نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
خون
آن روز که جان خود فدا مىکردیم
با«خون»به حسین«ع»اقتدا مىکردیم
چون منطق ما منطق عاشورا بود
با نفى«خود»،اثبات«خدا»مىکردیم[1]
خون،عزیزترین موجودى پیکر انسان است که با نبود آن،جان هم نیست.با اینحساب،کسى که حاضر باشد از«خون»خویش در راه مکتب و عدالت و حق بگذرد،آماده جانبازى است و این همان«شهادت طلبى»است که از الفباى«فرهنگ عاشورا»است.
هم آن که خون مىدهد و از جان مىگذرد،عزیز است و ماندگار،هم آنکه در راه انتقامخونهاى به ناحق ریخته قیام مىکند،کارى امام زمان گونه مىکند،چرا که آن حضرت،خونخواه کشتگان کربلاست«این الطالب بدم المقتول بکربلا»و هم آنان که از خونشهیدان،الهام حماسه و فداکارى مىگیرند،شاگردان لایق مکتب شهادتند.
اینکه سید الشهدا«ع»در آغاز حرکت به سوى کربلا فرمود:هر کس حاضر استخونقلب خویش را در راه ما نثار و ایثار کند،با ما همراه شود:«من کان باذلا فینا مهجته فلیرحلمعنا»[2] اشاره به همین فرهنگ شهادت طلبى است.قداستخون شهید نیز از همینجاست،چرا که او با خدا معامله مىکند و حق اوست که با اولین قطره خونش که بر زمینریخته مىشود، آمرزیده شود:«اول ما یهراق من دم الشهید یغفر له ذنبه کله الا الدین»[3] وقطره خونى که در راه خدا ریخته شود،یا قطره اشکى از خوف خدا،محبوبترین قطره نزدخداوند است:«ما من قطره احب الى الله عز و جل من قطرتین:قطره دم فى سبیل الله وقطره دمعه فى سواد اللیل لا یرید بها عبد الا الله».[4]در روایات و زیارات نیز نسبت به سید الشهدا«ع»و یاران شهیدش تعبیراتى از این قبیلزیاد است که:شما جانتان را،نفستان را،ارواحتان را،خونتان را، خون قلبتان را،خودتان راو…در راه خدا بذل و نثار کردید.هر ملتى هم که این روح و روحیه را داشته باشد،بهعزت مىرسد و آنان که از خون دادن و جان باختن گریزانند،گرفتار ذلت مىشوند.امامخمینى(ره)مىفرماید:«مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خونشهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا مىداند که راه و رسم شهادتکور شدنى نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. »[5]
خونشان آیتسرافرازى است
رمز خود سوزى و جهان سازى است.
سنگ خونرنگ هر مزار شهید
غزل خون نشان جانبازى است[6]
*********
خون تازه
در روایات آمده که پس از کشته شدن امام حسین«ع»عصر عاشورا،در زمین و آسماننشانههاى شگفتى دیده شد که برخى از آنها تا مدتها باقى بود.یکى از این علایم و آثار، خون تازه(دم عبیط)بود.در نقلهایى آمده است که پس از کشته شدن امام،در بیتالمقدس، هر سنگى را که از زمین بر مىداشتند،زیر آن خون تازه بود و سه روز از آسمانخون بارید.[7] بارش خون از آسمان و رویش خون تازه از زمین و از زیر سنگها،گریهآسمان و زمین در سوگ ابا عبد الله«ع»به حساب آمده است.در زمینه همین عبیط،از قولابو سعید نقل شده است که: «ما رفع حجر من الدنیا الا و تحته دم عبیط و لقد مطرت السماءدما بقى اثره فى الثیاب مده حتى تقطعت».[8] در مورد خواب ام سلمه نیز آمده است کهحضرت رسول را در خواب دید. حضرت به او فرموده:هر گاه شیشهاى که در نزد توستو خاک در آن است،دیدى که خاکش به خون تازه(دم عبیط)رنگین شد،بدان کهحسین«ع»کشته شده است.[9]
