیدوارم آنچه را خداوند براى ما بخواهد.«خیر»باشد،چه کشته شویم،چه پیروز گردیم!
گر چه از داغ لاله مىسوزیم
ما همان سر بلند دیروزیم
چون به تکلیف خود عمل کردیم
روز فتح و شکست،پیروزیم[43]
امام خمینى«ره»فرمود:«من امیدوارم به فوز«احدى الحسنیین»نائل شوم،یا پیشرفتمقصودو اقامه عدل و حق یا شهادت در راه آنکه حق است.[44]
*********
یا لثارات الحسین«علیه السلام»
نداى خونخواهى حسین علیه السلام.این جمله،شعار یاوران حسین«ع»و شعارفرشتگانى و اقامه عدل و حق،یا شهادت در راه آنکه حق است.» است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان«ع»مىمانند.[45] نیز،شعار حضرتمهدى«ع»است، هنگام قیام براى انتقام خون شهداى کربلا.[46] همچنین شعار یاورانشهادت طلب امام زمان«ع»که آرزوى مرگ در راه خدا دارند«شعارهم:یا لثاراتالحسین».[47] در نهضت توابین به رهبرى سلیمان بن صرد نیز که در سال 65 هجرى در کوفهقیام کردند،شعارشان همین بود. در قیام مختار هم همین شعار مطرح بود.در برخى نقلها«یا اهل ثارات الحسین»آمده است.[48] نیز«یا لثارات الحسین»نام نشریهاى است که به همت جمعى از نیروهاى بسیجى وحزب اللهى و دردمند،با انگیزه دفاع از ارزشهاى انقلاب اسلامى،از سال 1373 شمسىمنتشر مىشود و افشاگر برخى از برنامههاى تهاجم فرهنگى غرب،علیه اسلام و انقلاباست.
*********
یا لیتنا کنا معک
آرزوى رستگار شدن و رسیدن به فوز و فیض شهادت در رکاب ولى خدا،براىکسانى که در معرکه کربلا نبودهاند،آرزوى شیرینى است.شهادت را رستگارى دانستن وآرزومندى براى درک آن فیض،هم خطى با سید الشهداء«ع»است.این آرزو درزیارتنامههاى آن حضرت با عبارتهاى مختلفى بیان شده است.از قبیل:«فزتم و الله فلیتانى معکم فافوز فوزا عظیما»،[49] «یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما»،«فیا لیتنى کنتمعکم فافوز معکم».[50] جلوه این آرمان والا،در هر عصرى مىتواند آشکار شود،چرا کهوقتى هر روز عاشورا و همه جا کربلا باشد و خط جهاد و شهادت به روى پیروان حقگشوده باشد،صداقت زائر در این ادعا،در جبهههاى نبردش با ستمگران دیده مىشود واین آرزو به عمل مىرسد.نمونه آن در جبهههاى دفاع مقدس در جمهورى اسلامى مکرردیده شد.
آنان که عمرى خطاب به مولایشان«یا لیتنا کنا معکم…»گفته و بر غربت و تنهایى مظلومیتحسین«ع»گریسته بودند،وقتى کربلاى جبهههاى حق،براى حسین زمان ناصرو یاور مىطلبید،به میدانهاى رزم شتافتند و جان فدا کردند و نشان دادند که اگر در عاشوراهم بودند،همچون اصحاب شهید آن امام،عاشقانه جان نثار مىکردند.جمله«یا لیتنا….»
هم اعلام موضع و جانبدارى از برنامه و حرکت عاشورایى شهداى کربلاست،هم اعلامآمادگى براى حضور در کربلاهاى مکرر تاریخ.شعار شهادت طلبان است و آرزوىوارستگان از تعلقات دنیوى.چرا که نوع شهادتى که حسین«ع»و اصحابش در کربلا پذیراشدند،غبطه همه انسانهاى آزاده در دورانهاست.در حدیث مفصل امام رضا«ع»خطاب بهریان بن شبیب آمده است:«یا ریان!ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهدمع الحسین«ع»فقل متى ما ذکرته:یا لیتنى کنت معهم فافوز معهم فوزا عظیما»[51].اگر دوستدارى که ثواب شهیدان کربلا را داشته باشى،هر گاه به یاد آن حادثه افتادى بگو:کاش مننیز با آنان بودم و با آنان به رستگارى بزرگ مىرسیدم.این آرزو،نشان دهنده زمینهتفکرات عاشورایى در دل انسان است.
*********
یزیدیان
وابستگان و پیروان یزید،چه در فکر و چه در عمل،چه در گذشته و چه عصر حاضر.