*********
خون گریستن
به جاى اشک،خون گریستن،تعبیرى است که در«زیارت ناحیه مقدسه»از زبانحضرت حجت«ع»نقل شده که مىفرماید:اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و نتوانستمیاریت کنم،صبح و شب بر تو خون مىگریم و مىنالم و به جاى اشک،خون مىگریم:
«…لابکین علیک بدل الدموع دما».[10] از نشانههاى غیر طبیعى و خارق العادهاى که پس ازشهادت امام حسین«ع»در کائنات دیده شد،غیر از سرخى شفق و وجود خون تازه زیرسنگها در منطقه شام و فلسطین و…یکى هم بارش خون از آسمان بود.سرخى آسمان راهنگام طلوع و غروب نیز از آن نشانهها دانستهاند.روایت امام صادق«ع»چنین است:
«بکت السماء على الحسین اربعین یوما بالدم».از ام سلیم نیز نقل شده است:«لما قتلالحسین«ع»مطرت السماء مطرا کالدم،احمرت منه البیوت و الحیطان».[11]
*********
خیزران
چوب و ترکهاى که یزید،با آن بر سر بریده امام حسین«ع»اشاره مىکرد و بر لب ودندان مىزد.ابو برزه اعتراض کرد که:اى فاسق!چوبت را از لبهاى حسین«ع»بردار،بهخدا من لبهاى پیامبر را دیدم که جاى این چوب را مىبوسید.[12] در زیارتنامه آن حضرتنیز آمده است: «السلام على الثغر المقروع بالقضیب».
*********
خیمه گاه
محلى که امام حسین«ع»پس از رسیدن به سرزمین کربلا در آن سرزمین فرود آمد وخیمه زد. منطقه از آب فاصله داشت و با یک سلسله تپهها که از شمال شرقى تا جنوب وغرب کشیده مىشد محاصره شده بود.مجموعه این منطقه،یک نیم دایره تشکیل مىداد واهل بیت در همین محل استقرار یافته بودند.از میدان درگیرى و نیروهاى دشمن فاصلهداشت.در جایى بود که تیرهاى اردوى دشمن به آنجا نرسد.ولى سپاه انبوه کوفه،محل رامحاصره کردند.[13] خیمه حضرت زینب را پشتخیمه امام حسین نصب کردند و خیامجوانان بنى هاشم اطراف خیام زنان و اطفال بود.[14]خیمههاى افراشته،برخى محل اسکان نفرات بود و برخى خیمه آب و آذوقه وامکانات.خیمههاى اصحاب،جدا از خیمه اهل بیت و بنى هاشم بود.آرایش خیمههاحالت نعل اسبى داشت،بگونهاى که جمع و جور بود،نه متشتت و پراکنده،تا قابلحفاظت بیشترى باشد.در پشت این خیمهها خندق حفر شده بود تا از آن سمت، موردتهاجم قرار نگیرند.برخى از خیمهها هم مخصوص سلاح یا نظافت بود.صبح عاشورایاران امام به خیمه نظافت مىرفتند و خود را تمیز مىکردند.در مقابل همین خیمه بود کهبریر بن خضیر با عبد الرحمن بن عبد ربه از خوشحالى و شوق شهادت شوخى مىکردند.[15] بقیه خیمههاى حسینى در روز عاشورا از این قرار بوده است:
1-خیمه فرماندهى
2-خیمه امدادگران(اورژانس)
3-خیمه سقاخانه و آبرسانى
4-خیمه شهدا
5-خیمه انبار
6-خیمه نظافت و پاکیزگى
7-خیمه سنگرى(فقط بعنوانسنگر استفاده مىشده است)
8-خیمه حضرت سجاد«ع»
9-خیمههاى یاران
10-خیمههاى بنى هاشم
11-خیمههاى خانوادگى(زنها،بچهها)
12-خیمه حضرتزینب«ع».[16]
پس از شهادت امام حسین«ع»دشمن به خیام حمله آورد و آنها را غارت کردو به آتش کشید.پیکر شهداى عاشورا، از میدان رزم به مقابل خیمهگاه آورده مىشد.
«…آنچه اکنون در کربلا،در جنوب غربى حرم حسینى به نام خیمهگاه(مخیم)موجوداست و زائران آنجا را زیارت کرده و به آن تبرک مىجویند،در زمانهاى قدیم نبوده است وبعدها در محل خیمهگاه امام حسین«ع»بنایى ساخته شد تا نشانى از آن مکان باشد.بناىفعلى ساختمان و قبه خیمهگاه،ساخته«مدحت پاشا»براى پذیرایى ناصر الدین شاه ودرباریان او بوده و به قولى هم«عبد المؤمن دده»آن را ساخته است.»[17]
*********
ذاکر
یاد آورنده،کسى که از مصایب اهل بیت مىگوید و مردم را مىگریاند،چه مداح باشد وچه واعظ و منبرى.«ذاکر اهل بیت»،عنوانى افتخارآمیز است براى آنانکه با مداحى و مرثیهخوانى، نام و یاد و فضایل و مظلومیتهاى خاندان پیامبر را زنده نگه مىدارند و نقشهدشمنان را در به فراموشى سپردن ظلمهاى خود به دودمان رسالت،خنثى مىسازند.
ذکر و یاد ائمه و شهداى کربلا،مورد تشویق امامان بود و خودشان همواره از ذاکران واحیاگران حادثه کربلا و مظلومیت اهل بیت بودند و بر آن مىگریستند.امام صادق«ع»
فرمود:«من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه على النار».[18] هر کس که نزد او یادشویم و چشمانش اشک آلود شود،خداوند چهرهاش را بر آتش حرام مىکند.
*********
ذکر مصیبت
سنتى در جهت احیاى یاد و نام ائمه و مطرح نگه داشتن حادثه عاشورا.در این برنامه،چه بصورت مقطع پایانى سخنرانى و موعظه و چه بصورت مستقل،حوادث کربلا وکیفیتشهادت امام حسین«ع»و یاران او و نیز امامان دیگر بصورتى سوزناک نقل مىشودکه سبب تحریک عواطف و گریستن بر سید الشهدا مىگردد.نقل حوادث بر اساس مقتلهاانجام مىگیرد و شایسته است که از منابع معتبر و شعرهاى خوب استفاده مىشود تاموجب وهن به مقام معصومین و خاندان عصمت نگردد.
امام سجاد«ع»که بیستسال به یاد عاشورا مىگریست،مىفرمود یاد شهادت فرزندانفاطمه چشمانم را پر اشک مىکند:«انى لم اذکر مصرع بنى فاطمه الا خنقتنى لذلکعبره»[19] با این حساب،یاد حادثه و یادآورى آن مظلومیتها خودش کافى است تا مستمعانرا بگریاند و نیازى به آمیختن دروغ یا نقل حرفهاى بىاساس در ذکر مصیبت و مرثیهخوانى نیست.
ذکر مصیبت،سبب تعمیق نهضتحسینى و پیوند عاطفى و قلبى شیعه باسید الشهداست و نقشه دشمنان اهل بیت را که کوشش در محو جنایات خویش داشتند،نقش بر آب مىکند و جامعه را هوادار اهل بیت و خصم ظالمان مىپرورد.[20]البته باید ذاکران و مرثیه خوانان،هم شایستگى این منصب حساس را داشته باشند وهم در محتواى مرثیهخوانى خود دقت داشته باشند و نصایح بزرگان را در آداب آن به کاربندند.
پی نوشتها:
1- نیر تبریزى.
2- از مؤلف.
3- مقتل الحسین،مقرم،ص 194.
4- میزان الحکمه،ج 5،ص 192(از پیامبر خدا).
5- همان،ص 187(از امام زین العابدین).
6- صحیفه نور،ج 20،ص 239.
7- از مؤلف.
8- بحار الانوار،ج 45،ص 204،اثبات الهداه،حر عاملى،ج 5،ص 180،امالى صدوق،ص 142.
9- احقاق الحق،ج 11،ص 462 و 482.
10- بحار الانوار،ج 45،ص 231.
11- سوگنامه آل محمد،ص 154.
12- مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 54.
13- همان،ص 114.
14- حیاه الامام الحسین،ج 3،ص 93.
15- زندگانى سید الشهدا،عماد زاده،ص 329.
16- عوالم(امام حسین)،ص 245.
17- جزوه«تشکیلات توحیدى عاشورا»،فاطمى پناه،ص 28.
18- مقتل الحسین،مقرم،ص 204.
19- الحسین فى طریقه الى الشهاده،ص 31.
20- بحار الانوار،ج 44،ص 285.
منبع: فرهنگ عاشورا