همه هواداران یزید و عمل کنندگان در آن راه،از دودمان یزید و«آل یزید»محسوبمىشوند و مورد لعن خدا و نفرت مردمند.تعبیر«آل یزید»در برخى زیارتنامهها هم آمدهاست، همچون«زیارت عاشوراى غیر معروفه»که مىخوانیم:«اللهم العن یزید و آل یزیدو بنى مروان جمیعا»و همانجاست که:روز عاشورا،روزى است که خشم و لعنت الهى بریزیدیان و آل زیاد و شمر و عمر سعد،تجدید و نازل مىشود:«هذا یوم تجدد فیه النقمه وتنزل فیه اللعنه على اللعین یزید و على آل یزید و على آل زیاد و عمر بن سعد و الشمر».[52]بعلاوه همه کسانى که راضى به گفتار و رفتار یزید باشند و از اولین و آخرین هر کس که ازآنان پیروى و تبعیت نموده و با آنان بیعت کرده باشد و آن گروه را مساعدت کرده یارضایت داشته باشد،مورد لعن قرار گرفتهاند،نیز همه آنان که ماجراى عاشورا را شنیده وبه آن راضى شدند،تا روز قیامت،همه آل یزیدند و ملعون خدا و خلق:«اللهم و العن کلمن بلغه ذلک فرضى به من الاولین و الآخرین و الخلایق اجمعین الى یوم الدین».[53]این لعن و نفرینها نشان دهنده گستردگى جبهه یزیدیان است که همه زمانها و مکانها رافرا مىگیرد و هر کس که حامى آن تفکر و مخالف و دشمن اهل بیت باشد و با داشتنماهیتى یزیدى به قلع و قمع مبارزان راه حق و آزادى بپردازد«آل یزید»است.امروزصهیونیستها و عوامل استکبار جهانى از مصادیق روشن«یزیدیان»اند.امام خمینى«ره»
شهادت زائران خانه خدا را در«حجخونین»و در کربلاى حجاز و قتلگاه حرم،تکرارفاجعه همان یزیدیان صدر اسلام مىداند که شمشیر کفر و نفاق را در لباس دروغین احرامپنهان کرده بودند.[54] و نسبت به جبهه متحد کفر بر ضد انقلاب اسلامى و مسلمانان مظلومایران مىفرماید:«…شهداى ما مکرر شهداى کربلا و مخالفان ما مکرر یزید و وابستگان اوهستند.»[55]
*********
یوم الطف
طف،نام سرزمین کربلاست،به معناى سرزمین مرتفع و بلند.و«یوم الطف»،اشاره بهحادثه کربلا و شهادت امام حسین«ع»در آن سرزمین است.روز طف که همانعاشوراست،در ادبیات، بویژه در اشعار عرب و مراثى شاعران شیعه بسیار به کار رفتهاست و از حسین«ع»بعنوان«قتیل الطف»یاد شده است.
*********
یوم الله
از نامهاى روز عاشوراست،به معناى روز خدا.گر چه همه روزها و مکانها و زمانها ازآن خداست، ولى گاهى زمان و مکان خاصى به دلیل اهمیت آن یا عظمتحادثهاى که درآن اتفاق افتاده و قدرت نمایى خداوند در آن روز،به خدا انتساب پیدا مىکند و«ماه خدا یاروز خدا»مىشود.در قرآن نیز از«ایام الله»یاد شده و به گرامیداشت آن توصیه شدهاست،چرا که در سرنوشت اقوام و ملل،تاثیر عمده داشته است(ذکرهم بایام الله:ابراهیم،آیه 5).[56]در روز عاشورا،حوادث مهمى اتفاق افتاده که مهمترین آن حماسه کربلا و شهادتامام حسین«ع»است.طبق روایات فراوان،بخصوص در کتب اهل سنت،عاشورا روزمهمى بوده که پیشینیان آن روز را،روزه مىگرفتند و پیامبر«ص»هم روزه مىگرفت،ولىپس از شهادت حسین بن على«ع»در این روز، بنى امیه بخاطر کینهاى که با عترت پیامبرداشتند،آن روز را روز فرخنده و مبارک و عید قرار دادند و به شادمانى پرداختند(اللهم انهذا یوم تبرکت به بنو امیه…و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین)[57] ازاین رو پس از آن حادثه،امامان شیعه آن را روز شومى دانسته و از روزه گرفتن در آن نهىکردند.
در روایات عامه نقل شده که از رسول خدا«ص»در باره عاشورا و روزه آن پرسیدند،فرمود:«ان یوم عاشورا یوم من ایام الله تعالى،فمن شاء صامه و من شاء ترکه»[58] عاشورایکى از ایام الله است،هر که خواست روزه بگیرد و هر که خواست،نگیرد.از امامصادق«ع»روایت است که آل امیه و شامیانى که در کشتن حسین«ع»آنان را یارى کردهبودند،نذر کرده بودند که اگر حسین«ع»کشته شود و سپاه کوفه سالم از جبهه کربلابرگردند و خلافت در دودمان آل ابى سفیان مستقر گردد،آن روز را روز عید و جشنبگیرند و به شکرانهاش،آن روز،روزه بگیرند.از این رو روزه گرفتن عاشورا تا امروز درمیان آل ابى سفیان رسم شده است و مردم از آنان تبعیت مىکنند و روزه مىگیرند و در اینروز،به خانواده و بستگان خویش،شادى مىرسانند.[59] به هر حال،در تاریخ اسلام،واقعه خونین عاشورا عظیمترین جلوه فداکارى خالصانهدر راه دین و فدا شدن گرامیترین انسان آن روزگار در راه حق و عدالت و احیاى اسلام بودو تاثیرات مهمى در بیدارى ملتها در طول تاریخ و الهام گرفتن افراد و امتها در راه مبارزه باستم داشته است و اگر در اسلام،چند روز بسیار مهم و به یاد ماندنى و ستودنى داشتهباشیم،یکى هم عاشوراست،که راز و رمز کرامت بخشیدن انسان بر فرشتگان از سوىخدا را نشان مىدهد و براى امت محمد«ص»همین بس که اسوههایى چونسید الشهدا«ع»و شهداى کربلا دارد که جهان را در مکتب شرافت و آزادى خود،تربیتمىکند.در حدیثى قدسى آمده است که حضرت موسى به خداوند عرض کرد:پروردگارا،چرا و به چه خاطر امت محمد«ص»را بر سایر امتها فضیلت بخشیدى؟فرمود:به خاطر دهخصلت و ویژگى آنان را برترى دادم. موسى«ع»پرسید:آن ده خصلت چیست که امتمحمدى به آن عمل مىکنند،تا من هم بنى اسرائیل را فرمان دهم تا به آنها عمل کنند؟
خداى متعالى فرمود:«الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الجهاد و الجمعه و الجماعه و القرآنو العلم و العاشوراء…»[60] آنها عبارت است از:نماز،زکات،روزه،حج،جهاد،نماز جمعه،نماز جماعت، قرآن،دانش،و عاشورا!شگفتا که عاشورا در کنار نماز و حج و جهاد وقرآن و…از خصلتهاى امتیاز بخش امت اسلام بر امتهاى دیگر است.و این راز عظمتعاشورا و یوم الله بودن آن است. در ادامه حدیث فوق،حضرت موسى از مفهوم«عاشورا»مىپرسد،خداوند در پاسخ به روز گریه و تباکى بودن عاشورا در سوگ فرزندپیغمبر و فضیلت گریستن و اطعام و خرج در راه زاده زهرا و ماتم آن شهید بزرگوار اشارهمىفرماید و بر چشمهاى گریان در روز عاشورا و قطرات اشک،پاداش بهشت را وعدهمىدهد.
امام خمینى«قدس سره»نیز روزهایى همچون 22 بهمن،15 خرداد،17 شهریور را«یوم الله»مىداند و به تکریم و احیاى آنها دستور مىدهد و تعبیر«عاشورا و 17 شهریور ودیگر ایام الله…»[61] نشان مىدهد که عاشورا را نیز از ایام الله مىداند و در جایى هم15 خرداد را با عاشورا مقایسه مىکند و هر دو را«روز الهى»مىداند که همان یوم اللهاست:«بزرگداشت روز حماسه آفرین 15 خرداد،بزرگداشت ارزشهاى انسانى در طولتاریخ است،همان سان که بزرگداشت روز سرنوشتساز عاشورا،بزرگداشت اسلام وقرآن کریم است.ملتشریف ما،بلکه ملتهاى مظلوم،از هر چه غفلت کنند،از این دو روزالهى نباید غفلت کنند.عاشورا با«نه»خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفى کرد و بهگورستان فرستاد،15 خرداد پهلویان و پهلوى صفتان و ابر قدرتها را مدفون کرد…»و درپایان این پیام،مىفرماید:«درود بر عاشورا،درود بر 15 خرداد و 22 بهمن،درود برایام الله»[62]
پی نوشتها:
1 مفاتیح الجنان و بحار الانوار،ج 101،ص 163.
2- مفاتیح الجنان:زیارت مطلقه سوم،زیارت وارث،زیارت امام حسین روز عرفه.
3- قیام جاودانه،محمد رضا حکیمى،نقل از چشمه خورشید،ج 1،ص 330.
4- مفاتیح الجنان،زیارت امام حسین در عید فطر و قربان(ص 48).
5- حدید،آیه 25.
6- مسرف بن عقبه.
7- مروج الذهب،مسعودى،ج 3،ص 69.
8- منتهى الآمال،محدث قمى،ج 2،ص 35(چاپ جاویدان)در حالات امام سجاد«ع».
9- براى تفصیل بیشتر قضیه ر.ک:«واقعه حره در تاریخ»،محمد جواد چنارانى،تاریخ الاسلام، ذهبى،ج 5،حوادثسال 68 هجرى.
10- دائره المعارف الاسلامیه،ج 7،ص 363.
11- غرر الحکم.
12- زیارت عاشورا،مفاتیح الجنان،ص 458.
13- زیارت مطلقه امام حسین،مفاتیح الجنان،ص 423.
14- مفاتیح الجنان،ص 435.
15- در زمینه وقف ر.ک:«مقدمهاى بر فرهنگ وقف».ابو سعید احمد بن سلمان،«تاریخچه وقف در اسلام»،محمودشهابى،سلسله گزارشهاى«نگاهى به جایگاه وقف در جامعه ما»،روزنامه کیهان،10 اسفند 72،به بعد،«وقف»میراثجاویدان»،فصلنامه سازمان اوقاف و امور خیریه.
16- نهج الفصاحه،ص 46.
17- وقف،میراث جاویدان(مجله)،شماره 6،ص 142.
18- مقتل الحسین،مقرم،ص 157
19- کشف الغمه،ج 2،ص 241،حیاه الامام الحسین،ج 3،ص 48.
20- موسوعه کلمات الامام الحسین،ص 369 به نقل از ثواب الاعمال
21- قبله این قبیله،جواد محدثى،ص 74.
22- حیاه الامام الحسین،ج 3،ص 274.
23- بحار الانوار،ج 45،ص 46،مقتل خوارزمى،ج 2،ص 32.
24- قمقام زخار،ص 404
25- ذریعه النجاه،ص 129.
26- بحار الانوار،ج 101،ص 25.
27- نفس المهموم،ص 131،مقتل خوارزمى،ج 2،ص 7،بحار الانوار،ج 45،ص 83،(با تفاوتهایى اندک در تعابیر).
28- نهج البلاغه،صبحى صالح،خطبه 51.
29- صحیفه نور،ج 20،ص 113.
30- حسین پیشواى انسانها،محمود اکبرزاده،ص 27.
31- مقتل الحسین،مقرم،ص 280،تاریخ طبرى،ج 4،ص 323.
32- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید،ج 3،ص 245.در این کتاب،اشعار،سخنان و حکایات تاریخى فراوانى در بارهروحیه عزت و بزرگوارى و جوانمردى،بویژه در میدانهاى جنگ نقل شده است(ص 245 تا 331).
33- امالى صدوق،ص 122.
34- الخصائص الحسینیه،شوشترى،ص 99.
35- لهوف،ص 209.
36-بحار الانوار،ج 45،ص 299.
37- عوالم(امام حسین)،ص 607.
38- مناقب،ابن شهر آشوب،ج 3،ص 253.
39- عوالم،ص 608،بحار الانوار،ج 45،ص 298.
40- اصول کافى،ج 1،ص 465.
41- اعیان الشیعه،ج 1،ص 597.
42- از شعر«یاد»،جواد محدثى.
43- صحیفه نور ج 4،ص 279.
44- بحار الانوار،ج 44،ص 286 و ج 98،ص 103.
45- منتهى الامال(چاپ هجرت)ج 1،ص 542.
46- بحار الانوار،ج 52،ص 308.
47- همان،ج 45،ص 334،358،367.
48- مفاتیح الجنان،زیارت اول امام حسین،ص 424.
49- همان،زیارت ششم،ص 427.
50- همان،زیارت وارث،ص 430.
51- بحار الانوار،ج 44،ص 286.
52- مفاتیح الجنان،زیارت عاشوراى غیر معروفه،ص 465.
53- همان،ص 466.
54- صحیفه نور،ج 20،ص 228.
55- همان،ج 9،ص 57.
56- در باره مفهوم و جایگاه ایام الله،ر.ک:«روایت انقلاب»،جواد محدثى،ج 1،ص 11، مقاله«نگاهى تازه به مفهومایام الله»و«صحیفه نور»،ج 9،ص 59.
57- مفاتیح الجنان،ص 451(زیارت عاشورا).
58- کنز العمال،علاء الدین على الهندى،ج 8،ص 658،المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوى،ج 4،ص 224 واژه «عشر»
59- بحار الانوار،ج 45،ص 95 حدیث 41.
60- مجمع البحرین،طریحى،واژه«عشر»،مستدرک سفینه البحار،نمازى شاهرودى،ج 7،ص 234.
61- صحیفه نور،ج 16،ص 181.
62- همان ج 14،ص 264.
منبع: فرهنگ عاشورا